در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، مهمترین هدف و فلسفه وجودی ناتو یعنی مقابله با تهدید احتمالی شوروی نیز از میان رفت. با اینحال این پیمان که اساساً موجودیت و مشروعیت خود را در فضای جنگ سرد به دست آورده بود، تلاش کرد از طریق تعریف دستور کار جدید و تعیین حوزههای عملیاتی نوین بر بحران هویتی و کارکردی فراروی خود غلبه نماید. در این راستا تعریف گسترده از تهدیدات امنیتی جهت حفظ ثبات در سراسر جهان و طرح گسترش ناتو به شرق موردتوجه و تأیید تصمیمگیرندگان این اتحادیه قرار گرفت. این امر به همراه تلاشهای ایالاتمتحده آمریکا جهت حفظ حضور نظامی خویش در اروپا و حفظ برتری نظامی نسبت به دولتهای اروپایی از طریق ناتو باعث ایجاد حساسیتهایی نزد روسیه شد. بر این اساس طی سالهای گذشته، تنشها و بحرانهای منطقهای و بینالمللی و همچنین مسئله امنیت اروپا ازجمله عواملی بوده که به رویارویی و تنش میان روسیه و ناتو دامن زده است. ازاینرو نوشتار حاضر درصدد است با بررسی آخرین تحولات روابط روسیه و ناتو پس از برگزاری رزمایش نظامی و نشست سیاسی در لهستان، چشمانداز و چالشهای موجود در روابط طرفین را مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهد.
نگاهی به روابط روسیه و ناتو
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روابط ناتو با روسیه بهعنوان مهمترین میراثدار شوروی نیز دگرگون شد. ناتو که در نظام بینالملل پسا جنگ سرد، خود را بدون رقیب جدی میدید، تلاش نمود با پر کردن خلأ امنیتی ناشی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، درصدد گسترش ارتباط با کشورهای تازه استقلالیافته برآید. در این راستا ناتو به طراحی دو برنامه شورای همکاری آتلانتیک شمالی و طرح مشارکت برای صلح پرداخت.
در این بین نزدیکی محسوس بین روسیه و ناتو از سال ۱۹۹۷ و پس از امضاء سند همکاریهای امنیتی روسیه و ناتو در بروکسل شکل گرفت. در سال ۲۰۰۲ و پس از صدور بیانیه روم و اعلام تشکیل شورای ناتو ـ روسیه، باهدف بررسی ملاحظات امنیتی و زمینههای همکاریهای دفاعی دو طرف، سطح مناسبات ناتو و روسیه افزایش یافت. پسازآنکه اوباما طرح استقرار سپر دفاع موشکی در چک و لهستان را لغو کرد، مناسبات روسیه با کشورهای ناتو نیز افزایش یافت. به نحوی که روسیه خواستار خریداری سلاحهای پیشرفته از کشورهای عضو ناتو شد. فروش دو فروند ناو فرانسوی فوق پیشرفته میسترال به روسیه، از نتایج افزایش سطح همکاری مابین ناتو و روسیه محسوب میشد که البته پس از بحران اوکراین با چالش جدی مواجه شد. همچنین در سوم نوامبر 2010، دیمیتری مدو دف رییسجمهور روسیه طی ملاقات با راسموسن دبیر کل ناتو پیشنهاد ایجاد سپر مشترک دفاع موشکی را مطرح ساخت و همچنین متعهد شد که همکاریهای خود را با ناتو در جنگ افغانستان افزایش دهد. علاوه بر این دمیتری مدودف، رئیسجمهور وقت روسیه، با مقامات ناتو در اجلاس سران ناتو در لیسبون دیدار و با همکاری میان روسیه و ناتو برای مقابله با تروریسم، قاچاق مواد مخدر، گسترش تسلیحات کشتارجمعی و همچنین فعالیت دزدان دریایی موافقت کرد.
اگرچه روسیه و ناتو در اجلاس سال 2010 سران روسیه و ناتو در لیسبون توافق کردند که برای ایجاد سپر موشکی در شرق اروپا همکاری کنند، اما به دلیل امتناع ناتو از واگذاری تضمینات حقوقی درباره عدم ضدیت این سیستم با نیروهای بازدارنده روسیه، مذاکرات دو طرف متوقف شد. در آن زمان مسکو خواستار تضمین کتبی و لازمالاجرا بودن حقوقی این تضمین بهمنظور عدم فعالیت سپر موشکی علیه روسیه بود.
به این ترتیب دوران همکاری ناتو و روسیه چندان ادامه نیافت؛ زیرا ناتو در سال 2010 اعلام کرد که قصد دارد در آینده با موشکهای دوربرد و موشکهایی با کلاهکهای اتمی مقابله کند و به همین جهت باید سامانههای دفاع موشکی خود را توسعه دهد. پس از آن دبیر کل ناتو در 14 اکتبر 2010، در نشست وزرای خارجه و دفاع این سازمان در بروکسل، بر لزوم برخورداری از سیستم مشترک دفاع ضد موشکی در اروپا تأکید کرد. اگرچه در آن دوره ناتو هدف خود را مقابله با تهدیدات موشکی ایران عنوان میکرد، اما روسها بهخوبی میدانستند که هدف نهایی ناتو، کنترل توان موشکی و هستهای روسیه است.
در این بین بحران اوکراین به نقطه آغاز واگرایی همکاریهای روسیه و ناتو مبدل شد. زیرا از نظر پیمان ناتو، روسیه اصول بنیادین قانون نهادی ناتو ـ روسیه را زیر پا گذاشته بود. اگرچه اوکراین عضو پیمان ناتو نیست و این سازمان وظیفهای جهت دفاع از آن در برابر روسیه و یا هر کشور دیگر ندارد، اما غرب سعی کرد دولت جدید کییف را با کمکهای نظامی همچنان سر پا نگه دارد. بر این اساس تحولات اوکراین باعث شد که اعضای سازمان در قالب هدف بازگشت به آینده، درصدد سازماندهی دفاع دستهجمعی در برابر خطر آتی از سمت شرق برآیند. در این راستا ناتو تصمیم گرفت سیاست کاهش امکانات دفاعی اعضای خود را که در خلال دو دهه گذشته ادامه داشت، متوقف کند و مسیر معکوس را برگزیند. همچنین ناتو اعلام کرد نیرویی را تشکیل خواهد دهد که در صورت لزوم، بتواند به کمک سه کشور عضو ناتو در حوزه دریای بالتیک برود. از نظر ناتو، سه کشور لتونی، لیتوانی و استونی که در پایان جنگ سرد به سازمان پیوستند، در حال حاضر در معرض خطر توسعهطلبی ارضی روسیه قرارگرفتهاند.
رزمایش و نشست ناتو در لهستان
بزرگترین مانور نظامی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در لهستان طی روزهای 17 الی 27 خرداد برگزار شد. این مانور نظامی که به «آناکوندا» موسوم است، از سال 2006 آغاز و از آن زمان هر دو سال یکبار برگزارشده است. در مانورهای امسال که «آناکوندا-۱۶» نام داشت، بیش از 31 هزار سرباز از کشورهای عضو ناتو حضور داشتند. آمریکا با ۱۴۰۰، لهستان با ۱۲۰۰ و انگلیس با یک هزار نیروی نظامی، بیشترین حضور را در این مانور داشتند. علاوه بر این، کشورهای غیر عضو ناتو ازجمله اوکراین، گرجستان، سوئد و فنلاند نیز در این رزمایش نظامی شرکت کردند. همچنین در این مانورها از صد فروند هواپیمای نظامی، دوازده کشتی جنگی و سه هزار وسیله نقلیه استفاده شد. این رزمایشهای نظامی شامل یک حمله هلیکوپتری شبانه و واکنش به یک حمله از جانب شرق نیز بود.
همانگونه که «آنتونی ماسیرویچ» وزیر دفاع لهستان در مراسم افتتاح رزمایش آناکوندا-۱۶ در ورشو اعلام کرد، هدف این رزمایش نظامی آزمودن توان این ائتلاف برای دفاع از جبهه شرقی بود. منظور از جبهه شرقی، تهدیداتی است که از سوی روسیه، کشورهای اروپای شرقی را با مخاطره مواجه کرده است. ازاینرو برگزاری این رزمایش نظامی قبل از نشست سران ناتو در ورشو در هشتم و نهم ژوئیه، حامل پیامهای مهمی برای روسیه بود. چراکه در این نشست اعضای ناتو درباره استقرار گردانهای چرخشی در لهستان و کشورهای حوزه بالتیک در واکنش به تهاجم احتمالی روسیه بحث و گفتگو کردند. این در حالی است که روسیه پیشازاین تحولات هشدار داده بود که توسعهطلبی ناتو به سمت شرق، امنیت ملی این کشور را تهدید مینماید.
تحولات بنیادین در روابط روسیه و ناتو
طی سالهای اخیر چند تحول عمده در روابط روسیه و ناتو صورت گرفته که بر مناسبات آتی طرفین تأثیرگذار است:
نخست آنکه ناتو در آوریل 2014 پسازآن که شبهجزیره کریمه در پی یک همهپرسی به جمهوری فدراسیون روسیه پیوست، تمامی روابط خود را با مسکو به حال تعلیق درآورد. این در حالی است که پیش از این، شورای روسیه و ناتو به برگزاری جلسات مشترک میان طرفین میپرداخت و تا حد زیادی در کنترل تنش و ایجاد همکاری میان دو طرف مؤثر بود. در حال حاضر پس از بحران اوکراین و تشدید تنش بین مسکو، شورای ناتو – روسیه تنها یک نشست در آوریل 2016 در بروکسل برگزار کرده که نتایج چندانی در برنداشته است. اگرچه مقررشده یکبار دیگر این شورا تشکیل شود، اما اختلافات میان طرفین به حدی است که احتمال همکاریهای آتی اندک به نظر میرسد.
دوم آنکه ناتو در سالهای اخیر به ویژه پس از بحران اوکراین، نیروهای نظامی خود را در شرق اروپا افزایش داده و هر از چند گاهی به اجرای رزمایشهای نظامی پرداخته است. این امر اقدامی تحریکآمیز از سوی روسیه تلقی شده و روابط مسکو با ناتو را به تیرگی گراییده است. در عین حال این اقدامات باعث شده که روسیه نیز دست به پاسخهای متقابل بزند. به نحوی که روسها نیز در پاسخ به مانورهای نظامی ناتو و افزایش نیرو در شرق اروپا، اقدامات متقابل انجام داده و نیروها و تجهیزات نظامی خود را در مرزهای غربی افزایش دادهاند. این در حالی است که با توجه به ویژگیهای تاریخی، انباشت نیروهای نظامی و تسلیحات پیشرفته در شرق اروپا میتواند هر تنش کوچکی را به یک بحران بزرگ مبدل نماید.
سوم آنکه امریکا و ناتو پیش از برگزاری رزمایش و نشست در لهستان، سامانه دفاع موشکی خود را در پایگاهی نظامی در رومانی راهاندازی کردند. این اقدام که میتواند توازن موشکی در شرق اروپا را به هم بزند، با اعتراض شدید مسکو مواجه شده است. از نظر روسیه، سامانههای موشکی بالستیک تهدیدی برای ثبات و مراکز راهبردی فدراسیون روسیه است و به همین دلیل مسکو اعتقاد دارد که هدف واقعی این اقدامات نظامی ناتو، خنثی کردن قدرت زرادخانههای اتمی روسیه است؛ زیرا روسیه تنها کشوری است که با دارا بودن میزان چشمگیری سلاح هستهای، میتواند تهدیدی حیاتی متوجه ایالاتمتحده کند. بر این اساس رهبران روسیه با این استدلال که این سامانهی دفاعی میتواند در مقابله با موشکهای روسی مورداستفاده قرار گیرد، استقرار آنها را موجب برهم خوردن توازن قوا تفسیر میکنند. بهخصوص که این سامانه از قابلیت رهگیری و نابودسازی موشکهای قارهپیمای روسیه در بخش آغازین مسیر پرواز آنها برخوردار است. از این رو مسکو از ناتو ضمانتی میخواهد که سیستم آتی سپر ضد موشکی در اروپا، علیه توان استراتژیکی روسیه نباشد.
با این حال روندهای فعلی نشان میدهند که چند گزاره در حال وقوع هستند و در آینده نیز تشدید خواهند شد:
1. آمریکا و ناتو بدون توجه به نگرانیهای روسیه، به توسعه سیستم دفاع ضد موشکی ادامه خواهند داد و این امر به معنای نادیده گرفتن جایگاه منطقهای و جهانی مسکو است.
2. ارتباط ناگسستنی بین تسلیحات استراتژیک تهاجمی و دفاع ضد موشکی وجود دارد و هرگونه تصمیم خودسرانه آمریکا و ناتو میتواند قرارداد استارت را تحتالشعاع قرار دهد.
در نتیجه چنانچه آمریکا و ناتو نتوانند موافقت و رضایت روسیه را جلب کنند، آنگاه مسکو به اجرای برنامههای ضد موشکی و تدابیر نظامی ـ فنی خواهد پرداخت.
پاسخ نظامی ـ فنی روسیه به بخش اروپایی سپر موشکی آمریکا، پاسخی مؤثر و نامتقارن در زمینه پدافند ضدموشکی خواهد بود. در واقع تحرکات ناتو در مرزهای غربی روسیه میتواند مسکو را به اتخاذ تدابیر تقابل جویانه ترغیب نماید. چنانچه پیش از این نیز روسیه در واکنش به اقدامات نظامی ناتو در مناطق شرقی قاره اروپا، حضور نظامی در مرزهای غربی و جنوبی خود را افزایش داده بود. از جمله، روسیه پیشتر اعلام کرده بود که موشکهای کوتاه دامنه «اسکندر» را در منطقه «کالینینگراد» مستقر خواهد کرد. استقرار تسلیحات موشکی و ناوهای روسیه در استان کالینینگراد که میان لهستان و دیگر کشورهای حوزه بالتیک قرار دارد، میتواند اقدامی توازن بخش از سوی مسکو تلقی گردد. همچنین روسیه در آینده هم میتواند بر قوای مسلح خود در شرق اروپا بی افزاید که چنین امری به مسابقه جدید تسلیحاتی منجر میگردد.
چشمانداز روابط روسیه و ناتو
طی سالهای پیش از فروپاشی شوروی، ایدهها و سناریوهای مختلفی درباره آینده روابط روسیه با ناتو مطرحشده که بررسی احتمال وقوع و پیامدهای هر یک از آنها حائز اهمیت است:
1. عضویت روسیه در ناتو: نخستین باری که عضویت روسیه در ناتو بهطورجدی موردتوجه قرار گرفت، اوایل دهه 1990 و هنگامی بود که بوریس یلت سین، رئیسجمهوری پیشین روسیه برای پیوستن به مهمترین نهادها و سازمانهای غربی، لابیگری میکرد. اگر این طرح محقق میشد، آنگاه جنگ سرد و مسابقه تسلیحاتی میان روسیه و غرب برای همیشه پایان مییافت بااینحال چنین ایدهای به چند دلیل امکان تحقق ندارد:
نخست آنکه ناتو در برابر روسیه تشکیلشده و در سالهای گذشته نیز همواره فاصله و تخاصم خود را با روسیه حفظ کرده است. این در حالی است که عضویت روسیه در ناتو عملاً باعث اضمحلال فلسفه وجودی آن میشود. بهخصوص که وجود دشمن برای پیمانهایی همچون ناتو اهمیت زیادی دارد و در صورت عضویت روسیه، مهمترین دشمن ناتو از بین میرود.
دوم آنکه، طی سالهای گذشته بهواسطه وجود اختلافنظرهای متعدد، تمایل روسیه بهمنظور برقراری اتحاد با کشورهای غربی به میزان قابلتوجهی کاهشیافته است. درنتیجه روسیه تمایل چندانی به عضویت در ناتو ندارد.
2. ایجاد نظام همکاری بدون عضویت: مطابق با این سناریو بدون اینکه روسیه به عضویت ناتو درآید، باید نظامی جامع طراحی شود که به افزایش همکاری میان دو طرف منجر گردد. این سناریو در سالهای گذشته چندین بار آزموده شده و دو طرف تلاش کردهاند از طریق شورای ناتو ـ روسیه، به هماهنگی و همکاری بپردازند. بااینحال وقوع بحرانهای مختلف در اروپا و سایر نقاط جهان باعث افزایش تنش میان طرفین و حتی قطع همکاریها شده است. چنانکه روسیه و ناتو درباره بحرانهای افغانستان، عراق، سوریه، لیبی، گرجستان و اوکراین، نظرهای کاملاً متفاوتی داشتند و این امر به اختلافات میان طرفین بهشدت دامن زد.
3. افزایش اختلافات تا مرز جنگ سرد: بر اساس این سناریو، تخاصم میان روسیه و ناتو به دلایل متعدد ادامه پیدا خواهد کرد و دو طرف را تا مرز جنگ سرد پیش خواهد برد. افزایش آرایش نظامی در مرزهای اروپای شرقی، ایجاد سامانههای دفاع موشکی و تشدید اختلافنظر درباره مسائل حاد بینالمللی ازجمله پیامدهای این سناریو هستند.
4. همکاری و رقابت: مطابق با این سناریو، روابط روسیه و ناتو در آینده بر اساس الگوی همکاری و رقابت ژئوپلیتیک ادامه خواهد یافت. به این معنا که دو طرف در برخی از حوزهها به همکاری و در برخی دیگر به رقابت با یکدیگر میپردازند. بهعنوانمثال، روسیه و ناتو منافع مشترک زیادی برای همکاری در مسائل امنیتی ازجمله مبارزه با تروریسم، گسترش تسلیحات کشتارجمعی، تأمین امنیت انرژی و حلوفصل مناقشات منطقهای دارند. درعینحال دو طرف دارای اختلافنظرهایی در خصوص حوزه نفوذ و مباحث ژئوپلیتیک دارند که موجب رقابت آنها میشود.
چالشهای ناتو در مواجهه با روسیه
اگرچه ناتو ازلحاظ مجموع بودجه، نیرو، تسلیحات و تجهیزات نظامی نسبت به روسیه بر تبری چشمگیری دارد، اما درعینحال در مواجهه با روسیه با چالشهای متعددی مواجه است. این چالشها که امکان دارد در آینده موجب تغییر برخی از سیاستهای ناتو در قبال روسیه شود، عبارتاند از:
1. اختلافنظر در میان اعضای ناتو: در میان اعضای ناتو در خصوص نحوه مواجهه با روسیه دو اختلافنظر اساسی وجود دارد:
اختلافنظر اول میان کشورهای اروپایی و آمریکا است. به این معنا که آمریکاییها خواهان اعمال فشار بیشتر بر روسیه هستند اما کشورهای اروپایی به دلیل مجاورت جغرافیایی و تعاملات اقتصادی و انرژی، تمایل کمتری به تحتفشار قرار دادن روسیه دارند. درواقع بخشی از کشورهای اروپایی معتقدند آمریکا به دلیل فاصله جغرافیایی از افزایش تنش با روسیه بهاندازه کشورهای اروپایی متضرر نمیشود. درنتیجه اروپا نباید باسیاستهای سخت آمریکا در برابر روسیه همراهی کند.
اختلافنظر دوم به دیدگاههای متفاوت در اروپا مرتبط میشود. بهنحویکه برخی از کشورهای شرق اروپا همچون لهستان و کشورهای حوزه دریای بالتیک خواهان برخورد قهرآمیز با روسیه هستند. این دیدگاه از سوی انگلیس بهعنوان یکی از قدرتهای مهم اروپا و ناتو نیز حمایت میشود. از سوی دیگر برخی از کشورهای اروپایی نظیر فرانسه، آلمان، ایتالیا و یونان خواهان برقراری روابط مسالمتجویانه با مسکو هستند. اگر کشورهای اروپایی تلاش میکنند در خصوص توسعهطلبیهای روسیه و بحرانهایی همچون بحران اوکراین، موضعی واحد اتخاذ نمایند، اما اختلافنظرهای موجود میان آنها در درازمدت میتواند منافع کشورهای اروپایی را نسبت به یکدیگر دچار واگرایی نماید.
2. تبدیل ناتو به پیمانی خدمترسانی به کشورهای شرق اروپا: در سالهای پس از فروپاشی شوروی، راهبرد ناتو مبنی برجذب کشورهای اروپای شرقی باعث شده که دامنه چالشها و مشکلات این کشورها با روسیه نیز به ناتو کشیده شود. باید توجه داشت که دوره تسلط شوروی بر اروپای شرقی، تجربهای بهشدت منفی برای کشورهای تابع این کشور و نیز دولتهایی بود که جزو اتحاد جماهیر شوروی بودند و امروز مستقل شدهاند. مردم این کشورها هنوز در حال پشت سر گذاشتن فشارهای آن دوران هستند و همچنان ترس از آن دوران در آنها وجود دارد. نیروهای جناح راست در هرکدام از این کشورها از این ترس برای پیشبرد اهداف داخلی خود بهره میبرند. این نیروها علاوه بر هراسی که از فشارهای مستقیم نظامی و حتی سیاسی روسها دارند، از این میترسند که اروپای غربی با روسیه زد و بند سیاسی کرده و بهاینترتیب این کشورها نتوانند تأثیر و نقش چندانی در این زدوبند داشته باشند. به اعتقاد آنها، این امر بههیچوجه نامعقول نیست. بهخصوص که در طول قرون نهچندان دور نیز این زدوبندها چندین بار صورت گرفته و احتمال اینکه مجدداً این اتفاق بیفتد، بعید نیست. به همین خاطر کشورهای اروپای شرقی علاقهای وافر به ایالاتمتحده دارند. هدف این ابراز دوستی و علاقه به آمریکا دوگانه است؛ به این معنا که آنها از یکسو خواهان تضعیف اروپای غربی هستند و از سوی دیگر خواستار ایجاد وضعیتی میباشند که در آن ایالاتمتحده به حمایت از اروپای شرقی بپردازد. این امر طی سالهای گذشته تا حد زیادی محقق شده است. بهنحویکه در سالهای اخیر، بزرگنمایی تهدید روسیه باعث افزایش حضور نظامی آمریکا و ناتو در این کشورها شده است.
در عین حال شمار زیاد رزمایشهای نظامی و انتقال نیرو و تجهیزات به این منطقه نشان میدهد که عملاً ناتو به نهادی خدمترسان به کشورهای شرق اروپا مبدل شده است. این امر در درازمدت میتواند موجب نارضایتی سایر کشورهای عضو ناتو شود. بهخصوص که کشورهای اروپای شرقی نسبت به سایر کشورها حق عضویت بسیار کمتری نیز پرداخت میکنند. اگرچه ناتو از اعضای خودخواسته بود دستکم ٢ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به بودجه دفاعی اختصاص دهند، اما تنها چهار کشور از بیستوهشت عضو ناتو چنین توصیهای را به اجرا گذشتهاند و حتی بحرانهای خاورمیانه و اوکراین طی سالهای اخیر هم در این سیاست تغییری نداده است. در نتیجه سایر کشورهای عضو ناتو در درازمدت نمیتوانند هزینههای حساسیتها و تنشهای تاریخی میان کشورهای اروپای شرقی و روسیه را بپردازند.
3. ناتوانی ناتو در گسترش به شرق: اگرچه در سالهای پس از فروپاشی شوروی، یکی از اهداف ناتو جذب کشورهای استقلالیافته از شوروی بود و در این راستا موفقیتهایی نیز حاصل شد. بهنحویکه در نخستین گام در سال 1997 طی نشست مادرید زمینههای پیوستن سه کشور مجارستان، جمهوری چک و لهستان در ناتو فراهم شد و سپس بلغارستان، رومانی، اسلواکی و اسلوونی به همراه جمهوریهای حوزه بالتیک یعنی استونی، لتونی و لیتوانی نیز به عضویت این اتحادیه درآمدند. بااینحال شرایط موجود نشان میدهد که ناتو دیگر در این خصوص موفقیتی به دست نخواهد آورد. زیرا از یکسو کشورهای شرق اروپا که به عضویت ناتو درآمدهاند، هزینههای زیادی برای این پیمان ایجاد کردهاند و از سوی دیگر، سایر کشورهای استقلالیافته از شوروی در شرق اروپا و قفقاز قابلیت عضویت در ناتو را ندارند.
دلیل اصلی این امر را میبایست در مسائلی نظیر تنشها و درگیریهای بالفعل و بالقوهای جستجو نمود که این کشورها با آن دستبهگریبان هستند. این امر که طی محاسبات پیچیده سود و هزینه شکل میگیرد، بیانگر این مطلب است که عضویت کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز در پیمان آتلانتیک شمالی بیش از آنکه برای اعضای فعلی ناتو سودآور باشد، هزینههای گزافی در بر خواهد داشت. این امر از طریق محاسبه مسائل عمدهی امنیتی کشورها و هزینه احتمالی حل این مسائل صورت میگیرد. بهعنوان نمونه مهمترین چالش سیاسی ـ امنیتی آذربایجان، مناقشه قرهباغ میباشد. ازنظر ناتو دلیل اصلی اشتیاق و شتاب آذربایجان برای پیوستن به این پیمان، حل مسئله ناگورنو ـ قرهباغ و ایجاد حفاظت امنیتی برای خود از طریق ناتو میباشد. درواقع باکو تلاش دارد با عضویت در ناتو، از امکانات و توان این اتحاد برای مقاصد ملی خود سود جوید. گرجستان نیز تقریباً در وضعیت مشابهی قرار دارد. نگاهی به مهمترین تهدیدات سیاسی ـ امنیتی تفلیس نشان میدهد که چالش جداییطلبان آبخازیا و اوستیای جنوبی و تنشهای حاصل از این چالش با روسیه در صدر مسائل سیاسی ـ امنیتی گرجستان قرار دارند. ازاینرو هدف اصلی تفلیس از پیوستن به ناتو میتواند در حفاظت گرجستان از تجزیهطلبی اقوام و حمایت در برابر روشهای بعضاً قدرت مدارا نه مسکو خلاصه گردد. در مورد اوکراین نیز این مسئله صادق است. زیرا این کشور پس از تحولات سال 2014، عملاً با جدایی شبهجزیره کریمه و استقلالطلبی بخشهای شرقی و جنوبی خود مواجه شده است. درنتیجه اوکراین نیز عضویت در ناتو را راهی برای گریز از مشکلات امنیتی خود میداند.
ازاینرو بعید به نظر میرسد که اعضای ناتو در شرایطی پذیرای عضوی جدید شوند که آن عضو برای آنها مشکلات و چالشهای از پیش مشخصشدهای داشته باشد. به این معنا که اعضای فعلی ناتو متوجه این مطلب هستند که در صورت پذیرش آذربایجان، گرجستان و اوکراین، باید چالشهای امنیتی این کشورها را نیز پذیرا باشند؛ بنابراین در شرایطی که هر یک از کشورهای اروپای شرقی و قفقاز با میزان زیادی از تنش روبهرو هستند، بعید به نظر میرسد که ناتو خود را در این تنشها درگیر سازد. درعینحال بهرغم آنکه کشورهای فوق دارای مزایای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی بسیاری میباشند، بااینحال هیچ مزیت امنیتی و نظامی برای ناتو نخواهند داشت؛ بلکه با توجه به مناطق بحرانخیزی که در آن قرار دارند، امکان بروز درگیری برای خود و گرفتاری برای اعضای ناتو را به دنبال خواهند داشت. علاوه بر این ممکن است دولتهای منطقه از ناتو بهعنوان ابزاری جهت دستیابی به خواستههای ملی و منافع گروهی خود استفاده نمایند. به این معنا که از ناتو بهعنوان ابزاری جهت سرکوب ناراضیان داخلی و یا ابزاری جهت حلوفصل اختلافات خود با همسایگان سودجویند. درنتیجه دستکم در آینده قابل پیشبینی، احتمال گسترش ناتو به شرق ممکن نیست.
نتیجهگیری
از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روابط روسیه و ناتو با فراز و نشیبهای زیادی مواجه بوده است. به نحوی که گاهی دو طرف دست به همکاریهایی در خصوص مسائل و مشکلات جهانی زدهاند و گاهی نیز چنان بر شدت تخاصم و مقابله با یکدیگر افزودهاند که آغاز جنگ سرد نوینی را نوید دادهاند. با اینحال واقعیتهای موجود در روابط روسیه و ناتو بیانگر آن است که روابط طرفین در آینده مبتنی بر «همکاری تاکتیکی و اختلافات راهبردی در حوزههای ژئوپلیتیک» خواهد بود. بر این اساس امکان دارد دو طرف در مورد برخی از مسائل به همکاری با یکدیگر بپردازند، اما درعینحال اختلافات ژئوپلیتیک و رقابت برای توسعه نفوذ همچنان پابرجا باقی خواهد ماند.
واقعیت آن است که هم در روسیه و هم در غرب، دیدگاه مثبتی به یکدیگر وجود ندارد. در مسکو این تفکر ثابت وجود دارد که غرب مصمم است روسیه را از هر طریق ممکن تضعیف کند و هدف نهایی آن تجزیه روسیه و تبدیل آن به کشورهای وابسته و تابع است. ازنظر مسکو، گسترش ناتو، حمایت غرب از انقلابهای رنگی و برنامههای آمریکا برای محاصره کردن روسیه با سامانههای دفاع موشکی، برنامههای غرب برای بهزانو درآوردن کرملین هستند. از سوی دیگر در غرب نیز این ایده وجود دارد که کرملین از طریق الحاق یا بهزانو درآوردن جمهوریهای شوروی سابق یا شاید حتی کشورهای پیشین عضو توافقنامه ورشو، رؤیای احیای امپراتوری گمشده خود را در سر میپروراند. این رویکرد موجب شده که ترس و وحشتی دائمی از روسیه در غرب به وجود آید. در این بین بحران اوکراین، مسئله استقرار سپر دفاع موشکی در شرق اروپا، رزمایشهای نظامی و افزایش نیرو و تجهیزات از سوی طفین میتوانند بر تعاملات آتی روسیه و ناتو تأثیرگذار باشد. در این راستا هر دو طرف، تحرکات و اقدامات طرف مقابل را بهخوبی رصد میکند تا در زمان مناسب به اقدام و پاسخی متناسب بپردازد.
منبع:http://www.css.ir
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.