تهدید به جنگ تنها راه دستیابی به صلح با ایران است

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
تهران دیگر واشنگتن را جدی نمی‌گیرد، لذا دولت بایدن اگر می‌خواهد مساله هسته‌ای پیشرفت کند، باید چشم انداز تنش نظامی را دوباره روی میز گزینه‌ها بگذارد.
رویکرد دولت بایدن در قبال ایران مبتنی بر بازگرداندن برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران به توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ و محدودیت‌هایی است که بر زیرساخت‌های هسته‌ای ایران تا سال ۲۰۳۰ اعمال می‌کند. دولت بایدن معتقد است که اگر موفق به انجام این کار شود، آنگاه فرصت برای مذاکره در مورد یک توافق «طولانی‌تر و قوی‌تر» را خواهد داشت؛ توافقی که منجر به تمدید بازه زمانی بند غروب ‌شود که به محدودیت‌های کمی و کیفی برنامه هسته‌ای ایران پایان می‌دهد، و توافقی باشد که به مسائل مربوط به موشک‌های بالستیک و رفتار تهاجمی ایران در منطقه هم بپردازد. این توافق مثل یک طرح نظامی است که قرار است تا زمان مواجهه با دشمن کار ‌کند و لازمه اش این بود که ایرانی‌ها با آن همگام باشند؛ اما آنها نشان دادند که شریک برنامه‌های کاخ سفید نخواهند بود.
در عوض، ایرانی‌ها برنامه هسته‌ای خود را به سطح بسیار خطرناک‌تری رساندند و در این روند، تردیدهایی را برانگیخته‌اند که آیا پاسخ دیپلماتیکی برای این مساله وجود دارد یا نه. ایرانی‌ها نه تنها آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را از امکان نظارت بر فعالیت‌های غنی‌سازی خود محروم کرده‌اند، بلکه قدم‌هایی برداشته‌اند که هیچ توجیهی از نظر مقاصد غیرنظامی ندارد؛ یعنی غنی‌سازی اورانیوم تا میزان ۶۰ درصد و تولید فلز اورانیوم. آنها اعلام کرده‌اند که این اقدامات، در واقع، پاسخی به اقدامات خرابکارانه اسرائیل (رژیم صهیونیستی) علیه تأسیسات و نیروگاه‌های هسته‌ای ایران در نطنز و کرج است؛ نیروگاه‌هایی که تولید کننده سانتریفیوژهای غنی‌سازی اورانیوم هستند. اما این حرف صرفاً مستمسکی برای انجام اقداماتی است که هیچ ارتباطی با استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای نداشته است.
هرچند مقامات دولت بایدن توجیهات دولت ایران را برای اقداماتی که این کشور را به سمت سلاح هسته‌ای سوق می‌دهد، رد می‌کنند، اما من اخیراً در اسرائیل (رژیم صهیونیستی) متوجه شدم که مقامات دولت بایدن به اسرائیلی‌ها گفته‌اند که «فشار خوب» بر ایران داریم و «فشار بد» و آنها خرابکاری در نطنز و کرج را نمونه‌ای از «فشار بد» می‌دانند چرا که ایرانی‌ها از این بهانه استفاده کردند تا اورانیوم را تا حد تسلیحات هسته‌ای غنی‌سازی کنند و به تولید فلز اورانیوم پرداختند که هدف اصلی از تولید آن ساخت هسته اصلی بمب اتمی است.
گرچه این موضوع مطمئنا صحت دارد که ایران از اقدامات یادشده برای عبور از آستانه‌های خطرناک استفاده کرده اما این استدلال یک نکته اساسی را نادیده می‌گیرد؛ این که ایرانی‌ها اهمیت این اقدامات را درک می‌کردند و در عین حال بدون واهمه آنها را انجام داده‌اند. آنها به‌وضوح می دانستند که انتظار هیچ نوع واکنشی اعم از دیپلماتیک یا غیر آن از طرف آمریکا یا سایر اعضای گروه ۱+۵، از جمله چین، فرانسه، آلمان، روسیه و بریتانیا، نمی‌رود. و حق با آنها بود زیرا این کارها هیچ پیامدی برایشان نداشت.
ریختن ترس ایرانی‌ها از عواقب جاه‌طلبی‌های هسته‌ای خود خطرناک است. این موضوع ممکن است منجر به یک خطای محاسباتی از سوی ایران شود مبنی بر اینکه آمریکا هرگز به واکنش نظامی دست نمی‌زند چون چنین اقدامی حتما احتمال رسیدن به نتیجه دیپلماتیک (در مذاکرات هسته ای) را کمتر می‌کند.
اگر واشنگتن می‌خواهد احتمال استفاده از زور علیه برنامه هسته‌ای ایران را کمتر کند، در این صورت، احیای سیاست بازدارندگی ضروری است. برای این منظور، رهبران ایران باید بر این باور باشند که اگر خط مشی فعلی خود را دنبال کنند و نتیجه مذاکره هسته‌ای را رد کنند، آمریکا یا اسرائیل (رژیم صهیونیستی) برای نابودی سرمایه‌گذاری عظیم آنها در برنامه هسته‌ای اقدام نظامی خواهند کرد. اولین بار نیست که تهدید واقعی به توسل به زور برای جلوگیری از استفاده از زور الزامی است.
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟