حسین آجرلو در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی درباره روابط قطر و لبنان گفت: «رابطه قطر و لبنان، رابطهای نسبتا نوپاست و از دهه 70 که قطر از بریتانیا استقلال یافت، این روابط ایجاد شد. درواقع شکلگیری روابط به این صورت بود که بخشی از مردم لبنان برای امور کاری به قطر سفر میکردند و امرای قطر نیز تلاش میکردند که در برخی از پروژههای لبنان مشارکت داشته باشند.»
وی ادامه داد: «البته نقش قطر قبل از جنگ 33 روزه در لبنان تقویت شد. قبل از این جنگ و بعد از ترور رفیق حریری در سال 2005 شاهد بودیم که قطر به عنوان یک بازیگر وارد عرصه لبنان شد و با توجه به چالشهایی که آن مقطع در لبنان شکل گرفته بود قطر در قامت یک بازیگر مهم در این کشور ایفای نقش کرد.»
به گفته این کارشناس، ریاست جمهوری میشل سلیمان بر اساس توافقی بود که در دوحه انجام شد و قطر به طور مشخص وارد ساحت سیاسی لبنان شد.
آجرلو با اشاره به اینکه نقش قطر در آن زمان در لبنان تثبیت شد، ادامه داد: «این روند تا تحولات بهار عربی یعنی سال 2010 و 2011 ادامه داشت و پس از آن قطر با استفاده از شبکه الجزیره در پی آن شد که نقشآفرینی جدی تری در تحولات بهار عربی داشته باشد و در آن مقطع دوحه به عنوان یکی از ارکان مهم کشورهای عربی تبدیل شده بود.»
وی افزود: «نتیجه این نقش آفرینی قطر و نفوذ شبکه الجزیره در تحولات مصر و لبنان به وضوح قابل مشاهده بود.»
این کارشناس مسائل خاورمیانه معتقد است با این وجود قطر نتوانست جایگاهی که در لبنان به دنبال آن بود را به دست آورد. آجرلو با بیان اینکه قطر در لبنان با رقبای جدی روبرو بود تاکید کرد: «ایران و سوریه از یک سو با گروه هشت مارس ارتباطات ویژه داشتند و جریان 14 مارس به رهبری سعد حریری و مسیحیان حزب نیروهای لبنانی نیز به عربستان سعودی نزدیک بودند، لذا این شرایط، فضا را برای قطر سخت تر کرده بود.»
وی ادامه داد: «بعد از تحولات سوریه و کنار رفتن امیر حمد در قطر شاهد بودیم که با توجه به هجمه بالایی که از سوی عربستان و دیگر کشورهای عربی به دوحه وارد شد و همچنین فشارهای آمریکا، این کشور تاحدودی از مواضعش در قبال کشورهای عربی عقبنشینی کرد و مناسباتش را در قالب همکاریهایی با ترکیه در رابطه با تحولات جهان عرب دنبال میکرد.»
این کارشناس در توضیح شرایط فعلی قطر در منطقه به تنشزدایی بین عربستان با این کشور اشاره کرد و افزود: «به نظر میرسد اکنون دوحه دوباره این فرصت و فضا را به دست آورده که بازیگریاش را در لبنان تقویت کند، اما با توجه به تجربه این کشور و ظرفیتهایی که دارد با یک نوع محافظهکاری قدم در این مسیر گذاشته است.»
آجرلو با بیان این موضوع که اخیرا سعد حریری مسئول تشکیل کابینه شده است، تاکید کرد: «اما حریری توفیق نداشت که در لبنان اجماع لازم برای تشکیل کابینه را کسب کند، لذا وی به کشورهای مختلف منطقه از جمله امارات و قطر سفر کرد و قرار است به عراق نیز سفری داشته باشد.»
به گفته این کارشناس اگرچه این کشورها جایگاه ویژهای در تحولات لبنان ندارند، اما با توجه به ظرفیتهایشان چه در حوزه رسانه و چه در حوزه کمکهای مالی و عراق در حوزه مرجعیت شیعه میتوانند تا حدودی در تحولات لبنان نقش آفرین باشند.
وی افزود: «لذا سفرهای اخیر حریری به امارات و قطر نخست برای کسب حمایتهای سیاسی و سپس با این هدف صورت گرفت که در داخل افکار عمومی را قانع کند که به عنوان نخستوزیر منتخب در پی کسب کمکهای بینالمللی برای کشورش است.»
آجرلو توضیح داد: «به دنبال انفجار در بندر بیروت، اقتصاد لبنان آسیب جدی دید و به همین دلیل حریری به صورت جدی میخواهد حمایت اقتصادی برخی از کشورهای عربی منطقه را داشته باشد.»
به گفته این کارشناس، نخست وزیر منتخب لبنان قصد دارد تا با این کمکهای اقتصادی، یک وجهه سیاسی برای خود و با هدف حمایت بیشتر مردم کسب کند.
کارشناس مسائل خاورمیانه معتقد است از آنجایی که قطر با جمهوری اسلامی ایران نیز مناسبات خوبی دارد تاکید کرد شاید دوحه از این طریق بتواند تاحدودی فضای داخلی سیاسی میان گروههای مخالف را تلطیف کند.
آجرلو در پاسخ به اینکه آیا سفر حریری به قطر و امارات بیانگر کمرنگ شدن نقش محمدبن سلمان، ولیعهد سعودی در تحولات لبنان است، گفت: «بنسلمان در اغلب پروندههای منطقهای با چالش و مشکل مواجه شده که از جمله این پروندهها، پرونده لبنان است، زیرا از زمان ربایش سعد حریری در عربستان و حبس خانگی وی، نقش عربستان به ویژه بن سلمان در بیروت بسیار تضعیف شد.»
وی تاکید کرد که البته هنوز هم بین گروه 14 مارس و ریاض رابطهای جدی برقرار است.
منبع:https://www.scfr.ir
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.