سپتامبر ۲۰۱۵ که روسیه با عملیات نظامی به صورت مستقیم وارد منازعه داخلی سوریه شد، بدون تردید برنامههای بلندمدتی برای حضور گسترده سیاسی و اقتصادی در این کشور داشته است. اکنون با بازپسگیری بیشتر مناطق اشغالشده، روسها در تدارک تأثیر در روندهای آینده سیاسی و اقتصادی سوریه هستند. حجم بالای ویرانیهای سوریه و نیازمندی شدید این کشور به حضور شرکتهای خارجی برای بازسازی، دسترسی به دریای مدیترانه و بازارهای منطقه و نفوذ گسترده سیاسی از طریق افزایش نیاز اقتصادی سوریه به روسیه، میتواند مورد توجه روسها باشد. برخی قراردادهای اخیر روسیه با سوریه بهویژه در زمینه نفت و گاز نیز نشان از عزم جدی مسکو برای دراختیار گرفتن فرمان بازسازی سوریه دارد؛ اگرچه حجم بالای ویرانیهای ناشی از جنگ در سوریه از یکسو و توان فنی و تکنولوژیکی و تحریمهای غرب علیه روسیه از سوی دیگر میتواند در روند سرمایهگذاری مسکو در سوریه اخلال ایجاد کند. روسها البته گزینههایی از همکاری یا تقابل با چین، اعراب، اروپاییها و ایران برای بازسازی سوریه پیشرو خواهند داشت اما اساساً تلاش خواهند کرد تا با همکاری دمشق، نقش اصلی در فرآیند بازسازی را ایفا کنند. در این شرایط تبیین، توضیح و فهم چرایی و چگونگی مشارکت روسیه در بازسازی سوریه میتواند حائز اهمیت باشد.
رشد اقتصادی سوریه از آغاز سال ۲۰۱۱ همواره منفی بوده و این عدد در سال ۲۰۱۶ با اندکی بهبود صفر شد. کنترل دولت سوریه بر فروش نفت نیز از ۳۸۰ هزار بشکه در روز در سال ۲۰۱۰ به ۱۰ هزار بشکه در روز در سال ۲۰۱۶ رسید.
سوریه؛ ویرانیهای بسیار
منازعه داخلی سوریه با وقوع برخی اعتراضات در مارس ۲۰۱۱ آغاز و با ورود بازیگران منطقهای و فرامنطقهای از یکسو و رشد و تقویت گروههای تروریستی از سوی دیگر به سرعت به بحرانی ویرانگر تبدیل شد. اگرچه محاسبه میزان افرادی که جان خود را در این جنگ از دست دادند، دشوار است، اما برخی آمارها تعداد کشتهها را تا نیم میلیون نفر نیز برآورد کردهاند. این درحالی است که جنگ داخلی سوریه تاکنون حدود ۶ میلیون آواره -که ۲ میلیون آن کودک هستند- داشته و براساس گزارش کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد تا فوریه ۲۰۱۹ میلادی نام بیش از ۵.۶۸ میلیون نفر از مردم این کشور بهعنوان پناهنده ثبت شده است[۱]. آمارها نشان میدهند نرخ رشد جمعیت در سوریه از عدد ۰.۹۳ در سال ۲۰۱۰ و یک سال پیش از آغاز بحران به منفی ۰.۸۸ در سال ۲۰۱۷ رسیده است[۲].
بر اساس گزارش بانک جهانی[۳] از سال ۲۰۱۱ تا پایان سال ۲۰۱۶، خسارات ناشی از کاهش تولید ناخالص داخلی(GDP) سوریه حدود ۲۲۶ میلیارد دلار تخمین زده شده که تقریباً چهار برابر تولید ناخالص داخلی سوریه در سال ۲۰۱۰ است. رشد اقتصادی سوریه از آغاز سال ۲۰۱۱ همواره منفی بوده و این عدد در سال ۲۰۱۶ با اندکی بهبود صفر شد. کنترل دولت سوریه بر فروش نفت نیز از ۳۸۰ هزار بشکه در روز در سال ۲۰۱۰ به ۱۰ هزار بشکه در روز در سال ۲۰۱۶ رسید. این گزارش نشان میدهد مناطق و شهرکهای صنعتی نیز آسیب فراوانی دیدهاند. مناطق صنعتی حلب با ۶۷ تا ۸۱ درصد تخریب، بیشترین آسیب را محتمل شدهاند. میزان سرمایهگذاری و روند صادرات و واردات نیز نتایج مشابهی به دست میدهد. این گزارش میافزاید فقط در سال ۲۰۱۷، حدود ۲۳ درصد از واحدهای مسکونی آسیب جزئی دیده و ۸.۶ درصد نیز تخریب شدهاند. در بخش آب، زیرساختهای آبرسانی و شبکه توزیع برق نیز شرایط مساعد نیست. میزان تولید برق از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶، نسبت به میزان برق تولیدی در سال ۲۰۱۰، بیش از ۶۲ درصد کاهش داشته است. آسیبها به مسیرهای ریلی و جادهای و مراکز بهداشتی و درمانی نیز شاهدی بر حجم بالای ویرانیها در سوریه است. برای مثال در تدمر ۵۰ درصد مراکز خدماتی و درمانی کاملاً تخریب شده و ۲۰ درصد نیز آسیب دیده است. این آمار برای حلب به ترتیب ۳۵ و ۲۸ درصد است. آمارهای بانک جهانی همچنین نشان میدهند در ادلب حدود ۶۹ درصد مدارس دبستانی یا تخریب شده یا آسیب دیده است[۴].
روسیه نوعی از سیاست خارجی را برابر غرب و بهویژه آمریکا پیش گرفته است که براساس آن هم سطحی از تعامل و همکاری را حفظ میکند و هم تلاش دارد از یکجانبهگرایی آمریکا علیه مسکو بکاهد.
درمجموع مرور آمارهای حوزههای مختلف اقتصادی، صنعتی، بهداشتی، آموزشی و … نشان از حجم بالای ویرانیها در سوریه دارد. تا جایی که براساس پیشبینی سازمان ملل متحد، بازسازی سوریه به مبلغی حدود ۴۰۰ میلیارد دلار نیاز دارد. عمق ویرانیها اگرچه در تمامی مناطق دیده میشود اما با توجه به اهمیت صنعتی شهرهایی مانند حلب، احتمالاً بازسازی این شهرها و طبیعتاً مناطقی که در کنترل کامل ارتش سوریه باشد در اولویت خواهد بود. در این شرایط اگرچه درگیریها در مناطق شرقی رود فرات بین نیروهای کرد با حمایت ائتلاف غربی و داعش در مراحل پایانی است، اما دمشق فعلاً کنترلی بر آن ندارد. مناطقی از شمال غربی فرات و استان ادلب نیز به دلیل حضور ارتش ترکیه و هیأت تحریرالشام از حوزه بازسازی دولت سوریه دور خواهد بود. با این حال دمشق در مدت اخیر تلاش کرده تا همزمان با مبارزه میدانی و پیشبرد تحولات سیاسی، فرآیند بازسازی شهرها و مناطق تحت کنترل خود را آغاز کند. براین اساس مهمترین شریک دوران جنگ که قاعدتاً مهمترین شریک دوران بازسازی نیز خواهد بود، روسیه محسوب میشود. اما پرسش اساسی این است که اولاً آیا روسها توانمندی بازسازی سوریه بدون حضور سایر بازیگران را دارند و دوماً روسیه چرا و چگونه در فرآیند بازسازی سوریه به ایفای نقش خواهد پرداخت.
بازیگری مسکو در فرآیند بازسازی سوریه
کشور ۱۴۴.۵ میلیون نفری روسیه با رشد اقتصادی ۱.۵ درصدی و GDP سرانه ۱۲ هزار دلار در سال ۲۰۱۸ در جایگاه یازدهمین اقتصاد جهان قرار گرفته است. با همهپرسی مارس ۲۰۱۴ و پیوستن کریمه به روسیه، تحریمهای غرب علیه این کشور از جولای ۲۰۱۴ آغاز شد. سال ۲۰۱۵ روسیه رشد اقتصادی منفی ۲.۵ درصد و سال ۲۰۱۶ رشد اقتصادی منفی ۰.۲ درصد را تجربه کرد. سال ۲۰۱۷ اما رشد اقتصادی روسیه به ۱.۵ درصد رسید. گزارش دسامبر ۲۰۱۸ بانک جهانی نشان میدهد اقتصاد روسیه در فاصله سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ رشد ۱.۵ تا ۱.۸ درصدی را تجربه میکند[۵]. روسها سال ۲۰۱۷ حدود ۲ درصد از اقتصاد جهان را به خود اختصاص داده و در جایگاه یازدهم ایستادند. این در حالی است که آمریکا با سهم ۲۴.۴ درصدی در جایگاه نخست قرار گرفت. درمجموع آمارهای مختلف سالهای پس از تحریم غرب، نشان میدهد اقتصاد روسیه در برابر این تحریمها آسیبپذیر بوده، هرچند که در سالهای بعد، از شدت این آسیبها کاسته شد و روسیه توانست بر بخشی از آن فائق آید.
به صورت کلی روسیه برای چانهزنی و نقشآفرینی در معادلات جهانی، ابزارهای مختلفی در برابر غرب دارد. روسیه دومین تولیدکننده گاز و سومین تولیدکننده نفت جهان است. روسها بزرگترین صادرکننده گاز به اروپا هستند و این قاره وابستگی ۴۰ درصدی به واردات گاز روسیه دارد که سطح بالایی از وابستگی انرژی محسوب میشود. بنابراین یکی از حوزههای نقشآفرینی روسیه در مواجهه با غرب، انرژی است. علاوه بر اینها روسیه در سالهای اخیر برای افزایش گزینههای خود در مواجهه با غرب، سیاستهای جدیدی را اتخاذ کرده که نقشآفرینی در غرب آسیا را میتوان یکی از این موارد دانست. ورود این کشور به منازعه سوریه در سپتامبر ۲۰۱۵ در قالب سیاستهای جدید این کشور در غرب آسیا ارزیابی میشود. حضور نظامی روسیه در سوریه را اگرچه میتوان حمایت از یک متحد استراتژیک تفسیر کرد، اما بازیگری روسها در ادامه منازعه سوریه و نقشآفرینی آنها در برخی پروندههای دیگر این منطقه، ازجمله تعاملات نفتی با عربستان، ارتباط با گروههای فلسطینی و تقویت روابط دوجانبه با ترکیه بخشی از راهبرد روسیه در غرب آسیا بوده است. براین اساس به نظر میرسد نقشآفرینی در روندهای سیاسی آتی سوریه و بازسازی این کشور مورد توجه ویژه کرملین باشد.
رویکرد روسیه به فرآیند بازسازی سوریه را میتوان در چارچوب سه مؤلفه نوع بازیگری روسیه در غرب آسیا، حجم بالای ویرانیهای سوریه و محدودیتهای مالی و فنی روسها ارزیابی کرد.
روسیه نوعی از سیاست خارجی را برابر غرب و بهویژه آمریکا پیش گرفته است که براساس آن هم سطحی از تعامل و همکاری را حفظ میکند و هم تلاش دارد از یکجانبهگرایی آمریکا علیه مسکو بکاهد. مهمترین ابزاری که روسها برای تحقق این سیاست در غرب آسیا پیش گرفتند، تعامل و همکاری با طرفهای مختلف و متعددی است که پیش از این فقط آمریکا را تنها گزینه همکاری تلقی میکردند. به عبارت دیگر سیاستهای آمریکا در سالهای اخیر و بهویژه در دولت ترامپ در توجه به شرق آسیا و بهویژه چین، فضا را بیش از گذشته برای بازیگری روسیه در غرب آسیا فراهم کرده که نمونههای متعدد چنین رفتاری را میتوان در سیاست خارجی مسکو مشاهده کرد. روسها اکنون با عربستان همکاریهای دوجانبه نفتی و غیر از آن دارند. پوتین در آستانه انتخابات کنست با نتانیاهو دیدار میکند و حملات هوایی وی به دمشق را تا حدودی بیپاسخ میگذارد. روسها با گروههای مختلف فلسطینی نیز ارتباطات خود را افزایش دادهاند. سوریه اما مهمترین جلوه این نوع از بازیگری روسها در غرب آسیاست. روسیه علاوه بر تلاش برای فهم دغدغههای امنیتی رژیم صهیونیستی نسبت به ایران، روابط خود با ترکیه را نیز ارتقا داده است. طراحی و پیشبرد ساز و کار آستانه و نرمش مقابل ترکیه در مواجهه با سیاستهای این کشور در سوریه، بخشی از بازیگری روسهاست. به نحوی که ترکیه بهعنوان عضو ناتو، بهرغم مخالفت آمریکا، تلاش دارد تا سامانه S-400 روسیه را خریداری کند.
روسیه در روندها و فرآیندهای بازسازی سوریه نیز براساس همین مدل گام برمیدارد. علاوه براینکه روسها منابع مالی و توانایی تکنیکی لازم برای بازسازی سوریه را نیز به طور کامل ندارند و به نظر میرسد در زمینههایی ناگزیر از اتخاذ چنین استراتژی باشند. به عبارت دیگر حجم بالای ویرانیهای سوریه از یکسو و مشکلات اقتصادی روسیه از سوی دیگر مانع از این میشود که روسها بتوانند بدون تکیه بر سرمایه و تکنولوژی سایر کشورها بازسازی سوریه را پیش ببرند. اقتصاد روسیه اگرچه پس از دو سال تجربه رشد منفی اقتصادی، در حال بهبود برخی شاخصهاست، اما همچنان با شرایطی که بتواند منابع مالی یا تجهیزات و ماشینآلات فنی بهویژه در حوزه نفت و گاز برای بازسازی سوریه را فراهم کند، فاصله دارد. بنابراین رویکرد روسیه به فرآیند بازسازی سوریه را میتوان در چارچوب سه مؤلفه نوع بازیگری روسیه در غرب آسیا، حجم بالای ویرانیهای سوریه و محدودیتهای مالی و فنی روسها ارزیابی کرد. برآیند این سه عامل باعث شد تا روسها مجموعهای از کشورهای غربی و آسیایی را برای سرمایهگذاری در بازسازی سوریه در نظر داشته باشند. ۱۹ جولای ۲۰۱۸ رئیس ستاد کل ارتش روسیه از آمریکا خواست در سوریه سرمایهگذاری کند. اما آمریکا تغییرات سیاسی را بهعنوان پیششرط مطرح کرد. آگوست ۲۰۱۸ نیز پوتین در دیدار با آنگلا مرکل از آلمان خواست تا برای بازسازی سوریه مشارکت کند؛ پاسخ آلمانیها البته سرد و منوط به تحقق روندهای سیاسی بود. اگرچه مرکل اجرای برخی اقدامات بشردوستانه را پذیرفت. سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه نیز دسامبر ۲۰۱۸ در کنفرانس مطبوعاتی با همتای اردنی خود از کشورهای اروپایی خواست در روند بازسازی سوریه مشارکت کنند.
روسها البته با وجود برخی نگرانیها نسبت به قدرت اقتصادی چین و توسعهطلبیهای این کشور، از سرمایهگذاری چین در سوریه نیز تاحدودی استقبال کردند. پکن اخیراً سرمایهگذاری ۲ میلیارد دلاری برای احیای ظرفیت صنعتی سوریه را تعهد داده است. اما به نظر میرسد مسکو تمایل داشته باشد تا برخی پایتختهای اروپایی در سوریه سرمایهگذاری کنند. زیرا حضور چین در سوریه با توجه به قدرت اقتصادی این کشور میتواند برای آینده راهبری روسیه در تحولات سوریه دردسرآفرین باشد. هرچند که مسکو شاید نگاهی به سرمایهگذاری برخی کشورهای عربی نیز داشته باشد. بنابراین احتمال مشارکت چین، کشورهای عربی و برخی اروپاییها در آینده اقتصادی سوریه وجود دارد. هرچند که ترامپ در توئیتی از عربستان برای تقبل هزینه بازسازی سوریه به جای آمریکا قدردانی کرده است.
روسها که خود را تدوینگر نقشه راه آینده سیاسی و اقتصادی سوریه میدانند، بعید است در حوزههایی که خود توانایی مشارکت در بازسازی دارند، تمایلی به حضور ایران نشان دهند.
به هرروی روسیه در همین مدت اخیر نیز چندان دست و پا بسته نبوده است. روسها در ژانویه ۲۰۱۸ توافق انحصار حق برداشت از منابع نفتی و گازی سوریه را با این کشور امضا کردند. فوریه ۲۰۱۸ نیز دو کشور توافقی ۵۰ ساله برای سرمایهگذاری روسیه در معادن فسفات تدمر شامل استخراج و تولید منعقد کردند. استخراج فسفات معادن اطراف حمص نیز در قراردادی به روسیه واگذار شده است. در اکتبر ۲۰۱۸ نیز تفاهمی در زمینه بالا بردن کیفیت تأسیسات تولید نفت سوریه امضا شد. مسکو مارس ۲۰۱۸ قراردادی برای پروژه تولید برق در حمص، مسیر ریلی اتصال فرودگاه بینالمللی دمشق به مرکز شهر و ایجاد تعدادی کارخانه صنعتی با دمشق منعقد کرد. وزیر انرژی روسیه نیز از تدوین نقشه راهی بین روسیه و سوریه برای بازسازی و توسعه میدانهای نفتی سوریه خبر داد[۶].
نقش روسیه در بازسازی سوریه و ملاحظات ایران
نخستین بازیگری که با وقوع بحران سوریه به نقشآفرینی در این کشور پرداخت، جمهوری اسلامی ایران بود که از آغاز تاکنون همواره نقش مهمی در تحولات میدانی و سیاسی این کشور داشته است. سال ۲۰۱۸ و تسلط ارتش سوریه بر بخشهای مهم خاک این کشور و آغاز فرآیندهای سیاسی و اقتصادی، همه بازیگران ازجمله ایران را به سمت و سوی نقشآفرینی نرم سوق داده است. سفر برخی مقامات کشور ازجمله معاون اول رئیسجمهوری به سوریه و سفر احتمالی وزیر خارجه ایران به این کشور را در همین راستا میتوان ارزیابی کرد. مشارکت در بازسازی سوریه میتواند فرصتهای ژئوپلتیک و ژئواکونومیک فراوانی برای ایران داشته باشد. صادرات گاز به سوریه ازجمله حوزههایی است که تحولی شگرف در حوزه صادرات گاز ایران ایجاد میکند. هرچند که احتمالاً آمریکا و حتی روسیه ازجمله مخالفان این طرح باشند. درمجموع شرایط فعلی سوریه اگرچه فرصتهایی برای مشارکت اقتصادی ایران در حوزههای مختلفی ازجمله ساخت مسکن، راهسازی، احداث نیروگاه، بهرهبرداری از معادن فسفات و صادرات کالاهای مصرفی دارد، اما میتواند چالشهایی نیز به همراه داشته باشد که یکی از مهمترین آنها رقابت با روسیه است. روسها که خود را تدوینگر نقشه راه آینده سیاسی و اقتصادی سوریه میدانند، بعید است در حوزههایی که خود توانایی مشارکت در بازسازی دارند، تمایلی به حضور ایران نشان دهند. چه اینکه دمشق نیز طبیعتاً در معادلات خود، روسیه را بهعنوان یکی از قدرتهای برتر نظامی جهان و دارنده حق وتو در شورای امنیت، در کفه مساوی با ایران ارزیابی نخواهد کرد اگرچه نسبت به حمایتهای بیدریغ ایران نیز بیتفاوت نخواهد بود و اشتیاق خود را برای مشارکت ایران اعلام کرده است. بنابراین ایران باید به سرعت حوزههای حضور اقتصادی خود در سوریه را مشخص کند و بر سر آنها با دمشق و مسکو وارد چانهزنی و تفاهم شود. معادلات سوریه به گونهای پیش میرود که هماهنگی ایران با روسیه ضروری به نظر میرسد.
بنابراین ایران باید به سرعت حوزههای حضور اقتصادی خود در سوریه را مشخص کند و بر سر آنها با دمشق و مسکو وارد چانهزنی و تفاهم شود.
نتیجهگیری
سوریه پس از ۸ سال جنگ داخلی، نیازمند بازسازی گسترده و همهجانبه است و روسیه بهعنوان بازیگر اصلی تحولات سیاسی این بحران، نقشآفرینی مهمی در این بازسازی خواهد داشت. پرسش اساسی این نوشتار درباره چرایی و چگونگی نقشآفرینی مسکو در بازسازی سوریه صورتبندی شد و نگارنده تلاش کرد تا این پاسخ احتمالی را طرح کند که نگاه روسیه به فرآیند بازسازی سوریه را میتوان در چارچوب سه مؤلفه نوع بازیگری روسیه در غرب آسیا، حجم بالای ویرانیهای سوریه و محدودیتهای مالی و فنی روسها ارزیابی کرد. روسها اگر بتوانند تسلط دمشق بر سراسر سوریه را بسط دهند، تنشها بین ایران و اسرائیل را مدیریت کنند و مانع از نزدیکی بیش از پیش ترکیه به آمریکا شوند، میتوانند بازسازی سوریه را با موفقیت بهتری پیش ببرند.
منابع
[۱] https://data2.unhcr.org/en/situations/syria#
[۲] https://www.statista.com/statistics/326583/population-growth-in-syria/
[۳] The Toll of War
[۴] https://www.worldbank.org/en/country/syria/publication/the-toll-of-war-the-economic-and-social-consequences-of-the-conflict-in-syria
[۵] http://www.worldbank.org/en/country/russia/publication/rer
[۶]“Russia’s Eye on Syrian Reconstruction”, published in 31 January 2019, Can be retrieved from the following link: https://carnegieendowment.org/sada/78261
منبع:http://tabyincenter.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.