در شرایطی که از شدت بحران سوریه، به عنوان کانون مهم اختلاف نظر ایران و ترکیه، تا حد زیادی کاسته شده، و با پیوستن ترکیه به محور مسکو– تهران و مذاکرات آلماتی، چشمانداز نسبتاً امیدوارکنندهای برای حل این بحران ایجاد شده، زمینههای زیادی برای بهبود روابط ایران و ترکیه شکل گرفته، که سفر آقای اردوغان به کشورمان در این راستا قابل تحلیل است.
آقای اردوغان در سفر به ایران به دنبال تحقق اهداف ذیل است:
برگزاری همهپرسی استقلال اقلیم کردستان عراق و چشماندازی که برای تشکیل کشور مستقل کردی در شمال عراق وجود دارد تهدیدی جدی برای امنیت ملی ایران و ترکیه، به عنوان دو کشوری که دارای جمعیت قابل توجهی از کردها هستند، ایجاد کرده است. مخالفت جدی هر دو کشور با برگزاری این همهپرسی، علیرغم نفوذ زیادی که بر حکومت اقلیم دارند، نتوانست این اقدام را متوقف کند. اکنون در شرایطی که همهپرسی با رأی اکثریت ۹۳ درصدی کردها به استقلال کردستان برگزار شده، این مسئله میتواند مستمسکی از سوی حکومت اقلیم برای حرکت به سوی تشکیل نخستین کشور کردی باشد. هم ایران و هم ترکیه، اعلام کردهاند تحریمهایی را علیه اقلیم اعمال خواهند کرد. ایران در واکنش به این همهپرسی، همه پروازها به کردستان عراق را متوقف کرد و مرز زمینی و هوایی ایران با کردستان را نیز بست، همزمان مانورهای نظامی که توسط ارتش و سپاه در مناطق مرزی با کردستان عراق برگزار شد پیامهای روشنی برای رهبران حکومت اقلیم داشت که جمهوری اسلامی ایران تشکیل کشوری کردی را تحمل نخواهد کرد. از سوی دیگر، ترکیه نیز با تهدید به اعمال تحریمهای شدید علیه اقلیم کردستان، با برگزاریی مانور مشترک با ارتش عراق پرواز هواپیماهای خود به کردستان عراق را متوقف کرد، اما مرز هوایی خود با کردستان عراق را هنوز نبسته است. همچنین ترکیه، علیرغم تهدید به بستن خط لوله انتقال نفت اقلیم، هنوز انتقال نفت از کردستان را متوقف نکرده است. یقیناً بستن خط لوله نفتی میتواند مهمترین ضربه به حکومت اقلیم برای تجدید نظر در راهبرد خود برای استقلال کردستان باشد. ایران و ترکیه هرچند در قبال تشکیل حکومت کردی احساس تهدید میکنند اما دغدغههای متفاوتی دارند. برای ترکیه، حضور رژیم صهیونیستی در کردستان عراق آنگونه که برای ما تهدیدی مهم محسوب میشود، تهدید جدیای محسوب نمیشود. در نقطه مقابل، تشکیل کشور مستقل کردی، هرچند که میتواند باعث تحریک قومیت کرد ایران شود، میزان این تأثیرپذیری مسلماً نمیتواند به اندازه تأثیر بر کردهای ترکیه باشد. در شرایطی که روابط دولت ترکیه با کردهای این کشور در بحرانیترین شرایط طی چند دهه اخیر قرار دارد، استقلال کردستان عراق میتواند این بحران را تشدید کند. از سوی دیگر روابط اقتصادی ترکیه با اقلیم بسیار گسترده و تأثیرگذار است و در هر صورت ترکها برای تصمیمگیری درخصوص فشار بر حکومت اقلیم نمیتوانند منافع اقتصادیشان را نادیده بگیرند. با این وجود، در صورتی که ترکیه بخواهد از منظری رئالیتسی و بر پایه نفعمحوری و استفاده اقتصادی از استقلال کردستان، با این خواسته کردها همراه شود، عملاً کشور عراق را از دست خواهد داد. ضمن اینکه هرگونه نرمش آنکارا در قبال استقلال کردستان عراق میتواند جریانهای ملیگرای این کشور را به واکنش وادار کند. با توجه به جمیع پیامدهای تشکیل یک کشور مستقل کردی و تهدیدها و فرصتهایی که میتواند در بطن خود داشته باشد، اتخاذ موضع واحد و پیشگیرانه از تداوم پروسه استقلال کردستان عراق، یگانه راهبرد دو کشور برای مدیدریت این بحران است. در این راستا، حفظ اعتماد دوجانبه در پایبندی به تعهدات و راهبردهای مشترکی که اندیشیده میشود بسیار مهم است. مسلماً یکی از راهبردهای دولتمردان اقلیم برای خدشه در مخالفت همزمان ایران و ترکیه، پیشنهاد مشوقها و امتیازات ویژه میتواند باشد. در این راستا، باید گفت حتی اگر در کوتاه مدت همراهی با استقلال کردستان عراق، منافعی را را برای طرفین داشته باشد اما در بلندمدت آثار آن بسیار زیانبار خواهد بود.
وضعیت سوریه برای ترکیه بسیار مهم است. سیاست ترکیه در خصوص بحران سوریه طی سالهای گذشته چرخش زیادی داشته است. امروز ترکیه خود را با بسیاری از ابعاد منفی بحران سوریه درگیر میبیند. حضور میلیونی آورگان سوری، تقویت جریانهای تروریستی- تکفیری در ترکیه و مهمتر از همه ارتقای جایگاه کردهای سوری و حرکت خزنده آنها برای تشکیل مناطق خودمختار کردی در منطقه شمال سوریه و هممرز با ترکیه تنها بخشی از دغدغهها دولت آنکارا در قبال بحران سوریه است. مسلماً اردوغان به همان اندازه که نگران همهپرسی اقلیم کردستان عراق است، از برگزاری انتخابات در مناطق کردنشین سوریه نیز احساس نگرانی میکند به خصوص که اردوغان به سیاستهای دوگانه ترامپ و قدرتهای اروپایی درخصوص سوریه نیز اعتماد چندانی ندارد. همچنین اکنون که پرونده داعش در عراق و سوریه در حال بسته شدن است و نیروهای دولتی سوریه و متحدینش دست بالا را دارند، ترکیه نگران سرنوشت گروهها و جریاناتی است که تاکنون حمایت میکرده است و طبیعتاً به دنبال سهمخواهی برای آنها در آینده سیاسی سوریه است. یقیناً آقای اردوغان در تهران به دنبال جلب همکاری و همسویی ایران برای کنترل گروههای کرد سوریه خواهد بود، امری که به نظر میرسد ایران برای حفظ اتحادش با ترکیه در مقابل استقلال اقلیم کردستان عراق، میتواند با آن همراهی کند.
در مقطع کنونی چشمانداز روشنی که در گذشته برای حل معضل کردهای ترکیه وجود داشت تا اندازه زیادی از بین رفته است. راهبردهای گذشته اردوغان برای وادار کردن رهبران پ.ک.ک در متوقف کردن فاز نظامی و امتیازدهی به کردها عملاً نتوانست بحران کردی این کشور را حل کند. حکومت ترکیه برای کنترل تهدید پ.ک.ک ناگزیر از جلب همکاری ایران، عراق و حتی سوریه است. نظر به تمرکز فعالیتهای پ.ک.ک بر مناطق کوهستانی هم مرز با ایران و عراق، عملیاتهای نظامی که ارتش ترکیه علیه پ.ک.ک انجام میدهد از تأثیرگذاری لازم برخوردار نیست و نیروهای پ.ک.ک با استفاده از روزنههایی که در جدار مرزی ترکیه با عراق و ایران وجود دارد با عقبنشینی عملاً حملات ارتش ترکیه را بیاثر میکنند. راهبرد ترکیه در ایجاد دیوار در مرز با ایران برای مقابله با این مسئله است. از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران نیز با تهدید پژاک شاخه ایرانی پ.ک.ک روبه روست و هر از چندگاهی درگیریهایی بین این گروه و نیروهای نظامی و امنیتی کشورمان به وقوع میپیوندد. هرچند سطح تهدیداتی که از سوی گروه تروریستی پژاک برای کشورمان متصور است قابل مقایسه با تهدید پ.ک.ک علیه ترکیه نیست، اما اگر دو کشور بخواهند استراتژی واحدی در قبال مسئله کردی در منطقه داشته باشند ناگزیر باید برخورد با این گروههای تروریستی را به صورت همزمان در دستور کار قرار دهند.
هر چند ایران و ترکیه همواره تلاش کردهاند تحت هر شرایطی روابط اقتصادیشان حفظ شود اما باید اذعان کرد سطح روابط اقتصادی دو کشور اصلاً متناسب با پتانسیل اقتصادی موجود آنها نیست. شاید پر رونقترین سال در روابط اقتصادی ایران و ترکیه، سال ۲۰۱۴ رقم خورد که حجم روابط تجاری و اقتصادی دو کشور به ۲۲ میلیارد دلار بالغ شد، اما پس از آن به دلیل تحریم های اقتصادی ایران و رکود نسبی اقتصادی در کشور، شاهد کاهش روابط تجاری با همسایه ترک بودیم. در حال حاضر حجم تجارت دو کشور در حدود ۸ میلیارد دلار است که سهم عمده آن نیز به صادارت نفت و گاز ایران مربوط میشود. درحالی که در دوره قبل از برجام، ترکیه روزنه مهمی برای ایران برای حفظ مراودات اقتصادی بود مشخصاً باید پس از برجام سطح روابط تجاری دو کشور افزایش ملموسی پیدا میکرد اما موانع ساختاری موجود عملاً باعث شد این امر اتفاق نیفتد. در شرایطی که چشمانداز ۳۰ میلیارد دلاری برای سطح روابط اقتصادی ایران و ترکیه ترسیم شده است اما با زیرساختهای موجود در روابط دو کشور عملاً نمیتوان امیدوار بود که این امر محقق شود. شاید مهمترین راهبرد برای تحقق این چشمانداز، حضور موثر و عملی بخش خصوصی برای انجام همکاریهای مشترک با بخش خصوصی ترکیه باشد. در شرایطی که کشور نیازمند جلب سرمایهگذاری خارجی است جلب همکاری سرمایهگذاران و شرکتهای ترک میتواند برای سرمایهگذاری در حوزههای مختلف مورد توجه قرار گیرد.
حوزه نظامی و امنیتی در طی چهار دهه گذشته شاید کمرونقترین حوزه در روابط دو جانبه ایران و ترکیه بوده است. قرار داشتن ترکیه در بلوک کشورهای غربی و ماهیت ضد غربی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران مهمترین مانع در گسترش روابط نظامی بین دو کشور بود. سفر مقامات نظامی دو کشور میتواند زمینهای برای از سرگیری همکاریهای نظامی دو کشور باشد. مشخصاً حوزه دیپلماسی دفاعی حوزهای مغفول در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده است درحالیکه این حوزه کارکردها و منافع مهمی میتواند برای کشورمان در اعتماد سازی، کاهش موج ایرانهراسی و اعلام رویکردهای نظامی و امنیتی در جهت جلوگیری از شکلگیری برخی سوءتفاهمات بسیار مهم باشد. به نظر میرسد دو کشور مصمم هستند در حوزه آموزش نیروهای نظامی، برگزاری مانورهای مشترک نظامی و همکاری در کانونهای بحرانی نظیر سوریه و عراق، برخورد با گروههای تروریستی و کنترل مرزها همکاری خود را توسعه دهند امری که از منظر کشورهای منطقه و قدرتهای بزرگ با دقت پیگیری میشود.
منبع:https://risstudies.org/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.