باب الهوی؛ کانون استراتژیک تحولات سوریه

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
روز 19 تیرماه جاری، مهلت تعیین شده برای فعالیت گذرگاه مرزی «باب الهوی» به پایان می رسد. قرار است طی این دو هفته، شورای امنیت سازمان ملل در جلسه ای به بررسی این موضوع بپردازد تا مهلت ۱۲ ماهه ای برای تداوم فعالیت این گذرگاه مرزی داده شده یا این که رسما این مرز بسته شود.

شورای امنیت سازمان ملل در سال 2014 ارسال کمک های بشردوستانه به سوریه از طریق 4 گذرگاه مرزی با ترکیه (تل ابیض، جرابلس، باب السلامه و باب الهوی) را مجاز اعلام کرد. سال گذشته، سه گذرگاه بسته شد و تنها گذرگاه «باب الهوی» واقع در شمال غرب ادلب و تحت سیطره «هیئه تحریر الشام»، فعال ماند.

                                         نقشه پایانه های مرزی بزرگ میان ترکیه و سوریه

(میان سوریه و ترکیه، در سال ۲۰۱۱ مجموعا 12 پایانه مرزی وجود داشت که ۵ مورد مهم تر آن را در نقشه ملاحظه می کنید. 7 پایانه مرزی دیگر عبارتند از «عین دیوار»، «الراعی»، «قامشلی»، «درباسیه»، «رأس العین»، «عین العرب» و «اطمه»)

«کریستین لیندمایر» سخنگوی سازمان بهداشت جهانی نسبت به عواقب انسانی فاجعه بار بسته شدن پایانه مرزی باب الهوی هشدار داد: «باب الهوی، تنها نقطه ای است که سازمان ملل و نهادهای خیریه می توانند به ملت سوریه خدمات ارائه دهند.»

در همین راستا «گیر پدرسون» نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه، تمدید مهلت ۱۲ ماهه را برای «نجات جان ها» ضروری خواند! «فریدون سینیرلی اوغلو» نماینده ترکیه در سازمان ملل نیز هشدار داد بسته شدن گذرگاه مرزی باب الهوی، جان و سرنوشت ۴ میلیون سوری را با تهدید جدی مواجه می سازد. «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل نیز در جلسه چهارشنبه 2 تیرماه گذرگاه باب الهوی را «رگ حیاتی برای تداوم کمک های انسان دوستانه به جنگ زدگان سوری» خواند و از اعضای شورای امنیت خواستار تمدید مهلت ۱۲ ماهه فعالیت آن شد و نسبت به «عواقب ویرانگر» بسته شدن آن هشدار داد. نماینده آمریکا در سازمان ملل نیز به شدت روسیه و چین را بابت مخالفت با تمدید مهلت ۱۲ ماهه سرزنش کرد.

در مقابل، روسیه اعلام کرده کمک های سازمان های بین المللی باید از طریق دولت رسمی و قانونی سوریه به مردم برسد و در نتیجه پایانه های مرزی که در سیطره دولت نباشد، باید بسته شوند: «زیرا به تقویت تروریسم در این کشور منتهی می شود.» نماینده چین نیز با اشاره به تحریم های یک جانبه آمریکا علیه سوریه گفت: «کمک های انسان دوستانه به سوریه باید ارسال شود و گام نخست آن، رفع تحریم های ظالمانه و یک جانبه است!»

 

                     یکی از خانواده های جنگ زده ساکن در اردوگاه های آوارگان نزدیک مرز باب الهوی

(فارغ از بحث آوارگان، هیئت تحریر الشام از گذرگاه مرزی باب الهوی درآمد سرشاری را به جیب می زند.)

اما به راستی اهمیت باب الهوی در چیست؟ چرا اختلاف بر سر باز یا بسته بودن آن تا این حد اهمیت پیدا کرده است؟ در پاسخ باید گفت: «باب الهوی، یگانه پل ارتباطی میان ترکیه و سوریه است.»

جنگ سوریه تغییرات اساسی در ساختارهای اقتصادی و بافت اجتماعی شمال سوریه ایجاد کرد. تا پیش از شروع جنگ، «حلب» پایتخت اقتصادی و تجاری سوریه بود. یکی از مهم ترین علل رشد حلب در مقایسه با دمشق، نزدیکی جغرافیایی آن به ترکیه است که هزینه های ترانزیتی میان دو کشور را کاهش می داد.

در سال ۲۰۱۲ با آغاز جنگ در شهر حلب، به مرور کانون ارتباط تجاری با ترکیه به شهر کوچک «سرمدا» واقع در شمال استان ادلب و در فاصله ۴۰ کیلومتری غرب شهر حلب منتقل شد. سرمدا از همان ماه های نخست ۲۰۱۲ تحت سیطره معارضه قرار گرفت و خطوط مقدم نبرد فاصله زیادی از آن داشت. فاصله آن با پایانه مرزی باب الهوی تنها ۶ کیلومتر است؛ ضمن این که از دو مرز اطمه و حارم (غیررسمی) نیز به ترتیب ۱۸ و ۲۰ کیلومتر فاصله دارد. در نتیجه برای تبدیل شدن به بارانداز تجاری ترکیه و شمال سوریه، از موقعیت جغرافیایی بسیار خوبی برخوردار است.

                                               موقعیت استراتژیک سرمدا در اقلیم ادلب؛

                                                   سبز: معارضه / قرمز: نظام سوریه

(گذرگاه «الغزاویه»، پایانه مرزی مشترک میان اقلیم ادلب (تحت سیطره تحریر الشام) و اقلیم عفرین (تحت قیمومیت ارتش ترکیه و با اداره رسمی دولت موقت است.)

در سال های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۶، شهر حلب روز به روز شاهد جنگ ویرانگری بود که باعث می شد سرمایه، تجارت و صنعت از آن رخت بربندد. همزمان جنگ های شمال سوریه، وضعیت دیگر پایانه های مرزی مشترک با ترکیه را به شدت تهدید می کرد. تا پیش از بحران سوریه، ترکیه و سوریه دارای بیش از ۱۰ پایانه مرزی بودند؛ اما عمده آن ها به مرور بسته شدند. مرزهای «قامشلی» و «کسب» تحت سیطره نظام سوریه بودند و به علت اختلاف آنکارا و دمشق تعطیل شدند. مرزهای «درباسیه»، «رأس العین»، «عین العرب» و «عین دیوار» تحت سیطره کردهای PYD قرار گرفتند و آنکارا آن ها را به صورت یکطرفه بست. پایانه های مرزی «الراعی»، «جرابلس» و «تل ابیض» نیز با اشغال طرف سوری آن توسط داعش، از طرف آنکارا بسته شد و تا زمان عملیات ارتش ترکیه در آن سوی مرز، همچنان بسته ماند؛ اما بعد از عملیات های «درع الفرات» و «نبع السلام» بازگشایی شدند. هرچند این دو پایانه مرزی نیز طبق مصوبه سال گذشته شورای امنیت سازمان ملل، به صورت رسمی بسته شدند!

در نتیجه تنها گذرگاه های «باب السلامه»، «باب الهوی» و «اطمه» در طول جنگ داخلی سوریه به فعالیت خود ادامه دادند. گذرگاه باب السلامه، معبر حیات و بقای معارضه در شمال حلب (تا پیش از عملیات های ارتش ترکیه) بود. با این حال نزدیکی نسبی آن به خطوط مقدم جنگی (منطقه عفرین و تل رفعت در سیطره قسد، جاده کاستیلو و شهر حلب که محل درگیری با ارتش سوریه است و منطقه حومه راعی در جنگ با داعش) باعث می شد به صورت طبیعی امنیت کم تری داشته و چندان معبر مناسبی برای تجارت های عمده نباشد.

پایانه مرزی «اطمه» نیز در اقلیم ادلب قرار داشت و از این نظر، کاملا در سایه «باب الهوی» قرار می گرفت که اصلی ترین معبر ارتباطی میان ترکیه و سوریه بود.

به این ترتیب، روز به روز بر اهمیت تجاری و استراتژیک باب الهوی افزوده و شهر سرمدا به دروازه ارتباطی شمال سوریه با جهان خارج تبدیل شد.

در سال ۲۰۱۰ میزان واردات سوریه از ترکیه به بیش از ۱.۸۴ میلیارد دلار رسید. در طول سال های جنگ نیز بسیاری از صاحبان سرمایه در شمال سوریه به ترکیه مهاجرت کرده و در آن جا به کسب و کار پرداختند که مراودات تجاری آن ها با سوریه نیز از طریق باب الهوی دنبال می شد. در سال ۲۰۱۴ برآوردهای داخلی در ترکیه نشان می داد حجم صادرات آن به سوریه به ۱.۸ میلیارد دلار می رسد. این رقم قاعدتا در سال های بعد با محاصره معارضه در شمال، افزایش بیش تری داشته است.

به این ترتیب شهر سرمدا که پیش از سال ۲۰۱۱ حدود ۱۵ هزار نفر جمعیت داشت؛ در سال ۲۰۱۵ بیش از ۱۳۰ هزار نفر را در بر می گرفت! اگر بخواهیم منطقه حومه آن از حارم تا سرمدا و مناطق مرزی را با احتساب اردوگاه آوارگان در نظر بگیریم، جمعیت آن از ۴۵۰ هزار نفر در سال ۲۰۱۱ به بیش از ۱.۱ میلیون نفر در سال ۲۰۱۹ رسیده که بیانگر اهمیت استراتژیک این منطقه و نقش بی بدیل تجارت با ترکیه در رونق آن است.

                 صف طولانی کانتینرها و کامیون ها در حال ورود به خاک سوریه از گذرگاه مرزی باب الهوی

(پایانه مرزی باب الهوی، از رونق تجاری بالایی برخوردار است. نهادهای خیریه بین المللی نیز کمک های خود را از این طریق به مناطق تحت سیطره معارضه سوری وارد می کنند.)

نکته دیگری که باید در این جا مورد توجه قرار گیرد، جایگاه اجتماعی مرز باب الهوی است. در شمال سوریه و منطقه ادلب، دست کم ۲.۶ میلیون نفر زندگی می کنند. در منطقه مجاور آن در خاک ترکیه نیز حدود ۱.۶ میلیون سوری اقامت دارند. تنها نقطه ارتباطی میان این دو جمعیت، پایانه مرزی باب الهوی است و به همین علت در ایام تعطیلات و…، این معبر بسیار شلوغ و پرازدحام است.

آمارهای رسمی در ترکیه نشان می دهد نزدیک به ۳۵ درصد شرکت های جدید التأسیس در استان «کیلیس» ترکیه، مالکان سوری دارند. این نسبت در دو استان مرزی «مرسین» و «غازی عنتاب» به ۱۵ و ۱۳ درصد می رسد. در مورد استان «هاتای» نیز نگارنده به آمار رسمی در این زمینه دست نیافت؛ اما آمار دیگری نشان می دهد صادرات هاتای به سوریه از ۱۰۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۱ به ۲۲۶ میلیون دلار در سال ۲۰۱۵ رسیده است. با تقریب خوبی می توان تخمین زد که بخش مهمی از فعالیت های تجاری این شرکت ها معطوف به بازار سوریه است و مهم ترین – اگر نگوییم تنها – معبر ارتباطی آنان با سوریه، گذرگاه مرزی باب الهوی است.

بر آگاهان تحولات میدانی سوریه پوشیده نیست که زمانی گذرگاه های «ابو دالی» و «مورک» میان اقلیم ادلب و مناطق تحت سیطره نظام از چه جایگاهی برخوردار بود که می توانست حتی عملیات های نظامی و جنگ را نیز تحت تأثیر قرار دهد.

واقعیت این است که هنوز حتی در شهرهای اصلی مانند دمشق و حمص، کالاهای ترکی را می توان در بازارها مشاهده کرد. به عبارت دیگر، گرچه مراوده رسمی میان آنکارا و دمشق از سال ۲۰۱۱ قطع شده؛ اما بازار قاچاق کالا رونق گرفته و از طریق ادلب، کالاهای ترکی به بازار سوریه (مناطق تحت سیطره نظام) قاچاق می شود. این کالاها نیز عمدتا از طریق باب الهوی وارد سوریه شده و در سرمدا انبار می شود تا از طریق قاچاق به مناطق مرکزی و غربی سوریه ارسال گردد.

به این موارد باید نقش کمک های انسان دوستانه را نیز اضافه کرد. از سال ۲۰۱۴ تا نوامبر ۲۰۲۰، جمعا ۳۷۷۰۰ کانتینر کمک های انسان دوستانه به سوریه فرستاده شد که نزدیک به ۸۵ درصد آن از پایانه مرزی باب الهوی عبور کرده بود.

تنها در سال ۲۰۲۰، نزدیک به ۱۲۰۰۰ کانتینر کمک های خیریه وارد سوریه شد که ۸۷ درصد آن از طریق گذرگاه مرزی باب الهوی بود. این کمک ها عمدتا مواد غذایی بوده و در اردوگاه های آوارگان توزیع گردید. منطقه مرزی حارم در حومه باب الهوی به تنهایی ۱۹۳ هزار تن کمک دریافت کرد؛ در حالی که بقیه مناطق شمال غربی سوریه مجموعا ۷۰ هزار تن کمک دریافت کردند!

این ارقام سنگین نشان می دهد معیشت ساکنان ادلب – به ویژه حارم – به شدت وابسته به کمک های خیریه ای است که از خارج ارسال می گردد.

در مقابل هیئت تحریر الشام حتی برای اردوگاه های آوارگان نیز مالیات تعیین کرده است! در نتیجه تحریر الشام از طرفی درآمدهای باب الهوی را به جیب می زند و از طرف دیگر با گرفتن مالیات از ساکنان ادلب (حتی ساکنان اردوگاه های آوارگان حارم)، درآمدزایی می کند.

تحریر الشام در توزیع کمک های خیریه خارجی دخالتی ندارد و همین موضوع، مزیت نسبی برای آن در مقایسه با دیگر مناطق ایجاد می کند. تصاویری که نشان می داد چادرهای اهدایی یونسکو برای اردوگاه های آوارگان مورد استفاده ارتش سوریه قرار گرفته یا بسته های اهدایی خیریه در پایگاه های نظامیان متحدین مشاهده می شد از یک طرف و دخالت مستقیم ترکیه در توزیع کمک های خیریه در مناطق تحت قیمومیت خود از طرف دیگر باعث شده تا نهادهای بین المللی نیز به توزیع در ادلب اقبال بیش تری در مقایسه با دیگر مناطق نشان دهند.

البته همزمان از طریق کردستان عراق، کمک های خیریه در مناطق تحت سیطره قسد در شرق سوریه نیز توزیع می شود؛ اما خانواده های داعشی درصد بالایی از ساکنان اردوگاه های آوارگان در مناطق قسد را تشکیل می دهند و در توزیع کمک های خیریه خارجی، مشکلاتی ایجاد می کنند.

 

تحلیل وضعیت:

 

با توجه به موارد فوق، می توان دریافت که چرا در سال ۲۰۲۰ زمانی که  مقرر شد تنها یک گذرگاه مرزی باز بماند، پایانه مرزی «باب الهوی» انتخاب شد. طی سال های طولانی دهه پیشین، باب الهوی توانسته شبکه وسیع و دنباله داری را برای «اتصال سوریه به ترکیه» یا «اتصال مناطق تحت سیطره معارضه به جهان خارج» ایجاد کند که این شبکه در گذرگاه های دیگر وجود ندارد.

گروه تروریستی «هیئت تحریر الشام» از همین موضوع به نحو احسن استفاده کرده و درآمدزایی می کند تا به یک سازمان دارای سرمایه تبدیل شود. حتی برخی منابع می گویند الجولانی از دوره جبهه النصره تا کنون، بیش از ۱.۵ میلیارد دلار هزینه کرده که بخش مهمی از آن را از طریق اقداماتی از این دست یا سیطره بر مناطق تأمین نموده است. امروزه نیز گذرگاه باب الهوی در تأمین بودجه تحریر الشام جایگاه بسیار مهمی دارد.

یکی از علل تلاش تحریر الشام برای خروج از لیست گروه های تروریستی، همین است که مهم ترین دستاویز حقوقی برای بسته شدن پایانه مرزی باب الهوی از بین برود.

آمارها نشان می دهد نهادهای خیریه بین المللی و منطقه ای اهتمام ویژه ای نسبت به سوریه و ادلب دارند. به نظر می رسد از این منظر یک مقایسه تطبیقی میان سوریه با یمن یا غزه، دلالت های مهمی را در بر داشته باشد. دست کم در حوزه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، اهتمام قابل توجهی نسبت به آوارگان سوری وجود دارد که پیامدهای آن را در حوزه سیاست و حتی تجارت نیز می توان مشاهده کرد.

در نگاه نخست، مناطق تحت قیمومیت ترکیه در شمال سوریه، بخت بالایی برای بدیل سازی در مقابل ادلب را دارند. به عبارت دیگر باب السلامه به مرور می تواند جایگزین باب الهوی شده و آوارگان حارم نیز به مرور از الغزاویه عبور کرده و در حومه «جندیرس» (واقع در غرب عفرین و در فاصله ۱۰ کیلومتری خاک ترکیه) اسکان یابند. اما آنکارا در این زمینه اراده کافی ندارد و برنامه های خود را پیش نمی برد که علل مختلفی را می توان برای آن برشمرد.

با توجه به تلاش بایدن برای مختومه سازی جنگ یمن با توسل به ابعاد فاجعه بار انسانی آن، بعید است کاخ سفید و غرب به راحتی زیر بار بسته شدن باب الهوی بروند؛ زیرا آن را به منزله «وقوع جنایت انسانی» می پندارند! در چنین شرایطی، فشارهای رسانه ای و عملیات روانی سنگینی علیه روسیه و چین راه می اندازند تا نهایتا شورای امنیت با تمدید ۱۲ ماهه مهلت فعالیت باب الهوی موافقت کند.

 

جمع بندی و تجویز:

 

  1. با توجه به معادلات جدید منطقه و تغییر اولویت های آمریکا، بعید است شورای امنیت با تمدید فعالیت پایانه مرزی باب الهوی مخالفت کند. در نتیجه تنها راه بسته شدن این مرز، استفاده از حق وتو می باشد که چین چنین کاری نخواهد کرد؛ از روسیه نیز بعید به نظر می رسد!
  2. در این وضعیت، باید کار رسانه ای سنگینی در زمینه «وابستگی موجودیت تحریر الشام به درآمدهای باب الهوی» صورت پذیرد. «ممانعت از درآمدزایی تحریر الشام از این پایانه مرزی» حتی اگر به قیمت سیطره مستقیم ارتش ترکیه بر آن باشد، می تواند در زمره مطالبات قرار گیرد. هرچند بسیاری اعتقاد دارند که سیطره تحریر الشام بر ادلب بهتر از سیطره ارتش ترکیه است؛ اما نگارنده با این موضع – به عللی – مخالف است که باید در جای خود تشریح شود.

 

 

منابع پژوهش در دفتر اندیشکده موجود است .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟