آنچه این روزها محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی و دولت سعودی را به تیتر اول رسانهها و به موضوع کلیدی در اخبار بین المللی تبدیل کرده، ماجرای قتل جمال خاشقچی، نویسنده و روزنامهنگار منتقد عربستان در ترکیه است. از این رو در این یادداشت تلاش میشود بطور اجمالی به تحلیل این موضوع و سرانجام ماجرای این فاجعه و تاثیرات احتمالی آن در رابطه با آینده قدرت محمد بن سلمان و روابط سعودی با ترکیه و جامعه جهانی در قالب نکات ذیل پرداخته شود.
1- نکته ابتدایی در این باره این است که با باز شدن پرونده قتل خاشقچی به عنوان منتقد سیاستهای ولیعهد سعودی ـ میتوان به زوایای عزم جدی محمد بن سلمان برای بلوکه کردن تمام و کمال قدرت در عربستان پی برد. بطوری که ماجرای خاشقچی نشان می دهد محمد بن سلمان در مسیر رسیدن به متمتعات هدفگذاری شده، از هیچ گونه تلاش و کوششی دریغ نخواهد کرد. از این رو حذف مخالفان و پاکسازی جریانات تهدیدساز برای آینده قدرتش را در زمره تلاش های سیاستگذاری شده قرار داده است.
2- نکته دیگر در این باره که موضوع قتل خاشقچی را به نحوه و عملکرد محمد بن سلمان مرتبط میسازد، به سازمان فکری ولیعهد سعودی و باور وی برمیگردد که برای حفظ و ابقای قدرت خود بدان اعتقاد راسخ دارد؛ به عبارتی قتل خاشقچی و نشانه رفتن انگشتهای اتهام به سمت محمد بن سلمان این امر را آشکار کرد که ولیعهد سعودی به تبعیت از ماکیاولی شرط لازم برای حکمرانی را، دوست داشتن اتباع توسط حاکم نمیداند بلکه او شرط احترام به حاکم توسط مردم و اتباعش را ترس و لوازمی میداند که موجبات ترس مردم از وی را فراهم می سازند. از این رو پرونده قتل خاشقچی با نظر گرفتن این مفروضات که یا با تبرئه دولت سعودی و ولیعهد سعودی مختومه می شود و یا هر روز بر زوایای پنهان آن افزوده شود، دارای یک ویژگی مهم برای ساختار قدرت مورد وثوق و تامل بن سلمان می باشد و آن چیزی جز واکسینه کردن قدرت او از طریق رعب نیست. بطوری که در صورت محقق شدن هر کدام از مفروضات دوگانه فوق، یک مخرج مشترک برای ولیعهد سعودی حاصل خواهد شد که ایجاد رعب و افشاندن بذر ترسی است که وی در دل مخالفان خود خواهد کاشت. به نحوی که از این طریق خواهد توانست آینده قدرت خود تضمین کند.
3- اما از حیث تبعات بین المللی، پرونده ترور خاشقچی می تواند در روابط سعودی با جامعه جهانی خللهایی جدی وارد سازد. واقعیت این است که ترور خاشقچی قابلیت این را دارد که پرونده جدیدی برای عربستان در عرصه بین المللی در کنار مواردی از قبیل عدم رعایت حقوق بشر و … باز کند؛ چرا که نسبت توجه جهانی به پرونده خاشقچی و هجمههای وارده به سعودی از سوی بازیگران بین المللی در قالب دولت – ملت ها و نهادهای منطقه ای و بینالمللی نشان دهنده وخیم بودن فضای بین المللی برای سعودیها است. این به منزله این خواهد بود که انجام همکاری های بین المللی دولت سعودی با دولتها، بازیگران دولتی، موسسات دولتی و غیر دولتی در عرصه پویا سازی اقتصادی و سیاسی و متنوع سازی های گزینه های مالی – اقتصادی در قالب سند چشم انداز 2030 نه تنها با وقفه بلکه با تهدید جدی قطع همکاری همراه خواهد شد. چرا که پرونده خاشقچی حکایت از ردپای تروریسم دولتی سعودی دارد و این برای جامعه جهانی نه تنها به معنای نقض تمام قواعد و اصول پذیرفته شده از دول و ملل دیگردر عرصه عدم رعایت اصول انسانی توسط سعودی ها است بلکه به معنای این خواهد بود که تمام اصلاحات در دست انجام ولیعهد سعودی در جامعه عربستان در حد یک ادعا است. بطور جامعتر اینکه پرونده قتل احتمالی خاشقچی هم خط بطلانی بر اصلاحات محمد بن سلمان در عرصه های اجتماعی – سیاسی است و هم عاملی برای تنزل ماهیتی این اصلاحات به یک ادعا است.
4- یکی از مواردی که در این باره مهم به نظر می رسد، ادعاهای مربوط به آسیب احتمالی است که از ناحیه قتل خاشقچی می تواند بر روابط میان آنکارا و ریاض وارد شود. هر چند که اگر به تاریخ روابط میان آنها نظری گذرا بیفکنیم در خواهیم یافت که روابط فی مابین طرفین در چند ساله اخیر با فراز و نشیب های فراوانی مواجه بوده است. از این رو با توجه به این شواهد تاریخی است که گمانه زنیها درباره آینده سرنوشت روابط میان آنکارا و ریاض در محافل سیاسی و رسانهای بالا گرفته است. اما نکته مهمی که در این باره قابل توجه است، این استکه آینده این روابط به طرز شگفت آوری، به میزان توجهی که آنکار ممکن است به پرونده خاشقچی داشته باشد بستگی دارد. در واقع در ارتباط با پرونده خاشقچی، آنکارا بر سر دو راهی و تنگنای منحصر به فردی قرار گرفته است. بطوری که اگر قصد انجام تحقیقات مستقل و شفاف را در این باره داشته باشد و با صرف نظر از ملاحظات سیاسی-دیپلماتیک، به قصد رسوا کردن دولت عربستان پرونده را پیش برده و دنبال کند، احتمال آن می رود که نتایج آن به قیمت نابودی روابط میان طرفین و یا دست کم بروز تنش سیاسی جدی بین ریاض – آنکارا تمام شود. ازسوی دیگر نیز اگر ترکیه و دولت اردوغان از تلاش های جدی برای انجام و به فرجام رساندن تحقیقات در باره پروند خاشقچی سستی و یا ضعف نشان دهند به احتمال فراوان هم در داخل (نزد حامیان و مخالفانش) و هم در خارج در نزد قدرت جهانی و نهادهای بین المللی مانند اتحادیه اروپا که اردوغان رویای عضویت آن را در سر می پروراند با تنگنا و مشکلات عدیده ای روبرو خواهد شد.
با این حال مقامات در ترکیه با زیرکی خاصی از میان دو راه ذکر شده، گذرگاهی با ضریب موفقیت بالا را گزینش کرده و در دست اقدام دارند؛ در واقع ادلههای آنکارا در وضعیت کنونی و در شق سوم اجرایی در این باره این است که برای راضی نگه داشتن طرفین سعودی (مضنونین به قتل خاشقچی) و طرفین خارجی (جامعه جهانی که خواستار بررسی و تحقیقات فوری و شفاف بدون در نظر گرفتن جوانب و نتایج بدست آمده) از یکسو و تامین منافع ترکیه و جلوگیری از زیان های احتمالی و یا به حداقل رساندن آن از سوی دیگر، انجام تحقیقات مشترک عربستان و ترکیه را در این باره توافق کرده اند. چرا که با این مشی راهبردی نه تنها دولت ترکیه پاسخگوی مطالبات جهانی و داخلی بوده است بلکه با اتخاذ راهبرد انجام تحقیقات مشترک در وضعیت فعلی مجبور نخواهد بود با اتخاذ مواضع صریح و علنی بر ضد عربستان عاملی برای تشدید تنش دیپلماتیک باشد و مجبور به انجام اقداماتی نظیر تهدید به اخراج دیپلمات های سعودی و یا لغو مصونیت دیپلماتیک آنان گردد. پس نکته ای که در این راستا باید بدان اشاره کرد این است که اردوغان و دولت ترکیه به هیچ وجه تمایلی به قطع ارتباط و واگرایی سیاسی جدی با سعودی ها را ندارند و به نظر میرسد تلاش ها آنها در این مسیر خواهد بود تا پرونده خاشقچی را علیرغم هیاهوی سیاسی و شعاری در داخل ترکیه، به سمت مشمولیت در زمان پیش ببرند.
**مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشتها، مقالات و مصاحبههای منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاماً به معنی تایید مطلب یا بیانگر دیدگاههای موسسه نیست.
منبع:https://iiwfs.com
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.