. این در حالی است که دولت افغانستان در همین مدت 5.55 میلیارد دلار درآمد داشته است که نزدیک به 3.5 برابر درآمد طالبان محسوب می شود. در گزارش مذکور که توسط فرماندهی ناتو در افغانستان نیز تایید شده منابع مالی طالبان به شرح زیر بوده است.
نیروهای طالبان در مزرعه کشت تریاک
براساس گزارش جهانی مواد مخدر ملل متحد در سال 2020، افغانستان طی پنج سال گذشته حدود 84% از تولید جهانی تریاک را به خود اختصاص داده است. بیشتر سودهای غیرقانونی مواد مخدر به طالبان می رسد، که تریاک را در مناطق تحت کنترل خود مدیریت می کنند. براساس گزارش سال 2008 واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان، یک سازمان تحقیقاتی مستقل در کابل، طالبان برای تولید مواد مخدر 10 درصد مالیات وضع می کند. این شامل کشاورزان افغانستانی که کوکنار، ماده اصلی تریاک، را کشت کرده آزمایشگاه هایی که آن را به مواد مخدر تبدیل می کنند و بازرگانانی که محصول نهایی را به خارج از کشور منتقل می کنند، می شود.
استخراج سنگ آهن، سنگ مرمر، مس، طلا، روی و سایر فلزات و مواد معدنی خاکی کمیاب در افغانستان کوهستانی یک تجارت فوق العاده سودآور برای طالبان است. هم عملیات استخراج مواد معدنی در مقیاس کوچک و هم شرکت های بزرگ استخراج معادن افغانستان به شبه نظامیان طالبان پول می دهند تا به آن ها اجازه دهند تجارت خود را ادامه دهند. کسانی که حاضر نمی شوند مبلغ درخواستی طالبان را بپردازند تهدید به مرگ می شوند. این در حالی است که درآمد طالبان از معادن در سال 2016 فقط 35 میلیون دلار بوده است.
طالبان مانند یک دولت، از مردم و صنایع در مناطق رو به رشد افغانستان تحت کنترل خود مالیات می گیرند. آنها حتی رسیدهای رسمی پرداخت مالیات را صادر می کنند. صنایع مشمول مالیات شامل عملیات معدن، رسانه ها، ارتباطات از راه دور و پروژه های توسعه ای است که از طریق کمک های بین المللی تأمین می شود. رانندگان همچنین به دلیل استفاده از بزرگراه ها در مناطق تحت کنترل طالبان واجد پرداخت مالیات می شوند و مغازه داران برای ادامه تجارت خود باید حق طالبان را پرداخت کنند. این گروه همچنین از کشاورزان 10 درصد عشر و 2.5 درصد مالیات بر ثروت برای همه وضع کرده است.
طالبان کمک های مالی پنهانی از اهدا کنندگان خصوصی و نهادهای بین المللی در سراسر جهان دریافت می کنند. بسیاری از کمک های طالبان از خیریه ها و تراست های خصوصی واقع در کشورهای حاشیه خلیج فارس است. این کمک ها هر ساله به حدود 150 تا 200 میلیون دلار می رسد. معمولا این موسسات خیریه در لیست گروه های مالی تروریسم توسط وزارت خزانه داری ایالات متحده قرار دارند.
به گفته آژانس های ضدتروریسم ایالات متحده، شهروندان خصوصی از عربستان سعودی، پاکستان و برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز در تأمین مالی طالبان نقش داشته و سالانه 60 میلیون دلار دیگر به شبکه حقانی وابسته به طالبان کمک می کنند.
طالبان تا حدی برای پولشویی غیرقانونی، کالاهای مصرفی روزمره را وارد و صادر می کنند. شرکت های وابسته تجاری شامل شرکت چند ملیتی Noorzai Brothers Limited است که قطعات خودرو را وارد می کند و وسایل نقلیه مونتاژ شده و قطعات یدکی خودرو را به فروش می رساند.
تصور می شود که درآمد خالص طالبان از صادرات حدود 240 میلیون دلار در سال باشد. این رقم شامل صادرات کوکنار و مواد معدنی سرقت شده است، بنابراین ممکن است همپوشانی مالی با درآمد مواد مخدر و معادن وجود داشته باشد.
طالبان در افغانستان، پاکستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس املاک و مستغلات فراوانی داشته و همچنین بنگاه های معاملاتی دارند. این گروه از خرید فروش املاک در این کشورها بخشی را به افغانستان منتقل کرده و در اختیار نیروهای خود قرار می دهند. البته این املاک و مستغلات بستری برای پولشویی پول های حاصل از فروش مواد مخدر نیز هست.
کمک غیر رسمی برخی کشورها به طالبان از جمله پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی شامل این کمک ها است که صرفا توسط منابع امنیتی خارجی تایید شده اند و مقامات رسمی این کشورها آن را رد می کنند.
این گزارش اثبات می کند که اولا منابع مالی طالبان طی 19 سال اشغالگری غرب رشد چشمگیری داشته و ثانیا تنوع منابع مالی (با وجود غیرقانونی بودن آن ها) اثبات می کند که این گروه از یک انضباط مالی قابل قبول برخوردار بوده و توانایی اداره افغانستان را دارد، ثانیا تحریم های غرب علیه این گروه با اینکه طالبان نه یک کشور بلکه یک گروه شبه نظامی در حال جنگ دائم است کاملا بی اثر بوده است.
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.