روابط اتحادیه اروپا-آمریکا در دوره بایدن

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
همزمان با انتخاب جو بایدن به ریاست جمهوری آمریکا، امیدهای فراوانی در دو سوی اقیانوس اطلس به منظور مقابله با چالش­ های اصلی فراآتلانتیک برانگیخته شد. مسائلی نظیر تهدید روسیه و چین برای اروپا، مسئله هسته ­ای ایران، تغییرات آب و هوایی، تهدیدات حوزه سایبری و انتشار اخبار غلط، برخی از حوزه ­هایی بودند که طرف اروپایی بدون حضور و همکاری آمریکا نمی­توانست آن­ ها را حل کند.

بایدن پس از انتخاب خود تصمیماتی را گرفت که برای طرف اروپایی نوید بخش بود. درخواست اشتراک آمریکا در یکی از پروژه ­های «همکاری ­های ساختارمند دائمی» که تحت عنوان «شنگن نظامی»  شناخته می­شود، مشارکت در جلسه شورای اروپا و بیانیه پایانی نشست «جی 7» در بریتانیا که با مشارکت رئیس کمیسیون و رئیس شورای اروپا صادر شد، از این جمله است. اما وضعیت کمی پیچیده­ تر است؛ انتخاب ترامپ در سال 2016 انتخابی تصادفی نبود، و تاریخ نیز به پیش از 2016 باز نخواهد گشت. سایه انتخاب مجدد رئیس جمهوری محافظه­­ کار با گرایش ­های انزواجویانه و ضدچندجانبه ­گرایی ادراک اروپاییان را فرا گرفته است. ضمن اینکه در 2 سال­ آینده نیز 3 انتخابات مهم در دو سوی اقیانوس اطلس به وقوع خواهند پیوست که قاعدتا در روابط فراآتلانتیک مؤثر خواهند بود؛

  • انتخابات آلمان در 26 سپتامبر 2021 که به احتمال قریب به یقین با ورود حزب سبزها به دولت همراه خواهد بود.
  • انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در 10 آوریل 2022 که هرچند هنوز طبق نظرسنجی ­ها شانس پیروزی مکرون در آن بیش از رقبایش هست، اما احتمال انتخاب رهبر حزب راستگرای افراطی، «مارین لوپن» نیز در آن کم نیست.
  • انتخابات کنگره آمریکا در 8 نوامبر 2022 که ممکن است با پیروزی جمهوری خواهان همراه شود.

در چنین شرایطی در مورد ثبات در همکاری ­های فراآتلانتیک یا تحلیل ­هایی که مبتنی بر بازگشت شرایط به پیش از 2016 است، باید محتاط و پرسشگر بود. با این حال بایدن در مدت زمان اندکی پس از آنکه به قدرت رسید، در چارچوب ­های مختلفی تلاش کرد تا به پاسخی برای موارد اختلافی میان اروپا-آمریکا دست پیدا کند. در ادامه به مسائل حل­شده و لاینحل در روابط اروپا-آمریکا پرداخته می­ شود.

 

مسائل مورد گفتگو در ماه ­های نخست ریاست جمهوری بایدن:

 

اگرچه ملی ­گرایی اقتصادی رفتاری است که در دوره ترامپ آغاز شد، اما انتظار می­رود که حدی از ملی­ گرایی در دوره ریاست جمهوری بایدن نیز ادامه یابد. بایدن ناچار است که سیاست­ های بین المللی خود را به گونه ­ای در داخل آمریکا توجیه کند که گویی این سیاست ­ها منجر به بهبود وضعیت زندگی طبقه متوسط آمریکایی می­شود. به ­هرحال جو بایدن در ماه ­های نخست تصدی پست خود در کاخ سفید در سه قالب اجلاس جی 7، جلسه مشترک با شورای اروپا و ناتو به برخی از مسائل مشترک و سیاست های بین­ المللی پرداخت:

  • تعیین حداقل مالیات بر بنگاه ­ها (این قانون شامل غول­ های فناوری اطلاعات یعنی گوگل، اپل، فیس بوک و آمازون نیز می­شود که دعوای تعیین مالیات بر آن­ ها از سوی اروپا را پایان می­ دهد و از کاهش مالیات به منظور افزایش جذابیت کشورها برای شرکت­ های چند ملیتی جلوگیری می­کند.)
  • تأسیس «شورای تجارت و تکنولوژی»  به منظور «گذار دیجیتالیِ جهانیِ ارزش-پایه». این، چارچوبی نوین است که منجر به قاعده­مند کردن بهره­برداری از فضای مجازی به منظور جلوگیری از رقابت  غیرمنصفانه و سوء استفاده از فناوری ­های نوین می­ گردد.
  • توافق با روسیه به منظور ادامه مذاکرات در مورد پیمان کنترل تسلیحات استارت (یکی از نگرانی ­های عمده اروپاییان از میان رفتن پیمان­ های تسلیحاتی میان روسیه و آمریکاست)
  • نشست آمریکا- اروپا در 15 ژوئن 2021، نقطه عطفی در روابط اروپا-آمریکا بود. این جلسه منجر به جلسات منظم اروپا-آمریکا خواهد شد. تصمیماتی که در این نشست گرفته شد شامل این موارد می­شود: ایجاد چارچوبی برای همکاری در حوزه هواپیماهای بزرگ غیر نظامی، تشکیل نشست­ هایی به منظور حل و فصل مسائل مربوط به فولاد و آلومینیوم تا پایان سال، تشکیل شورای تجارت اروپا-آمریکا، توافقاتی در حوزه تولید واکسن، تحول در سازمان بهداشت جهانی و احیای اقتصادی جهان پس از بحران بهداشتی کرونا، توافق آب و هوایی پاریس، و توافقات آتی در حوزه ­های تکثر زیستی و احیای سیستم تجاری چندجانبه.
  • علاوه بر این حفظ و ارتقای ارزش­ های جهان لیبرال دموکرات نیز بخش دیگری از توافقات را تشکیل می­داد که بیانیه پایانی نشست آن را در موارد مقابل خلاصه کرده است: حل ­و فصل صلح ­آمیز منازعات، حفظ حاکمیت قانون و حقوق بین ­الملل و ارتقای حقوق بشر و برابری زن و مرد از طریق ارتقای آزادی رسانه­  ای، گسترش اینترنت آزاد و گشوده، ارتقای رفتار مسئولانه در حوزه سایبری و برخورد با انتشار اطلاعات غلط .

 

برخی از موارد مورد اختلاف میان اروپا-آمریکا:

 به نظر می­رسد که در برخی از چالش­ های اصلی غرب، اجماع کلی میان اروپا-آمریکا یا حتی در درون اتحادیه اروپا نیز دشوار باشد؛ اگرچه گاه در این موارد نیز اجماعی کلی در روابط فراآتلانتیک وجود دارد، اما منافع غیرهمسو میان دو سوی اقیانوس اطلس یا حتی در درون اتحادیه اروپا می­تواند دستیابی به راهبردی واحد را دشوار کند. نمونه ای از اختلافات جاری بین آمریکا و اروپا در ادامه آورده شده است :

  • نمونه ­ای واضح از این اختلاف را در مورد افغانستان می­توان مشاهده کرد. در حالی که اروپاییان چندان مورد مشاوره آمریکا قرار نگرفته بودند، بایدن تصمیم گرفت نیروهای خود را با سرعت زیادی از افغانستان خارج کند که به احتمال بسیار زیادی اروپا را با چالش ­های عدیده ­ای در حوزه­ های پناهندگان و تولید و قاچاق مواد مخدر روبه­رو می­کند .
  • برخورد با چین نمونه ­ای دیگر از این موارد اختلاف است. در حالی که بایدن به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شده بود اما هنوز مسئولیت را بر عهده نگرفته بود و در حالی که مشاور امنیت ملی بایدن، جیک سولیوان از اروپا خواسته بود تا توافق جامع سرمایه­ گذاری اروپا-آمریکا را تا پیش از تحلیف بایدن نهایی نکنند، اروپا توافق جامع سرمایه ­گذاری را امضا کرد. ادراک اروپاییان در مورد چین تبدیل به ادراکی عمومی در میان مردم اتحادیه اروپا نیز شده است که البته توأم با نوعی بی­اعتمادی روزافزون نسبت به آمریکاست: مطابق نظرسنجی­ «شورای روابط خارجی اروپا» اکثر مردم اروپا انتخاب بایدن به ریاست جمهوری را نشانه احیای قدرت آمریکا نمی­دانند. بیش از 60% از اروپاییان فکر می­کنند که سیستم سیاسی آمریکا دچار نقاط ضعف اساسی است و در آینده ­ای نزدیک چین از آمریکا پیشی خواهد گرفت. همچنین بیشتر اروپاییان خواهان آن هستند که اروپا در جنگ آینده میان چین و آمریکا بی­طرف باقی بماند. دو سوم از مردم اروپا معتقدند که آمریکا دیگر شریکی قابل اتکا برای اروپا نخواهد بود  (این نظر سنجی در ژانویۀ 2021 انجام شده است.) در حوزه داخلی نیز در حالی که آلمان به دلیل وابستگی متقابل اقتصادی بالا نسبت به چین در مورد مسائل حقوق بشری آن سکوت می­کند و در این سیاست با برخی کشورهای اروپای شرقی همسوست، برخی از کشورهای دیگر مانند فرانسه اصرار زیادی بر قرارگرفتن مسائل حقوق­بشری در دستور کار روابط اتحادیه اروپا- چین دارند.
  • دیدار بایدن و پوتین در ژنو نیز نمونه ­ای دیگر از اختلافات اروپا-آمریکاست. پس از جلسه مشترک بایدن با پوتین، مکرون و مرکل پیشنهاد دادند که پوتین به منظور برگزاری جلسه ­ای مشترک با شورای اروپا در جلسه این شورا مشارکت کند، اما این پیشنهاد با مخالفت کشورهای شرقی و حوزه بالتیک رو به رو شد. برخی از این اختلافات در ارتباط با روسیه را در یادداشت اوژن رومور  (افسر اطلاعاتی سابق نیروی دریایی آمریکا در آسیای میانه) می­توان تشخیص داد. رومور می­نویسد: «این گرایش که روسیه را به عنوان قدرتی در حال افول در نظر بگیریم که همواره بیش از آنچه که واقعا هست، خود را تهدیدزا نشان می­ دهد، ممکن است ایالات متحده آمریکا را به سمت ایجاد تعهدات غیرواقع بینانه در قبال اروپا و افتادن در خطر تنشی خطرناک با تنها رقیب هسته­ای آمریکا رهنمون سازد. فشار به منظور گسترش ناتو بدون در نظر گرفتن این امکان که روسیه دوباره به عنوان یک قدرت نظامی ظهور کند نمونه ­ای از نتایج این طرز تفکر است که باید در آینده از آن احتراز شود. از سوی دیگر میزان حساسیت آمریکا به نقش­ آفرینی جهانی روسیه نیز تا حدود زیادی بستگی به این دارد که مناطق دارای اولویت استراتژیک برای ایالات متحده مشخص شوند. مقابله با روسیه در تمام مناطقی که روسیه نیروهای خود را پیاده می­کند لازم نیست» . این در حالی است که کشورهای اروپای شرقی خواهان تعهد بیشتر غرب نسبت به امنیت آنان در مقابل روسیه هستند، رئیس جمهور اوکراین سرسختانه چشم انداز پیوستن به ناتو را دنبال می­کند و در عین حال فرانسه و ایتالیا خواهان تعهد بیشتر آمریکا در منطقه ساحل آفریقا هستند که روسیه در دو سال اخیر نقش قابل توجهی را در آن بازی کرده است.  از سوی دیگر حتی با در نظر نگرفتن نقاط اختلاف و تأکید بر رویکرد مشابه آلمان- فرانسه با آمریکا، کشورهای اروپایی انتظار داشتند در گفتگوی آمریکا  با روسیه شریک شوند.

 

شرایط غیر قابل بازگشت پس از دوران ریاست جمهوری ترامپ 

 

در کنفرانسی که اندیشکده «شورای روابط خارجی» اروپا در مورد روابط فراآتلانتیک در دوره بایدن برگزار کرد این مسئله مورد اشاره کارشناسان بود که هم محیط بین­ المللی و محیط داخلی کنشگری آمریکا به شدت دچار تغییر شده است و این تغییر در آینده حل و فصل مشکلات مشترک دو طرف را با مشکلاتی مواجه خواهد کرد. برخی از مواردی که به نظر می­رسد با ریاست جمهوری بایدن نیز تغییری نخواهند کرد، شامل موارد زیر است:

1-نخست اینکه سیاست آمریکا بیش از پیش تحت تأثیر مسائل داخلی این کشور قرار گرفته است. بایدن بیش از اینکه به چندجانبه گرایی یا حفظ اصول و ارزش ­های لیبرال پایبند باشد ناچار است که سیاست خارجی خود در قبال اروپا را با گفتمان سیاست داخلی خود پیوند بزند، او باید به رأی­دهندگان خود ثابت کند که آنچه در ارتباط با اروپا در حوزه تجاری و اقتصادی، تنظیم روابط با چین و روسیه و … انجام می­دهد بهبوددهنده وضعیت طبقه متوسط آمریکایی است .

2- روند کاهش تعهدات ایالات متحده آمریکا از خاورمیانه، هرچند که از دوره ­های پیشین آغاز شده بود، اما با خروج آمریکا از افغانستان به نقطه عطف خود رسیده است. خروج آمریکا از افغانستان بدون مشورت با کشورهای اروپایی انجام گرفته است و اروپا را دچار مشکلات عدیده­ای خواهد کرد. همچنین دیدار بایدن با پوتین در ژنو نیز بدون مشورت اروپا اتفاق افتاد.

3- آنچه که رئیس جمهوری آمریکا تحت عنوان آبشار مشکلات به آن اشاره می­کند؛ مشکلات گریبانگیر دنیای لیبرال دموکراسی چه از نظر تعداد و چه از نظر ابعاد نسبت به قبل از سال 2016 گسترش قابل ملاحظه­ای یافته است.

4- هیچ تضمینی وجود ندارد که آیا بایدن یک پرانتز در میان دوره ­های پوپولیسم است یا اینکه بازگشتی به وضعیت عادی؟ 

 

نتیجه ­گیری و ارائه پیشنهاد:

 انتخاب بایدن امیدهای زیادی را در دو سوی اقیانوس اطلس به منظور حل و فصل اختلافات اروپا-آمریکا و بازگشت آمریکا به نظم چندجانبه جهانی برانگیخت. دولت بایدن نیز در ماه­ های ابتدایی تصدی پست ریاست جمهوری اقداماتی را در این جهت از خود نشان داد. حل ­و ­فصل جنگ تعرفه­ای، مشارکت در چارچوب  «همکاری­های ساختارمند دائمی» اروپا به منظور مقابله نظامی با روسیه، نشست مشترک با شورای اروپا نمونه هایی از این اقدامات آمریکا بودند. اما همچنان سایه تجربه دوره چهارساله ترامپ بر روابط اتحادیه اروپا-آمریکا سنگینی می­کند. همچنان پرسشی بزرگ در ذهن اروپاییان وجود دارد: دولت ترامپ پرانتزی پوپولیستی در میان دولت ­های متعارف آمریکایی بود یا دولت بایدن پرانتزی در میان دولت­ های از این پس پوپولیستی است؟ هرکدام از این دو شِق که درست باشند یک مسئله قابل نادیده ­گرفتن نیست؛ اینکه دولت­­ های آمریکایی از این پس سیاست­ خارجی خود را باید به عنوان عامل بهبود دهنده جمعیت پایه رأی خود معرفی کنند. از همین جهت است که اکثریت مردم و دولتمردان اروپایی بیش از پیش به لزوم استقلال راهبردی اروپا پی­ برده­اند. در چنین شرایطی به نظر می­رسد که بهتر است جمهوری اسلامی ایران از نگاه غیر متمایز نسبت به غرب (شامل اروپا و آمریکا) خودداری کند؛ اگرچه توانایی اروپا در مقابله با تحریم ­های فراسرزمینی یا یکجانبه­ گرایی­ های آمریکا چندان مورد اعتماد نیست؛ اما «تعامل گزینشی» با اروپا به خصوص در حوزه مبارزه با قاچاق مواد مخدر و سیل پناهجویان که هم اکنون با تحولات افغانستان تبدیل به دغدغه مشترک و عامل وابستگی متقابل ایران-اروپا شده است می­تواند به تنظیم روابط ایران-اروپا کمک کند و هزینه برون­ گذاری ایران از نظم اقتصادی و سیاسی بین المللی را برای اروپا افزایش دهد. مسئله افغانستان به طور خاص از آن جهت می­تواند بستری مناسب باشد که قابلیت آن را دارد که به طور همزمان ایران-روسیه-چین و اروپا را در چارچوبی چندجانبه گرد هم بیاورد. ابتکار جمهوری اسلامی ایران در این مورد می­تواند آن را از انزوای ناشی از سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ خارج کند.  

 

 

منابع پژوهش در دفتر اندیشکده موجود است .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟