روسیه همزمان با تقویت کمسابقه حضور نظامی خود در سوریه، تلاشهای سیاسی و دیپلماتیکی را در عرصه بینالمللی به جریان انداخته است. این تلاشها اهداف چندگانهای را دنبال میکنند.ظرف هفتههای اخیر، خبرهای مربوط به تقویت حضور نظامی روسیه در سوریه، بیشتر و بیشتر شدهاند. در آخرین خبرها از این دست، رسانهها به نقل از محافل امنیتی و سیاسی غرب، به تشدید پرواز هواپیماهای ارتش روسیه به شهر ساحلی جبله در استان لاذقیه و نیز حرکت کشتیهای روسی به سوی بنادر این استان خبر میدهند.
این هواپیماها و کشتیها، ظاهرا حامل تجهیزات و نیروی لازم برای ساختن یک پایگاه عملیاتی برای انجام حملات هوایی هستند. در واقع گسترش حضور نظامی روسیه از بندر طرطوس به شهر جبله و ایجاد امکانات برای عملیات هوایی در سوریه، نشانهای از سیاستی متفاوت در مسکو تلقی میشود.
سوریه آخرین امید روسیه در منطقه
با سقوط صدام حسین در عراق و برافتادن رژیم معمر قذافی در لیبی، موقعیت روسیه در خاورمیانه و مدیترانه بیش از پیش تضعیف شد. به رغم نیاز سیاسی، دیپلماتیک و تسلیحاتی ایران به روسیه برای مقابله با تحریمها و فشارهای غرب، مناسبات تهران و مسکو به دلایل گوناگون هیچگاه از حد مشخصی گرمتر نشده است.مسکو در سالهای اخیر کوشیده است از رهگذر ایجاد مناسبات تنگاتنگ با حکومت نظامیان در مصر، قبرس و حتی با بهبود رابطه با کشورهای عرب خلیج فارس، تا حدودی کاهش نفوذ و حضور خود در منطقه را جبران کند.
با این همه، سوریه به لحاظ امکاناتی که برای حضور سیاسی و نظامی در مدیترانه در اختیار روسیه گذاشته و میگذارد، اهمیتی فراتر از آن دارد که مسکو به سادگی از دسترفتنش را تحمل کند. به عبارتی میتوان گفت که سوریه در حوزه دریای مدیترانه، به لحاظ استراتژیک و ژئوپلیتیک برای روسیه، تا حدودی همان اهمیتی را پیدا کرده که کریمه در دریای سیاه برای این کشور دارد.
این که سوریه در حال حاضر به کانونی عمده برای رشد افراطگرایی اسلامی بدل شده نیز برای روسیه موجب نگرانیهای اساسی است. مسکو از رهگذر سیاستهای بحثانگیز قومی و ملیاش، تجربه برآمد افراطگرایی در چچن و رویارویی خونین با این نیروها در درون خاک خود را تجربه کرده است و در مناطق شمالی قفقاز (چچن، داغستان و …) با حضور و قوتگرفتن این گونه نیروها طرف بوده است.
شمار نیروهایی که از این منطقه به گروه موسوم به “دولت اسلامی” (داعش) پیوستهاند ۱۷۰۰ نفر برآورد میشود. اخبار مربوط به حضور شهروندان روسی در صفوف داعش نیز کم و بیش شنیده میشوند.در کشورهای آسیای میانه که همسایه دیوار به دیوار روسیه هستند نیز وضع بهتر نیست. برآورد میشود که از این منطقه نیز ۲ تا ۴ هزار نفر نیرو در صفوف داعش میجنگند. برای مسکو حالا اهمیتی حیاتی دارد که با افراطگرایی اسلامی در کانون اصلی آن یعنی قلمرو داعش مبارزه کند.
هدفهای حداکثری روسیه
به عبارت دیگر، میتوان گفت که استراتژی “مبارزه با تروریسم” که مسکو در سوریه در تدارک آن است، هم معطوف به حمایت از رژیم بشار اسد و ضمانت حفظ و بقای آن در برابر نیروهای مسلح عمدتا افراطی مخالف است و هم هدف سرکوب و مهار افراطگرایی در قلمروهای با واسطه و بلاواسطه روسیه را دنبال میکند. برخلاف عراق، ائتلاف ضد داعش به رهبری آمریکا در سوریه، از متحدان قابل اتکایی برخوردار نیست.
روسیه با استناد به تاثیر محدود حملات هوایی ائتلاف علیه داعش، میکوشد غرب و کشورهای منطقه را متقاعد کند که ارتش سوریه را، نیرویی غیرقابل چشمپوشی و بیبدیل در مبارزه با داعش و سایر نیروهای افراطی تلقی کنند، تا از این رهگذر استراتژی برکناری رژیم بشار اسد هم در غرب و منطقه به حاشیه برود.
رویکرد روسیه در ادغام بشار اسد در “مبارزه ضد داعش” در میان برخی کشورهای غربی بیخریدار نمانده است، ولی همچنان چانهزنی بر سر آن میان مسکو و کشورهای منطقه و ایالات متحده ادامه دارد.مسکو میکوشد با عرض اندام نظامی بیشتر در سوریه، القای این تصویر که سفت و سخت در موضع حمایت از رژیم اسد ایستاده و قصد ورود جدیتر به مقابله با داعش را هم دارد، مخالفت با پیشنهادهای خود را در واشنگتن و در منطقه کاهش دهد.
در محافل سیاسی و امنیتی غرب این ارزیابی وجود دارد که ولادیمیر پوتین در تلاش است، گسترش امکانات نظامی روسیه در سوریه برای استراتژی جدید را تا روز ۲۸ سپتامبر که برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک میرود به پایان برساند، تا هم در سخنرانی کمسابقه در این مجمع و هم در دیدار با اوباما و سایر رهبران غربی از موضع قویتری سخن بگوید.
برقراری تام و تمام آتشبسی که از اول سپتامبر در اوکراین برقرار است و کاهش تبلیغات ضدآمریکایی در رسانههای روسیه نیز، به عنوان جزیی از امتیاز و انعطاف مسکو برای نرمکردن غرب و به خصوص واشنگتن در استقبال از پیشنهادها و رویکردهای کرملین در سوریه تلقی میشود.
هدفهای حداقلی روسیه
کرملین حضور نظامی قویتر خود در سوریه را محملی بازدارندهتر برای دخالت نظامی احتمالی غرب در سوریه میداند و این هدف حداقلی کرملین از حضور نظامی بیشتر در سوریه است.
با توجه به احتمال تضعیف موقعیت دولت در دمشق و حومه آن، برای روسیه اهمیت دارد که مناطق علوینشین حاشیه مدیترانه با جمعیتی از اقلیتهای مختلف سوریه را ،تحت کنترل حکومت کنونی حفظ کند و به طور کامل سوریه را واگذار نکند. حزبالله لبنان و جمهوری اسلامی نیز با بحرانیترشدن وضعیت حکومت سوریه، احتمالا خواهد کوشید در همسویی با روسیه و رژیم اسد، بخشیهایی از مرزهای مشترک سوریه و لبنان را که منطقهای حائل و امنیتی برای لبنان میسازد، حفظ کنند.
مخالفتها کم نیستند
رویکردهای نظامی و دیپلماتیک روسیه دست کم تا اینجا با مخالفت و موضع منفی کشورهای منطقه مانند عربستان و ترکیه مواجه شده است. این کشورها همچنان در مورد نقش اسد در تحولات آتی سوریه، با روسیه اختلاف نظر اساسی دارند و نه تنها حاضر نیستند رژیم او را به عنوان بخشی از راهحل و در کنار خود، در برابر داعش داشته باشند، بلکه تقویت حضور نظامی روسیه در سوریه را نیز منفی و تشدیدکننده بحران میدانند. با این همه در اتحادیه عرب کشورهای متفاوتی از مواضع عربستان فاصله گرفتهاند.
در واشنگتن نیز مواضع رسمی گرچه با شدتی کمتر، کمابیش مشابه ترکیه و عربستان است و ابراز مخالفت با تحرکات و مواضع روسیه ، همچنان سمتدهنده اصلی سیاست دولت باراک اوباما است. تصمیم کشورهایی مانند فرانسه و بریتانیا به تعمیم حملات نظامی خود به داعش از عراق به سوریه نیز به نوعی واکنشی به تحرکات و مقاصد روسیه و داشتن آمادگی برای تحولات غیرقابل پیشبینی در سوریه تلقی میشود.
با این همه در میان متحدان آمریکا در غرب نیز نظرات متفاوتی در حال بروز است. اتریش و اسپانیا رسما از ادغام دولت بشار اسد در “مبارزه علیه داعش” استقبال کردهاند و در آلمان نیز چنین نظری در حال قوتگرفتن است. حتی در فرانسه نیز اخیرا فرانسوا اولاند ضمن تاکید بر لزوم رفتن بشار اسد، از این که این رفتن را پیششرط دستیابی به راهحل سیاسی عنوان کند اجتناب کرده است.
در مجموع، واکنشها به مواضع و تحرکات نظامی روسیه در جبهه مقابل، همچنان توام با مخالفت و بدبینی است. این که تاثیر سخنرانی ولادیمیر پوتین در مجمع عمومی و دیدار با رهبران غرب در نیویورک چقدر ورق را برگرداند و زمان تا چه حد به نفع مواضع و رویکردهای روسیه عمل کند، پرسشی است که هنوز به سختی میتوان به آن پاسخی روشن و مثبت داد.
هر چه که هست، هم تداوم قدرت داعش و بیثباتی بیشتر در منطقه از این رهگذر و هم بحران بزرگ پناهجویان که از منطقه به اروپا سراریز کرده، به علاوه چشماندازهایی که حل بحرانهای مربوط به مناقشه هستهای ایران یا کاهش تنش در اوکراین گشودهاند، همه و همه محملهای مثبت و منفیای هستند که اهمیت حل بحران سوریه را بیش از پیش نشان میدهند.
طبعا هیچیک از این طرف ها برای حل بحران، از دادن امتیاز گریزی ندارند، حال چه امتیاز، قبول روسیه به عنوان متحدی در مبارزه علیه افراطگرایی باشد و چه انعطاف بیشتر در مسکو و تهران در تغییرات اساسی ولو مرحلهای در ساختار قدرت سوریه. این که به رغم گشودهشدن احتمالی چنین چشماندازهایی احیای انسجام ملی عراق و سوریه همانطور که مقامهای امنیتی آمریکا پیشبینی کردهاند، به سوی ناممکن سیر کند و جغرافیای منطقه دستخوش تغییراتی کم سابقه شود هم، منتفی نیست.
منبع:https://pe.annabaa.org/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.