بایدها و نبایدهای دولت بایدن در خاورمیانه

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
بیشتر از یک دهه است که ایالات‌متحده به دنبال پایان دادن به جنگ در عراق و افغانستان است تا به جای آن به سوی شرق آسیا بیشتر متمرکز شود

تامارا کافمن ویتس: مدیر مرکز سیاست‌های خاورمیانه اندیشکده بروکینگز / معاون سابق وزیر امور خارجه در امور خاور نزدیک، کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه در انستیتوی صلح ایالات‌متحده / استاد روابط بین‌الملل و مطالعات امنیتی دانشگاه جرج تاون

اندیشکده آمریکایی «موسسه بروکینگز» در تحلیلی مبسوط به قلم «تامارا کافمن» رویکرد دولت بایدن به خاورمیانه را بررسی کرد که در بخش ذیل به صورت خلاصه به آن پرداخته می‌شود:

  • بیشتر از یک دهه است که ایالات‌متحده به دنبال پایان دادن به جنگ در عراق و افغانستان است تا به جای آن به سوی شرق آسیا بیشتر متمرکز شود. روندهای جهانی و منطقه‌ای هم اولویت خاورمیانه را در راهبرد جهانی آمریکا تغییر داد. حال چالش آمریکا این است که از منافع باقیمانده خود در منطقه در دوره رقابت شدید قدرت محافظت کند. به همین دلیل بایدن نباید پنجره تغییر را از دست بدهد.
  • شرکای عرب واشنگتن اکنون با محدودیت کاهش قیمت نفت و رکود ناشی از بیماری کرونا دست‌به‌گریبان هستند ضمن آنکه هم‌زمان درگیر یک جنگ نیابتی هم می‌باشند. ضعف این کشورها در کنار تحریم‌های جمهوری اسلامی ایران شرایط منطقه را دگرگون کرده است. دولت بایدن باید از ابزارهای خود راهی برای تعامل با ایران و بازگشت به میز مذاکره باز کند.
  • مؤثرترین ابزار ایالات‌متحده در خاورمیانه دیپلماسی بوده که به‌ویژه در حل‌وفصل منازعات کارساز بوده است. اکنون لیبی و یمن فرصتی را برای دولت بایدن ایجاد می‌کند تا در ایجاد ثبات در منطقه نقش داشته باشد.
  • درگیری خاموش فلسطین هم از جمله پرونده‌هایی است که رویکرد طولانی‌مدت دولت آمریکا را می‌طلبد. همچنین دولت بایدن باید مرزهای مشخصی را در برقراری روابط خود لحاظ کند و رویکرد نامتوازن ترامپ را تکرار نکند.
  • چالش سیاست آمریکا اکنون این است که چگونه از برخی منافع باقیمانده خود در خاورمیانه که همچنان مهم هستند در دوره ریاضت اقتصادی و رقابت شدید منطقه‌ای و جهانی محافظت کند.
  • به نظر می‌رسد توازن کلی ژئوپلیتیک در خاورمیانه در دوره پس از کرونا به نفع ایران تغییر کند. ایران به دلیل فشار تحریم‌ها از مدت‌ها قبل یاد گرفت بدون درآمد نفت زندگی کند و نفوذ منطقه‌ای خود را با توجه به قیمت پایین نفت برنامه‌ریزی کرد. ایران در مقابل با دور زدن تحریم‌ها و کنترل بخش‌های اصلی اقتصاد در داخل امور را مدیریت کرد. پس از عبور از بحران‌های کنونی همه‌چیز مساوی خواهد بود و احتمالاً شاهد خاورمیانه‌ای خواهیم بود که نفوذ ایران در برخی بخش‌های آن تثبیت خواهد شد. این امر در حالی رخ می‌دهد که از نفوذ کشورهای حوزه خلیج‌فارس کاسته می‌شود.
  • تاکنون روندها به نفع نفوذ ایران بوده است و همین امر ضرورت تجدیدنظر در رویکرد بی‌ثمر دولت ترامپ در قبال ایران را برجسته می‌سازد. ترامپ فشار نظامی و اقتصادی را به سطح مجازات رساند اما هرگز خواسته‌های واقع‌بینانه‌ای را روشن و اولویت‌بندی نکرد. وی پیشنهادات ناشیانه‌ای را به رهبران ایران داد و درگیری‌ها در خلیج‌فارس را تشدید کرد. ترور ژنرال سپاه قاسم سلیمانی برخلاف ادعاهای دولت ترامپ باعث بازدارندگی نشد و در عوض آمریکا را در آستانه یک جنگ قرار داد. اقدام تلافی‌جویانه ایران هم ده‌ها نظامی آمریکا را مجروح ساخت. همچنین سیاست ترامپ اقدامات علیه حضور آمریکا در عراق را تشدید کرد. نتیجه اصلی سیاست فشار ترامپ انزوای بین‌المللی آمریکا بود و امنیت دریایی و انرژی را در منطقه کاهش داد. حتی ایران در حوزه غنی‌سازی اورانیوم هم پیشرفت کرد.
  • نویسنده در بخش دیگر مقاله بر این تأکید دارد که ایالات‌متحده آمریکا نباید به اقدامات زیر مبادرت بورزد:

    • ایالات‌متحده می‌خواهد تعامل متعادلی را با منطقه داشته باشد باید برای جلوگیری از ایجاد بحران در منطقه که خواستار مداخله بیشتر واشنگتن است، تلاش کند. آمریکا باید در مورد منازعه فلسطین از اقداماتی همچون چراغ سبز الحاق کرانه باختری خودداری کند. ضمن آنکه روابط خود با فلسطینیان را بازسازی نماید البته این یک اولویت فوری نیست.
    • با وجود دست برتر ایران، واشنگتن نباید به طور کامل از سوریه و لبنان کنار بکشد. بشار اسد رئیس‌جمهوری سوریه نیازمند منابعی برای بازسازی این کشور است و روسیه و ایران در این کشور نفوذ دارند. آمریکا در لبنان هم باید با همکاری فرانسه و دیگران حمایت اقتصادی خود را به اصلاحات معنادار سیاسی و اقتصادی و حمایت از جامعه مدنی این کشور منوط کند.
    • واشنگتن باید نگاه خود به خاورمیانه از دریچه رقابت ژئوپلیتیکی با روسیه و چین را تغییر دهد و فرض را بر این بگذارد که دولت‌های منطقه خود مسیرشان انتخاب کنند. بحران کرونا از شدت مداخله پکن و مسکو در امور منطقه کاسته است اما آمریکا هم نباید به موضوع با نگاه بردوباختی نگاه کند. آمریکا باید تحولات نظامی روسیه در منطقه و پروژه کمربند چینی را رصد نماید.

    نویسنده در پایان این مقاله بر این عقیده است اولویت‌ها برای ایالات‌متحده در منطقه‌ای که مدت‌ها در آن به عنوان هژمون پادشاهی می‌کرد، کاهش‌یافته است. پذیرش این امر برای محافل سیاسی آمریکا دردناک است؛ اما دستاورد سیاسی که پیگیری دیپلماسی در منطقه داشت برای امریکا ارزشمند است. اکنون کووید ۱۹ شرایط خاورمیانه را تغییر داده است و آمریکا دیگر برای ایجاد منطقه‌ای باثبات به تعهدات بلندمدت و پرهزینه نیاز ندارد. تمرکز بر محدود کردن رقابت‌های ژئوپلیتیک در منطقه و استفاده از دیپلماسی در مورد ایران، واشنگتن را قادر می‌سازد تا انرژی کمتری را برای حفظ جایگاه منطقه‌ای خود صرف کند.

 

منابع پژوهش در دفتر پژوهشکده موجود است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *