اعتراضات خونین در ناصریه؛ طلوع دوباره جنبش سیاسی یا بازتولید آنارشیسم؟!
اما نهایتا علی رغم استعفا، به ناصریه آمد و موجب تشدید اعتراضات شد! وضعیت ناصریه به صورتی است که شرارههای اعتراضات خیابانی را به شهرهای دیگر مانند نجف و بصره سرایت کرده و احتمال میرود دور جدید اعتراضات خیابانی را رقم بزند. به همین سبب، در این شماره از پرونده عراق، مسأله اعتراضات اخیر در ناصریه را از حیث احتمال احیای جنبش اعتراضی خیابانی در سرتاسر استانهای شیعهنشین مورد توجه قرار دادیم.
ناصریه از روز ۲۶ فوریه بار دیگر شاهد درگیریهای خونین بود. در واقع درگیریها به صورت پراکنده از ۲۲ فوریه آغاز گردید و جوانان معترض برای مطالبه برکناری «ناظم الوائلی» استاندار وقت ذیقار و فراتر از آن در گرامیداشت اعتراضات خیابانی اکتوبر ۲۰۱۹ به صحنه آمدند که با واکنش نیروهای امنیتی مواجه شدند.
نیروهای امنیتی بعد از اعتراضات روز ۲۲ فوریه در برابر استانداری، وضعیت ویژه و امنیتی در شهر برقرار کردند؛ اما تظاهرات در روزهای بعد به صورت روزمره شلوغتر شد و جمعیت بیشتری به خیابان آمدند؛ ضمن اینکه دست کم یک نفر کشته شد که قرار شد مراسم تشییع وی در روز جمعه برگزار گردد. به این ترتیب در روز جمعه ۲۶ فوریه هزاران نفر به خیایان ریختند که در نتیجه درگیریهای پیش آمده حداقل ۶ نفر دیگر نیز کشته و بیش از ۱۰۰ نفر مجروح شدند. سرریز بحران ناصریه نیز به شهرهای دیگر رسید و نجف نیز شاهد درگیری و تظاهرات بود. علاوه بر آن عدهای نیز در بغداد، دیوانیه، کربلا، بصره، کوت، حله و… به خیابان آمدند.
طرح مسأله
آنچه به درگیریهای ناصریه اهمیت مضاعفی میبخشد، مسأله «احیای جنبش تشرین» است. در شمارههای پیشین – به ویژه شماره چهارم خبرنامه عراق – به تفصیل در مورد جنبش تشرین صحبت کردهایم. این جنبش، در اکتوبر ۲۰۱۹ با اعتراضات خیابانی ظهور کرد و به سرعت توانست سپهر سیاسی عراق – اعم از ساختار حقوقی و فضای حقیقی احزاب و سیاسیون این کشور – را تحت تأثیر قرار دهد.
با این حال، تلاشها برای احیای این جنبش در اکتوبر ۲۰۲۰ تقریبا ناکام ماند و پس از آن تشرینیها نیز به چند دسته مجزا تقسیم شدند. گروهی به سمت تشکیل احزاب سیاسی رفتند که در پرونده نخست این شماره به آن اشاره شده است. گروه دیگری نیز به مخالفت سرسختانه با هرگونه تعامل مثبت یا ورود به مناسبات سیاسی در قالب ساختار فعلی روی آوردند. دسته گستردهتری نیز به کلی سرخورده و ناامید شدند!
«[موج] تغییر از ناصریه آغاز میشود.»
تصویری از تظاهرات یک مارس در بغداد
در چنین وضعیتی، رویدادهای خونین ناصریه مانند یک شوک برای احیای جنبش تشرین است و میتواند به جسم بیرمق این جنبش جان دوبارهای ببخشد. این دقیقا یکی از شعارهایی است که از روز ۲۷ فوریه نهتنها در ناصریه، بلکه دست کم در ۷ استان دیگر (بغداد، نجف، کربلا، بصره، واسط، بابل و قادسیه) نیز به گوش رسید: «های هیه وهای هیه وهای هیه .. تبرد الثوره وتردها الناصریه» (همین است و همین است و همین است … انقلاب خاموش میشود و ناصریه بار دیگر آن را بازمیگرداند.)
مسأله بعدی که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد، برکناری استاندار است. اهالی ناصریه در اثر اعتراضات خود موفق شدند بغداد را به تمکین در برابر مطالبه تغییر استاندار ذی قار وادار سازند و به این ترتیب «ناظم الوائلی» برکنار گردید. ناظم الوائلی، از چهرههای نزدیک به جریان صدر بود و برکناری وی با توجه به درگیریهای جدی میان هواداران جریان صدر و معترضین میدان حبوبی در ماههای گذشته، ضربه جدی به جریان صدر محسوب میشود. به این ترتیب، جنبش تشرین در این زمینه نیز زورآزمایی خود با صدریها را به رخ جریانهای سیاسی عراق کشیده و یک ضربه جدی به مقتدی صدر وارد ساخته است.
ناظم الوائلی، استاندار ذی قار در اثر اعتراضات اخیر از کار برکنار شد.
اهمیت مسأله
اعتراضات ناصریه اگر در حد یک اعتراضات معمولی با ۷ کشته بود که نهایتا به تغییر استاندار منتهی میشود، چندان ارزشی نداشت! اما با توجه به تأثیر قابل توجه جنبش تشرین در معادلات سیاسی عراق، اگر این اعتراضات باعث احیای اعتراضات خیابانی شود؛ باید آن را به مثابه یکی از رویدادهای اثرگذار بر روند معادلات سیاسی عراق در نظر گرفت.
جنبش اعتراضاتی که از اکتوبر ۲۰۱۹ آغاز گردید، نقطه عطفی در فضای سیاسی عراق جدید بود.
کافی است به یاد بیاوریم که اعتراضات چندماهه ۲۰۱۹ که از اکتوبر آغاز گردید و تا شیوع کرونا در اوائل ۲۰۲۰ ادامه یافت، تا چه اندازه معادلات سیاسی عراق را تغییر داد. حال با توجه به آن موضوع، روشن است که احیای جنبش مذکور چقدر میتواند اهمیت داشته باشد. از برخی دستاوردهای عینی و حقوقی مانند تغییر نخست وزیر، برگزاری انتخابات زودهنگام، تغییر قانون انتخابات و… تا – مهمتر از آن – تغییر در فضای سیاسی عراق و ظهور احزاب جدید، تغییر گفتمان غالب و… را باید در نظر داشت تا بپذیریم این ادعا گزاف نیست اگر جنبش تشرین را «نقطه عطف» نظام سیاسی عراق در دوره پسا صدام و به ویژه در دوره پساداعش بخوانیم؛ زیرا برای اولین بار به صورت جدی از امکان عبور یا اسقاط نظام محاصصه و فراتر از آن نظام حزبی-پارلمانی صحبت میشود.
موضعگیری بیسابقه مقتدی صدر، اوج فشار و مشکلات درونی جریان تحت رهبری را نشان میدهد.
این بیانیه در ظاهر ارتباطی با تحولات ذی قار ندارد؛ اما از نظر زمانی دقیقا همزمان با آن است. تردیدی نیست که نوک پیکان حملات معترضین خیابانی در ذی قار، علیه جریان صدر میباشد.
ضمن اینکه باید توجه داشت مشخصا در ناصریه، نوک اصلی یا هدف ابتدایی و اولیه معترضین، جریان صدر است. در حالی که صدریها خود را برای دستیابی به اکثریت پارلمان آماده میکردند، اعتراضات اخیر ذی قار آن قدر به صدریها آسیب زد که مقتدی صدر در موضعگیری بیسابقه و غیرمنتظرهای تهدید کرد در صورتی که اختلافات داخلی در «خانواده صدر» پایان نیابد، او اساسا مانع ورود جریان متبوع خود به انتخابات خواهد شد!
تحلیل روند طی شده
اعتراضات اکتوبر ۲۰۱۹ در ابتدا، فاقد برنامهریزی پیشین و در حد مطالبات اجتماعی و فرهنگی بود؛ اما به تدریج رنگ و بوی سیاسیتری به خود گرفت و کلیت نظام سیاسی عراق را به چالش کشید. مطالباتی از قبیل ایجاد شغل برای جوانان (نرخ بیکاری در عراق ۳۶٪)، برچیده شدن فساد، ضعف و رانت در دستگاه دولتی، تامین امکان خدمات عمومی و امکانات شهری، حذف احزاب فاسد حاکم در سپهر سیاسی عراق، از میان رفتن تقسیمات قومی-فرقه ای، قطع وابستگی دولتمردان عراقی به کشورهای خارجی و … را میتوان از مهمترین عوامل شکلگیری و هموندی معترضین دانست.
مهمترین ویژگی و عامل اثرگذاری «جنبش تشرین» را باید در استمرار آن دانست. مشخصا از روز ۲۵ اکتوبر ۲۰۱۹ که معترضین بعد از تظاهراتهای اولیه در ابتدای اکتوبر، این روز را برای تظاهرات سراسری خود برگزیده بودند و چادرهای تحصن را بر پا کردند، اعتراضات خیابانی در بغداد آغاز گردید و بدون حتی یک روز توقف به مدت بیش از ۵ ماه دوام آورد تا اینکه به علت شیوع کرونا در عراق، چادرهای تحصن تعطیل گردید.
در دور اول اعتراضات خیابانی (اکتوبر ۲۰۱۹ تا مارس ۲۰۲۰)، ناصریه مرکز اصلی یا به تعبیری مؤثرترین شهر بود. در این دوره، ناصریه بیشترین تلفات را داد و مشخصا کشته شدن بیش از ۵۰ نفر طی یک روز در شهر ناصریه، باعث سقوط عادل عبدالمهدی شد! توضیح اینکه در ادامه روند تصاعدی اعتراضات و به تبع آن تلفات، ناگهان در ناصریه طی یک روز بیش از ۵۰ نفر کشته شدند که میتوانست هشدار جدی برای شروع جنگ داخلی باشد. به همین علت مرجعیت اعلا ورود کردند تا مانع اشتعال جنگ شیعی-شیعی شوند و در پی آن، عادل عبدالمهدی از سمت نخست وزیری استعفا داد.
پس از شیوع کرونا، چادرهای تحصن جمعآوری گردید و اعتراضات موقتا به حال تعلیق درآمد؛ اما از اکتوبر ۲۰۲۰ بار دیگر معترضین به خیابان آمدند تا سالگرد آنچه «جنبش تشرین» میخواندند را گرامی بدارند.
در این زمینه نیز ناصریه پیشرو و قدرتمندتر از شهرهای دیگر بود. اولا در ناصریه، برخلاف شهرهای دیگر (به خصوص بغداد) خبری از حمله به نیروهای امنیتی و درگیری و آشوبگری نبود؛ بلکه مردم در میدان «الحبوبی» گرد هم آمده و سرود ملی کشور را همراه با اشعار دیگر همخوانی کردند. یکی از مداحین سرشناس عراقی (فاقد الموسوی) نیز در میدان الحبوبی حضور یافت و اشعاری را قرائت کرد. در روزهای بعد نیز علی رغم برنامه منسجمی که برای به خشونت کشیدن ناصریه وجود داشت؛ قاطبه متحصنین از ورود به درگیری و خشونت خودداری کردند تا اینکه نهایتا بعد از فروکش کردن اعتراضات در تمام استانها، نیروهای امنیتی و ارتش عراق به ساحه الحبوبی هجوم برده و بعد از درگیری محدودی، به تحصن خاتمه دادند. جالب است که در جریان همان درگیریها نیز بیانیههایی در داخل الحبوبی از سوی بخشی از معترضین منتشر شد که توصیه میکرد به جای درگیری، فعلا به خانهها بروند…
گرچه در هفته ابتدایی نوامبر رسما تحصن در ساحه الحبوبی خاتمه یافت؛ اما به فاصله تنها یک هفته، بار دیگر به صورت تدریجی معترضین در این میدان گرد هم آمدند و طی سه هفته، به صورت بطئی و آرام شاهد برپایی مجدد چادرهای تحصن بودیم. از این نظر نیز ناصریه نشان داد سماجت و استمرار بیشتری برای «بقای در میدان» دارد.
یکی از جریاناتی در که استان ناصریه تلاش کرد در فضای اکتوبر ۲۰۲۰ به بعد، مانع شکلگیری دوباره تحصن تشرینیها شود، جریان صدر بود. این رویکرد از اواخر نوامبر به تقابل خیابانی هم کشیده شد! مشخصا در روز جمعه ۲۷ نوامبر – همزمان با بغداد، بصره و… – شاهد حضور طرفداران جریان صدر در خیابان های ناصریه در استان ذی قار بودیم. در همان روز طرفداران جریان صدر با برخی از معترضین و تحصن کنندگان در میدان الحبوبی ناصریه و میدان التحریر بغداد درگیر شدند. براساس گزارشات میدانی طرفداران مقتدی صدر به میدان الحبوبی ناصریه وارد شده و خیمه های معترضین را آتش زدند. همچنین آنان به تعقیب معترضین در خیابان های فرعی پرداخته و آن ها را با چاقو، لوله آهنی و باتوم مورد ضرب و شتم قرار دادند. طبق آمارهای رسمی در این درگیری ها ۷ نفر کشته و ۷۷ نفر زخمی شدند که ۵ نفر از آنها پلیس بودند. درگیری زمانی آغاز شد که معترضین به طرفداران جریان صدر اجازه اقامه نماز در میدان الحبوبی (به مانند بغداد) را ندادند.
صحنهای از درگیری میان هواداران جریان صدر و متحصنین در میدان الحبوبی شهر ناصریه
در ماجرای آدم رباییها نیز ناصریه وضعیت متفاوتی دارد. گرچه ربایش و ترور فعالین اعتراضات خیابانی در استانهای مختلف کمابیش رایج است و مشخصا در بصره و بغداد به مراتب شیوع بیشتری دارد؛ اما در ناصریه وضعیت متفاوت است. زمانی که «سجاد العراقی» در ناصریه توسط گروههای ناشناس ربوده شد، واکنشها در این شهر به قدری شدید بود که کل فضای سیاسی عراق را تحت تأثیر قرار داد. «جهاز مکافحه الارهاب» – برای یافتن محل اختفای این گروگان – به صورت مستقیم ورود کرد و از سوی دیگر یکی از قبائل مورد حمایت ویژه نوری المالکی، هادی العامری و… قرار گرفت و نهایتا مکافحه الارهاب را به عذرخواهی رسمی وادار نمود!
سجاد العراقی
در میان احزاب نوظهور، دست کم رهبری دو حزب در اختیار فعالین اعتراضات در ناصریه بود. با این حال، به نظر میرسد هنوز هم در این شهر، قاطبه معترضین در پی مخالفت با کلیت نظام سیاسی بوده و به استمرار اعتراضات خیابانی باور دارند. هرچند تا روز انتخابات نمیتوان قضاوت کرد که معترضین خیابانی، به اقدام این دو حزب روی خوش نشان خواهند داد یا هرگونه ورود به سازوکارهای رسمی در ساختار فعلی قدرت را مردود میدانند؟
ناصریه در سال ۲۰۱۹ باعث استعفای نخست وزیر شد. علاوه بر آن فرمانده ارتش در این منطقه نیز برکنار گردید. در سال ۲۰۲۰ فرمانده پلیس این منطقه برکنار شد و حالا در سال ۲۰۲۱ نیز استاندار ذی قار با مداخله مستقیم بغداد کنار میرود. استاندار جدید نیز نیامده، استعفا میدهد.
بیتردید این کارنامه، قابل مقایسه با استانهای دیگر نیست که حتی از تغییر یک مقام برجسته استانی نیز ناتوان بودهاند!
تحلیل وضعیت فعلی
- در مورد ترکیب مردمی ناصریه باید دو نکته مهم را در نظر داشت. نخست اینکه استان ذی قار یکی از استانهای سنتی جنوب عراق بوده و دارای بافت قبیلهای بسیار پررنگی میباشد. همین بافت قبیلهای، اقتضائاتی به دنبال دارد و دولت – یا احیانا برخی گروهها و جریانات – نمیتوانند از طریق خشونت به کار خاتمه دهند.
دوم اینکه علی رغم تمایل فرقههای خطرناک و منحرف – مانند جریان احمد الحسن (یمانی) و… – اهالی ناصریه حتی در اوج درگیری با دولت مرکزی، از رادیکالیسم کور اجتناب کردند. بعد از استعفای عبدالمهدی در حالی که اعتراضات در ناصریه به اوج خود رسیده و سیطره امنیتی بغداد به حداقل ممکن رسیده بود، خود اهالی ناصریه با بستن مبادی ورودی و خروجی شهر، اجازه ندادند تا جریانات انحرافی از شهرهای همجوار به ناصریه بیایند. همچنین در سطح شهر و به ویژه میدان الحبوبی (محل برپایی چادرهای متحصنین)، ضمن تأکید بر تداوم اعتراضات و مطالبات جنبش تشرین، علیه آل سعود و بعثیها شعار داده و خود را رهروان مرجعیت اعلای شیعیان خواندند. به این ترتیب علی رغم سرخوردگی فراگیر و شدید نسبت به حکومت و جریانات سیاسی، اهالی ناصریه نه تنها نسبت به گروههای انحرافی مرزبندی شدید دارند؛ بلکه خود را رهرو و تابع مرجعیت اعلا میدانند. در همین زمینه نیز یکی از شعارهای معترضان در ناصریه چنین است: «تدلل یالسیستانی تدلل ولدک طبوا للمیدان//اشلون تصیر الفتنه وبینه السید ظل یقود»
- ملاحظات امنیتی در ناصریه بسیار جدی است. زندان مرکزی ناصریه که به «الحوت» معروف است، محل نگهداری بخشی از تروریستهای خطرناک داعشی و بعثی است و هیچ دولتی در بغداد نمیتواند نسبت به این خطر بالقوه تسامح نشان دهد.
- استان ذی قار از استانهای تحت نفوذ جریان صدر محسوب میشود. «حمید الغزی» از چهرههای شاخص جریان صدر اهل ناصریه میباشد. خانه وی در همان اوان اعتراضات در اکتوبر ۲۰۱۹ توسط معترضین به آتش کشیده شد. الغزی، عالیترین چهره دولتی جریان صدر بوده و به نوعی نماینده وی در دولت عادل عبدالمهدی محسوب میشد که در دوره مصطفی الکاظمی نیز در منصب «دبیر هیئت دولت» باقی مانده است. استاندار و مقامات استانی ذی قار معمولا افراد نزدیک یا هماهنگ با حمید الغزی میباشند و تشرینیها از همان ابتدا – با آتش زدن خانه وی – تا امروز حساسیت بالایی نسبت به وی دارند. در این شرایط، تلاش برای پایان دادن یا کاهش نفوذ وی در ذی قار، یکی از اهداف فوری و قابل سنجش از سوی تشرینیها بوده و از طرف دیگر نیز یکی از معیارهای مهم برای آسیبپذیری جریان صدر در سطح ملی میباشد.
- امروزه معترضین ناصریه به سطحی از اعتماد به نفس دست یافتهاند که خودشان لیست نامزدهای پیشنهادی برای استانداری را تهیه و به بغداد ارسال میکنند!
جلسه در خانه شیخ حسین علی الخیون (زعیم قبیله «عبوده» ذی قار) در «الشطره» برای تعیین گزینههای پیشنهادی استانداری!
آنها با این کار، عملا نخست وزیر را در برابر یک دوگانه سخت قرار میدهند: اگر با معترضین همراهی کند، از سوی جریانات سیاسی و حتی چارچوبهای حقوقی تحت فشار قرار میگیرد؛ اگر با معترضین همراهی نکند، از یک طرف به تقویت صدریها در ذی قار کمک کرده و از سوی طرف دیگر پایگاه رأی بالقوه خود را از دست میدهد.
اما فراتر از آن، جلسه مذکور را باید در دو سطح مهم دید. در سطح نازل آن، اعلان جنگ به جریان صدر بوده و در سطح کلان نیز نخستین گام عینی جنبش تشرین برای ورود به دایره حکمرانی (از حیث ایجابی) بدون پذیرش سازوکارهای موجود در ساختار کنونی میباشد.
- وضعیت فعلی به صورتی است که دولت اجازه تکرار تجربه قتل ۵۰ نفر طی یک روز را نخواهد داد. تعیین استاندار نیز به حالت تعلیق درآمده و به نظر میرسد مجلس استان نیز از تعیین استاندار ناتوان باشد! در چنین وضعیتی، «تصعید» در مطالبات باعث پیچیدهتر شدن بحران خواهد شد.
- مسأله اساسی و مهمتر این است که معادلات ناصریه محدود به ذیقار نخواهد بود. به فاصله کمتر از ۲۴ ساعت از درگیریهای روز ۲۶ فوریه، شاهد اعتراضات خیابانی در نجف بودیم. بعد از جمعه خونین نیز به سرعت بحران به استانهای دیگر سرایت کرد. نقش ناصریه در شکلگیری و قوام «جنبش تشرین» محسوس است. آیا ناصریه میتواند جنبش تشرین را در سال ۲۰۲۱ احیا کند؟ این پرسش مهم نیازمند مداقه و تأمل بیشتری است.
- یکی از برنامههای اصلی و محوری سفر پاپ به عراق، حضور در منطقه «اور» به عنوان زادگاه ادیان ابراهیمی بود. منطقه اور در استان ذی قار واقع شده است. به همین علت، بغداد باید به صورت مستعجل استاندار به ناصریه اعزام میکرد و در نتیجه «عبد الغنی الاسدی» – علیرغم استعفای اولیه – به ناصریه اعزام گردید و به استقبال از پاپ رفت.
شخصیت عبدالغنی الاسدی، از اهمیت به سزایی برخوردار است. او از طرفی یکی از نظامیان قدیمی و باسابقه ارتش عراق محسوب میشود و با استفاده از این پرستیژ، با جریانات ناسیونالیستِ کلاسیک عراق رابطه حسنهای دارد. علاوه بر آن، در دوران مبارزه با اشغالگری داعش از فرماندهان نزدیک و همکار با حشد الشعبی بود و نهتنها با فرماندهان حشد الشعبی، بلکه با مستشاران ایرانی نیز تعامل نزدیکی دارد. علاوه بر آن، عبد الغنی الاسدی از کسانی است که در مسیر بازسازی ارتش عراق بعد از سقوط صدام، همکاری نزدیکی با آمریکا داشت و ایالات متحده نیز با وی دارای تعامل نزدیک است. به اینها باید رابطه نزدیک وی با مقتدی صدر را افزود. و بالاخره آخرین و شاید مهمترین نکته در مورد وی، رابطه سیاسی بسیار نزدیک با مصطفی الکاظمی نخست وزیر فعلی عراق میباشد؛ به طوری که برخی اعتقاد دارند این دو با همکاری نزدیک قصد دارند جریان سیاسی جدیدی را در عراق ایجاد کنند.
- حضور عبدالغنی الاسدی نیز نتوانست از شدت التهابات در ناصریه بکاهد. معترضان همچنان به خیایانها میریزند و با بستن راههای ارتباطی حیاتی مانند جسر النصر (مسیر ارتباطی از بصره به نجف و کربلا)، خواستار برکناری الاسدی و انتصاب یک نفر از میان ۵ گزینه معرفی شده هستند. در این میان، برخی شعارها بسیار رادیکال بوده و الاسدی – که پیشتر مورد احترام متحصنین ساحه التحریر بغداد قرار داشت – را با بدترین تعابیر آماج حمله قرار میدهند: «عبد الغنی یزباله / یا قائد النشاله»
با توجه به توضیحاتی که در بند پیشین پیرامون شخصیت عبدالغنی الاسدی ارائه گردید، باید او را در زمره بهترین ظرفیتهای نظام سیاسی عراق دانست؛ فردی که با عموم جریانات سیاسی رابطه حسنه دارد و میتواند تعامل مثبتی با آنان برقرار سازد، همزمان نیز به علت سابقه ارتشیاش مورد احترام چهرههای ملی است. اما عملا همین فرد در ناصریه به «نماد نظام سیاسی فعلی» تبدیل شده و مورد حمله قرار میگیرد.
عبدالغنی الاسدی
- یکی از مشکلاتی که بر شدت پیچیدگی بحران ناصریه میافزاید، فرهنگ بومی این منطقه است. در جنوب عراق، نظام عشیرهای قدرت بسیار بالایی دارد؛ اما تفاوت ذی قار با بصره در این است که عشیرههای ذی قار در داخل خودشان نیز اختلافات پرشماری دارند. همان ماجرای سجاد العراقی نشان داد بغداد نمیتواند در برابر هیچ عشیره بزرگی بایستد و هر یک از عشائر این استان نیز دارای جهتگیریهای مخصوص به خودشان بوده و حاضر به ائتلاف و توافق با دیگری نیستند! در این میان، نوعی بیاعتمادی نسبی نیز در عراق نسبت به عشائر ذی قار وجود دارد که باعث میشود تا توافق و تفاهم در جو احساسی و ملتهب کنونی بسیار مشکل باشد.
پیشبینی روند آینده
روند آینده تحولات ناصریه را باید در سه سطح کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت به صورت مجزا تحلیل کرد و همزمان این پرسش تعیین کننده را مورد توجه قرار داد که آیا ناصریه میتواند جنبش تشرین را احیا کند؟ آنچه در ادامه این بند میآید، عمدتا ناظر به تحولات کوتاهمدت است؛ اما در مواردی، به نکات مهمتر در میانمدت و بلندمدت نیز اشاره کردهایم.
- در کوتاهمدت، اگر معترضین موفق شوند از میان گزینههای برگزیده خویش کسی را به استانداری ذیقار منصوب کنند، فضای سیاسی و امنیتی این استان به سود آنها تغییر خواهد کرد و جنبش تشرین را به ساحت قدرت وارد میسازد. به این ترتیب، تشرینیها در برابر این دوراهی قرار میگیرند:
- اگر مسئول جدید کمتجربه باشد، برخی گروهها میتوانند بر تنور ناامنی در ذیقار بدمند و به این ترتیب دور جدیدی از ناکارآمدی و اعتراض پدید میآید. در این حالت، موج گستردهای از سرخوردگی میان تشرینیها تا پیش از انتخابات میگردد. فراموش نکنیم که درونمایه و عامل هموندی تمام گرایشهای متنوع و بعضا متضاد تشرینیها، مسأله ناکارآمدی حکومت است.
- اگر مسئول جدید برای اداره استان ذی قار دارای تجربه و کارآمدی کافی باشد، در آن صورت قهرا فردی اهل تعامل با احزاب سیاسی و شبکههای قدرت است. در این وضعیت، اتهاماتی از قبیل «فساد»، «زد و بند»، «خیانت به خون شهدا» و… به وی نسبت داده میشود.
در نتیجه حتی در صورت تعیین استاندار از میان افراد مشخص شده، باز هم نمیتوان از پیروزی نهایی تشرینیها سخن گفت. اما مسأله مهم اینجاست که شاید پیامدهای سلبی این شرایط، در میانمدت خود را نشان دهد.
- اگر عبدالغنی الاسدی در اداره ذی قار ناتوان باشد، کمتر کسی را میتوان در عراق یافت که از پس وضعیت بحرانی ناصریه برآید! واقعیت این است که اختلافات عشائری نیز در ذی قار بسیار بالاست و بعید به نظر میرسد حتی گزینههای معرفی شده از سوی شیخ قبیله عبوده نیز مورد پذیرش بقیه شیوخ قرار گیرد!
- طی دو هفته بعد از اعتراضات ذی قار، شاهد اقبال و الگوگیری از آن در استانهای دیگر به ویژه نجف و بابل بودهایم. در صورت لغزش صندلی الاسدی، میتوان احتمال بالایی داد که حجم و حرارت معترضین در نجف و حله (بابل) نیز به جایی برسد که استاندار مجبور به کنارهگیری شود. به این ترتیب، تشرینیها تا پیش از انتخابات به سطحی از اهداف خود دست مییابند.
- از سوی دیگر باید توجه داشت که دولت فعلی بغداد نمیخواهد به صورت جدی در برابر تشرینیها بایستد؛ زیرا به آراء – دست کم: بخشی از – آنان در انتخابات نیاز دارد. همین موضوع باعث تشدید بحران در ذی قار میشود.
- شیوه انتخاب نخستوزیر از سوی رهبر یک عشیره، در حالی که نه انتخاباتی صورت گرفته و نه حتی عشائر دیگر از این اقدام حمایت کردهاند، در صورتی که باب شود در بافت عشیرهای جنوب عراق موجب آنارشیسم کامل خواهد شد. این نکته نهتنها در بلندمدت، بلکه در میانمدت نیز به شدت آسیبزاست.
- از سوی دیگر اگر عبدالغنی الاسدی بتواند با عبور از تب فعلی و به کمک بخش دیگری از ساکنان ناصریه و عشائر ذی قار از بحران کنونی عبور و خود را به عنوان استاندار تثبیت کند، در فضای نظامیگری عراق از جایگاه فعلی خود نیز بالاتر میرود. الاسدی یکی از قهرمانان مبارزه با داعش بود و در نبرد علیه داعش، به یکی از مشهورترین و محبوبترین نظامیان عراقی تبدیل گشت. از همین منظر، الاسدی قاعدتا تلاش میکند تا با تلفات کمتر و با استفاده از روشهای نرمتر ماجرا را فیصله دهد.
ملاحظات و هشدارها
ایران بازیگر اصلی و درجه اولی در ذی قار و ناصریه نیست و تبعا نکاتی که در ادامه به عنوان ملاحظات و هشدارها مطرح میگردد، بیشتر یا ناظر بر تبعات ملی تحولات ذی قار بوده یا خطاب آن به رسانههای مقاومت است تا ماجرا را از این منظر مورد توجه قرار دهند.
- ناکارآمدی دولت در ذی قار حقیقتی غیرقابل کتمان بوده و وضعیت فعلی نیز نتیجه انباشت بیش از ۱۵ سال ناکارآمدی دولتهای مختلف است و دولت الکاظمی کمترین سهم را در این ناکارآمدی دارد! تقلیل این بحران به کارنامه دولت نخست وزیر موقت (انتقالی)، صرفا باعث غفلت ما از مسائل اصلی میشود.
- حرکت عشائر بومی ناصریه پس از استعفای عبدالمهدی و ممانعت آنها از ورود معترضان – که در میان آنها، حضور آشوبگران قطعی بود – به شهرشان، از نکات بسیار مهمی است که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. همچنان که باید توجه داشت متحصنین میدان الحبوبی در سالگرد اعتراضات (۲۵ اکتوبر ۲۰۲۰) نیز پرهیز از خشونت را در دستور کار قرار داده اند.
- با این حال جهتگیری کلی ناصریه به سمت آنارشیسم شدید میل دارد! تجربه موفق در کنار زدن نخست وزیر، استاندار و رئیس پلیس نیز بر اعتماد به نفس آنان افزوده و مشخص نیست در صورت تداوم، سطح مطالبات آنها تا کجا پیش خواهد رفت؟ در اینجا، هماهنگی نسبی میان تمام جریانات سیاسی و ترجیح دادن مصالح کلان بر رقابتهای حزبی ضرورت دارد.
- رویکرد و ادبیات تند شخص حمید الغزی نیز در شدت التهابات ناصریه مؤثر است. در اینجا گروههای سیاسی با ابراز برائت از وی، میتوانند عقبه میدانی خود را نیز روانه خیابانها سازند تا سطح مطالبات در حد عذرخواهی وی و جریان صدر بماند!
- اشتباه بزرگی است اگر گروههای مقاومت از طریق تضعیف عبدالغنی الاسدی و همچنین تحریک دولت و نظامیان برای برخورد با معترضان، امیدوار باشند جریان رقیب در انتخابات تضعیف شود! زیرا احتمال سرریز بحران از ذی قار به نجف و بابل و در ادامه به کل استانهای شیعهنشین بسیار بالاست.
منابع پژوهش در دفتر پژوهشکده موجود است.
- برچسب ها: آنارشیسم, اعتراضات, اندیشکده, اندیشکده جریان, جریان, جنبش سیاسی, داعش, سجاد العراقی, عراق, ناظم الوائلی