رابطه ایران و آلمان در دوره پسا-مرکل چگونه خواهد بود؟

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید

یکشنبه‌ای که گذشت آلمان شاهد برگزاری انتخابات مجلس فدرال یا همان بوندستاگ بود؛ نخستین انتخاباتی که پس از کناره‌گیری آنگلا مرکل صدراعظم فعلی این کشور از رهبری حزب محافظه‌کار دموکرات مسیحی و سپردن رهبری به آرمین لاشت برگزار شد و به شکست این حزب و حزب خواهر بایرنی‌اش، یعنی حزب سوسیال مسیحی که مجموعا و روی هم اتحاد مسیحی آلمان را تشکیل می‌دهند، انجامید.

شکستی که رأی اتحاد مسیحی را از ۳۳ درصد در سال ۲۰۱۷ به ۲۴ درصد در انتخابات اخیر کاهش داد و رای ۲۰ درصدی سوسیال‌دموکرات‌ها را نیز حدود ۶ درصد افزود تا اکنون پس از ۱۶ سال حکمرانی دموکرات‌مسیحی‌ها بر آلمان، اولاف شولتس شهردار سابق هامبورگ و وزیر فعلی دارایی که رهبری حزب سوسیال دموکرات را بر عهده دارد به امید اول صدر اعظمی و تشکیل دولت در این کشور تبدیل شود.

 دولتی که به گمان بسیاری از ناظران ائتلافی سه حزبی و مرکب از سوسیال‌دموکرات‌ها در همراهی با سبزها که حدود ۱۵ درصد رأی کسب کرده‌اند و حزب لیبرالِ دموکرات‌های آزاد که ۵.۱۱ درصد رأی دارند، خواهد بود و به ائتلاف چراغ راهنمایی (قرمز-زرد-سبز) اشتهار یافته است.

اما دولت سوسیال دموکرات احتمالی در آلمان چگونه سیاستی را در قبال ایران در پیش خواهد گرفت؟ سیاست خارجی‌اش در قبال ایران چه خواهد بود و با برجام چه خواهد کرد؟ آیا ملاحظات حقوق بشری بیشتری در رابطه‌اش با ایران به خرج خواهد داد و نهایتا تجارت و مناسبات اقتصادی دو کشور به کدام سو خواهد رفت؟

اینها پرسش‌هایی است که با رحمان قهرمانپور کارشناس مسائل اروپا در تهران و جمشید فاروقی روزنامه‌نگار ارشد در آلمان در میان گذاشتیم.

آینده رابطه آلمان و ایران در دولت احتمالی شولتس

رحمان قهرمانپور می‌گوید در ۴ دهه گذشته همواره رابطه ایران و آلمان در دوره حاکمیت دموکرات مسیحی‌ها «آرام‌تر» بوده و تنش کمتری نسبت به روابط با دولت‌های سوسیال دموکرات داشته که دلیل آن را باید در دو امر جستجو کرد: «اولا سوسیال دموکرات‌ها معمولا به مسایل حقوق بشری اهمیت بیشتری می‌دهند و با مهاجران ایرانی و اپوزیسیون رابطه نزدیک‌تری دارند و از همین روی معمولا دولت‌هایی که توسط سوسیال دموکرات‌ها تشکیل شده شاهد تنش بیشتری با ایران بوده تا دولت‌های محافظه‌کار دموکرات مسیحی. از سوی دیگر رویکرد دموکرات‌مسیحی‌ها هم نسبت به خاورمیانه رویکردی است محافظه‌کارانه و امنیتی و در عین حال انزواطلبانه که چندان علاقه‌ای به مداخله در امور خاورمیانه ندارد و ترجیح می‌دهد با ایران وارد چالش نشود.»

 اما جمشید فاروقی معتقد است: «احزاب بزرگ آلمان اعم از سوسیال‌دموکرات و دموکرات‌مسیحی سیاست‌شان در قبال ایران و اساسا در قبال خاورمیانه تفاوت چندانی ندارد و اگر هر یک از این احزاب به تنهایی دولت تشکیل دهند از یک تفاوت دیدگاه معنادار در سیاست خارجی‌شان در خاورمیانه نمی‌توانیم سخن به میان بیاوریم. اما نکته اینجاست که در انتخابات یکشنبه گذشته هیچ یک از دو حزب بزرگ نصابی از آراء را به دست نیاورده‌اند که به تنهایی و یا حتی همانند دولت فعلی با یکدیگر بتوانند دولت تشکیل دهند و برای تشکیل هر دولتی نیازمند ائتلاف با سبزها خواهند بود که آنان دغدغه‌های حقوق بشری بالایی دارند و می‌توان حدس زد دولت آتی را چه آرمین لاشت تشکیل دهد و چه اولاف شولتس، با توجه به حضور سبزها این دولت درباره موضوعات حقوق بشری گفتگوهای جدی‌تری با ایران خواهد داشت و مصمم‌تر برخورد خواهد کرد.»

برجام چه خواهد شد؟

جمشید فاروقی در قبال این پرسش که آیا دولت سوسیال‌دموکرات در قبال برجام سیاست مستقل‌تری از آمریکا در پیش خواهد گرفت یا نه؟ می‌گوید: «اساسا از زمانی که ترامپ در آمریکا روی کار آمد اروپا متوجه این نکته شد که باید نه تنها در قبال ایران، در کلیت سیاست خارجی خود یک سیاست مستقل از آمریکا در پیش گیرد و اخیرا هم که با اقدام بایدن در فروش زیر دریایی‌های هسته‌ای به استرالیا و انعقاد پیمان آکوس این نگاه در اروپا به شدت هم تقویت شده اما در رابطه با این که آیا سیاست آلمان در قبال برجام در دولت جدید تغییر فاحشی خواهد کرد معتقدم که خیر. از طرفی تروئیکای اروپایی اصرار دارند که ایران باید هر چه سریع‌تر به پشت میز مذاکره بازگردد و برجام احیا شود و از طرف دیگر هر سه کشور سیاست خارجی خود در قبال ایران را با اتکا بر رویکرد ممانعت از هسته‌‌ای شدن ایران قرار داده‌اند و می‌دانند که عدم احیای برجام چه تبعات خطرناکی می‌تواند برای خود ایران و کل خاورمیانه و حتی اروپا در پی داشته باشد.»

رحمان قهرمانپور اما به رویکرد مستقل‌تر از آمریکا در قبال برجام از سوی آلمان چندان باوری ندارد و می‌گوید: «با وجود آن که رابطه آمریکا و اروپا و اساسا همکاری‌های فرا-آتلانتیک از زمان ترامپ دچار افول شده اما در مورد ایران یک استثنا وجود دارد و آن این که نگرانی‌های امنیتی اروپایی‌ها از ظرفیت‌های هسته‌ای ایران به حدی است که امکان تفاوت رویکرد آنان از آمریکا را مقدور نمی‌سازد و حتی دولت سوسیال‌دموکرات احتمالا سیاست تندتری در این حوزه نسبت به ایران در پیش خواهد گرفت و نزدیکی بیشتری با آمریکایی‌ها از خود نشان خواهد داد.»

 قهرمانپور تاکید می‌کند: «البته نهایتا آنچه که تعیین کننده خواهد بود تعهد ای۳ مرکب از بریتانیا، آلمان و فرانسه برای هماهنگ‌سازی سیاست خود در قبال برنامه هسته‌ای ایران است که به رغم برکسیت وخروج بریتانیا از اتحادیه اروپا نیز به قوت خود باقی است و ادامه خواهد یافت.»

حقوق بشر در سیاست خارجی دوره جدید

دکتر قهرمانپور در این زمینه می‌گوید: «واقع امر این است که درباره مسئله حقوق بشر در میان خود اروپایی‌ها اجماع نظر وجود ندارد. بریتانیا علاقه‌ای برای ورود به این حوزه ندارد و فرانسه نیز اولویت چندانی برای مباحث حقوق بشری در سیاست خارجی‌اش قائل نیست اما آلمان از آنجا که سیاست خارجی خود را مبتنی بر نوعی از اخلاق‌گرایی و مسئولیت‌پذیری در جامعه بین‌الملل قرار داده با این مقوله جدی‌تر برخورد می‌کند. اما نباید فراموش کرد که در سطح کلان جامعه بین‌الملل ما شاهد افول ارزش‌های لیبرال و از جمله ارزش‌های حقوق بشری هستیم و مسائل حقوق بشری نه تنها درباره ایران بلکه در کلیتش به حاشیه رفته.»

او با ذکر نمونه اویغورها می‌گوید: «به عنوان مثال درباره اویغورهای چین شاهد بودیم که دولت آلمان برای ممانعت از بکارگیری نیروی کار اجباری اویغورها در چین به شرکت‌های آلمانی فشار آورد ولی کار چندانی از پیش نبرد. بنابر این نباید تصور کرد که در زمانه کنونی پارادایم حاکم بر روابط بین‌الملل پارادایم حقوق بشری است.»

قهرمانپور می‌افزاید: «روسیه و چین دو قدرت ناقض حقوق بشر هستند ولی می‌بینیم که اروپا با آنان کار می‌کند و یا این که آلمان به رغم قوانین سختگیرانه‌اش برای عدم فروش سلاح به کشورهای ناقض حقوق بشر، در سال‌های اخیر با زیر پا گذاشتن این قوانین به کشورهایی نظیر امارات و عربستان حجم قابل توجهی سلاح به ویژه تانک فروخته. بنابراین به نظر میرسد حقوق بشر در سیاست خارجی آلمان نیز حتی اهمیت گذشته را ندارد.»

اما جمشید فاروقی به این موضوع از دریچه دیگری می‌نگرد و می‌گوید: «به هرحال دولتی که تشکیل می‌شود لاجرم حضور حزب سبز را خواهد پذیرفت و به احتمال بسیار زیاد وزیر خارجه از این حزب خواهد بود. به همان شکل که در دولت ائتلافی گرهارد شرودر از ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۵ نیز چنین بود و به هر روی حزب سبز نشان داده که مسئله حقوق بشر برایش بسیار جدی است و به همان اندازه که به صلح در جهان و دغدغه‌های محیط زیستی اهمیت می‌دهد برای مقوله حقوق بشر نیز اهمیت قائل است.»

 حجم تجارت ایران و آلمان

جمشید فاروقی می‌گوید: «اگر چه آلمان مهم‌ترین شریک تجاری ایران در اتحادیه اروپاست اما از طرف آلمان تجارت میان دو کشور از اهمیت چندانی برخوردار نیست. اگر آمارهای سال ۲۰۲۰ را مبنای تحلیل قرار دهیم، حجم تجارت بین دو کشور ۱ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار بوده که از این میزان ۴۰۰ میلیون دلار صادرات ایران به آلمان بوده و ۱ میلیارد و ۴۰۰ میلیون نیز صادرات آلمان به ایران، که این رقم در مقیاس اقتصاد آلمان واقعا فاقد اهمیت است. اما مسئله این است که ایران برای آلمان نه اهمیت اقتصادی بلکه اهمیت امنیتی دارد و نظام حاکم بر ایران موفق شده در دهه‌های اخیر ایران را از یک شریک تجاری به یک چالش امنیتی تبدیل کند. آلمان تا زمانی که ایران درگیر مشکل تحریم و مسائل مرتبط با امنیت جهانی است قطعا نخواهد توانست به افزایش حجم تجارت و همکاری‌های اقتصادی خود با ایران فکر کند.»

 قهرمانپور اما مسئله کاهش حجم تجارت میان ایران و آلمان را نه متأثر از فرآیندهای میان دو کشور، بلکه تحت تاثیر فشارهای آمریکا وخروج این کشور از برجام می‌داند و تاکید می‌کند: «با خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریم‌های اولیه و ثانویه آمریکا بسیاری از شرکت‌های آلمانی که در ایران کار می‌کردند مانند شرکت زیمنس مجبور به خروج شدند چرا که نمی‌توانستند همزمان در ایران و آمریکا کار کنند.»

دکتر قهرمانپور می‌افزاید: «دلیل دیگر کاهش حجم تجارت به کاهش خرید نفت ایران از سوی اروپا بازمی‌گردد که باعث شد پولی که ایران در اروپا داشت و با آن تجارت می‌کرد کاهش یابد و ایران پول کمتری برای خرید کالاهای آلمانی داشته باشد. و نهایتا عامل سوم مسئله اف‌ای‌تی‌اف بود که قرار گرفتن ایران در لیست سیاه آن موجب شد که دویچه بانک آلمان از سوی آمریکا به استناد قوانین منتج از اف‌ای‌تی‌اف با جریمه سنگین مواجه شود و به طور کلی بانک‌های آلمانی نسبت به تجارت با ایران در موضع احتیاط قرار بگیرند.»

قهرمانپور تاکید می‌کند: «به نظر می‌رسد با توجه به مجموعه شرایط تا زمانی که وضعیت فعلی برجام ادامه داشته باشد و تحریم‌ها به قوه خود باقی بماند چشم‌انداز مثبتی برای افزایش حجم تجارت و همکاری اقتصادی بین ایران و آلمان وجود نخواهد داشت.»

 

منبع:https://per.euronews.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟