سوریه، صحنه آزمون روابط تهران- مسکو

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در روابط تهران- مسکو، روس‌ها کمتر قابل اعتماد بوده و گام‌های برداشته شده با آنان همیشه با تردید و در سایه‌ای از ابهام همراه بوده است.

در معادلات منطقه‌ای و جهانی به‌واسطه نوع نظام سیاسی، دست‌های تهران در انتخاب دوست و متحد چندان باز نیست. در میان این گزینه‌های محدود، روس‌ها برای ایران یک انتخاب بوده‌اند، اما ارزیابی عملکرد آنها در سال‌های گذشته نشان داده است که در روابط تهران- مسکو، روس‌ها کمتر قابل اعتماد بوده و گام‌های برداشته شده با آنان همیشه با تردید و در سایه‌ای از ابهام همراه بوده است.

همکاری ایران و روسیه در فتح حلب، بخشی از این ابهام را زدود اما هنوز تا پایان بحران سوریه، راه درازی در پیش است تا سایه تردید، جای خود را به اعتماد استوار، قابل اتکا و البته متقابل بدهد.

هماهنگی مسکو با آنکارا، بیش از تهران و قبل از دمشق، دعوت از ریاض برای مشارکت در پروسه صلح و… از فردای فتح حلب، علائم ارسالی ماندگاری تردید‌ها بودباوجود این، باید صبر کرد و با توجه به عملکرد روس‌ها و نتایج نهایی بحران سوریه، به ارزیابی درباره مسکو رسید.

با پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی، صحنه سیاست در عرصه بین‌المللی و منطقه‌ای، صحنه یکه‌تازی آمریکا شد اما روسیه به سرنوشت مرد بیمار اروپا دچار نشد و با ظهور پوتین، در روندی آرام به اقتدار گذشته نزدیک گشت. مسکو در برابر حمله آمریکا به عراق منفعل بود اما سرانجام با بحران سوریه به خاورمیانه بازگشت.

بازگشت مسکو به منطقه، در کنار تأثیری که بر محاسبات واشنگتن گذاشت، بر هر یک از کشورهای خاورمیانه نیز تأثیرات خاص خود را داشته و دارد. بارز‌ترین نمود تأثیرگذاری حضور روس‌ها در خاورمیانه، در میدان سوریه خود را نشان داده است. با ورود روسیه به بحران سوریه در یک‌سال گذشته، صحنه میدانی نبرد، به‌نفع دمشق و متحدان آن تغییر یافت. در‌این‌راستا، در اقدامی قابل تعمق که پذیرش آن در داخل ایران و در سطح بین‌المللی همراه با شوک بود، روس‌ها توانستند مجوز پرواز از پایگاه نوژه همدان را کسب و مواضع تروریست‌ها را مورد هدف قرار دهند.

می‌توان گفت استفاده از پایگاه نوژه، به‌تنهایی و فارغ از بحران سوریه، تحول و رویدادی بسیار مهم و درعین‌حال قابل تعمق بود. همکاری در این سطح، کوتاه بود اما نشان از تغییرات راهبردی در سطح منطقه داشت. از‌سوی‌دیگر، 6 سال مقاومت دمشق، ضمن اینکه رؤیای سقوط دوماهه اسد برای آنکارا را بر باد داد، ناامنی موجود در سوریه را به داخل ترکیه کشانده و صدماتی جدی بر این کشور وارد کرد.

با وجود این تحولات، با توجه به گذشته تاریخی روس‌ها و ابهام‌های رفتاری مسکو، بسیاری در تهران به همکاری روس‌ها با دیده تردید می‌نگرند و سؤالاتی در اذهان موجود است که نیاز به پاسخ‌هایی شفاف دارندبه‌راستی روس‌ها در منطقه خاورمیانه به‌دنبال چه هدفی بوده و هستند؟ آیا آنها در بحران‌های جدی، قابل اطمینان و اتکا هستند؟ آیا ملاحظات بین‌المللی روس‌ها در آینده سبب پشت‌کردن به متحدان منطقه‌ای آنان خواهد شد؟ و… سؤالاتی از این قبیل که پاسخ به آنان چندان ساده نبوده و نیست.

آنچه مسلم است محاسبات ورود مسکو به خاورمیانه، بسیار پیچیده، چندوجهی و از جنس محاسبات تهران نبوده و نیست. اگر روس‌ها، توجهی به منطقه می‌کنند، این توجه با مدنظر قراردادن ملاحظات بین‌المللی مسکو است. لازم نیست به عقبه تاریخی روس‌ها در ایران اشاره شود. از منظر افکار عمومی و از دید بسیاری از اهل نظر، روس‌ها در روابط خود با ایران دارای کارنامه قابل قبولی نیستند. با وجود این دیدگاه، طرفداران رابطه با روسیه در ایران اعتقاد دارند روس‌ها تغییر کرده و نباید ذهنیت گذشته تاریخی، محل قضاوت و عامل ارزیابی رفتار سیاسی امروز آنان باشد؛ البته این سخنی بوده که هنوز در بوته آزمایش جدی قرار نگرفته است.

سخن‌گفتن از گلستان، ترکمانچای، به‌توپ‌بستن مجلس، اشغال آذربایجان و حتی تحویل‌ندادن طلا به دولت ملی مصدق، اشاره به دور بوده و موجب رنجش تئوریسین‌های روابط استراتژیک تهران و مسکو می‌شود اما ما با تلخی‌های تاریخی نزدیک چه کنیم؟! روس‌ها در تکمیل و تحویل نیروگاه هسته‌ای بوشهر نه تعلل بلکه بدعهدی آشکار کردند. در فروش موشک‌های اس-۳۰۰ کار به شکایت ایران از روسیه کشید. از همه مهم‌تر، روس‌ها در تصویب قطعنامه‌های هسته‌ای علیه ایران و تحریم‌ها با آمریکا همراهی کردند و مهم آنکه بخش مهمی از این تحولات در دوره پوتین رخ داده است.

روس‌ها در سوریه هستند اما چگونگی این حضور محل سؤال بوده و مشخص نیست ما با آنان هستیم یا آنان با ما، یا هر دو برای حمایت از هم در آنجا حضور داریم. ابهام در رفتار و سیاست روس‌ها نسبت به آینده همچنان مهم‌ترین نگرانی است. نوع نگرش روس‌ها به سوریه و مقاومت، بیش از آنکه حاصل نگاه راهبردی باشد، برخاسته از نگاه تاکتیکی گذرایی است که می‌تواند با توجه به شرایط تغییر کند.

روس‌ها با ترکیه روابط نزدیک داشته و نسبت به ریاض نیز ملاحظات خاص دارند. دعوت از عربستان برای پیوستن به گفت‌وگوهای سوریه فارغ از اینکه حاصل مدنظر قراردادن ملاحظات کلان منطقه‌ای مسکو بوده، به‌تنهایی تحولی است که می‌تواند در صورت مشارکت سعودی‌ها در نشست‌های سوریه، موازنه را به زیان ایران و جبهه مقاومت بکند. تعلل و کوتاهی در همزمانی تخلیه محاصره‌شدگان شرق حلب همراه با فوعه و کفریا، می تواند نشانه‌های بارز سیاست‌های احتمالی آینده به زیان تهران در سوریه باشند.

واقعیت امر آن است که ایران در نظام بین‌المللی یک استثنا‌ست اما این موقعیت نمی‌تواند به تنهایی عامل تنظیم‌کننده معادلات منطقه و به‌طور مشخص معادلات سوریه باشد؛ حتی جایگاه خاص ایدئولوژیک ایران، در بخش‌هایی برای روس‌ها نه‌تنها مطلوب نیست بلکه مشکل‌ساز نیز هست. سیستم روس‌ها، غیرایدئولوژیک و در چارچوب سکولاریسم عمل می‌کند. روس‌ها دارای روابطی ویژه با اسرائیل هستند که از منظر تهران، نظامی غیرمشروع است. ترکیه برای مسکو، شریکی مهم است که فارغ از حجم بالای روابط تجاری و اقتصادی، در عرصه استراتژی انرژی روس‌ها، جایگاهی خاص دارددر همین زمینه، ایران و روس‌ها رقیب یکدیگر هستند.

در کنار این موضوع، ۹۰ درصد مسلمانان روس، اهل تسنن بوده و این جماعت، دارای روابط و علایق ویژه‌ای با ترکیه و همچنین عربستان هستند. مدنظر قراردادن و اولویت‌دادن به ملاحظات اهل سنت روسیه، سیاست کلان مسکو است. از سویی، رعایت حساسیت‌های ریاض، آنکارا و مسلمانان روس از سوی مسکو، عامل کنترل افراط‌گرایی و اعمال مدیریت در رفع یا کاهش خطرات ناشی از اقوامی چون چچن‌ها و اینگوش‌ها برای امنیت ملی روس‌هاست. در کنار این موضوع، روس‌ها برخلاف تهران، به آمریکا به‌عنوان یک خصم دائمی نمی‌نگرند و اگر امکان معامله فراهم شود، در انجام آن تردید نخواهند کرد.

روسیه سال‌هاست با ضعفی جدی در سطح تکنولوژی و منابع مالی مواجه بوده و برای حل آن به‌دنبال جذب تکنولوژی و سرمایه‌های غربی است. بحران کریمه و اوکراین اگرچه سبب وقفه در روابط غرب و روسیه شده است اما قابلیت عمل‌گرایی و معامله‌گری روس‌ها می‌تواند شرایط را تغییر بدهدبرخی اعتقاد دارند سوریه می‌تواند موضوع معامله باشد.

نکته آنکه تئوریسین‌های طرفدار روابط راهبردی تهران و مسکو در تنظیم روابط به‌جای مدنظر قراردادن شرایط عادی، به شرایط جنگی نظر دارند. در عرصه و صحنه سیاست بین‌الملل نمی‌توان سیاست‌های جاری را با توجه به گزینه‌های آخر تنظیم کرد. شاید در شرایط جنگی اگر بحرانی در ابعاد وسیع و با مشارکت بازیگران بین‌المللی در منطقه روی دهد، تهران و مسکو در کنار هم و ریاض و آنکارا در کنار آمریکا باشند. با وجود این، در جهان معاصر، سیاست‌های راهبردی کشور‌ها بیش از آنکه تحت شرایط جنگی تنظیم شود، با مدنظر قراردادن شرایط عادی تنظیم می‌شود که در آن صورت، تهران یکی از مهره‌هایی است که روسیه با توجه به شرایط می‌تواند با آن بازی کند.

با مدنظر قراردادن این نکات، مدافعان روابط راهبردی تهران و مسکو باید پاسخ دهند که با تکیه بر چه اصولی اعتقاد دارند روابط ایران و روسیه، قابلیت ارتقا به سطح استراتژیک داشته و بحران سوریه صحنه اثبات این قابلیت است. به‌نظر می‌رسد رسیدن روابط کشور‌ها به سطوح استراتژیک الزامات خاص خود را دارد که این قابلیت هنوز در روابط تهران و مسکو وجود ندارد.

سخن آخر آنکه، ضرورت‌های ناشی از جغرافیا و تاریخ و حوادث تاریخ معاصر ایران به گونه‌ای است که حفظ موازنه در روابط خود با همه کشورهای جهان، بدون ورود به قطب‌بندی، تضمین‌کننده امنیت آن بوده و در محدویت‌های مانوری ایران، بهترین گزینه است. اگر ترکیه، عضو ناتو و روسیه متحد یا همراه ایران در سوریه، می‌توانند در بحران سوریه کنار هم قرار گرفته و مبتکر قطعنامه سازمان ملل درباره برقراری آتش‌بس شوند، به‌نظر می‌رسد ما نیز می‌توانیم با توجه به تجربیات ارزشمندی که در افغانستان و عراق داشته‌ایم، در نگاهی عمل‌گرایانه و متکی بر واقعیت، با اتخاذ سیاست چندوجهی در مسیر حفظ موازنه و منافع خود گام برداریم. ضروری است باز هم تأکید کنم، محاسبات روس‌ها در بحران سوریه، محاسبات جهانی بوده و دغدغه آنها از نوع و جنس دغدغه‌های ایرانی نبوده و نیست.

 

منبع:https://pe.annabaa.org

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *