تحولات جدید سوریه و چشم انداز حضور ترکیه در آن

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید

در این نوشتار سعی شده است در ابتدا به تحولات مهم سوریه (در پیوند با ترکیه) در هفته های اخیر پرداخته شود و در ادامه وضعیت کنونی ترکیه در این منطقه مورد بررسی قرار گیرد. تحولات محتمل پیش رو نیز مورد تدقیق قرار گرفته است.

 

گذرگاه مرزی باب الهوی

 

اخیرا روسیه پس از کش و قوس های فراوان با تمدید یک ساله استفاده از گذرگاه مرزی باب الهوی برای انتقال کمک­ های بین ­المللی به مناطق شمالی سوریه (مناطق تحت کنترل معارضین) موافقت کرد. پیش­تر مقامات مسکو بر انجام این کمک­ ها از طریق دولت مرکزی سوریه تاکید کرده بودند. پس از آن که 3 گذرگاه مرزی میان ترکیه و سوریه (که برای انتقال کمک­ های سازمان ملل مورد استفاده قرار می گرفت) در ماه های اخیر تعطیل شد، گذرگاه باب الهوی آخرین مجرایی است که ترکیه می­ تواند از طریق آن انتقال کمک­ های سازمان ملل به مناطق تحت کنترل مخالفان بشار اسد را تضمین نماید.

استدلال طرف ترکیه­ ای تاکنون این بوده است که اگر کمک­ های سازمان ملل به این بخش از سوریه از طریق ترکیه متوقف شود احتمال افزایش چشمگیر تعداد پناهجویان سوری در مرزهای ترکیه افزایش خواهد یافت. بنا به ادعای مقامات ترکیه گذرگاه باب الهوی در تامین مواد غذایی و رساندن کمک های انسان ­دوستانه به حدود 5 میلیون سوری ساکن در استان ادلب نقش به سزایی دارد. ترکیه و حامیان شورشیان مدعی ­اند در صورتی که استفاده از گذرگاه مرزی باب الهوی تمدید نگردد احتمال بروز درگیری ­های نظامی گسترده ­تر نیز وجود خواهد داشت، چرا که عدم انتقال مواد غذایی و کمک­ های بهداشتی به این منطقه می ­تواند نظم شکننده حاکم بر آن را بر هم ریخته و آن منطقه را آبستن بی ­ثباتی و درگیری­ های بیشتری نماید.

با این حال نباید فراموش کرد که گذرگاه مرزی باب الهوی از جانب گروه­ های رادیکال و تروریستی مانند هیئت تحریر الشام (با سابقه ارتباط با القاعده) کنترل می ­شود و روس­ ها نگرانی ­های جدی در زمینه حضور آن­ها در سوریه دارند. اگرچه کمک­ های ارسال شده به این منطقه، توسط تشکل­ های مدنی توزیع می ­شود با این حال بزرگترین منفعت تحریرالشام از قبل این کمک­ ها در این است که به واسطه تامین نیازهای اولیه اتباع سوری، آرامش در مناطق تحت کنترل این گروه حفظ شده و اقتدار این گروه رادیکال تثبیت می گردد.

بدون تردید رایزنی ­های آمریکا در درجه اول و رایزنی ­های ترکیه در درجه دوم در موافقت مسکو با تمدید انجام کمک­ ها از گذرگاه باب الهوی موثر بوده است. از سوی دیگر گویا ترکیه با وساطت روسیه موافقت کرده که نیروهای تحت حمایتش در منطقه حسکه، نسبت به تامین آب آشامیدنی این منطقه (مناطق تحت کنترل کردها) همکاری نماید. سد تشرین که برق و آب این مناطق را تامین می کند در اختیار معارضین تحت حمایت ترکیه قرار دارد.

 

انتقاد حزب اپوزیسیون از رویکرد حکومت در قبال پناهجویان سوری

 

از سوی دیگر سخنان انتقادی رهبر حزب اپوزیسیون در مورد پناهجویان سوری ساکن در ترکیه در هفته ­های اخیر جنجال برانگیز شد. «کمال ­قلیچ­ دار ­اوغلو» دبیرکل حزب اپوزیسیون (جمهوریت خلق) در سخنانی با انتقاد از سیاست حکومت در قبال موضوع سوریه وعده داد (پس از به قدرت رسیدن) در طی دو سال بحران پناهجویان سوری در ترکیه را حل خواهد کرد.

این سخنان برای مدتی مورد توجه افکار عمومی و رسانه­ ها قرار گرفت. عموم اسلام­ گرایان و حامیان حکومت به انتقاد از سخنان «قلیچ ­دار ­اوغلو» پرداختند و اظهارات او را غیرانسانی خطاب کردند. اما با توجه به این­که حضور قریب به 4 میلیون سوری در ترکیه بار اقتصادی سنگینی بر دوش اقتصاد ترکیه نهاده، بخش مهمی از افکار عمومی با این سخنان همراهی کردند. اعضای ارشد حزب جمهوریت خلق در توضیح سیاست این حزب در مورد پناهجویان سوری، ضمن انتقاد از سیاست خصمانه حکومت در برابر دولت سوریه، متذکر شده ­اند که این حزب می­ تواند با برقراری روابط نزدیک­ تر با دولت مرکزی سوریه شرایط لازم برای بازگشت پناهجویان سوری را فراهم نماید. اپوزیسیون سکولار و چپ­گرا عموما حکومت اردوغان را در به وجود آمدن تراژدی انسانی در سوریه مقصر می داند. لازم به توضیح است که حزب کمالیست جمهوریت خلق از ابتدا با سیاست مداخله در سوریه و تلاش برای سرنگونی بشار اسد مخالفت کرده است.

 

حملات شبه نظامیان کرد به مناطق تحت کنترل ترکیه

حملاتی از جانب نیروهای کرد به نظامیان ترکیه ­ای گزارش شده است که خبر از تلفات نیروهای ترکیه ­ای دارد. این حملات که عموما در منطقه عفرین انجام می­گیرد از مناطق تحت کنترل نیروهای مسلح کرد در شمال حلب سازمان­ دهی می­ شود. بسیاری در ترکیه معتقدند که چراغ سبز دولت سوریه و مسکو برای تداوم حضور کردها در این منطقه که در مجاورت با عفرین و حلب قرار دارد به منظور حفظ ظرفیت کردها برای فشار بر حضور نظامی ترکیه در شمال سوریه است. ارتش ترکیه مدعی است از طریق پهپاد و توپخانه اقدام به پاسخ متقابل نموده است.

حال برای پرداختن به موضوع آینده حضور ترکیه در سوریه و نسبت آن با بازیگران عمده سوریه، لازم است نگاهی کلی به رویکرد ترکیه در سوریه، و چگونگی تغییر پارادایم حاکم بر سیاست سوریه­ ای این کشور از سرنگونی­ طلبی به امتیازطلبی و امنیت ­محوری بیفکنیم.

 

رویکرد کلی ترکیه در سوریه

نزدیک به یک دهه است که موضوع سوریه یکی از اولویت ­های مهم سیاست خارجی ترکیه بوده است. با افزایش قابل توجه سطح حاکمیت نظام سوریه بر بخش بزرگی از مناطق این کشور، و با کاهش جدی حضور داعش و نیز توان گروه­ های مسلح کردی در ایجاد موازنه نسبی با بازیگران حاضر در سوریه (به جز ترکیه)، تنش و درگیری­ ها در سوریه در حد قابل توجهی در قیاس با سال ­های قبل کاهش یافته است. چنین وضعیتی سبب شده است که سوریه و تحولات آن بیش از آن که بر عرصه بین ­المللی تاثیرگذار باشد، از تحولات بین المللی تاثیر بپذیرد. ترکیه که از سال 2012 تا 2014 صرفا متمرکز بر سرنگونی بشار اسد بود از سال 2015 و با بروز تهدیدات جدی امنیتی، رویکردی امنیتی به سوریه پیدا کرد. از سال 2015 تاکنون تمرکز ترکیه عموما بر مقابله با تهدیدات امنیتی شکل گرفته از داخل سوریه بوده و هدف سرنگونی بشار اسد اولویت خود را تا حد قابل توجهی از دست داده است. تمرکز آمریکا بر حمایت از «ی.پ.گ» و مقابله با داعش، و نیز تعلیق حمایت واشنگتن از اپوزیسیون برانداز و مسلح، از عوامل عمده این تغییر رویکرد بوده است. در واقع با قطع حمایت آمریکا از سرنگونی اسد از طریق حمایت از معارضین، ترکیه به این موضوع پی برد که به تنهایی توان سرنگونی اسد را ندارد و در نتیجه به سمت سیاست­ های تامین امنیت از طریق مقابله با «ی.پ.گ» و در مواردی داعش روی آورد و نیز با ناممکن شدن سرنگونی اسد، از طریق اشغال بخش­ هایی از سوریه به سمت تضمین امتیازات خود در آینده سوریه حرکت کرد.

در این راستا ترکیه مجبور به افزایش همکاری­ ها با روسیه بود و از رقابت صرف در سوریه به سوی رقابت همکاری­ جویانه حرکت کرد. مداخله نظامی ترکیه در شمال سوریه که با عملیات سپر فرات آغاز شد با بهانه ­ها و توجیهاتی امنیتی انجام پذیرفت. اساسا ترکیه سیاست خود در سوریه را نزد افکار عمومی با موضوع مقابله با حرکت­ های تجزیه­ طلب کردی و نیز موضوع مدیریت پناهجویان سوری توجیه کرده است.

 

سوریه اهرم فشار روسیه بر ترکیه

موقعیت ترکیه در سوریه به طور بالقوه می­ تواند تحت تاثیر تعاملات و رقابت­ هایی که میان ترکیه و روسیه در مناطق دیگر (مانند دریای سیاه و اوکراین، قفقاز جنوبی، شرق مدیترانه و لیبی) وجود دارد، قرار گیرد. پس از آن که اردوغان در تنش­ های اخیر میان اوکراین و روسیه پیام ­های همدلانه­ ای به کیف ارسال کرد، بخشی از پاسخ خود را با حمله هوایی بمب­ افکن های روسی به مواضع تحت کنترل شورشیان مورد حمایت آنکارا در سوریه دریافت کرد. در جریان جنگ قره­ باغ نیز حملات هوایی روسیه به بخش­ هایی از ادلب مشاهده شد، که چند روز پس از آن بود که توافق آتش ­بس نهایی میان طرفین به امضاء رسید. در آن زمان برخی ناظران هدف از حملات روسیه در ادلب را فشار بر آنکارا برای اقناع باکو به آتش­ بس می­ دانستند؛ چرا که تداوم جنگ می­ توانست به کنترل کل قره باغ توسط آذربایجان بینجامد.

 لذا می توان شمال سوریه (مناطق تحت کنترل متحدان ترکیه) را عرصه ­ای برای تحت فشار قرار دادن ترکیه از جانب روسیه برای کسب امتیاز در عرصه ­های دیگر به حساب آورد. نباید فراموش کرد که حملات روسیه در کنار تضعیف متحدان ترکیه می ­تواند به ایجاد موج جدیدی از ورود پناهجویان سوری به ترکیه دامن زده و مشکلات حکومت در برابر افکار عمومی و اپوزیسیون را افزایش دهد. روسیه با توجه به دارا بودن توان نظامی بالاتر به نسبت ترکیه، نه تنها از ابزاری مانند فشار بر مخالفانِ تحتِ حمایت ترکیه برخوردار است بلکه می­ تواند عرصه بیشتری برای کردهای سوری باز کرده و عرصه را برای ترکیه تنگ­تر نماید. این اهرم فشار در صورتی که اختلافات میان ترکیه و روسیه در لیبی (و یا پرونده­های دیگر) افزایش یابد نیز می ­تواند به کار گرفته شود.

روسیه اگرچه توانسته مخالفین عرب اسد را به ادلب محدود کرده و آن­ ها را به حالت انفعالی درآورد اما با این حال برای کنترل نیروهای کرد با آمریکا رقابت دارد. از سوی دیگر برای جلوگیری از لطمه خوردن همکاری­ ها با ترکیه ناچار به تعدیل خواسته­ ها و امتیازات گروه ­های کردی بوده است. با این همه موضوع اقتصادی و پایین آوردن هزینه ­های حضور در سوریه، برای مسکو از اهمیت به سزایی برخوردار است. حال با توجه به این که مناطق نفت خیز سوریه در اختیار کردها قرار داشته و از سوی دیگر تحریم­ های سنگین غرب علیه سوریه همچنان ادامه دارد، روسیه با چالش­ هایی در زمینه مسائل مالی حضور در سوریه مواجه است. برخی محافل ادعا کرده ­اند که روسیه از ابتدای حضور در جنگ داخلی سوریه تاکنون حدود 20 میلیارد دلار هزینه کرده است. علاوه بر این، روسیه کمک­ های مختلف مالی و لجستیک نیز به سوریه انجام داده است که همین امر بار مالی حضور در سوریه را افزایش داده است. لذا برخی گزارش­ ها از تلاش روسیه برای برقراری مجدد روابط اقتصادی میان ترکیه و مناطق تحت کنترل نظام اسد حکایت دارد که البته تاکنون نتیجه مطلوبی در بر نداشته است. تلاش روسیه برای بهبود وضعیت اقتصادی سوریه از طریق برقراری روابط تجاری با ترکیه تلاشی برای کاهش بار مالی حمایت از نظام سوریه در سال­ های اخیر تحلیل شده است. شاید بتوان گفت موضوع اقتصاد یکی از عمده­ ترین کارت­ های بازی ترکیه در مقابل روسیه و دولت مرکزی سوریه است.

 

وضعیت ادلب

با توجه به این که نیروهای مسلح نزدیک به ایران و نیز نیروهای ارتش سوریه در نزدیکی مناطق تحت کنترل مخالفان حضور داشته و از حمایت هوایی روس­ ها برخوردارند و از سوی دیگر گروه­ های مسلح مخالف با گرایشات مختلف در ادلب حاضرند و ترکیه نیز با حضور نظامی خود به دنبال ایجاد بازدارندگی است می ­توان از وجود یک موازنه نظامی نه چندان پایدار در آن منطقه سخن گفت که احتمال برهم خوردن آن و بروز یک درگیری نظامی جدی در آینده را محتمل می سازد.

به ­نظر می ­رسد ماهیت تعامل و روابط روسیه و ترکیه عاملی موثر در تعیین آینده ادلب خواهد بود. برخی ناظران معتقدند که در آینده کوتاه ­مدت اگر روابط روسیه و ترکیه دچار تغییر اساسی نگردد و اگر تغییر محسوسی در رویکرد سیاست­ خارجی کشورهای دخیل در سوریه (مانند ایران) رخ ندهد احتمال بروز درگیری جدی در شمال غرب سوریه ضعیف خواهد بود. با این حال برخی احتمال انجام عملیات نظامی در ادلب را اجتناب­ناپذیر می دانند و معتقدند که در نهایت ممکن است با افزایش فشارها از جانب نظام سوریه و محور مقاومت و متعاقب آن تغییر رویکرد روسیه، عملیات نظامی برای بازپس­گیری ادلب انجام گیرد. در این سناریو، سازشی میان ترکیه و روسیه شکل خواهد گرفت تا ترکیه نیروهای خود در این منطقه را تخلیه نماید و ممکن است با فشارهای روسیه، ترکیه در ازای چشم­ پوشی از حضور در ادلب امتیازاتی در منطقه منبج از روس­ ها دریافت نماید.

سناریوی دیگری که برای بروز درگیری جدید در ادلب وجود دارد از این قرار است که ممکن است با بروز برخی درگیری ­های پراکنده میان نیروهای سوری و شورشیان، پای نظامیان ترکیه­ ای نیز به نحوی به درگیری­ ها باز شود و در نهایت با ورود سطح تنش به مرحله ­ای غیرقابل کنترل، سوریه و ترکیه مستقیما وارد رویارویی در سوریه شوند. این احتمال اگرچه ضعیف است با این حال بخشی از احتمالات موجود در شمال سوریه است.

بزرگترین بازنده وقوع جنگ جدید در ادلب بدون تردید ترکیه خواهد بود؛ چرا که نه تنها ممکن است حضور نظامی خود در ادلب را از دست بدهد بلکه با هجوم میلیون­ ها پناهجو مواجه شده و همکاری ­هایش با روسیه در سوریه آسیب جدی خواهد دید. علاوه بر این حضور گسترده هزاران شبه­ نظامی رادیکالی که از دست ارتش سوریه فرار خواهند کرد نیز تهدیدی جدی برای امنیت ترکیه خواهد بود. حضور این افراد در ترکیه می ­تواند به تقویت مجدد شبکه های تروریستی در ترکیه منجر شود. با این حال این موضوع (وقوع جنگ جدید در ادلب) در حد گمانه ­زنی است و آن چه مسجل است این است که تعامل روسیه و ترکیه تا حد زیادی در تعیین آینده ادلب موثر خواهد بود.

در شرایطی که در هفته ­های گذشته حجم حملات نیروهای وفادار به نظام سوریه به مناطق تحت کنترل شورشیان در ادلب افزایش یافته، مشاهده می­ شود که «هیئت ­تحریرالشام» به دنبال کسب نظر مساعد غرب برای جلوگیری از هرگونه مداخله نظام سوریه و متحدان آن در ادلب است. هیئت­تحریرالشام که رقبای خود در ادلب را کنار زده برخی همکاری­ ها با کشورهای غربی علیه شبه ­نظامیان مرتبط با القاعده را انجام داده است. به ­نظر می­ رسد که تحریرالشام مایل به ادغام در ارتش آزاد سوریه برای کسب مشروعیت بین ­المللی نیز باشد. با این حال روسیه به شدت با عادی­ سازی این گروه در عرصه بین­ المللی مخالف است.

با توجه به این که شروع هرگونه موج جدید مهاجران از سوریه به سمت مرزهای اروپا می تواند منجر به بروز بحرانی جدید در این قاره شود، اکثر کشورهای اروپایی و در راس آن آلمان به ­شدت با شروع هرگونه عملیات نظامی جدی در ادلب مخالف است. ترکیه نیز با وقوف به این موضوع به دنبال کسب امتیازات و حمایت­ هایی از کشورهای اروپایی بوده است.

 

مناطق سپر فرات و شرق فرات

نفوذ ترکیه در مناطقی که پس از 2017 در شمال سوریه و با عملیات سپر فرات به دست آورده در قیاس با ادلب بسیار بیشتر است. در این مناطق پول ترکیه کاربرد داشته و شرکت های مخابراتی ترکیه ­ای فعال­ اند و امور مختلف مانند آموزش و بهداشت در اختیار دولت ترکیه قرار گرفته است و حتی مدارس به زبان ترکی فعالیت می­کنند. اما در منطقه ادلب که تحت کنترل نیروهای تحریر الشام قرار دارد نفوذ ترکیه تا حدودی محدودتر است. به ­نظر می رسد ترکیه در مناطقی که سیطره کامل دارد به دنبال تحکیم نفوذ فرهنگی خود و تربیت نسل­ هایی علاقه­مند به ترکیه است تا در آینده سوریه بتواند از آن­ ها به­ عنوان ابزار قدرتی استفاده نماید.

اخیرا روسیه ابراز امیدواری کرده است که حضور نظامی ترکیه و آمریکا در سوریه موقت باشد و با بازگشت ثبات به این کشور نیروهای خارجی به حضور خود در این کشور جنگ زده پایان دهند. مواضع آنکارا نشان می­ دهد که ترکیه بدون تصویب قانون اساسی جدید در سوریه و شناسایی جایگاه حقوقی برای مخالفین تحت حمایتش از سوریه خارج نخواهد شد. علاوه بر این تا زمانی که ترکیه نگرانی ­های جدی در زمینه حضور سازماندهی شده کردها در شمال سوریه داشته باشد نیز احتمال خروج ترکیه با میل و رغبت خود بسیار بعید است.

در بخش شرق فرات نیز تا زمانی که آمریکا به حضور نظامی خود ادامه دهد امکان تحرک نظامی جدی از جانب ترکیه چندان محتمل به نظر نمی­ رسد. با این حال احتمال بروز برخی کشمکش ­ها در دیرالزور شاید دور از ذهن نباشد. موجودیت یک حکومت محلی کردی در شمال سوریه که دارای ارتباطات قابل توجه با «پ.ک.ک» است نگرانی ­های امنیتی بسیاری برای ترکیه ایجاد کرده است. نیروهای مسلح کردی در کنار روابط نزدیک با آمریکا به دنبال همکاری با روسیه نیز بوده ­اند تا از طریق برقراری موازنه نیروها، مانع از تهاجم نظامی ترکیه به شرق فرات شوند. به ویژه که کردها همواره از احتمال مطرح شدن خروج نیروهای آمریکایی از سوریه هراس دارند. کردها بدون حمایت آمریکا در موقعیت بسیار آسیب­پذیری قرار خواهند گرفت. اما از سوی دیگر موجودیت آن ها اهرم فشار بالقوه ­ای در دستان روسیه و محور مقاومت در برابر ترکیه است.

 

آینده حضور ترکیه در سوریه و موازنه در رابطه با روسیه و آمریکا

به ­رغم آن که ترکیه و آمریکا بر سر موضوع «ی.پ.گ» دچار اختلافات جدی هستند، مشاهده می ­شود که دولت بایدن در راستای افزایش فشارها بر روسیه به دنبال همکاری با ترکیه بر سر موضوع ادلب و شمال غرب سوریه است. هدف آمریکا در سوریه افزایش فشار بر روسیه و بالا بردن هزینه ­های حضور آن در سوریه است. گروه تحریرالشام که همان جبهه النصره سابق است با وقوف به این موضوع به دنبال ارسال پیام ­های مثبت به غرب از طریق ادعای قطع ارتباط با القاعده و ارائه تصویری معتدل از خود بوده است. در واقع تحریرالشام به دنبال تبدیل ­شدن به گزینه غرب برای افزایش فشار بر روسیه است. آمریکا نیز واقف است که سقوط ادلب به دست نظام سوریه، انگیزه بشار اسد برای هرگونه مذاکره و امتیازدهی سیاسی و مصالحه را کاهش خواهد داد. از سویی دیگر نیز محور مقاومت و روسیه با تکرار تعهد خود به مبارزه با تروریسم در سوریه، گزینه تهاجم نظامی به مناطق تحت کنترل تحریر الشام در ادلب را مطرح می­کنند.

روسیه و آمریکا در تلاش هستند تا با کشاندن ترکیه به سوی خود، مانع از کشیده شدن این بازیگر منطقه­ ای به جبهه رقیب شوند. با این حال نباید فراموش کرد که آمریکا همچنان فاقد استراتژی دقیق و معین در سوریه است و به ­نظر می­ رسد سوریه از اولویت چندانی برای دستگاه دیپلماسی آمریکا برخوردار نیست. ترکیه نیز به این امر وقوف یافته است که ورود کامل به هر کدام از این بلوک­ ها نمی تواند منافع آنکارا در سوریه را به طور کامل تامین نماید و معضلات آن را علاج نماید. موقعیت کنونی ترکیه در رقابت میان محور روسیه و غرب نیز تمامی خواسته ­های ترکیه در سوریه را تامین نمی کند. اگر ترکیه به سوی حل اختلافات خود با آمریکا در سوریه حرکت نماید و به طور کامل وارد محور غربی شود احتمال مداخلات مخرب روسیه علیه منافع ترکیه در سوریه جدی خواهد بود. لذا ترکیه در برابر چنین وضعیتی آسیب­ پذیر است. از سوی دیگر اگر ترکیه تماما به سمت محور روسی حرکت نماید نیز احتمالا آسیب ­های جدی از جانب آمریکا متوجهش خواهد بود. لذا بسیاری معتقدند که ترکیه بیش از آن که به دنبال منافع و سود حداکثری در سوریه باشد به دنبال ضرر حداقلی در آن کشور خواهد بود.

 

نتیجه گیری

در این نوشتار تلاش شد تا چارچوبی از الگوی حاکم بر سیاست سوریه­ ای ترکیه ارائه شود. بیان شد که با شکست پروژه سرنگونی بشار اسد و ظهور گروه­ هایی مانند «ی.پ.گ» و داعش، پارادایم غالب سیاست ترکیه در سوریه به تلاش برای تامین امنیت و نیز کسب امتیازاتی به منظور تضمین منافع در آینده تغییر یافت. چشم اندازی از روابط ترکیه با روسیه و آمریکا و نیز آینده مناطقی مانند ادلب و شمال سوریه ارائه شد. بدون تردید حضور ترکیه در ادلب و شمال سوریه مانعی در برابر اعاده حاکمیت نظام سوریه بر کل این کشور است. و از این نقطه نظر حضور ترکیه در سوریه در راستای منافع محور مقاومت قرار ندارد. با این حال تجربه سال ­های اخیر نشان داده است که روسیه و ایران از  رقابت صرف با ترکیه به مرحله همکاری در عین رقابت رسیده اند. بدون تردید در میان متحدان نظام سوریه این روسیه بوده است که در همکاری با ترکیه پیش­ قدم بوده است و باز هم این روسیه بوده است که چراغ سبز ضمنی برای عملیات­ های نظامی ترکیه مانند سپر فرات صادر کرده است. بر کمتر ناظری پوشیده است که روسیه در گشودن باب همکاری با ترکیه اهداف و مطامعی فراتر از سوریه داشته است و در حال حاضر شمال سوریه اهرم فشار روسیه برای گرفتن امتیاز از ترکیه در عرصه­ های دیگر است. همچنین موضوع سوریه از عمده ترین موضوعاتی است که روس­ ها توانسته ­اند از طریق آن شکاف میان ترکیه و غرب را افزایش داده و به واسطه پروسه مذاکرات آستانه دستور کار سیاسی بدون غرب در سوریه را به پیش ببرند. با پذیرش ورود ترکیه به عرصه سیاسی سوریه (که عمدتا از جانب روسیه انجام شد) ایران نیز ناگزیر از تعامل با ترکیه در امور سوریه بوده است. یکی از مزیت­ های پروسه مذاکرات آستانه مقابله با ایده ­ای است که در برخی محافل با نام خاورمیانه بزرگ شناخته می­شود. این طرح که به دنبال پیاده کردن دستور کار آمریکا و غرب در منطقه است با منافع محور ایران، ترکیه و روسیه در تضاد است.

به­ نظر می­رسد با سیاستی که روسیه در سوریه در پیش گرفته و مناسباتی که میان مسکو و واشنگتن برقرار است تداوم وضعیت آچمز کنونی در سوریه تا حدودی گریزناپذیر است؛ تا جایی که برخی ناظران وضعیت موجود در سوریه را از برخی جوانب به منازعات منجمد شکل گرفته در دوران پساشوروی تشبیه کرده ­اند که در آن جنگ و درگیری ­ها تا حد زیادی فروکش کرده اما هنوز راه حل نهایی برای اختلافات، به دست نیامده است. در منازعه منجمد موجود در سوریه حاکمیت و هویت ­های محلی­ ای شکل گرفته است که به ­تدریج در حال تثبیت کردن خود هستند. کردها در شرق فرات، گروه ­های مسلح سلفی و اخوانی در ادلب و نیز ترکیه و متحدا نش در شمال سوریه عمده­ ترین حاکمیت­ های محلی هستند که با گذر زمان در حال تثبیت هویت سیاسی و فرهنگی خود هستند. ترکیه با حمایت از دو فقره از این موجودیت­ ها، عملا سهم مهمی در شکل­گیری حاکمیت­ های محلی خودمختار داشته است.

یکی از امور متناقضی که در پیوند با موضوع حاکمیت سرزمینی دولت سوریه مطرح است موضوع شبه نظامیان کرد سوری است. این گروه اگرچه حاکمیت دولت مرکزی سوریه را به چالش کشیده، با این حال اهرمی برای مهار ترکیه نیز محسوب می­شود. از میان برداشته شدن حکومت محلی این گروه به معنای باز شدن فضای تنفس بیشتر برای ترکیه و تغییر توازن قوا در شمال سوریه است، و حفظ آن نیز به رغم مشغول کردن ترکیه با دغدغه­ های جدی امنیتی، به معنای تداوم چالش برای دولت مرکزی سوریه خواهد بود.

 

 

منابع پژوهش در دفتر اندیشکده موجود است .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟