اسلام سیاسی یا به صورتی عامتر «اسلامگرایی» در سوریه جریان جدیدی نیست و ریشه در تحولات دهها ساله این کشور دارد. با این حال، تحولات سیاسی سوریه پس از سال ۲۰۱۱ نقطه عطف حضور جریانهای اسلامی در فضای سیاسی و اجتماعی این کشور بود. این نوشتار تلاش میکند پس از گذشت هشت سال از آغاز این بحران، نمایی کلی از جریانهای اسلامی مهم اهل سنت در سوریه به عنوان طیف غالب در میان معارضه سیاسی این کشور ارائه داده و موقعیت و جایگاه هر کدام و ظرفیتهای هر طیف را در فرآیند سیاسی آینده با نظر به شاخصهای ملی و منطقهای مورد بررسی قرار دهد. بخش سوم و نهایی این مقاله در ادامه می آید؛
۳– گروه های سلفی
سلفگرایی سنتی: دو جریان سلفگرایی علمی (شیخ ناصرالدین الآلبانی د۱۹۹۹) و سلفگرایی «مدخلی» یا وهابی که سبقه جدیدتری در سوریه دارد همواره به عنوان منتقد جدی سیاستهای نظام و نهاد رسمی دینی به شمار میرفتهاند.[۱] این دو جریان یک ویژگی مشترک داشتند که ورود به عرصه سیاست و فعالیت سازمانیافته سیاسی را نامشروع میدانند. به موازات این جریان مکتب دیگری با هدایت شیخ محمد سرور بن زین العابدین شکل گرفت که به سلفگرایی سروری یا «حَرَکی» مشهور شد. محمد سرور ابتدا عضو اخوان المسلمین بود اما پس از تبعید به عربستان گرایشهایی سلفی پیدا کرد. وی در ابتدای بحران سوریه نقش بارزی در این اعتراضات داشت و به عضویت «شورای اسلامی» در آمد.
جریان لاعُنف (عاری از خشونت): یک جریان معاصر در سوریه است که میتوان مسامحتا آن را زیرمجموعه سلفگرایی علمی به شمار آورد. البته شاید نتوان آن را لزوما یک جریان سلفی دانست بویژه رویکردهای تساهلی این جریان در قبال مذاهب و مکاتب مختلف قابل توجه است و چه بسا بتوان آن را در ردیف گروههای اسلامگرای سیاسی یا اصلاحی تعریف کرد
در رابطه با سلفگرایی وهابی اما برخی معتقدند که اهمال دولت سوریه در برخورد با مبلغان این جریان طی سالیان اخیر موجب گسترش این مکتب در سوریه به ویژه در مناطق ریفی و حاشیهای شد. تا آنجا که گسترش این آموزهها به مرور بستر مناسب برای پذیرش سلفگرایی جهادی در سوریه را فرآهم آورد.[۲]
جریان لاعُنف (عاری از خشونت): یک جریان معاصر در سوریه است که میتوان مسامحتا آن را زیرمجموعه سلفگرایی علمی به شمار آورد. البته شاید نتوان آن را لزوما یک جریان سلفی دانست بویژه رویکردهای تساهلی این جریان در قبال مذاهب و مکاتب مختلف قابل توجه است و چه بسا بتوان آن را در ردیف گروههای اسلامگرای سیاسی یا اصلاحی تعریف کرد. با این حال برخی پژوهشگران از عبارت «السلفیه اللاعنفیه» استفاده کردهاند.[۳]
جودت سعید بنیانگذار این جریان، هیچگاه نتوانست یک گروه منسجم سیاسی تشکیل دهد اما افکار وی در جامعه سوری تاثیرگذار بود. گفته میشود پس از حوادث ۱۹۸۲ نظام سوریه از گسترش این مکتب در کنار اسلام صوفی حمایت کرد تا مانع افزایش حرکتهای جهادی شود.[۴] خانم «حنان اللحام» نقش موثری در اقبال محافل زنانه سوری از تفکرات این جماعت داشته است. وی تاکید دارد که تنها راه حل بحران سوریه زمین گذاشتن سلاح و تلاش برای ساختن کشور و آموزش است چرا که اکنون “نیازمند یک الگوی جدید از اسلام میانه رو و روشنفکرانه” هستیم.[۵]
ماههای آغازین ناآرامیها در سوریه فرصتی مناسب برای عرض اندام این گروه بود. گفته میشود در تجمعات اعتراضی از جملات قصار جودت سعید در پلاکاردها استفاده میشد. با این حال، شدت گرفتن درگیریهای مسلحانه و جنگ داخلی در سوریه را باید پایانی بر حضور این جریان در صحنه تحولات سوریه دانست. جودت سعید به لحاظ فکری متاثر از اقبال لاهوری و مالک بن نبی (الجزایری) است. نظریات وی در واقع واکنشی انتقادی به رویکردهای خشونتبار و مسلحانه اسلامگرایان در دهه هشتاد بوده است.
این جریان همچنین طی سالیان اخیر حول محور فعالیتهای عبد الاکرم السقا در شهر داریا فعال بوده است. یکی از بارزترین فعالیتهای این جریان، «تجمع سکوت» در داریا در سال ۲۰۰۳ بود که در روز سقوط بغداد خواستار مبارزه با فساد و همچنین تحریم کالاهای آمریکایی شدند. جودت سعید از آن تاریخ در تمام محافل عمومی، با لباسی سفید ظاهر میشد که عبارت دستنویس «اتحادیه اروپا» روی آن نقش بسته بود. او با این عبارت، تفکر سیاسی خود را به صورت خلاصه بیان میکرد؛ یعنی به جای درگیری و خشونت، باید راهحل اتحاد بر پایه منافع را برگزید. در گفتمان انتقادی جودت سعید آنچه بیش از دغدغه اسلامگرایی خودنمایی میکند مطالبه آزادی و مبارزه با استبداد است.[۶]
رویکرد جودت سعید و شاگردانش در قبال ایران به هیچ روی مثبت نبود. آنچنانکه نگاه مثبتی هم به حاکمیت سعودی نداشت.[۷]
گروههای جهادی (مسلح)
شکلگیری حرکتهای مسلحانه در سوریه به دهههای قبل و فعالیتهای «طلیعه مقاتله» باز میگردد. با این همه، گزارشهای بسیاری حضور جریانهای جهادی بخصوص سلفگرایی جهادی القاعدهای در سوریه را تا دهه اخیر نفی میکند. به عنوان یک نقطه عطف، سرنگونی حکومت بعث عراق و حضور نظامی آمریکا مقدمات تقویت این جریان در سوریه را فراهم آورد. از نگاه بسیاری ممکن است امکانسنجی حضور سلفگرایان جهادی در آینده سیاسی سوریه کاری عبث به نظر آید. با اینحال به نظر میرسد جامعه جهانی و طیفهای معارض سوری نظر متفاوتی دستکم به جریانهایی مثل «احرار الشام» داشته باشند. حتی جبهه النصره هم که از ابتدای ۲۰۱۹ بر بخش گستردهای از ادلب و غرب حلب مسلط شد با عنوان جدید «هیئت تحریر الشام» تلاش میکند تا به عنوان یک بازیگر عملگرا در فرآیند سیاسی ایفای نقش نماید.
گروههای محلی
احرار الشام: این گروه از ابتدای تاسیس تا کنون مراحل مختلفی را پشت سر نهاده است. تا آنجا که در مقایسه با مانیفست ابتدائی «پروژه امت» به تغییر در گفتمان و «ادغام تاکتیکی» با جبهه وطنیه رسید و سرانجام با گرایش به گروههای معارض همانند اخوان المسلمین، سند انقلاب ملت (ثوره شعب) را ارائه کرد. احرار الشام در ابتدا گفتمانی نزدیک به سلفگرایی جهادی (القاعده) داشت اما ماجرای انفجار در محل حضور فرماندهان رده اولش در سال ۲۰۱۴ نقطه عطفی در تضعیف این گروه بود.
در برهه های اخیر، جریان فکری اصلاحی در احرار الشام تقویت شد که که عمدتا در تقابل با جریان القاعدهای حاضر در این گروه تعریف میشود. با این حال احرار الشام در ابتدای ۲۰۱۹ دیگر آن گروه سازمانیافته و موثر گذشته نبود. حملات گسترده تحریرالشام موجب شد تا احرار، بسیاری از مواضع خود از جمله «سهل الغاب» در ادلب به عنوان پایگاه سنتی و مردمیاش را از دست بدهد. پیش از این البته احرار الشام ائتلافی با عنوان «جبهه تحریر سوریه» تشکیل داد (فوریه ۲۰۱۸). تشکیل این جبهه، اقدامی در راستای مشروعیت بخشی به احرار الشام در سایه حمایتهای ترکیه به شمار میرود و حتی گفته شد که در عملیات ترکها (شاخه زیتون) نیز تحت نام «جبهه تحریر» شرکت کردند.
شکلگیری حرکتهای مسلحانه در سوریه به دهههای قبل و فعالیتهای «طلیعه مقاتله» باز میگردد. با این همه، گزارشهای بسیاری حضور جریانهای جهادی بخصوص سلفگرایی جهادی القاعدهای در سوریه را تا دهه اخیر نفی میکند. به عنوان یک نقطه عطف، سرنگونی حکومت بعث عراق و حضور نظامی آمریکا مقدمات تقویت این جریان در سوریه را فراهم آورد
از زمانی که جابر باشا در راس احرار الشام قرار گرفت به نظر میرسد که رویکرد جدیدی را در این گروه شاهد هستیم. سوالی که در محافل مختلف مطرح میشود آن است که آیا حقیقتا با گروهی میانهرو مواجه هستیم و تحول عمدهای در احرار الشام رخ داده یا نه. آنچه با قاطعیت میتوان گفت آن است که این گروه دچار بحرانی ساختاری شده که موجبات چنددستگی و تضعیف نهایی آن را فراهم آورده است. این دو دستگی عمدتا بین دو جریان حامی بازنگری و اصلاحات و جریان جهادی بود که افرادی همچون ابو جابر الشیخ و ابو الصالح الطحان آن را نمایندگی میکردند تا آنجا که گروهی با نام «جیش الاحرار» را شکل دادند تا اهرم فشاری برای تضعیف طیف اصلاحی باشند.
اکنون علی رغم حضور اسمی احرار الشام اما به نظر میرسد این گروه تاثیرگذاری میدانی و کارآمدی گذشته را ندارد. شاید دیگر مهمترین سئوال این نیست که احرار الشام چقدر گروهی میانه رو است بلکه باید پرسید که این گروه اکنون چقدر ظرفیت تاثیرگذاری در تحولات سوریه را دارد.
با وجود رویکرد انتقادی احرار نسبت به ایران همانند دیگر گروههای معارض سوری شاهد آن بودیم که این گروه سابقه مذاکرات با طرف ایرانی در ماجرای فوعه-کفریا و زبدانی را داشته است. برخی ناظران معتقدند که احرار الشام شانس این را دارد که در صورت تشکیل دولتی انتقالی در آن شرکت داشته باشد. این یک فرضیه جدی است که اگر این گروه قابلیت فعالیت سیاسی را داشته باشد، نهایتا به همان ظرفیتی قانع است که اخوان المسلمین در سوریه دارد. باید توجه داشت که آنها بیش از هر چیز به عنوان یک گروه محلی شناخته میشوند که در ادلب و حلب بستری مردمی دارند و در صورتی که در یک فرآیند انتخاباتی حضور پیدا کنند احتمالا آراء خود را به صندوق گروهی همچون اخوان المسلمین خواهند انداخت.[۸]
جیشالاسلام: اولین جرقههای تشکیل جیش الاسلام در سال ۲۰۱۱ توسط شیخ «زهران علوش» سلفی زده شد. وی فارغالتحصیل دانشگاه اسلامی مدینه بود و بنا بر بسیاری گزارشها تشکیلاتش نیز بشدت از تفکرات سلفی-وهابی متاثر بوده است. این تشکیلات سابقه انفجار مقر امنیت ملی در دمشق را در کارنامه خود دارد که «آصف شوکت» داماد حافظ اسد و «داوود الحجه» وزیر دفاع و دیگر مقامات و افسران ارتش در آن کشته شدند. برخی معتقدند با وجود گرایشهای سلفی، ولی سلفگرایی عناصر جیش الاسلام با اسلامگرایی سنـتی شامی تلاقی کرده و لذا بیشتر گردانهای پیوسته به این تیپ، یا گروههایی که زیر پرچم «تجمع أنصار الإسلام فی بلاد الشام» گرد آمدند در واقع بیشترشان مسلمانان سنتی و محافظه کاری بودند که در کارنامه خود گرایشهای سیاسی و تشکیلاتی ندارند.[۹]
علی رغم حضور گسترده این گروه و پشتیبانی منطقهای از آن (مشهور به پشتیبانی سعودی[۱۰]) اما عملیات ارتش سوریه در اوایل ۲۰۱۸ این گروه را از غوطه شرقی دمشق اخراج و به سوی مناطق شمالی روانه کرد. از آنجا که جیش الاسلام روابط مطمئنی با تحریرالشام نداشت، ناچار به حضور در مناطق سپر فرات و شاخه زیتون شد و این بدان معناست که از این پس جیش الاسلام را باید گروهی تحت قیمومیت ترکیه به شمار آورد. به عنوان آخرین تلاشها برای حفظ شاکله گروه، فرمانده جیشالاسلام با میانجیگری ترکیه به صلح با فیلق الرحمن رسید و توانست پایگاههایی برای خود در این مناطق ایجاد کند که حتی در عملیاتهای شاخه زیتون نیز مشارکت داشت.
ایدئولوژی جیشالاسلام: مشهور است که باید جیش الاسلام را نماینده جهادی سلفگرایی وهابی در سوریه دانست. با این وجود زهران علوش در مصاحبه ای گفته بود که در وضعیت ایدئال قائل به روی کار آمدن یک «نظام تکنوکرات» در سوریه است و با روی کار آمدن حکومتی طائفهای و تکحزبی مخالف است (اشاره به علویان و حزب بعث). ادبیات علوش درباره دولت مدنی دچار ابهام است. همزمان که چنین ادعایی را درباره دولت تکنوکرات مطرح میکند، از تشکیل دولت خلفای اموی و مخالفت با دموکراسی سخن میگوید، تا آنجا که بعدها سخنگوی جیش الاسلام مدعی میشود که گفتمان طائفهای علوش علیه علویان فقط کاربرد داخلی داشته و برای بسیج نیروها به کار گرفته شده است. «الیزابت تسورکوف» ایدئولوژی جیش الاسلام را ترکیبی از سلفگرایی، ملیگرایی سوری و طائفهگرایی میداند.[۱۱]
زهران علوش در پاسخ به سوالی درباره قضیه فلسطین و اسرائیل و چگونگی رویکرد وی نسبت به اسرائیل به این پاسخ بسنده کرد که باید این مسئله را به دولت آینده سوریه سپرد.[۱۲]
جیش الاسلام یکی از گروههایی است که به لحاظ عقیدتی تقابلی تکفیری نسبت به علویان و شیعیان ارائه کرد. در ویدئویی که از علوش منتشر شده وی آشکارا به شیعیان میتازد و با کلماتی همچون رافضی و مجوس از آنان یاد میکند و با نام بردن از بنیامیه، شیعیان و علویان را تهدید میکند که بدترین عذاب را در این دنیا نصیبشان خواهد کرد. برخی منابع حتی اقداماتی همچون نبش قبر حجر بن عدی در ریف دمشق را به این گروه نسبت دادهاند.[۱۳] در موردی دیگر، دیده بان حقوق بشر سوریه گزارشهایی درباره برخورد جیش الاسلام با علویان در غوطه شرقی (استفاده از علویان به عنوان سپر انسانی در قفس) ارائه داد که قابل توجه است.
مشهور است که باید جیش الاسلام را نماینده جهادی سلفگرایی وهابی در سوریه دانست. با این وجود زهران علوش در مصاحبه ای گفته بود که در وضعیت ایدئال قائل به روی کار آمدن یک «نظام تکنوکرات» در سوریه است و با روی کار آمدن حکومتی طائفهای و تکحزبی مخالف است (اشاره به علویان و حزب بعث). ادبیات علوش درباره دولت مدنی دچار ابهام است
برخلاف احرار الشام، این گروه از استحکام ساختاری و وحدت رویه بیشتری برخوردار است. بسیاری معتقدند که جیش الاسلام تنها زمانی فروخواهد پاشید که ارادهای خارجی بخواهد یک تشکل یکپارچه در شمال سوریه تشکیل دهد که در آن گروههای مستقل جایگاهی نداشته باشند.
دیگر گروهها: عبدالرحمن الحاج معتقد است بسیاری از گروههایی که در سوریه با عنوان سلفی از آنان یاد میشود گروههایی هستند که ممکن است گرایشهای اسلامی و نه لزوما سلفی داشته باشند و با هدف جذب منابع و حمایت، رفتهرفته گرایشهای سلفی از خود بروز دادهاند. این گرایشها گاهی در اسم و گاهی در گفتمان تجلّی یافته است. وی در تبیین این قضیه از برخی زیرمجموعههای ارتش آزاد مانند «لواء التوحید» در حومه حلب نام میبرد. همچنین درباره گروه «صقور الشام» که از ۲۰۱۱ اعلام موجودیت کرد معتقد است که «احمد الشیخ» فرمانده این گروه در ابتدای کار اصرار داشت که وابسته ارتش آزاد است ولی مدتی بعد، گرایشهای سلفگرایانه از خود نشان داد.[۱۴]
الجاح همچنین از سلفگرایی دیگری با عنوان «سلفگرایی اضطراری» نام میبرد (السلفیه الطارئه). وی معتقد است که در شرایط جنگ و درگیری در سوریه، این امر قابل درک است که سلفگرایی بیشتر این افراد، گرایشی سست و بیپایه است؛ به عبارتی بیش از آنکه یک سیستم فکری به هم پیوسته داشته باشند، شاهد تفکرات و رویکردهای پراکندهای هستیم که در اثر فعل و انفعالات اعتراضی جنگ شکل گرفته است. وی معتقد است گرچه بسیاری با نقاب سلفی خود را معرفی میکنند اما در باطن به رویه دموکراتیک و تکثرگرا اعتقاد دارند. در واقع این نوع سلفگرایی بیش از آنکه عقیدتی باشد، عملگراست مانند: «لواء الحق» و «لواء فاروق» که در ابتدای بحران با گرد هم آمدنِ افراد جدا شده از دولت تشکیل شدند و مدتی بعد به ناگاه گرایشی تدریجی به سلفیت در گفتمانشان دیده شد حال آنکه بیشتر آنان افرادی ارتشی بودند که تربیتی نظامی و سکولار دیده بودند و با سلفگرایی مصطلح بیگانه بودند.[۱۵]
گروههای القاعدهای
هیئت تحریر الشام
این گروه در سال ۲۰۱۷ و از ادغام چند گروه شکل گرفت: ۱- جبهه فتح الشام با محوریت النصره ۲- گروه نور الدین الزنکی ۳- «جیش الاحرار» که شاخه جداشده از احرار الشام بود ۴- جبهه انصار الدین.
فتح الشام یا همان النصره قویترین و اصلیترین شاکله این هیئت بوده است. سه شاخه دیگر هیئت البته کمی بعد از آن جدا شدند. تحریرالشام به واسطه تاسیس «دولت نجات» در ادلب و دیگر مناطق تحت نفوذش و نهایتا با سیطره مقتدرانه بر مواضع گروه الزنکی در شرق ادلب و غرب حلب، موجب انحلال همیشگی الزنکی و بسط سیطره دولت خود در این منطقه شد.
هم ابو جابر و هم ابومحمد الجولانی منتسب به سلفگرایی جهادی هستند. یک وجه تمایز تحریرالشام نسبت به دیگر گروههای رقیبش، عملیاتهای انتحاری این گروه به عنوان یک تاکتیک جنگی بوده است. این رویکرد بویژه در دوره ای که این گروه با نام النصره فعالیت میکرد بیشتر دیده شده است. گروههای سلفی موسوم به جهانی یا القاعدهای را عمدتا با عملکرد و گفتمانی یکسان میشناسند. اما این شاخه القاعده در سوریه پس از پوستاندازی از النصره به فتح الشام و سپس به تحریرالشام تلاش کرد تا نشان دهد که مسیری متفاوت از القاعده میرود و رویه علمگرایانه دارد.
تحریرالشام و مذاکرات سیاسی: مشخصا درباره وضعیت ادلب توافقاتی منطقهای صورت گرفته است که بارزترین آن، توافق بین ایران، روسیه و ترکیه بود. توافقی که بر تقسیم نقشها و حوزه نفوذ هر گروه تاکید داشت. با این حال پیش از اعلام موضع رسمی تحریرالشام، برخی رهبران شرعی آن (از جمله ابو الیقظان مصری، ابو الفح الفرغلی و ابو ماریه قحطانی) اعلام کردند که تحریرالشام از سلاح خود دست نخواهد کشید.[۱۶] سرانجام تحریرالشام موضع رسمی خود را در آخرین ساعات در قبال توافق سوچی اینگونه اعلام کرد: «از هر تلاش داخلی و خارجی در حمایت از مناطق آزادشده استقبال میکنیم» اما در عین حال تاکید کرد که از سلاح و هدف اصلیاش یعنی سرنگونی نظام دست نخواهند کشید و جامعه جهانی نیز باید مسئولیت خود را در اینباره بپذیرد.[۱۷]
با وجود آنکه تحریرالشام موافقت خود را با بندهای سوچی اعلام نکرد اما تلویحا اشاره کرد که از آن استقبال میکند. با این حال نکته مهم، ادبیات جدیدی است که تحریرالشام در بیانیه خود به کار برد. عبارتی همچون «جامعه جهانی باید مسئولیت را بپذیرد» و یا استفاده از عبارت «نظام مجرم» و حال آنکه پیش از آن همواره از عبارت «نظام نصیری» برای حکومت سوریه استفاده میکرد. چنین ادبیاتی برای وفاداران به سلفگرایی جهادی غیرمنتظره بود. ادبیات این بیانیه شباهت بسیاری به جبهه وطنیه للتحریر داشت. بیانیه تحریرالشام از ملت سوریه، آزادی، تظاهرات و.. سخن میگفت؛ عباراتی که پیش از این، دست کمی از ارتداد و کفر نداشت. گزارشهایی وجود دارد که تحریرالشام عناصری را که با توافق سوچی مخالف بودند بازداشت کرده است.[۱۸]
از زمان سیطره تحریر الشام بر ادلب، این گروه تلاش کرد تا سیطره اداری خود را نیز بر منطقه تثبیت کند. در این راستا فراخوانی برای یک مدیریت یکپارچه مدنی با عنوان دولت نجات ارائه کرد که با استقبال الزنکی و برخی از گروههای محلی مواجه شد.[۱۹] اقدامات دولت نجات از جمله تغییر پرچم و رویههای قضایی عموما با استقبال محافل تحقیقاتی نزدیک به ترکیه مواجه شد و با رویکرد مثبتی این تغییرات را دنبال میکنند. با این وجود اما همچنان در سوریه، ایران و روسیه و حتی از سوی آمریکا و ترکیه بر ماهیت القاعدهای و تروریستی این گروه تاکید میشود.[۲۰]
در ادامهی تلاشهای اعتمادساز تحریرالشام گفته میشود که تلاشهایی در جریان است تا ادلب با همکاری تحریرالشام تحت قیمومیت یک «دولت موقت» از سوی معارضان سوری و گروههای مستقر در مناطق سپر فرات قرار گیرد.
فتح الشام یا همان النصره قویترین و اصلیترین شاکله این هیئت بوده است. سه شاخه دیگر هیئت البته کمی بعد از آن جدا شدند. تحریرالشام به واسطه تاسیس «دولت نجات» در ادلب و دیگر مناطق تحت نفوذش و نهایتا با سیطره مقتدرانه بر مواضع گروه الزنکی در شرق ادلب و غرب حلب، موجب انحلال همیشگی الزنکی و بسط سیطره دولت خود در این منطقه شد
تحریرالشام و اسرائیل: طی سالهای بحران سوریه گزارشهای متعددی منتشر شده مبنی بر آنکه مجروحان النصره در آن سوی مرز توسط اسرائیل معالجه شدهاند و بار دیگر به میدان جنگ بازگشتهاند. اسرائیل همواره رابطه با النصره را نفی کرده اما رئیس سابق موساد در پاسخ به سوالی که الجزیره درباره این کمکها از وی پرسید، چنین کمکهایی را در چارچوب حمایت از مجروحان معارضه سوری در مناطق مرزی امری طبیعی دانست.[۲۱] تحریرالشام و اقلیتها: طبق گزارش دیدهبان حقوق بشر سوری، تنها در جریان یک حمله نظامی در سال ۲۰۱۵ در استان ادلب ۲۰ دروزی توسط النصره کشته میشوند.[۲۲] گزارشهای بسیاری نیز وجود دارد که جبهه النصره در هدف قرار دادن علویان، دروزیها، شیعیان و مسیحیان بر اساس نگاهی طائفهای عمل کرده است.[۲۳]
حراس الدین
تشکیل این گروه در سوریه در واقع به اختلافاتی باز میگردد که بر سر ماجرای فک ارتباط النصره از القاعده شکل گرفت. از نگاه القاعده، این رویکرد النصره ماهیتی عملگرایانه داشت و در تضاد با رویهی ایدئولوژیک سلفی جهادی بوده است. این قضیه موجب شد تا رهبران القاعده تصمیم به تشکیل گروه جدیدی در سوریه بگیرند که بتواند ادامهدهنده مسیر آن باشد. موسسه رسانهای السحاب از گروه «حراس الدین» نام میبرد که ادامه دهندهی مسیر بن لادن و ایمن الظواهری خواهد بود.[۲۴] گزارشها حاکی از آن است که گروههای جداشده از تحریرالشام به این گروه پیوستند که عمدتا در لاذقیه، جسر الشغور و ریف شرقی ادلب حضور دارند.
حراس الدین و توافقات سیاسی: این گروه درباره توافق سوچی، همانگونه که از یک گروه القاعدهای انتظار میرفت روی خوشی نشان نداد و آن را یک «توطئه بزرگ» خواند. توطئهای «همانند آنچه در بوسنی روی داد که صربها مسلمانان را پس از تحویل سلاحشان در مقابل چشمان سازمان ملل قتل عام کردند».[۲۵]
به طور کل به نظر نمیرسد که رهبران حراسالدین در راهبرد خود تمایلی برای ایفای نقش سیاسی در آینده سوریه داشته باشند. بیشترین دغدغه این گروه آن است که بتواند خود را به عنوان نماینده واقعی جریان سلفی جهادی در سوریه حفظ کند به ویژه آنکه بیشتر رهبران آن از مهاجران و عناصر غیرسوری هستند.
به نظر میرسد جنبش اخوان المسلمین را باید جدیترین جریانی دانست که از این ظرفیت برخودار است تا در فضای سیاسی سوریه ایفای نقش نماید. این مسئله به ویژه در شرایطی که فعالیت اخوان در بسیاری از کشورهای عربی منطقه ممنوع اعلام شده، بسیار حائز اهمیت است
جمعبندی پایانی
پیش از پرداختن به جمعبندی نهایی ذکر این نکته حائز اهمیت است که طبق قوانین سوریه فعالیت احزابی با ماهیت دینی و قومیتی در این کشور ممنوع است. بنابراین حضور جریانات اسلامگرا در فضای سیاسی سوریه بیش از هر چیز منوط به آن است که قوانین مربوط به فعالیت حزبی در کشور تغییر کند.
واقعیت آن است که تا کنون، فعالیت گروههای اسلامی همچون صوفیه و حتی برخی طیفهای سلفی در فضای جامعه سوری با محدودیت چندانی مواجه نبوده است و حتی آنگونه که پیش از این نیز گفته شد فعالیت این جریانها در چارچوب سیاست های خاصی حمایت نیز شده است.
به نظر میرسد جنبش اخوان المسلمین را باید جدیترین جریانی دانست که از این ظرفیت برخودار است تا در فضای سیاسی سوریه ایفای نقش نماید. این مسئله به ویژه در شرایطی که فعالیت اخوان در بسیاری از کشورهای عربی منطقه ممنوع اعلام شده، بسیار حائز اهمیت است.
توجه به جایگاه و تاثیرگذاری اخوان در سطوح مختلف معارضان سوری از شورای اسلامی سوریه تا ائتلاف ملی معارضان حاکی از آن است که این گروه را میتوان اصلیترین جریان اسلامگرا در معارضه سوری به شمار آورد. با این حال، به نظر میرسد که اخوان نیز دیگر شرایط سال ۲۰۱۱ را ندارد و باید خود را با شرایط جدید که نظام سوریه توانسته خود را تثبیت نماید وفق داده و برنامه جدیدی برای دورنمای آینده ارائه دهد.
هرچند به نظر میرسد که سبد رای بسیاری از اسلامگرایان برای گروههایی همچون اخوان خواهد بود اما توجه به دیگر گروههای اسلامی که زیرمجموعه اخوان به شمار میرفتهاند و یا بهدلیل اختلافات از آن زاویه گرفتهاند، حائز اهمیت است.
با این همه، با وجود گفتمان اعتدالی ادعایی اخوان، نگرانیهایی جدی از سوی اقلیتها (که گفته میشود دستکم ۳۰ درصد جمعیت سوریه هستد) و همچنین طیف قابل توجهی از مردم سوریه با توجه به شرایط و تنوع فرهنگی و اجتماعی موجود در این کشور نسبت به بازگشت گروههای اسلامگرا همچون اخوان المسلمین به صحنه سیاسی سوریه وجود دارد.
در مورد گروههای مسلح مشخصا دو گروه «احرار الشام» و «جیش الاسلام» حائز اهمیت هستند که به هر حال شرایط به گونهای برای این دو رقم خورد که خواسته یا ناخواسته به راهبردهایی حداقلی روی آوردهاند. به نظر میرسد که در مورد احرار الشام از سوی ترکیه و روسیه حساسیتها و ملاحظات کمتری وجود دارد. با این حال نکته مهم درباره آینده این گروهها آن است که آیا در ساختار سیاسی خودمختار و مستقلی به ایفای نقش خواهند پرداخت و یا در ساختار سیاسی نظام سوریه. این مسئله تا حد بسیاری به چگونگی توافقات و عملکرد آینده بازیگران منطقه ای همچون ترکها و روسها در شمال سوریه بستگی دارد. بسیاری از ناظران بر این اعتقادند که این گروهها و دیگر گروههای کوچک در شمال سوریه و حتی تحریر الشام ناچارند تا به روند یکپارچهسازی معارضه در این منطقه بپیوندند.
منابع
[۱] – رک: مناظره تاریخی شیخ سعید البوطی و شیخ ناصر الألبانی
[۲] – رئوف شیبانی (سفیر سابق ایران در سوریه)، نشست بررسی جریانهای تکفیری معاصر در سوریه، موسسه آینده پژوهی جهان اسلام، تهران، ۲۵/۲/۱۳۹۶
[۳] – محمد الدمرداش العقالی، الإسلام السیاسی من عام الجماعه إلى حکم الجماعه، سما للنشر- مصر، ۲۰۱۵، ص ۱۹۶
[۴] – رک: حمزه مصطفى المصطفى، جبهه النصره لأهل الشام من التأسیس إلى الانقسام، المرکز العربی للابحث، نوفمبر ۳۱۱۲، ص۳
[۵]– حنان اللحام للسوریین: لا تهجروا بلادکم بل رابطوا فیها، السوریه نت،۲۲ نوفمبر ۲۰۱۴
[۶] – رک : مفید نجم، جودت سعید مؤسس فلسفه اللاعنف فی سوریا والعالم العربی، صحیفه العرب، ۲۰۱۴/۰۲/۲۲
[۷] – داعیه سوری یشدد على سلمیه الثوره، الجزیره نت، ۲۳/۰۹/۲۰۱۱
[۸] – امیر حسین ابراهیم، نوع رابطه احرار الشام با بازیگران داخلی و خارجی در سوریه، مرکز مطالعات صلح، ۲۲/۰۶/۱۳۹۴
[۹] – عبد الرحمن الحاج، السلفیه والسلفیون فی سوریه: من الإصلاح إلى الجهاد، مرکز الجزیره للدراسات، ۲۶ مایو ۲۰۱۳
http://studies.aljazeera.net/ar/reports/2013/05/2013520105748485639.html
[۱۰] – Insight: Saudi Arabia boosts Salafist rivals to al Qaeda in Syria, Reuters. 1 October 2013
[۱۱] – Elizabeth Tsurkov (26 August 2016) Forum for Regional Thinking
“Jaish al-Islam: Rebels at the Gates of Damascus”
[۱۲] – دیلی بیست یحاور قائد جیش الإسلام زهران علوش، دیسمبر ۲۰۱۵
[۱۳] – نک: خبرگزاری تسنیم، الجیش السوری یسیطر على مقام الصحابی حجر بن عدی فی عدرا البلد بریف دمشق، ۲۰۱۴/۰۹/۲۷
[۱۴] – عبد الرحمن الحاج، السلفیه والسلفیون فی سوریه: من الإصلاح إلى الجهاد، مرکز الجزیره للدراسات، , ۲۶ مایو, ۲۰۱۳
[۱۵] – عبد الرحمن الحاج، همان
[۱۶] – نک: العربی الجدید: اتفاق إدلب: فصائل القاعده ترفضه ونیه روسیه بالانقلاب علیه، ۲۱ سبتمبر ۲۰۱۸
https://bit.ly/2ppUJor
[۱۷] – نک: العربی الجدید، “تحریر الشام” تعلن موقفها من اتفاق “سوتشی” حول إدلب، ۱۴ أکتوبر ۲۰۱۸
[۱۸] – نک: جریده المدن، تحریر الشام تُطهّر نفسها من معارضی اتفاق سوتشی، ۲۶/۱۰/۲۰۱۸
https://bit.ly/2QWabsC
[۱۹] – نک: الإداره المدنیه” فی إدلب: مبادره اللحظه الأخیره، ایمن الدسوقی، ۲۸/۰۸/۲۰۱۷
https://bit.ly/2s19XS4
[۲۰] – Kyle Orton. “Analysis: ‘Al-Qaeda Reshapes the Insurgency in Northern Syria’, henryjackson society, 6 February 2017.
[۲۱] – Ex-Mossad head on Israel medical aid to al-Nusra Front, ۳۱ May 2016
[۲۲]– جبهه النصره تقتل ۲۰ درزیا فی إدلب ، ۱۱ یونیو، ۲۰۱۵
https://www.alhurra.com/a/syria-idlib-druze-killed/272949.html
[۲۳] – Syrian troops launch offensive after dozens killed, By Albert Aji Associated Press Dec 13, 2013
[۲۴] – نک: حسن أبو هنیه، حراس الدین و تکیفات القاعده فی سوریا، ۱۱مارس ۲۰۱۸
https://bit.ly/2EOPqZv
[۲۵] – رک: بیان رقم ۹ حول اتفاقیه سوتشی الاخیره، تنظیم حراس الدین، ۱۲ محرم ۱۴۴۰ ه ق
منبع:http://tabyincenter.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.