روزنامه صهیونیستی ها آرتص در گزارشی تحلیلی پیرامون روابط مخفیانه موساد با سلطنت عمان، آن را منفذی برای رخنه صهیونیست ها در ایران ارزیابی می کند. در ادامه ترجمه کامل این گزارش تحلیلی را می خوانید:
بیش از نیم قرن همگرایی قوی منافع اسرائیل با عمان، باعث شده این کشور، پس از اردن و لبنان، سومین کشور عربی متحد با اسرائیل باشد که روابط مخفیانه با موساد دارد.
کشورعمان پس از مرگ سلطان قابوس که 50 سال بر آن حکم راند، شاهد مراسم تاجگذاری سلطان جدید بود. همین نشان دهنده عزم این دولت خلیج برای اطمینان از انتقال آرام و راحت قدرت و ایجاد احساس ثبات پس از درگذشت رهبری است که در جهان عرب، طولانی ترین حکومت را داشته.
سؤال بزرگ اسرائیل این است که آیا جانشین قابوس، هیثم بن طارق آل سعید، 65 ساله و پسر عموی مرحوم سلطان، از نظر سیاست خارجی به طور کلی، و روابط نزدیک آن با اسرائیل به طور خاص، مسیر قبلی را دنبال خواهد کرد؟ این روابط که در جنگ ایجاد شده بود، چندین دهه در محیطی محرمانه و تحت اداره موساد پرورش یافته است. قابوس دلیل خوبی برای ارج نهادن این روابط داشت: نیروهای اسرائیلی در به قدرت رسیدن او موثر بودند و او را کمک کرده بودند.
عمان با جمعیتی بالغ بر 4.5 میلیون نفر و اندازه قابل توجهی از زمین که 15 برابر اسرائیل است، از اهمیت ژئواستراتژیکی بسیار اهمیت دارد. این کشور مشرف به تنگه هرمز و دروازه خلیج فارس است که از طریق آن 20 درصد از نفت جهان عبور می کند. عمان با یمن، عربستان سعودی و امارات متحده عربی مرز مشترک دارد و کمتر از 200 کیلومتر، بعد از دریای عمان، با ایران فاصله دارد.
موقعیت و تاریخ خاص آن از جمله دلایلی بود که باعث شد عمان در دهه 1960 به اسرائیل برسد. قابوس پس از سرنگونی پدرش سلطان سعید بن تیمور، با پشتیبانی دولت انگلیس، در یک کودتای بدون خونریزی قدرت را به دست گرفت. او فارغ التحصیل آکادمی نظامی سلطنتی انگلیس بود و در ارتش انگلیس سابقه خدمت داشت. اولین ارتباطی که راه را برای روابط عمان و اسرائیل فراهم ساخت، توسط تیمی از جاسوسان سابق انگلیس و فرماندهان نیروهای ویژه برقرار شد؛ کلید این ارتباط در یمن خورد.
در سال 1963، گروهی از افسران جوان یمنی، سلطنت یمن را سرنگون و یمن را به عنوان کشوری جمهوری اعلام کردند. آنها تحت حمایت رئیس جمهور مصر جمال عبدالناصر قرار داشتند. در نتیجه جنگ داخلی آغاز شد. ارتش مصر از طرف جمهوریخواهان وارد جنگ شد و علیه سلطنت طلبان سلاح شیمیایی به کار برد.
پادشاهی یمنی توسط عربستان سعودی و تیم انگلیس مورد حمایت قرار گرفت. سرپرستی این تیم با سرهنگ افسانه ای جنگ جهانی دوم، دیوید استرلینگ، بنیانگذار سرویس ویژه هوایی(SAS) بود. این تیم الگویی برای بسیاری از نیروهای ویژه در سراسر جهان از جمله سارت اسرائیل است. استرلینگ در کنار سرهنگ جیم جانسون و دیوید اسمیلی، مجروح عملیات های مخفی مختلف انگلیس در طول جنگ جهانی دوم از جمله مأموریت هایی در فلسطین و سوریه کار می کرد.
در مرحله مشخصی در طول جنگ داخلی یمن، جانسون از ناهوم آدمونی و فرمانده نیروی هوایی اسرائیل پس از ایزر ویزمن خواست تا در حمایت از سلطنت طلبان به انگلیس در جنگ کمک کند. هر دو موافق بودند. بعداً ادمونی تا ریاست موساد ارتقا یافت و ویزمن به عنوان رئیس جمهور هفتم اسرائیل انتخاب شد.
مأمور موساد و زایو لیرون سرهنگ نیروی هوایی اسرائیل، برای بررسی منطقه در ستاد اسمیلی به یمن اعزام شدند. لیرون از طریق هوایی و زمینی به یمن سفر کرد و با هویت جعلی، یک سفر دشوار که شامل الاغ سواری در بازگشت بود، انجام داد و مشارکت اسرائیل را در این عملیات توصیه کرد. یکی از خلبانان نیروی هوایی اسرائیل مأموریت بسیار خطرناک را بوسیله هواپیمای مسافربری استراتو انجام داد و اسلحه و مهمات را از طریق آسمان به نیروهای سلطنتی منتقل کرد.
جنگ داخلی در اوایل سال 1967 پایان یافت و طرفداران سلطنت شکست خوردند. با این وجود، ارتش مصر پیروزی خود را جشن نگرفت. آنها عملکرد ضعیفی داشتند، روحیه آن ها پایین بود و ضعف ناشی از جنگ یمن یکی از دلایلی بود که اسرائیل در جنگ شش روزه در ژوئن 1967 پیروز شد.
اما این جنگ ارتباط نزدیک بین اسمایلی انگلیسی و آدمونی موساد شد که آن موقع به سوی مسقط می رفت. اسمایلی که به عنوان مشاور نظامی سلطان عمان خدمت کرده بود، به قابوس توصیه کرد که با اسرائیل در ارتباط باشد. قابوس علاقه مند بود، و به همین خاطر نمایندگان بخش تول موساد که مسئول روابط مخفیانه غیر دیپلماتیک اسرائیل با کشورهای عربی و مسلمان را بر عهده داشتند، گه گاهی با همتایان عمانی خود ملاقات می کردند.
پس از لبنان و اردن، عمان سومین کشور عربی بود که روابط مخفیانه با موساد را حفظ کرد. در اردن، این روابط با ملک حسین کلید خورد. در لبنان با رئیس جمهور کامیل چامون که حتی در دوران بازنشستگی اش از اطلاعات نظامی اسرائیل مجوز داشت برای تفریح، نزدیک مرزهای اسرائیل شکار کند.
در سال 1975، روابط اسرائیل و عمان به سطح جدیدی رسید. نیروهای سوسیالیست رادیکال از یمن جنوبی برای حمایت از یک شورش قدیمی، به منطقه ظفار عمان، در جنوب سلطنت حمله کردند. انگلیس و ایران تحت حکومت شاه، سعی کردند شورش را خاموش کنند اما فایده نداشت. مشاوران نظامی اسرائیل، با هماهنگی عملیاتی موساد، افرایم هالیوی که بعداً رئیس این آژانس شد را برای کمک به پایان شورش به عمان رفتند.
این جنگ نمونه ای کلاسیک و خوش یمن برای همگرایی منافع ملی بین اسرائیل و عمان بود. مسقط مجبور بود از تمامیت ارضی و حاکمیت خود دفاع کند. برای اسرائیل، یمن جنوبی یک منطقه خصم و یک مرکز آموزشی مهم برای فلسطینی ها، هواپیماربایان و یکی از مسیرهای مهم تأمین نفت اسرائیل محسوب می شد.موساد به عمان به منظور بهبود منابع آبی برای آبیاری زمین های خشک خود نیز کمک کرد. طرح آب رسانی توسط هایم تسان ، برادر مهندس ییر ، یک عضو سابق حزب مرتز طراحی شده است.
برای دو دهه دیگر، موساد همچنان نقش خود در پرونده حضور در عمان را مخفی نگه داشت. در سال 1994، در پی امضای توافق نامه اسلو بین اسرائیل و سازمان آزادی بخش فلسطین، که منجر به گسترش مهم روابط دیپلماتیک، نظامی و اقتصادی اسرائیل با کشورهای بلوک عدم تعهد شد، نخست وزیر اسحاق رابین، به همراه افرایم هالیوی، به عمان پرواز و با قابوس ملاقات کرد. پرواز رابین مستقیم از تل آویو به مسقط بود. بعد از قریب به 30 سال ارتباط مخفیانه، این نخستین ارتباط علنی بین اسرائیل و عمان اعلام شد.دو سال بعد شیمون پرز، که پس از قتل رابین نخست وزیر شد، نیز به عمان سفر کرد. بلافاصله پس از دیدار وی با قابوس، اسرائیل یک ماموریت رسمی در مسقط، پایتخت عمان گشود.
حتی پس از آنکه بنیامین نتانیاهو، پیرس را در انتخابات 1996 شکست و نخست وزیر شد، عمان همچنان نقش مهمی در بهبود جایگاه اسرائیل در جهان عرب بازی کرد. سلطان تصمیم گرفت یک مانع بزرگ را بر طرف کند و آن وضعیت خصومت بین اسرائیل و سوریه را بود.قابوس به وزیر امور خارجه خود یوسف بن علوی دستور داد ترتیب توافقنامه صلح بین رئیس جمهور حافظ اسد سوریه و نتانیاهو را بدهد. اوزی آراد، یک مدیر ارشد سابق موساد و مشاور دیپلماتیک نتانیاهو، از سال 1996 تا 1998 سه بار با علوی دیدار کرد.
هیچ معاهده صلحی با سوریه به نتیجه نرسید، اما این جلسات منعکس کننده یک امر مهم در سیاست خارجی عمان بود: کاهش تنش در خاورمیانه، چه بین ایران و ایالات متحده و چه بین اسرائیل و فلسطین. عمان به کارگزار توافق هسته ای دولت اوباما در سال 2015 کمک کرد.در سال 2000، با وقوع انتفاضه دوم و درگیری های خونین بین ارتش اسرائیل و فلسطینی ها، عمان به همراه سایر کشورهای عربی مانند قطر، امارات و مراکش روابط رسمی خود را با اسرائیل قطع کرد.
با این حال عمان نمی گذارد روابط آن ها به طور کامل قطع شود بار دیگر، روابط اسرائیل و عمان از طریق موساد حفظ شد. روابط آشکار بین دو کشور دوباره در سال 2008 از سر گرفته شد و در آن سال، علوی وزیر خارجه عمان به طور علنی با همتایش لیونی در قطر ملاقات کرد.
ده سال بعد نتانیاهو با پوشش محافظتی شخص یوسی کوهن که رئییس موساد بود، از حریم هوایی عربستان به عمان رفت و با سلطان قابوس ملاقات کرد که برای حفظ ظاهر عربستان سعودی که نگویند اجازه پرواز مستقیم از اسرائیل به عمان را داده، با دو دقیقه توقف در امان انجام گرفت.
نتانیاهو و کوهن سعی کردند این دیدار را به عنوان یک رویداد بی نظیر تاریخی به تصویر بکشند. تا به سادگی داستان سفر دو نخست وزیر دیگر اسرائیل به مسقط، ده ها سال قبل از آن، و همچنین سفر همه سران موساد به عمان از 1970 از ذهن ها محو گردد.
برای اسرائیل داشتن روابط دیپلماتیک، استراتژیک، تجارت و وجهه عمومی با عمان فوایدی داشته اما یکی از مهمترین مزایای آن این بوده که عمان همچنین با ایران که بزرگترین دشمن اسرائیل است، روابط خوبی دارد. اسرائیل از طریق ارتباط نزدیک با مقامات عمانی، منفذی یافته برای این که بفهمد ایران به چه چیزی فکر می کند.
مقامات اسرائیلی با تجربه طولانی در عرصه عمان به این تفکر گرایش دارند که سلطان جدید و مدیرکل وزارت امور خارجه سابق سیاست و استراتژی طولانی مدت خارجی قابوس را حفظ خواهد کرد و به این معنای ادامه روابط طولانی آشکار و مخفی کشور خلیجی با اسرائیل.
منبع:https://rahbordemoaser.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.