بایدن پس از انتخاب خود تصمیماتی را گرفت که برای طرف اروپایی نوید بخش بود. درخواست اشتراک آمریکا در یکی از پروژه های «همکاری های ساختارمند دائمی» که تحت عنوان «شنگن نظامی» شناخته میشود، مشارکت در جلسه شورای اروپا و بیانیه پایانی نشست «جی 7» در بریتانیا که با مشارکت رئیس کمیسیون و رئیس شورای اروپا صادر شد، از این جمله است. اما وضعیت کمی پیچیده تر است؛ انتخاب ترامپ در سال 2016 انتخابی تصادفی نبود، و تاریخ نیز به پیش از 2016 باز نخواهد گشت. سایه انتخاب مجدد رئیس جمهوری محافظه کار با گرایش های انزواجویانه و ضدچندجانبه گرایی ادراک اروپاییان را فرا گرفته است. ضمن اینکه در 2 سال آینده نیز 3 انتخابات مهم در دو سوی اقیانوس اطلس به وقوع خواهند پیوست که قاعدتا در روابط فراآتلانتیک مؤثر خواهند بود؛
در چنین شرایطی در مورد ثبات در همکاری های فراآتلانتیک یا تحلیل هایی که مبتنی بر بازگشت شرایط به پیش از 2016 است، باید محتاط و پرسشگر بود. با این حال بایدن در مدت زمان اندکی پس از آنکه به قدرت رسید، در چارچوب های مختلفی تلاش کرد تا به پاسخی برای موارد اختلافی میان اروپا-آمریکا دست پیدا کند. در ادامه به مسائل حلشده و لاینحل در روابط اروپا-آمریکا پرداخته می شود.
اگرچه ملی گرایی اقتصادی رفتاری است که در دوره ترامپ آغاز شد، اما انتظار میرود که حدی از ملی گرایی در دوره ریاست جمهوری بایدن نیز ادامه یابد. بایدن ناچار است که سیاست های بین المللی خود را به گونه ای در داخل آمریکا توجیه کند که گویی این سیاست ها منجر به بهبود وضعیت زندگی طبقه متوسط آمریکایی میشود. به هرحال جو بایدن در ماه های نخست تصدی پست خود در کاخ سفید در سه قالب اجلاس جی 7، جلسه مشترک با شورای اروپا و ناتو به برخی از مسائل مشترک و سیاست های بین المللی پرداخت:
به نظر میرسد که در برخی از چالش های اصلی غرب، اجماع کلی میان اروپا-آمریکا یا حتی در درون اتحادیه اروپا نیز دشوار باشد؛ اگرچه گاه در این موارد نیز اجماعی کلی در روابط فراآتلانتیک وجود دارد، اما منافع غیرهمسو میان دو سوی اقیانوس اطلس یا حتی در درون اتحادیه اروپا میتواند دستیابی به راهبردی واحد را دشوار کند. نمونه ای از اختلافات جاری بین آمریکا و اروپا در ادامه آورده شده است :
در کنفرانسی که اندیشکده «شورای روابط خارجی» اروپا در مورد روابط فراآتلانتیک در دوره بایدن برگزار کرد این مسئله مورد اشاره کارشناسان بود که هم محیط بین المللی و محیط داخلی کنشگری آمریکا به شدت دچار تغییر شده است و این تغییر در آینده حل و فصل مشکلات مشترک دو طرف را با مشکلاتی مواجه خواهد کرد. برخی از مواردی که به نظر میرسد با ریاست جمهوری بایدن نیز تغییری نخواهند کرد، شامل موارد زیر است:
1-نخست اینکه سیاست آمریکا بیش از پیش تحت تأثیر مسائل داخلی این کشور قرار گرفته است. بایدن بیش از اینکه به چندجانبه گرایی یا حفظ اصول و ارزش های لیبرال پایبند باشد ناچار است که سیاست خارجی خود در قبال اروپا را با گفتمان سیاست داخلی خود پیوند بزند، او باید به رأیدهندگان خود ثابت کند که آنچه در ارتباط با اروپا در حوزه تجاری و اقتصادی، تنظیم روابط با چین و روسیه و … انجام میدهد بهبوددهنده وضعیت طبقه متوسط آمریکایی است .
2- روند کاهش تعهدات ایالات متحده آمریکا از خاورمیانه، هرچند که از دوره های پیشین آغاز شده بود، اما با خروج آمریکا از افغانستان به نقطه عطف خود رسیده است. خروج آمریکا از افغانستان بدون مشورت با کشورهای اروپایی انجام گرفته است و اروپا را دچار مشکلات عدیدهای خواهد کرد. همچنین دیدار بایدن با پوتین در ژنو نیز بدون مشورت اروپا اتفاق افتاد.
3- آنچه که رئیس جمهوری آمریکا تحت عنوان آبشار مشکلات به آن اشاره میکند؛ مشکلات گریبانگیر دنیای لیبرال دموکراسی چه از نظر تعداد و چه از نظر ابعاد نسبت به قبل از سال 2016 گسترش قابل ملاحظهای یافته است.
4- هیچ تضمینی وجود ندارد که آیا بایدن یک پرانتز در میان دوره های پوپولیسم است یا اینکه بازگشتی به وضعیت عادی؟
انتخاب بایدن امیدهای زیادی را در دو سوی اقیانوس اطلس به منظور حل و فصل اختلافات اروپا-آمریکا و بازگشت آمریکا به نظم چندجانبه جهانی برانگیخت. دولت بایدن نیز در ماه های ابتدایی تصدی پست ریاست جمهوری اقداماتی را در این جهت از خود نشان داد. حل و فصل جنگ تعرفهای، مشارکت در چارچوب «همکاریهای ساختارمند دائمی» اروپا به منظور مقابله نظامی با روسیه، نشست مشترک با شورای اروپا نمونه هایی از این اقدامات آمریکا بودند. اما همچنان سایه تجربه دوره چهارساله ترامپ بر روابط اتحادیه اروپا-آمریکا سنگینی میکند. همچنان پرسشی بزرگ در ذهن اروپاییان وجود دارد: دولت ترامپ پرانتزی پوپولیستی در میان دولت های متعارف آمریکایی بود یا دولت بایدن پرانتزی در میان دولت های از این پس پوپولیستی است؟ هرکدام از این دو شِق که درست باشند یک مسئله قابل نادیده گرفتن نیست؛ اینکه دولت های آمریکایی از این پس سیاست خارجی خود را باید به عنوان عامل بهبود دهنده جمعیت پایه رأی خود معرفی کنند. از همین جهت است که اکثریت مردم و دولتمردان اروپایی بیش از پیش به لزوم استقلال راهبردی اروپا پی بردهاند. در چنین شرایطی به نظر میرسد که بهتر است جمهوری اسلامی ایران از نگاه غیر متمایز نسبت به غرب (شامل اروپا و آمریکا) خودداری کند؛ اگرچه توانایی اروپا در مقابله با تحریم های فراسرزمینی یا یکجانبه گرایی های آمریکا چندان مورد اعتماد نیست؛ اما «تعامل گزینشی» با اروپا به خصوص در حوزه مبارزه با قاچاق مواد مخدر و سیل پناهجویان که هم اکنون با تحولات افغانستان تبدیل به دغدغه مشترک و عامل وابستگی متقابل ایران-اروپا شده است میتواند به تنظیم روابط ایران-اروپا کمک کند و هزینه برون گذاری ایران از نظم اقتصادی و سیاسی بین المللی را برای اروپا افزایش دهد. مسئله افغانستان به طور خاص از آن جهت میتواند بستری مناسب باشد که قابلیت آن را دارد که به طور همزمان ایران-روسیه-چین و اروپا را در چارچوبی چندجانبه گرد هم بیاورد. ابتکار جمهوری اسلامی ایران در این مورد میتواند آن را از انزوای ناشی از سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ خارج کند.
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.