چه چیز ایران و ترکیه را به یکدیگر نزدیک کرده است؟

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
رفت و آمدهای دیپلماتیک اخیر ایران و ترکیه برخی ناظران را به این نتیجه رسانده که روابط دو کشور وارد مرحله جدیدی شده است و مجموعه اشتراکات و نگرانی ها از مسائل منطقه ای دو کشور را به همدیگر نزدیک کرده است. سوریه، عراق و روند تحولاتی که کردها در این دو کشور می توانند در آینده رقم بزنند، از جمله دغدغه‌های تهران و آنکاراست.

بسیاری از تحلیلگران بر اهمیت سفر اخیر سرلشکر محمد باقری، رییس ستاد کل نیروهای مسلح به ترکیه از ابعاد مختلف سیاسی- امنیتی پرداخته‌اند. بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت امور خارجه این سفر را نقطه عطفی در روابط دو کشور خواند و بر پیامدهای مثبت آن در آینده تاکید کرد. واقعا هم این سفر در شرایطی انجام شد که دو کشور منافع مشترک در دو موضوع مهم امنیت ملی یعنی مبارزه با گروه‌های افراطی تروریستی و مهار نیروهای گریز از مرکز کرد در منطقه دارند. مساله وقتی حایز اهمیت بیشتری می‌شود که دریابیم چگونه این دو موضوع به نوعی به هم وابسته هستند و اینکه دو کشور سعی در مدیریت همزمان آنها در جهت تامین امنیت و منافع ملی خود دارند.

هرچند در ماه‌های اخیر قدم‌های جدی در سرکوب داعش و سایر گروه‌های تروریستی ازجمله در موصل و رقه و مناطقی در غرب عراق و جنوب سوریه برداشته شده، اما تجمع همه گروه‌های تروریستی مثل النصره، احرارالشام، جیش‌الاسلام و همچنین معارضین دولت سوریه در استان ادلب سوریه و چگونگی برخورد دولت ترکیه با آنها به یک مساله پیچیده در سرنوشت بحران سوریه تبدیل شده که برای ایران حایز اهمیت جدی است. این استان هم مرز با ترکیه حدود ٢ میلیون جمعیت دارد و تنها منطقه باقیمانده نفوذ ترکیه و دسترسی گروه‌های معارض به دنیای خارج در خاک سوریه است. سایر مناطق مرزی ترکیه با سوریه به جز جرابلس و الباب در اختیار نیروهای کردی قرار دارند.

برای ترکیه مهم آن است که جلوی گسترش نفوذ کردهای سوریه را در مناطقی شمالی سوریه بگیرد. نگرانی اصلی ترکیه، افزایش نفوذ یگان‌های مدافع خلق (ی.پ.گ) است که حمایت ایالات متحده را نیز با خود دارد. اهمیت مقابله با کنترل کردها بر مناطق شمال سوریه برای ترکیه آنقدر زیاد است که می‌تواند درهایی برای نوعی همکاری این کشور با دولت سوریه باز کند. آنکارا به دنبال آن است که از نفوذ ایران بر اسد، در این راه استفاده کند.

یکی از دیپلمات‌های غربی که به شرط فاش نشدن نامش با المانیتور گفتگو کرده است می گوید: «ترکیه حاضر است بلافاصله با اسد صلح کند» در صورتیکه که او به ترکیه برای شکست دادن ی.پ.د کمک کند. به همین دلیل ایران که مصمم به نگه داشتن اسد است، این موقعیت را فرصتی برای خود می‌داند. سفر سه روزه سردار باقری به ترکیه، نشان داد که چگونه دو رقیب منطقه‌ای می‌توانند در برابر تهدیدهای مشترک، به یکدیگر نزدیک شوند. ایران و ترکیه عمیقاً نگرانند که قدرت‌های غربی، به‌ویژه آمریکا و اسرائیل، به طور پنهانی کردها را در این کشورها تقویت کنند تا حکومت‌های مرکزی تضعیف شوند. هراس آن‌ها در مورد کردها، آن‌قدر قوی است که این دو رقیب سنتی را، علی‌رغم اختلاف نظرشان در سوریه و عراق، به سوی هم‌کشانده است.

در واقع، گفته می‌شود که برخی از مقام‌های ارشد ایرانی بر این باورند که همه‌پرسی کردستان، یک توطئه شیطانی با هدف تحریک مداخله نظامی ایران است تا بهانه‌ای برای واکنش مشابه آمریکا باشد. ترکیه نیز به نوبه خود مشکوک است که آمریکا، یگان‌های مدافع خلق را مسلح می‌کند تا نه علیه داعش، بلکه نهایتاً نیرویی مقابل ترکیه باشند.

ابراهیم کاراگول، سردبیر روزنامه هوادار دولت ینی شفق در ترکیه، در ستون خود در این روزنامه، نوشته است: «جمهوری ترکیه در معرض جدی ترین تهدید در تاریخ خود قرار دارد. زیرا برای نخستین بار، این کشور در رویارویی با یک جبهه متشکل از چند کشور است.» کاراگول نتیجه گرفت: «در این صورت، ضروری است که به یک توافق وسیع‌تر، عمیق‌تر، بزرگ‌تر و ماندگار، با ایران، روسیه و [دولت] دمشق برسیم.»

برای ترکیه، ماه‌هاست که وضعیت کردهای شمال سوریه و عواقب آن بر امنیت ملی این کشور به عنوان تمرکز اصلی و دریچه ورود به بحران سوریه مطرح شده است. در واقع، سیاست جاه طلبانه و تهاجمی ترکیه در تغییر حکومت سوریه از طریق موضوع کردی به سیاست تدافعی نگرانی از امنیت ملی این کشور تقلیل یافته است. یکی از نگرانی‌های اصلی ترکیه از طرح موضوع رفراندوم استقلال کردستان که توسط بارزانی در عراق مطرح شده همین تاثیرگذاری بر کردهای شمال سوریه است که در نتیجه تضعیف دولت مرکزی سوریه در شرایط جنگ فرصت‌های جدیدی برای بیان خواسته‌های جدایی‌طلبانه دیرینه خود یافته‌اند. کارآمدی نیروهای کردی سوریه در جنگ با داعش و اتحاد آنها با امریکا بر این نگرانی روزافزون ترکیه می‌افزاید. موضوع وقتی پیچیده‌تر می‌شود که دریابیم روس‌ها هم در اساس با فدرالی اداره کردن سوریه و خودمختاری کردها مشکلی ندارند و تنها منتظر فرصتی هستند که شرایط آن فراهم شود.

در مقابل، ایران خواهان حل سریع بحران سوریه به نفع امنیت ملی خود است و از این لحاظ وضعیت فعلی استان ادلب از لحاظ جمعیتی و تنوع حضور نیروهای معارض دولت سوریه بر پیچیدگی موضوع می‌افزاید. به خصوص که امریکا و روسیه به دلیل حساسیت موضوع مدیریت وضعیت گروه‌های معارض که اکنون بیشتر به مساله «بقا» و آینده سرنوشت آنها تبدیل شده، خواهان فشار شدید به آنها در شرایط فعلی نیستند. ایران همچنین مخالف مساله رفراندوم استقلال در کردستان عراق است و آن را برخلاف منافع خود و در جهت استمرار بی‌ثباتی و به خصوص در شرایطی می‌بیند که معادلات میدانی در عراق و سوریه به ضرر تروریست‌ها به هم خورده و آنها دچار شکاف شدید داخلی شده‌اند.

البته آشکار است که ایران به اندازه ترکیه در مساله کردی آسیب‌پذیر نیست و حتی توانایی و ظرفیت بالاتری در مدیریت این موضوع به نفع خود دارد. بر همین مبناست که شاید دولت ترکیه بر توافق مشترک با ایران در انجام عملیات نظامی علیه گروه‌های تروریستی کرد (پ‌ک‌ک و پژاک) به عنوان مهم‌ترین نتیجه سفر سرلشکر باقری تاکید کرده و از این لحاظ سعی کرده تا با هزینه ایران مساله کردی را در جهت منافع خود متعادل کند.

سیدعلی قائم مقامی، کارشناس مسائل ترکیه معتقد است هدف اردوغان از اعلام توافق ایران و ترکیه بر سر عملیات مشترک نظامی علیه پ پ ک و پژاک این است که ایران را وارد معرکه مقابله و رویارویی و درگیری با کردهای منطقه بکند و از نظر منطق، ایران نباید به دام اردوغان در این مسئله بیفتد. ایران باید همان سیاست مستقل خودش را در قبال مسئله کردی ادامه دهد و از آنچه با ترکیه وارد معرکه کردی شود، خودداری کند. اردوغان الان با افتخار می گوید که بیش از 11 هزار نفر از اعضای پ.پ.ک را کشته و این را ادامه خواهند داد. یعنی به نوعی نفرت عمومی که در مناطق کردنشین ترکیه وجود دارد را تلاش می کند به طرف ایران سوق دهد و ایران نباید در این مسئله با اردوغان همراهی کند. البته ایران در مبارزه با تروریسم پژاک و پ پ ک باید همان استقلال عمل خودش را حفظ کند و می تواند عملیات نه مشترک بلکه همزمان را شروع کنند و این نه به سبک فرامرزی بلکه به صورت استراتژی دفاعی باشد.

هرچند چنین توافقی با ترکیه از سوی ایران تکذیب شده، اما به هر حال یک اصل مشترک همچنان ایران و ترکیه را برای نوعی ائتلاف به هم وصل می‌کند و آن اینکه هر دو کشور در نهایت از گسترش فعالیت‌های تروریستی سلفی و همچنین تجزیه ارضی در منطقه شدیدا آسیب پذیر هستند. به خصوص که دریابیم این دو قدرت منطقه‌ای و نوظهور نیاز به ثبات در منطقه و امنیت مرزهای خود برای افزایش رشد اقتصادی، جذب سرمایه‌گذاری‌ها و توریسم در جهت گسترش اهمیت و نقش خود در عرصه بین‌المللی دارند.

گسترش روابط با ترکیه به هر حال به نفع ایران است، اما یک سیاست هوشمند در وضعیت فعلی این است که مساله مهار کردهای شمال سوریه که ایران در آن دست برتر دارد با موضوع حل وضعیت گروه‌های تروریست و معارض در استان ادلب که ترکیه به خصوص به دلیل اتصالات با جبهه النصره به نوعی در آن نفوذ دارد، به‌طور همزمان و طی توافقی بین دو کشور در مرحله اولیه مدیریت شود. ترکیه به هر حال ظرفیت دخالت مستقل نظامی در ادلب را ندارد، چون گرایش سیاست داخلی این کشور به مساله نفع امنیت ملی و اولویت دادن به مساله کردی است. بنابراین سعی خواهد کرد تا با حمایت از گروه‌های وابسته به خود وضعیت این منطقه را مدیریت کند. در روند بحران سوریه یک اصل جا افتاده است و آن اینکه هر طرفی که یک منطقه را آزاد می‌کند بیشترین نقش را بر آینده روندهای سیاسی و امنیتی و حتی اقتصادی آن منطقه خواهد داشت. بحران سوریه هزینه‌های زیادی تاکنون برای کشورمان به همراه داشته و لذا باید سرانجام این بحران هم مبتنی بر تامین منافع و امنیت ملی باشد.

منبع:https://pe.annabaa.org/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *