درس های نظامی جنگ ناگورنو-قره باغ برای اتحادیه اروپا

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
درگیری اخیر میان ارمنستان و آذربایجان، جدا از پیامدهایی از جمله: تقویت موضع ژئوپولیتیکی روسیه، نمایش قدرت ترکیه در همسایگی اروپا، به حاشیه راندن اتحادیه اروپا و عیان شدن ناکارآمدی طرح مشارکت شرقی، آموزه های امنیتی، دفاعی و نظامی مهمی برای اتحادیه اروپا و اعضای آن داشته است.

 در حقیقت، اگر اتحادیه اروپا برای خروج از این موقعیت حاشیه ای به مکانیسم های دیپلماتیک (بر مبنای کمک های بشر دوستانه و …) و الگوی حل منازعه احتیاج دارد؛ پیاده کردن آموزه های نظامی برآمده از این جنگ، به تقویت توانایی های فنی و تکنولوژیکی اروپایی بویژه در رابطه با سیستم های دفاع ضد هوایی و پهپادها احتیاج دارد.

آموزه نخست: اهمیت توامان استراتژی و سیاست. روند هر جنگ تحت تاثیر شرایط خاص سیاسی است که سبب آن شده اند و جنگ قره باغ نیز از این قاعده مستثنی نبود. آذربایجان و ترکیه از پیروزی خود اطمینان داشتند چون روسیه پیشتر اعلام کرده بود که قصد کمک به ارمنی ها (ورای مرزهای شناخته شده) را ندارد. روسیه همچنین، فشار ارتش آذربایجان را ابزاری برای تضعیف نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان می¬دانست. افزون بر اینها، روسیه می¬دانست که اقدام آذربایجان احتمالا منجر به پذیرش طرح های صلح پیشین توسط ارمنستان خواهد شد که سبب تقویت موضع ژئوپولیتیک روسیه خواهد بود. این وضعیت نامطلوب سیاسی (برای ارمنستان) مستقیما به نقطه ضعف ارمنستان در میدان نبرد بدل شد. بر این اساس، ترکیه با اطلاع از همراهی ضمنی مسکو با مداخله نظامی اش به نفع آذربایجان، در اکتبر گذشته چندین فروند جنگنده اف-16 را به عنوان نیروهای بازدارنده در آذربایجان مستقر کرد؛ جنگنده هایی که در جنگ، نیروی هوایی ارمنستان را زمینگیر کردند. نکته جالب اینجاست که دولت ارمنستان نیز در تابستان گذشته، هشت فروند جنگنده سوخو (SU-30) از روسیه تحویل گرفته بود اما به دلیل عدم تمایل روسیه به رویارویی مستقیم ارمنستان و ترکیه، از آنها در مقابل اف-16 ها و هواپیماهای بدون سرنشین ارتش آذربایجان، استفاده نکرد؛ بنابراین، در حقیقت، این روسیه بود که برتری هوایی را به آذربایجان و ترکیه هدیه داد.
آموزه دوم: اهمیت کامپیوتر ها و شبکه ها. به مانند سوریه و لیبی، در این جنگ نیز سیستم دفاع هوایی روسی در برابر حملات هواپیماهای بدون سرنشین کوچک و کند، غیر موثر بود؛ اتفاقی که بحث در مورد توان واقعی سیستم های دفاع ضد هوایی روسیه را در اروپا به راه انداخته است. در این رابطه باید توجه کرد که مدرن ترین سیستم های دفاع هوایی ارمنستان (S-300 pt، 9k37M Buk-M و PS series) همه در دهه 80 ساخته شده و به رغم در اختیار داشتن موشک های قوی، سنسورهای آنها برای ردیابی و شناسایی جت های جنگنده با سرعت بالا طراحی شده و از رهگیری پهپادهای کوچک و کند عاجز است. نکته دیگر اینکه این سیستم ها مجهز به قابلیت Plut-Fusion (همجوشی) به معنای دریافت داده ها از رادارهای مختلف و تبدیل آنها به یک گزارش وضعیت واحد نیستند؛ قابلیتی که برای شناسایی اهداف کوچک مانند پهپادها ضروری است ؛ بنابراین، پهپادهای ارتش آذربایجان به راحتی در آسمان ارمنستان پرواز می¬کردند و تنها در روزهای پایانی جنگ و به دنبال عملیات شناسایی گسترده (و عمیق) آذربایجان در ارمنستان، روسیه در شهر ارمنی Gyumri از سیستم جنگ الکترونیک Krasukha استفاده کرد. البته در مقابل، آذری ها هم از هواپیماهای ضد رادار اسرائیلی بهره بردند. مجموعه این تحولات حاوی یک درس مهم برای اروپا بود و آن این اینکه جدا از بحث های روتین اروپایی در مورد خلع سلاح، اروپا باید متوجه استفاده روز افزون از تکنولوژی های جدید و هوش مصنوعی در ساخت سلاح های کشنده خودکار بوده و توان نظامی خود را با توجه به این آموزه های جدید، تقویت کند.
آموزه سوم: اهمیت از بین بردن نقطه قوت دشمن (استفاده تاکتیکی درست از فناوری). استفاده هوشمندانه ارتش آذربایجان از پهپادها (بر اساس مشاوره نظامی ارتش ترکیه) به ارتش این کشور این امکان را داد تا موقعیت نیروهای ارمنی و امکانات لجستیکی شان را به دقت شناسایی کرده و سپس، این مواضع را با توپخانه معمولی بمباران کنند؛ اتفاقی میدانی که منجر به تضعیف دفاع ارتش ارمنستان شد. جالب توجه است که این تاکتیک حتی در سرزمین های کوهستانی که ارمنی ها تصور می¬کردند دفاع از آنها آسان است نیز جواب داد و در نهایت، این نبرد در شوشا بود که ارمنستان را وادار به تسلیم شدن کرد. در حقیقت، موضوع مهم در اینجا نه جنبه فنی پهپادها بلکه تاکتیک درست آذربایجان در استفاده از آنها در عملیات زرهی معمول بود.
در جمع بندی درس هایی که اروپا می تواند از این نبرد بیاموزد؛ باید توجه داشت که از زمان پایان جنگ سرد، بیشتر ارتش های اروپایی، سیستم دفاع هوایی خودکار مبتنی بر اسلحه را به تدریج کنار گذاشته اند و سیستم های دفاعی قابل حمل توسط انسان، مانند Stinger و Igla به عنوان سیستم های دفاع هوایی کوتاه برد، شانس کمی برای هدف قرار دادن هواپیماهای کوچکی مثل هواپیماهای ضد رادار یا پهپادهای کوچک غیر قابل رویت برای اپراتور را دارند . همچنین، هیچ ارتش اروپایی دارای سیستم با کیفیت همجوشی در سیستم دفاع هوایی اش نیست و تنها فرانسه و آلمان گیرنده های برد کوتاه ضد پهپاد را در اختیار دارند؛ بنابراین، رفع این نقایص نظامی بویژه در رابطه با دفاع ضد هوایی اولویت نظامی مهمی برای کشورهای اروپایی است.

 

منابع پژوهش در دفتر پژوهشکده موجود است.

 

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟