ضرورت تمرکز بر نفوذ به جای قدرت در منطقه خاورمیانه

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
روس‌ها و چین در مسائل منطقه‌ای خاورمیانه رویکرد متفاوتی در قیاس با آمریکا اتخاذ می‌کنند. آن‌ها با رد هرگونه تظاهر بر کنترل نتایج (قدرت)؛ به دنبال توسعه نفوذ و اثرگذاری هستند.

جان. بی.آلترمان: عضو سابق ستاد برنامه‌ریزی سیاست‌گذاری در وزارت امور خارجه آمریکا، دستیار ویژه وزیر امور خارجه در امورخاور نزدیک، کارشناس ارشد مرکز مطالعات بین‌المللی استراتژیک

اندیشکده آمریکایی «مرکز مطالعات بین‌المللی استراتژیک» در تحلیلی به قلم «جان آلترمان» بر این تأکید دارد که تجربه ایالات‌متحده در منطقه خاورمیانه در طی دو دهه اخیر یک سابقه شطرنجی برای قدرت سخت و نرم نشان می‌دهد و بخشی از مشکل، تمرکز بیش از حد بر روی مسئله « قدرت» است. از آنجا که دولت ایالات‌متحده آن‌ها را مترادف یکدیگر می‌داند؛ پس از دو دهه تلاش برای افزایش قدرت به منظور ایجاد نفوذ؛ از هر دو کاسته است.

اهم نکات و گزاره‌های اصلی این مقاله

  • روس‌ها و چین در مسائل منطقه‌ای خاورمیانه رویکرد متفاوتی در قیاس با آمریکا اتخاذ می‌کنند. آن‌ها با رد هرگونه تظاهر بر کنترل نتایج (قدرت)؛ به دنبال توسعه نفوذ و اثرگذاری هستند. سطح کلی تلاش آنها متوسط است و گام‌هایی که بر می‌دارند کاملاً منطبق با استراتژی آنها است. برای نمونه می‌توان به رویکرد مداخله‌گری مسکو در سوریه اشاره کرد که اگر چه آن‌ها مصمم به جلوگیری از سقوط اسد هستند اما برای آینده این کشور هیچ برنامه جامعی ندارند.

وقتی چین به صورت ماهرانه و خلاقانه در روابط با ایران سعی می‌کند از اختلافات بین واشنگتن و تهران نهایت بهره را ببرد. آن‌ها نسبت به برنامه هسته‌ای ایران هیچ چشم انداز طولانی‌مدتی ندارند. این کشورها نه تنها به طور مکرر خود را پیروز می‌دانند، بلکه می‌توانند اعمال قدرت ایالات‌متحده را با تلاش نسبتاً اندک خنثی یا ناکام بگذارند.

اگر آمریکا در مسیری کوتاه بیاید؛ مسکو و پکن آن را پیروزی ضمنی برای خود و شکست بزرگ برای واشنگتن به تصویر می‌کشند. آن‌ها در واقع با نمایش پیروزی‌های مکرر خود سعی می‌کنند نفوذ خود را در منطقه توسعه دهند. این در حالی است که ایالات‌متحده در منطقه خاورمیانه یک ابرقدرت است و تجارت بین‌الملل مطابق با هنجارهای آمریکا عمل می‌کند و بیشتر سرمایه‌گذاران جهان را در اختیار دارد.ایالات‌متحده همچنین از تمامی عناصر قدرت نرم جوزف نای یعنی روابط علمی و آموزشی، قدرت اقتصادی و فرهنگی بهره می‌برد.
نویسنده در بخش پایانی مقاله معتقد است که هر چه ایالات‌متحده به دنبال قدرت و کنترل نتایج است؛ اما مخالفان (چین و روسیه) به دنبال گسترش نفوذ هستند تا ایالات‌متحده را به عنوان بازنده به تصویر بکشند؛ بنابراین آنچه نتیجه گرفته می‌شود این نیست که ایالات‌متحده از منطقه خاورمیانه خارج شود بلکه باید فعالیت این کشور در منطقه افزایش یابد. در واقع در این شرایط باید در استفاده از نیروی نظامی تعمق بیشتری صورت بگیرد؛ بنابراین این اقدام بیانگر عدم عقب‌نشینی ایالات‌متحده از منطقه خاورمیانه و واگذاری خاورمیانه به چین و روسیه قلمداد می شود.

 

منابع پژوهش در دفتر پژوهشکده موجود است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟