آینده حضور نظامی و امنیتی چین در اقیانوس هند

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
اقیانوس هند به عنوان سومین اقیانوس بزرگ جهان از دیرباز جایگاه ژئوپلیتیکی و جهانی آن مورد توجه قدرت ها بوده و امروزه به صحنه ای برای رقابت قدرت های نوظهور تبدیل گردیده است. اهمیت این اقیانوس به دلایل وجود منابع معدنی و نفت فراوان، مرکزیت تجارت جهانی با قرارگیری میان سه کانون اقتصاد جهانی( جنوب شرق آسیا، اتحادیه اروپا و چینی شمالی)، بازار مصرفی بزرگ به دلیل جمعیت زیاد، حضور قدرت های رو به رشد از قبیل هند، چین و کره جنوبی، وجود آبراهه های پر تردد، روز به روز در حال افزایش می باشد. گفتگوی زیر برای بررسی بیشتر وضعیت، علل و پیامدها و چشم انداز حضور نظامی چین در اقیانوس هند انجام شده است.

در شرایط کنونی چین با چه اهداف ژئوپلیتیکی به اقیانوس هند نگاه می کند؟

در نوشتارهای «ژئو- درام» و در یکی از جدیدترین تحلیل‌های ژئوپولتیکی کاپلان، وی طی مقاله ای با نام «صحنه کانونی برای قرن 21: رقابت در اقیانوس هند» که در شماره مارچ/ آوریل 2009 در مجله امور خارجی منتشر شد، به اقیانوس هند همان شان و جایگاهی را بخشید که سر هالفورد مکیندر، یک قرن قبل از او نسبت به آسیای مرکزی قائل بود. بازگشت آسیا به مرکز توجهات جهانی به ویژه اقیانوس هند، خلیج فارس و شبه جزیره عرب، ملهم از افزایش سهم آسیا از تجارت جهانی، رشد جمعیت و رونق بنیادگرایی اسلامی، پدیداری قدرت چین و تمرکز میادین انرژی در این قاره، کاپلان را بر آن داشت تا این ابرمنطقه را هارتلند قرن 21 بنامد. فضاسازی های ژئوپولیتیکی به سبک قرن بیستم، مناطق ژئوپولتیک را بر اساس اهمیت آن مناطق در برخورداری از منابع انرژی، حجم بازارهای تجاری، پراکندگی نقاط استراتژیک و موارد مشابه آن تخمین می زند. این نوع شناسایی مناطق ژئوپولیتیک بدون توجه به ویژگی های واقعی جغرافیایی مانند همسانی‌های محیط فیزیکی، دلمشغولی‌های امنیتی مشترک و علاقه کشورهای هر یک از مناطق در همکاری با یکدیگر در راستای پیشبرد اهداف مشترک ادامه می یابد. به عبارت دیگر تعیین مناطق ژئوپولیتیک به سبک استعماری با خصوصیات نظامی و مزایای اقتصادی ناشی از به دست گرفتن کنترل آنها پیوند خورده است.

به همین شیوه، کاپلان یادآوری می کند که 40 درصد از تجارت جهانی از تنگه مالاکا و 40 درصد نفت خام تولیدی از تنگه هرمز عبور می کند. با این توجه که انتظار می رود تا سال 2030 نیاز جهانی انرژی 45 درصد افزایش یابد و نیمی از این مطالبه از سوی چین و هند انجام گیرد، عبور 70 درصدی ترافیک تولیدات نفتی از اقیانوس هند شامل خاورمیانه و پاسیفیک ابعاد امنیتی خود را در رابطه با مدیریت انرژی جهان نشان می دهد. دریای عرب و خلیج بنگال که در مجاورت دو کشور کمتر با ثبات یعنی پاکستان و برمه قرار گرفته اند از دیدگاه کاپلان بهانه مداخله خارجی را فراهم می سازد. تغییر رژیم یا فروپاشی پاکستان موجب تحریک گروه های قومی جدایی طلب بلوچ و سندی در ارتباط با ایران و هند می شود و با همان ترتیب فروپاشی رژیم سیاسی برمه، جایی که رقابت‌های اقتصادی در به دست آوردن منابع انرژی میان هند و چین جریان دارد، اختلال و آشوبی را در پی می آورد که به ناچار مداخله بشردوستانه را از طریق دریا ضرورت می‌بخشد.

مرکز بین المللی مطالعات مطالعات صلح: حضور نظامی و امنیتی چین در اقیانوس هند چگونه و با چه اهدافی صورت می گیرد؟

چین با توسعه توان نظامی اش به ویژه در عرصه نیروی دریایی، اکنون برای به چالش کشیدن آمریکا در اقیانوس هند آماده است. در آوریل2018، در شصت و نهمین سالگرد تأسیس نیروی دریایی چین، نخستین ناوهواپیمابر تولید داخل این کشور از شهر بندری دالیان در دریای بوهای حرکت کرد. یک وبگاه نظامی چین با اشاره به سه کشور آمریکا، ژاپن و هند به عنوان سه رقیب اصلی اش نوشت: “نخستین ناوهواپیمابر ساخت داخل چین کمی حرکت کرد و آمریکا، ژاپن و هند (از فرط ناراحتی) به خود پیچیدند.”

دریادار فیلیپ دیدویدسون فرمانده جدید نیروهای آمریکایی در اقیانوس هند و آرام در اظهارات مکتوبش در جریان روند تایید صلاحیتش در کنگره در مارس تایید کرد: “چین اکنون می تواند در همه سناریوهای جنگ با آمریکا دریای چین جنوبی را کنترل کند.” سال گذشته نیروی دریایی چین با ناوهای جنگی و زیردریایی های بیشتر از آمریکا به بزرگ ترین نیروی دریایی دنیا تبدیل شد و اکنون به ساخت کشتی های جدید با سرعت بسیار بالا ادامه می دهد. هرچند ناوگان آمریکایی همچنان برتری خود را حفظ کرده است اما سرعت توسعه آن کندتر از چین است. شی جین پینگ رئیس جمهور چین در آوریل اعلام کرد“وظیفه ساخت نیروی دریایی قدرتمند هرگز به اندازه امروز ضروری نبوده است.” از زمان آغاز جنگ تجاری آمریکا با چین، کشتیهای جنگی و جنگنده های چینی روند عملیات های خود را در آبهای ژاپن، تایوان و جزایر و سرزمین هایی که ادعای مالکیت آنها را در دریای چین جنوبی دارد، افزایش داده است. زمانی که در میدو جنگنده آمریکایی –هیگینز، یک ناوشکن، آنتیتامیکنا وکروز- در چند مایلی جزایر مورد مناقشه در پاراسل کشتیرانی کردند،کشتیهای چینی به سرعت به آنچیزی که بعدها پکن آنرا اقدام تحریک کننده خواند،پاسخ داد. چین همین واکنش را به اقدام سه کشتی استرالیایی که درآوریل از دریای چین جنوبی عبور کرده بودند، نشان داد. تنها سه سال گذشته بود که شی جین پینگ در کنار باراک اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا در باغ رز کاخ سفید ایستاد و متعهد شد جزایر مصنوعی دریای چین جنوبی را نظامی نکند. اما از آن زمان به بعد مقامات چینی تایید کردند موشک هایی را به این جزایر منتقل کرده اند، اما استدلال کردند استقرار این موشک ها به علت تهاجم های آمریکایی ها در آبهای چین ضروری است.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: در شرایط موجود و با نگاهی مقایسه ای حضور نظامی و امنیتی چین در اقیانوس هند نسبت به دوران گذشته تا چه میزانی است ؟

چین در کنار پاکستان، یکی دیگر از تهدیدات اصلی برای دو کشور هند و آمریکا است،لذا یکی از عوامل حضور نیروهای آمریکایی در هند را تشکیل می‌دهد. همواره برنامه‌های نظامی چین و میزان بودجه‌های نظامی این کشور برای آمریکا و هند تهدیدکننده است. هند از تقویت توان نظامی چین به عنوان همسایه‌ای که هنوز اختلافات مرزی و سیاسی با آن دارد نگران است و آمریکا هم نمی‌خواهد آسیای جدیدی با محوریت چین شکل بگیرد. اخیرا چین اعلام کرده است که بودجه فعالیت‌های نظامی خود را 11/2 درصد افزایش خواهد داد. این امر در واکنش به استراتژی نظامی اوباما است. براساس این استراتژی، رئیس‌جمهوری آمریکا می‌خواهد نفوذ ایالات متحده را در منطقه آسیا ـ پاسیفیک تقویت کند. کارشناسان و تحلیل‌گران معتقدند که درصد اعلام شده توسط چین برای مدرن‌سازی ارتش، کمتر از میزان واقعی است. این موضوع، نگرانی هند و آمریکا را برانگیخته است.

چینی‌ها معتقدند این میزان از بودجه نظامی برای کشوری که دارای 1/3 میلیارد جمعیت و سرزمین بزرگ و سواحل طولانی است، در مقایسه با سایر کشورها ناچیز است. از سویی قدرت چین، به منظور حفظ استقلال، امنیت ملی و تمامیت ارضی است. در حالی که بودجه نظامی انگلیس و آمریکا 2 درصدتولیدناخالص داخلی این کشورها راتشکیل می‌دهند، بودجه نظامی چین، 1/2 درصد تولید ناخالص داخلی این کشور در سال 2011 است.

یکی از اقتصاددانان آمریکا پیش‌بینی کرده بود که این کشور در سال 2008 بالاترین رشد اقتصادی جهان را داشته باشد، این درحالی است که چین طی شش سال به این جایگاه رسید. آمریکا با ترس از افراطی‌گرایی، بودجه نظامی خود را به 700 میلیارد دلار افزایش داد و چین در همین زمان، سرمایه‌گذاری‌های گسترده‌ای را در صنعت، تکنولوژی و زیرساخت‌های کشورش انجام داد.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: با توجه به نوع روابط مناسب چین با کشورهایی چون سریلانکا جیبیوتی و این کشورها می تواند به عنوان پایگاه دریایی نوین چین در منطقه قرار گیرد؟

بله، روزنامه ‘تایمز او ایندیا’ در این خصوص خاطرنشان کرد که در سال 2015، هند از نفوذ خود استفاده کرد و با تشکیل یک ائتلاف با سریسینا رییس جمهور کنونی سریلانکا و رانیل ویکرم سینگ نخست وزیر سابق این کشور برای برکناری راجاپاکسا از قدرت اقدام کرد.

این اقدام هند پس از گسترش روابط سریلانکا با چین انجام شد. راجاپکسا بندر همبانتوتا را به چین اجاره داد و به آنها اجازه داد تا بندر کلمبو را توسعه دهند. وی همچنین با پهلو گرفتن زیردریایی های چینی در بندر کلمبو موافقت کرد که هند مشاهده کند که سریلانکا در حال تبدیل شدن به یک حامی قوی چین درست در همسایگی خود است. تحلیل گران سیاسی سرمایه گذاری گسترده چین در سریلانکا را بخشی از استراتژی `رشته مروارید` پکن برای افزایش نفوذ در کشور های اطراف هند می دانند.

هند نگران مقاصد نظامی چین در منطقه است به طوری که دهلی نو نسبت به پهلو گرفتن دو زیر دریایی چینی در سال گذشته در سریلانکا به شدت اعتراض کرده بود. در طول دو سال گذشته، زیردریایی های جنگی چینی بارها در اقیانوس هند دیده شده اند . هرچند مقامات نظامی پکن مقابله با دزدان دریایی در خلیج عدن را از دلایل حضور این زیردریایی ها اعلام کرده اند ولی به گفته کارشناسان نظامی برای مقابله با قایق های کوچک دزدان دریایی، نیازی به اعزام زیردریایی هسته ای نیست. دهلی نو منطقه اقیانوس هند را به عنوان حیاط خلوت خود می داند و می خواهد تنها تامین کننده امنیت این منطقه به رسمیت شناخته شود.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: اهمیت و جایگاه اقیانوس هند، چین را به افزایش حضور نظامی و امنیتی در اقیانوس هند وا خواهد داشت ؟

اقیانوس هند برای چین هم از نظر منطقه‌ای و هم جهانی جایگاه ویژه‌ای دارد. این منطقه تمام راه‌های عبور انتقال انرژی از خاورمیانه، آفریقا و جهان را به چین دربرمی‌گیرد.این کشور با در پیش گرفتن سیاست محاصره هند، از طریقافزایش قابلیت‌های نظامی، روابط دوستانه با پاکستان، حضور در آب‌های جنوبی هند و راه‌اندازی پروژه ” یک کمربند، یک جاده” در رقابت با هند می‌باشد. درواقع چین برای حفظ سرمایه‌گذاری‌های خود در این طرح، پایگاه‌های نظامی نیز در حاشیه اقیانوس هندگسترش داده است. حضور نیروی دریایی چین از سال 2008 ابتدا با گشت‌های مقابله با دزدان دریایی و بعدها با گسترش زیردریایی‌های هسته‌ای و غیرهسته‌ای همراه بوده است. اولین پایگاه نظامی خارجی آن در جیبوتی، نشان از افزایش قدرت دریایی و به‌کارگیری این قدرت در جهت حفظ منافع در اقیانوس هند بودهو در اواخر ژانویه 2018 چین با یک گروه اقدام بر روی سطح دریا با کشتی حامل سلاح برای رسیدن به تنگه سوندا در اندونزی از اقیانوس آرام عبور کرد که منجر به نگرانی کشورهایی از قبیل هند، اندونزی و کشورهای دیگر در مورد اهداف پکن گردید. از طرف دیگر چین با راه‌اندازی پروژه یک کمربند یک جاده، پروژه‌هایی در سریلانکا، بنگلادش، میانمار، پاکستان، جیبوتی، کنیا و تانزانیا در دست اجرا داشته و اهداف آن از این پروژه هم اقتصادی و هم نظامی می‌باشد. برای مثال کلمبیا، گوادر و جیبوتی برای سوخت‌گیری و مقر کشتی‌های نیروی دریایی ارتش آزادی ‌بخش خلق چین استفاده شده است که باعث احساس خطر هندگردید. به‌علاوه چین و پاکستان، توافقاتی برای ایجاد پایگاه نظامی جیوانی انجام داده‌اند. این پایگاه نظامی شامل یک فرودگاه با ظرفیت پذیرش هواپیماههای غول پیکرنظامی چین و یک بندرگاه با قابلیت استقرار و پهلوگیری ناوگان نظامی دریایی چین است که پس از پایگاه نظامی چین درجیبوتی، دومین پایگاه نظامی برون مرزی این کشور تلقی میشود. در مجموع چین با سرمایه‌گذاری در کشورهای حاشیه اقیانوس هند و ایجاد پایگاه‌های نظامی، نفوذ و وابستگی این کشورها به خود را در جهت تکمیل پروژه‌های خود و تبدیل شدن به قدرت هژمون و داشتن پایگاه دائمی در این اقیانوس همانند کشورهای غربی افزایش می‌دهد.(نیلوفر باقرنیا، مرکز مطالعات صلح، مهرماه 1397).

چین به‌عنوان دومین اقتصاد جهان، در سال2017 حجم تولید ناخالص داخلی خود را به حدود 12تریلیون دلار افزایش داده که با جمعیت 1.3میلیارد نفری خود ناگزیر است هم بر حجم تولیدات و هم صادرات خود بیفزاید یا حداقل آن را ثابت نگه‌دارد که از عهده اداره جمعیت عظیم خود برآید. در سوی دیگر، ایالات متحده با حجم تولید ناخالص داخلی 19تریلیون دلاری در سال2017 دربرابر چین قرار دارد که با جمعیت 350میلیونی خود چین را تهدید می‌کند.چین در مقایسه، یک میلیارد نفر بیش از جمعیت آمریکا دارد. با درنظر گرفتن حجم تولید ناخالص داخلی می‌توان قیاس کرد که چین با وجود قرار داشتن در مکان دوم جهانی از نظر تولید ثروت نسبت به جمعیت، در برابری با توزیع ثروت و سرانه تولید ناخالص داخلی با آمریکا بسیار ناتوان است.در دیگر سوی این اقیانوس، ایالات متحده آمریکا قرار دارد که تهدیدی علیه چین است. هزینه نظامی چین با آن ارتش عظیم، یک سوم هزینه نظامی ایالات متحده است. بنابراین یکی از استراتژی‌های آمریکا برای خارج کردن رقبای خود از عرصه‌های استراتژیک، کشاندن آنها به مسابقه تسلیحاتی است که آنها را ناگزیر به افزایش هزینه نظامی خواهد کرد که به کاهش بودجه در بخش‌های دیگر ازجمله خدمات عمومی منجر خواهد شد. این عامل یکی از عوامل مهم سقوط اتحاد شوروی بود؛ روشی که هم‌اکنون روسیه را وادار به‌دنبال کردن آن کرده‌اند.ژنرال ماتیس در پی تشریح استراتژی جدید آمریکا در دوره ترامپ، چین را تهدیدی بزرگ برای منافع آمریکا به‌حساب آورده است. او خاطرنشان کرده که چین با به‌کارگیری «اقتصاد غارتگرانه» همسایگانش را مورد ارعاب قرار می‌دهد. به گفته ماتیس، این کشور در دریای جنوبی چین با بسیاری از کشورهای آسیایی اختلافات ارضی دارد و سیاست نظامی‌گری در پیش گرفته است..

مرکز بین المللی مطالعات صلح: آینده اهمیت و جایگاه اقیانوس هند، برای چین چگونه خواهد بود و سناریوهای آن کدام است؟

با ملاحظه این جنبه های جدید ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک، نه تنها ایالات متحده می کوشد حضور خود را در اقیانوس هند و آسیای پاسیفیک افزایش دهد بلکه هند، چین و ژاپن به دنبال استراتژی های نوینی هستند که بتوانند در بلند مدت موازنه قوا را در منطقه حفظ کنند. دریاها مهمترین صحنه رقابت ها و موازنه هاست. چهار منطقه ای ژئوپولیتیکی دریایی یعنی آسیای جنوب شرقی، آسیای شمال شرقی، آتلانتیک و خلیج فارس محورهای پویایی نظام جهانی کنونی را تشکیل می دهند. اکنون 40 درصد تجارت جهانی از تنگه مالاکا و 40 درصد تجارت نفت از تنگه هرمز عبور می کند. به همین منظور دست یافتن به این گذرگاه های دریایی و حفظ امنیت آنها برای تداوم رشد اقتصادی کشورهای منطقه ضروری است. ایران و ایالات متحده در خلیج فارس، هسته رقابت سرنوشت سازی را در این منطقه آغاز کرده اند. در آسیای جنوب شرقی آ. سه. آن و پیمان دو جانبه امنیتی ژاپن و ایالات متحده که به ترتیب ستون های ثبات اقتصادی و نظامی را در این منطقه به مدت نیم قرن استوار نگاه داشته بود طی دو دهه گذشته با ظهور چین و هند به عنوان قدرت های اقتصادی و نظامی در آستانه دگرگونی تاریخی قرار گرفته است. همچنین در آسیای شمال شرقی نگرانی بابت ظهور چین علاوه بر زنده کردن اختلافات مرزی حل نشده در دریای جنوبی چین بر حساسیت آرایش قدرت ها پیرامون شبه جزیره کره و تایوان افزوده است. با وجود این واقعیت که ایالات متحده هیچ پایگاه نظامی رسمی در جنوب شرق آسیا ندارد ( امریکا پایگاه نظامی خود در تایلند را در 1975 و در فیلیپین در 1991 از دست داد ) نیروی دریایی آمریکا تاکید بر «مکان ها» را به جای «پایگاه ها» و کشورهایی مانند سنگاپور، مالزی، برونئی، ژاپن، کره جنوبی و اندونزی قرار داده است. از این رو، تهدید هر کدام از این کشورها از جانب چین و کره شمالی، تهدیدی مستقیم علیه امنیت ملی آمریکا محسوب می شود. این گستره از منافع حیاتی ایالات متحده، همزمان با ظهور چین چالشگر ضریب خطر برخورد نظامی را در قلمرو دریایی این منطقه از جهان افزایش می دهد.

پدیداری چشم انداز رقابت هند و چین و احتمالا ژاپن پیرامون رهبری در اقیانوس هند دو حوزه دریایی جنوب شرقی و شمال شرقی آسیا را عملا به یک مجموعه واحد تبدیل کرده است؛ بطوریکه به دشواری می توان سرنوشت این دو حوزه را از یکدیگر تفکیک کرد. این به هم پیوستگی عمدتاً بواسطه رویارویی پکن و دهلی نو به وجوه ممتاز هر کدام از این حوزه تحمیل می شود. در حوزه دریایی، همزمان با آغاز روند پرشتاب چین برای نوسازی ناوگان های خود، مهمترین رقیب منطقه ای چین یعنی هند نیز با همان شتاب طرح های بلندپروازانه ای برای احیای نیروی دریایی خود در نظر دارد. با وجود موفقیت های چین در ساخت زیردریایی های دیزل و هسته ای توانایی این کشور در جنگ های متعارف و احتمالا جنگ هسته ای بسیار محدود می باشد. چین تنها دو زیردریایی با قابلیت پرتاب موشک های بالستیک در اختیار دارد که یکی از آنها غرق شده و دیگری نیز بسیار ضعیف است. هند نیز در راه شرکت در این مسابقه دریایی، با برخورداری از 169 کشتی جنگی قصد دارد تا سال 2017 سه زیردریایی هسته ای نیز به ناوگان خود اضافه کند. این رقابت ها بواسطه تلاش دو کشور برای راه یافتن به بنادر استراتژیک و پیشرفت های تکنولوژیک می تواند شدت بگیرد. حتی با وجود ادامه پیشرفت های نظامی احتمالا هیچیک از قدرت های دریایی چین و هند قادر نخواهند بود به تنهایی از عهده تامین امنیت اقیانوس هند برآیند. پکن و دهلی نو به خوبی می دانند که افتادن در دام رقابت های تسلیحاتی می تواند شعله های جنگ را برافروزد بدون آنکه به تامین منافع حیاتی آنها کمکی کرده باشد.

منبع:http://peace-ipsc.org

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟