مرگ شیخ خلیفه و چشم انداز مبهم اصلاحات در بحرین

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید

بحرین یکی از چهره‌های قدرتمند خاندان سلطنتی آل‌خلیفه و از بنیانگذاران دولت بحرین پس از استقلال از قیمومیت بریتانیا در سال 1971 را از دست داد. بنابر گزارش خبرگزاری دولتی بحرین «خلیفه بن سلمان بن حمد آل خلیفه» نخست‌وزیر این کشور روز چهارشنبه (21 آبان) در سن 84 سالگی در بیمارستانی در ایالات متحده درگذشت.

او که طولانی‌ترین دوره نخست‌وزیری حال حاضر جهان را در کارنامه داشت، عموی پادشاه کنونی «حمد بن عیسی آل خلیفه» و فرزند حاکم سابق بحرین «شیخ سلمان بن حمد» بود که از سال 1942 تا 1961 بر این جزیره حکومت کرد. از شیخ خلیفه به عنوان شخص شماره دو قدرت در بحرین یاد می‌شد. طبق یک سنت سیاسی غیررسمی در حالی که حاکم مسئولیت دیپلماسی و تشریفات سیاسی جزیره را بر عهده دارد، نخست‌وزیر وظیفه اداره امور اجرایی را عهده­دار می‌باشد. از این حیث شیخ خلیفه در راس امور این کشور قرار داشت و از وی به عنوان یکی از معماران اصلی اقتصاد بحرین یاد می‌شد. اما علاوه بر پایه‌ریزی اقتصادی، شیخ خلیفه نقش اساسی نیز در سرکوب مخالفان و اعتراضات مردمی طی دهه‌های گذشته داشت و به عبارتی مغز متفکر دستگاه سرکوب سیستم سیاسی بود.

در ادامه با نگاهی به کارنامه سیاسی «خلیفه بن سلمان» به این پرسش خواهیم پرداخت که، کنار رفتن وزنه سنگینی چون او، چه تأثیری بر نوع رابطه جامعه و حکومت در بحرین خواهد داشت؟ ژئوپلتیک خاص بحرین در همجواری با دو قدرت بزرگ منطقه‌ای رقیب یعنی ایران و عربستان و میزبانی از ناوگان پنجم نیروی دریایی ایالات متحده تأثیر غیرقابل انکاری بر روند تحولات این کشور بویژه کشاکش سیاسی میان حکومت و مخالفان داخلی عمدتاً شیعه داشته است. از این حیث در خلأ خلیفه بن سلمان این امکان قوت گرفته است که پادشاه با انتخاب «سلمان بن حمد» فرزند ارشد و ولیعهد خود که چهره‌ای میانه‌رو محسوب می‌شود، پیامی را برای کاهش شکاف بوجود آمده با اکثریت جامعه از خود صادر کرده باشد. اما نوع واکنش مخالفان چگونه خواهد بود؟ از طرف دیگر چالش‌های جانشین برای موفقیت در این مأموریت خطیر چه خواهد بود؟

کارنامه شیخ خلیفه؛ سابقه‌ای از قدرت و سرکوب

شیخ خلیفه بن‌سلمان که سابقه ریاست شورای آموزش بحرین پیش از انتصاب به عنوان نخست‌وزیر را داشت، به ویژه در دهه‌های آغازین دوران نخست‌وزیری‌اش به دلیل تلاش‌هایی که برای اصلاحات و پیشرفت اقتصادی کشورش انجام می‌داد، بسیار مورد ستایش قرار گرفت. بحرین به نسبت دیگر کشورهای عربی همسایه‌اش دارای منابع زیاد انرژی نیست، اما شیخ خلیفه تمام تلاش خود را به کار گرفت تا این پادشاهی عربی را به قطبی اقتصادی در منطقه تبدیل کند؛ طرحی شبیه طرح امارت دوبی در امارات عربی متحده.

به عنوان نمونه، شیخ خلیفه بن‌سلمان در سال ۲۰۰۲ پروژه ساخت «بندر مالی بحرین» (The Bahrain Finantial Harbour) را با یک میلیارد دلار سرمایه اولیه آغاز کرد که چند سال بعد ساختمان آن شامل دو آسمان‌خراش هم‌اندازه و به ارتفاع ۲۶۰ متر در منامه افتتاح شد. هدف از تأسیس چنین مرکزی، جذب سرمایه‌های خارجی و تبدیل بحرین به یک باشگاه مالی و بانکی در خلیج فارس بود.

 

همچنین از اقدامات مهم دوران نخست‌وزیری شیخ خلیفه بن‌سلمان تقویت روابط با عربستان سعودی همسایه ثروتمند و قدرتمند بحرین بود. افتتاح بزرگراه ملک فهد در سال 1986 به عنوان اولین خط اتصال زمینی با عربستان سعودی که از دیدگاه اقتصادی و امنیتی برای حکومت بحرین بسیار حائز اهمیت است از دستاوردهای او محسوب می‌شود.

شیخ خلیفه علاوه بر تقویت روابط اقتصادی و نظامی با کشورهای غربی، در استحکام روابط به ویژه روابط اقتصادی با کشورهای شرق جهان نیز تلاش می‌کرد. به عنوان مثال، در سال ۲۰۰۴ در سفری اقتصادی به دهلی‌نو، با مقام‌های کنفدراسیون صنعتی هند دیدار داشت. در سال ۲۰۰۷ نیز بان کی مون، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد، در حاشیه نشست شورای اقتصادی و اجتماعی این سازمان در ژنو، جایزه برنامه اسکان بشر ملل متحد برای طرح‌ها و ابتکارات در زمینه زندگی شهری و فراهم‌سازی مسکن برای افراد محروم را به شیخ خلیفه بن‌سلمان اهدا کرد.

اما علی‌رغم این اقدامات در حوزه اقتصادی، که حتی منتقدین داخلی نیز آنها را بی‌تأثیر در رفع تبعیض و بهبود شرایط اقتصادی شیعیان می‌دانستند، میراث سیاسی شیخ خلیفه او را به نماد کامل دیکتاتوری و فساد سیستم حاکم در نگاه مخالفان تبدیل کرده بود. به عنوان یک نمونه مهم تجمل‌گرایی شیخ خلیفه که چهره او را در جامعه مخدوش کرده بود، وی دارای یک جزیره خصوصی در بحرین بود که حیواناتی چون غزال و طاووس در باغ آن جزیره پرسه می‌زدند. او دیدارهای خود با مقام‌های خارجی را در این جزیره انجام می‌داد. اما علت اصلی عدم محبوبیت شیخ خلیفه در میان جامعه بحرین نقش او در سرکوب مخالفان بود.

سید احمد الوادایی، یکی از مبارزین سیاسی و مخالفان برجسته بحرین که در تبعید به سر می‌برد در مصاحبه با روبترز گفت شیخ خلیفه “سرکوب وحشیانه” مخالفان را در دهه 1990 طراحی کرده و بر سرکوب قیام 2011 نظارت داشته است. همچنین مارک اوون جونز، استادیار مطالعات خاورمیانه در دانشگاه حمد بن خلیفه در قطر نیز معتقد است: “مرگ پرسابقه‌ترین نخست وزیر جهان توسط بسیاری از مخالفان سیاسی بحرین مورد استقبال قرار خواهد گرفت، زیرا وی یکی از معماران اصلی سیستم سرکوبگر بوده است.”

شکاف میان جامعه و دولت در بحرین حداقل در سه دهه گذشته به دلیل اعتقاد مخالفان به وجود بی‌عدالتی و تبعیض سازمان‌یافته علیه شیعیان که اکثریت جامعه هستند و در مقابل مقاومت خاندان حاکم در برابر انجام اصلاحات واقعی برای رفع تبعیض و در دستور کار قرار دادن سرکوب نظام‌مند اعتراضات، به چشم می‌خورد. اتهام دیگری که به دولت وارد می شود تلاش برای تغییر آرایش مذهبی این کشور از طریق اعطای تابعیت به اعراب سنی از سایر مناطق خاورمیانه و کشورهای آسیایی مانند یمنی‌ها و پاکستانی ها است.

در دهه 1990 (1994-1998) شیعیان بحرین با خواست توسعه اقتصادی و انجام اصلاحات سیاسی دست به قیام زدند و شیخ الخلیفه با حصر هزاران نفر و اتخاد رویکرد مشت آهنین به استقبال ناآرامی‌ها رفت. سالها بعد نیز با شروع خیزش های عربی 2011، امواج آن بحرین را نیز فرا گرفت و شعله اعتراضات در بحرین همانند بشکه باروتی که نیازمند یک جرقه بود، فراگیر شد. در این اعتراضات شیخ خلیفه نقش رهبری سرکوب‌ها و مغز متفکر جریان سرکوب را همانند آنچه در دهه 90 روی داده بود را بر عهده گرفت.

در واقع، این شیخ خلیفه بود که از شاهزاده نایف، وزیر کشور وقت عربستان سعودی خواست که نیروهای خود را به بحرین اعزام کند. در 14 مارس 2011، نیروهایی از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، بر اساس توافق نامه ای به نام سپر امنیتی جزیره، وارد بحرین شدند و در حمایت از خاندان حاکم به سرکوب اعتراضات دامن زدند.

در این برهه شیخ خلیفه در مصاحبه‌ای با روزنامه اشپیگل آلمان علیه جنبش های انقلابی در سراسر جهان عرب صحبت کرد. او گفت: «فکر می کنید من از دیدن آنچه در همه این کشورها اتفاق افتاده خوشحالم؟ این بهار عربی نیست. بهار در مورد گلها، انسانهای شاد و عشق است، نه مرگ، هرج و مرج و ویرانی.»

حتی وقتی از او در مورد درخواست شهروندان بحرینی برای برکناری اش از سمت نخست وزیری پرسیده می‌شد، استقرار 40 ساله خود بر منصب غیرانتخابی را دموکراتیک عنوان می‌نمود. هنگامی که در سال 2012 از او در این مورد سوال شدگفت: «سیستم‌های دموکراتیک بسیار متفاوت هستند… چرا ما نمی‌توانیم متفاوت باشیم؟». اما در حالی که حضور شیخ خلیفه در قدرت فصل سرد دموکراسی در بحرین بود اکنون مرگ او بارقه‌های امید را برای دموکراسی‌خواهی در بحرین بوجود آورده است.

مریم الخواجه فعال حقوق بشر بحرینی در توئیتی به توصیف سرکوبگری خلیفه بن سلمان پرداخته است. او نوشته: او معروف بود که می گفت: شیعیان مانند فرش ایرانی هستند، هرچه بیشتر روی آنها قدم بگذارید بهتر می شوند…

                                                     مسیر دشوار سلمان بن حمد

سلمان بن حمد بن عیسی (زاده 1969) که از او به عنوان سیاست‌مداری عملگرا و رفرمیست یاد می‌شود، تحصیلکرده غرب است و به نسل جدید حاکمان در خلیج فارس تعلق دارد. او مدرک کارشناسی علوم سیاسی از دانشگاه واشنگتن دی سی و مدرک کارشناسی ارشد فلسفه تاریخ از دانشگاه کمبریج دارد.

 او که فعالیت در پست معاونت فرماندهی عالی نیروهای دفاعی بحرین را در اختیار دارد، در سالهای اخیر که شیخ خلیفه به دلیل بیماری قادر به اداره امور دولت نبود، عملاً عهده‌دار وظایف نخست‌وزیری بود. او در سال 2013 رسماً به عنوان معاون نخست‌وزیر منصوب شد و نفوذ خود را بر اوضاع سیاسی و اقتصادی افزایش داد.

اکنون به نظر می‌رسد بزرگترین چالش‌های او مقابله با بحران اقتصادی این کشور و از طرف دیگر ایجاد آشتی ملی است که حل این چالش‌ها نیز به سادگی میسر نیست، بویژه که او باید با رقابت‌های درون خاندانی برای رسیدن به راس هرم قدرت نیز دست و پنجه نرم کند.

هشدارها در مورد اقتصاد بحرین روز به روز بیشتر می شود. براساس اعلام صندوق بین المللی پول در آوریل 2019 بدهی عمومی بحرین از ۹۳ درصد در پایان سال ۲۰۰۸، به ۱۱۴ درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور در آن سال رسید. با وجودی که 11 سال از چشم انداز اقتصادی 2030 بحرین می‌گذرد، اما حرکت در مسیر رشد اقتصادی و متنوع شدن اقتصاد بحرین، بجز یک دوره کوتاه 2001 تا 2006، تحولی چشم‌گیر را شاهد نبوده است. اقتصاد بحرین وابسته به بانکداری وگردشگری است و ذخایر نفتی این کشور در رده پایین‌ترین تولیدکنندگان نفتی در بین کشورهای عربی دارنده نفت قرار دارد. بحرین روزانه حدود 45 هزار بشکه نفت از میدان نفتی بحرین تولید می‌کند و در درآمد حاصل از یک میدان دیگر با عربستان که روزانه حدود 300 هزار بشکه تولید دارد سهیم است. بر اساس گزارشی که وزارت دارایی بحرین در اواخر مرداد ماه سال جاری منتشر کرد درآمد دولت این کشور در نیمه اول 2020، تا 910 میلیون دینار معادل 2.4 میلیارد دلار کاهش یافته است که 29 درصد کمتر از همین دوره در سال گذشته میلادی بوده است.

موسسه فوربس نیز اواسط آگوست 2020 با بررسی وضعیت اقتصادی بحرین اعلام کرد کسری بودجه این کشور در نیمه اول سال جاری میلادی در نتیجه همه‌گیری ویروس کرونا و قیمت پایین نفت تقریباً دو برابر شده است. از طرف دیگر تلاش‌های دولت برای یافتن منابع جایگزین بویژه اخذ وام با مشکل مواجه شده است. عربستان و امارات در سال 2018 وعده ده میلیارد دلار کمک اقتصادی به بحرین را دادند که تا سال 2023 در اختیار منامه قرار بگیرد اما این کشورها خود اکنون با بحران مالی دست به گریبان هستند.

اما علاوه بر چالش اقتصادی، بن بست سیاسی بوجود آمده میان دولت و مخالفان پرونده مهم دیگری است که سلمان باید به آن سروسامان بدهد. وی در اوج ناآرامی‌های سال 2011 مسئولیت مذاکرات دولت با مخالفان را نیز برعهده داشت اما ثمربخش نبود و در پی سرکوب این اعتراضات، تحولات سال 2011 همچون زخمی چرکین هرازگاهی سر باز کرده و بحران‌آفرین می‌شود. یافتن نسخه علاج التیام این زخم نیز در سالهای گذشته با فشارهای دولت علیه مخالفان، همانند لغو تابیعت و تبعید شیخ عیسی قاسم روحانی پرنفوذ شیعه و ممنوع اعلام شدن فعالیت حزب الوفاق به عنوان جریان اصلی مخالف با گرایشات میانه‌روانه و رفورمیستی، بسیار سخت شده است.

در این میان رقابت‌های ژئوپلتیکی منطقه‌ای میان ایران از یکسو و عربستان و آمریکا و امارات از سوی دیگر بر تعمیق بحران افزوده است. موضوعی که دیوار بی‌اعتمادی میان حکومت و مخالفان را عریض و طویل کرده است. دولت، مخالفان و اقدامات اعتراضی آنها را ناشی از دخالت‌های تهران در حمایت از شیعیان و توطئه‌ای در جهات ایجاد بی‌ثباتی و براندازی رژیم می‌داند و از سوی دیگر مخالفان نیز حکومت را به وابستگی خارجی به عربستان متهم می‌کنند. در این میان می‌توان انتظار داشت که مسأله عادی‌سازی با اسرائیل نیز به تشدید دیدگاه توطئه‌نگر دولت و مخالفان بیافزاید؛ یعنی جایی که دولت مخالفت‌ها با عادی‌سازی را از چشم خط‌دهی تهران به مخالفان می‌بیند. در این شرایط گرایشات اصلاح گرایانه سلمان بن عیسی ولیعهد و نخست وزیر کنونی بحرین در یک آزمون واقعی محک خواهد خورد تا عیار آن در شرایط پیچیده اجتماعی، بحران اقتصادی و رقابت های منطقه ای بیش از پیش برای افکار عمومی و بخصوص معترضین مشخص شود.

 

 

منابع پژوهش در دفتر پژوهشکده موجود است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟