طی متن، چنین آمده: «در جریان این اعتراضات، مقامات آمریکایی از جمله پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا، برای ابراز همبستگی با معترضین ایرانی، به زبان فارسی در توییتر خود از نقض حقوق بشر توسط مقامات دولتی سرکوبگر خشن گزارش داد…. با توجه به سیاست های فعلی ایالات متحده نسبت به ایران، چنین ابراز همدردی احتمالا در میان مردم ایران به سختی جدی گرفته می شود». این در واقع اعترافی ضمنی است به عدم مقبولیت ایالات متحده در افکار عمومی مردم ایران. نویسنده به صراحت خطاب به پمپئو می گوید که انتشار توئیت حتی به زبان فارسی، باعث محبوب شدن واشنگتن در میان مردم ایران نمی شود زیرا آن ها خود این دولت را بخشی از مشکل می بینند نه راه حل.
در ادامه، دالیا کاسا توصیه هایی برای دولت ترامپ مطرح می کند که عبارتند از:
لغو تحریم های ثانویه علیه ایران برای متحدان اروپایی و آسیا: در این مقاله تاکید شده کارزار “فشار حداکثری” ترامپ بیش از آن که به رهبران سیاسی ایران ضربه بزند، به مردم ضربه زده است. همچنین نویسنده با هراسی پوشیده به کاخ سفید هشدار می دهد نتیجه سیاست های نسنجیده اش در قبال ایران باعث تهاجمی تر شدن تهران شده به نحوی که می توان آن را در حملات به آرامکو و سرنگونی پهپاد امریکایی در خلیج فارس مشاهده کرد. این نکته خود نشان دهنده این است که سیاست تهاجمی حداقل در میان طیفی از سیاست سازان امریکایی جواب می دهد. البته نویسنده خطاب به دولت ترامپ تاکید دارد که فشار تحریم ها روی بالا رفتن تورم و بیکاری اثر داشته اما این را یک موفقیت خاص نمی بیند زیرا همانطور که اشاره می کند: «این تحریم ها عواقب جدی انسانی نیز به همراه دارد. گزارش های حقوق بشری حاکی از آن است که علیرغم معافیت برای واردات بشردوستانه، محدودیت های بانکی ناشی از مجازات های ایالات متحده مانع از تأمین مالی این کشور برای واردات گشته و منجر به کمبود دارو برای درمان بیماری های نادر و انواع سرطان می شود». این در واقع نوعی اعتراف به نقض حقوق بشر با تحریم های ایالات متحده است. در ادامه دالیا کاسا پیشنهاد کرده: «ایالات متحده می تواند مسیر را تغییر دهد و به سایر نقاط جهان اجازه دهد معاملات تجاری و مالی با ایران انجام دهند. کاهش تحریم های ثانویه در قبال متحدان اروپایی و آسیا باعث می شود فضای حمایتی بین المللی در مقابله با اقدامات ایران ضد برجام بوجود آید خصوصاً این که در صورت ادامه دریافت کمک های اقتصادی، ایران هیچ توجیهی برای انجام این کار نخواهد داشت همان طور که در توافق اول قبول کرده بود».
برداشتن ممنوعیت سفر ایرانیان به امریکا: در تحلیل منتشره از سوی رند آمده: «دولت آمریکا همچنین می تواند ممنوعیت مسافرت را برای ایرانیانی که مایل به آمدن به ایالات متحده هستند، لغو کند. ثابت شده که این ممنوعیت یکی از مخرب ترین سیاست هاست که به مردم عادی ایران ضربه می زند. بسیاری از آنها به دلیل محدودیت ها نتوانسته اند اعضای خانواده خود را ببینند یا به دنبال مراقبت های پزشکی در ایالات متحده باشند. این ممنوعیت همچنین باعث کاهش توانایی دانشجویان ایرانی برای کسب فرصت آموزشی در ایالات متحده شده؛ دقیقاً نسل بعدی از ایرانیان که می توانند به تقویت روابط مثبت آمریکا و ایران در آینده کمک کند. در حالی که قرار بود این ممنوعیت شامل ایرانیانی که به دنبال ویزای دانشجویی و غیر مهاجرتی هستند، نشود.
علاوه بر این، ممنوعیت سفر و سیاست های مرتبط با آن باعث از بین رفتن وجهه مثبت آمریکا شده به طوری که در نظرسنجی های اخیر نشان می دهد 86٪ از ایرانیان، ایالات متحده آمریکا را نامطلوب می بینند. اگر کمک به مردم ایران یک هدف اصلی و اساسی است، برداشته شدن ممنوعیت سفربه آمریکا هم به دلایل بشردوستانه و هم از نظر منافع یکی از مهمترین اقداماتی است که این دولت می تواند انجام دهد». در اینجا به درستی مشخص می شود که ممنوعیت سفر ایرانیان به امریکا، نه تنها یک مسئله حقوق بشری است بلکه باعث افت شدید مقبولیت ایالات متحده نزد مردم ایران شده است.
ادامه تلاش ها برای تولید فیلتر شکن برای ایرانیان: تحلیلگر رند می نویسد: «اقدامات وزارت امور خارجه امریکا برای تشویق دسترسی ایرانی ها به اینترنت، از جمله حمایت از تلاش های شهروندان عادی ایرانی برای دور زدن این محدودیت ها برای دسترسی به اطلاعات، اقدامی در جهت صحیح است». اما او تاکید دارد این دست اقدامات کافی نیست. او در ادامه برای افزایش اثرگذاری تولید ابزارهای رفع فیلتر، نوشته «مخصوصاً اگر در کنار سایر اقداماتش برای رفع فشار ازمردم ایران باشد».
منبع:https://rahbordemoaser.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.