جنگ و صلح پ.ک.ک و ترکیه

جنگ و صلح پ.ک.ک و ترکیه
در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
1.خط و نشان کشیدنهای اردوغان برای کردها تمامی ندارد. نامهای منبج، کوبانی، قامیشلو، شنگال و قندیل از زبان دولتمردان ترک نمی افتد. گرچه موفقیت در عفرین سایه ای از جدی بودن روی این تهدیدات انداخته، اما خودشان بهتر از هر کسی می دانند که کار اینقدر هم آسان نیست.

حتی اگر ترکیه بتواند در عراق هم دست به عملیات نظامی بزند، در منبج و شرق فرات بدون به خطر انداختن روابط متشنج کنونی با آمریکا نمی تواند.
2.هنگام به پایان رسیدن روند صلح ترکیه و پ.ک.ک در تابستان 2015 بارها نوشتم که مساله سوریه به این گشایش سیاسی خاتمه داد. به عبارت بهتر تولد و تقویت ژئوپولتیک کرد در سوریه، دستور کار مذاکرات جاری میان آنکارا و قندیل را از حیز انتفاع خارج کرد. چرا که پ.ک.ک عملا کشوری کوچک در جنوب مرزهای ترکیه تاسیس و دلیلی نمی دید که برای پاره ای امتیازات کمتر مهم، از کوهستان هبوط کند. ناگفته نماند که این تحول برای ترکیه یک بازی حاصل جمع صفر بود. به همین خاطر به آسانی میشد ادعا کرد که راه صلح در ترکیه از سوریه می گذرد.
3.حدود سه سال پس از این ماجراها، گرچه اعتبار گزاره پیشگفته هنوز به قوت خود باقی است، اما مسائل مورد اشاره به قدری در هم تنیده شده اند، که می توان این گزاره را معکوس نمود: بدون حل و یا کاهش اختلافات میان پ.ک.ک و ترکیه، بحران سوریه خاتمه نمی یابد. بر کسی پوشیده نیست که شمال سوریه و بخشهایی از کردستان عراق به میدان جنگ مستقیم و غیرمستقیم قندیل و آنکارا تبدیل شده است. این البته موضوع جدیدی نیست ولی مساله این است که در سوریه این پ.ک.ک است که متحد درجه اول واشنگتن محسوب می شود، نه ترکیه. این تحول استراتژیک پیامدهای جدی در منطقه داشته و معادلات سیاسی را دستخوش تغییر کرده است.
پ.ک.ک نامهای متعددی روی خودش گذاشته و از پلاتفرمهای متعدد سیاسی و حتی دستور کارهای غیرناسیونالیستی سخن می گوید. اینها لازمه سیاست ورزی در یک محیط استراتژیک سیال و مملو از دشمن است. اما ترکیه خوب می داند مساله اصلی این سازمان، “اعمال حاکمیت ” است. حاکمیتی که اصلی ترین کارکرد و ممیزه دولت مدرن است و بزرگترین حزب کرد ظاهرا باوری به آن ندارد، اما عملا برای آن تلاش می کند و هیج فرصتی را برای اعمال حاکمیت کردی با بسته بندیهای متفاوت و اختلال در حاکمیت دولتهای خاورمیانه از دست نمی دهد.
4. این تضاد چگونه حل می شود؟ ترکیه قویترین کشور خاورمیانه و مخالف اصلی هرگونه ژئوپولتیک کردی است. تحولی که عملا رخ داده و پای یک قدرت فرامنطقه ای هم در میان است که در مخمصه اختلاف دو متحد خود گیر کرده است.آمریکا نمی تواند ترکیه را به عنوان بزرگترین و قدیمی ترین کشور مسلمان متحد خود رها کند. ترکیه هم به هیج وجه آماده چنین ریسکی نیست. از سوی دیگر در بازی سوریه آمریکا روی پای کردها ایستاده است. بدون متحدان کرد واشنگتن باید جل و پلاسش را جمع و سوریه را به ایران و روسیه واگذارد.
عفرین احتمالا حد نهایی پیشروی ترکیه در کردستان سوریه بود، اما به اندازه کافی آمریکا را دچار دردسر و سیاست سوریه ای آن را بی اعتبار کرد. به همین خاطر این کشور چاره ای جز احیای روند مذاکرات ترکیه و پ.ک.ک نخواهد داشت. پ.ک.ک هم در سه سال گذشته نتوانست جنگ داخلی سوریه را به خاک ترکیه بکشاند. مذاکره قدرتمندانه در شرایط بن بست استراتژیک میان طرفین اتفاق می افتد. این بن بست هم اکنون وجود دارد و واشنگتن می تواند گره آن را بگشاید. ترکیه چاره ای جز به رسمیت شناختن حاکمیت خودمختار کردها در شرق فرات ندارد. اما می خواهد ابتدا تضمینهای امنیتی و امتیازات سیاسی لازم را از آمریکا بگیرد. سقوط عفرین می تواند برای اردوغان و دولتش مصرف داخلی داشته و به مثابه یک پیروزی سیاسی، شرایط را برای نرمش در شرق فرات فراهم کند.
5. از سرگیری مذاکره میان ترکیه و پ.ک.ک گرچه بغایت دشوار است، اما در صورت ورود جدی آمریکا به موضوع غیر ممکن نیست. چنین چیزی در صورت تحقق صورت مساله کرد را دستکم در میان مدت عوض خواهد کرد و پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم آن فضای سیاسی خاورمیانه را تحت تاثیر قرار می دهد و از این رو کشورهای منطقه و رقبای سنتی ترکیه حتما در برابر آن بدون ملاحظه نخواهند بود و این بر پیچیدگی موضوع می افزاید. اما آنچه مساله را شایسته تامل می کند، این است که صلح میان پ.ک.ک و ترکیه دیگر تنها مساله ترکیه نیست، مساله و دستور کار سیاسی اصلی سوریه هم است.

 

منبع:http://www.faratab.com/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟