از ائتلاف باورنکردنی علی عبدالله صالح با حوثیها و سپس جدایی منجر به کشته شدناش تا شکاف در صف نیروهای عدن (میان نیروهای منصور هادی و جدایی طلبان شورای انتقالی) و نمایانتر شدن خطوط رقابت ژئوپلتیک عربستان و امارات در جنگ. حال اما در سایه صفآرایی گسترده شمال و جنوب بر سر کنترل شهر استراتژیک مأرب به عنوان خط مقدم کنونی جنگ، بار دیگر صفحه جدیدی از شکلگیری ائتلافهای جدید در حال رقم خوردن است که در صورت اجرا به طور حتم جغرافیای سیاسی و نظامی جنگ یمن شاهد تحولات چشمگیری خواهد شد.
مناقشه مأرب دیرزمانی است که به صورت زخمی سر باز کرده در کشاکش جنگ میان دو قطب صنعا و عدن به وجود آمده است، اما آنچه اکنون این شهر را در کانون تحولات یمن قرار داده است تصمیم حوثیها برای تصرف این شهر استراتژیک در آغاز سال جاری میلادی بود که با شروع پیشروی به سمت منطقه نهم در استان صنعا و تصرف الحزم، مرکز استان الجوف آغاز شد. اهمیت کنترل این شهر در راهبرد نظامی کاهش قدرت دولت منصور هادی در شمال به اندازه ای است که حوثیها در طول عملیات خود تمامی درخواستها و فشارهای بین المللی برای توقف پیشروی را نادیده گرفتند.
اما بر اساس اعلام روزنامه الاخبار این پیشرویها طی روزهای گذشته متوقف شده و از میزان درگیری بین ارتش و کمیتههای مردمی یمن با نیروهای وابسته به منصور هادی کاسته شده است. این امر که می تواند ناشی از فضای توافق تبادل اسرا و همچنین زمزمههای شروع دور جدید گفتگوهای یمنی- یمنی در مسقط باشد اما دلیل مهمتری دارد.
بر اساس اعلام روزنامه الاخبار “آتش بس غیرعلنی” مأرب نتیجه مذاکراتی است که با واسطه قطر بین حوثیها و شبهنظامیان حزب اخوانی «الاصلاح» (متحد دولت عدن) که مأرب را در کنترل خود دارند، شکل گرفته است. این روزنامه به نقل از منابع خود همچنین از احتمال اقدام قطر در بازگشایی سفارت خود در صنعا پس از اقدام مشابه ایران خبر داد. موضوعی که میتواند شرایط جنگ را برای عربستان نیز پیچیده تر از قبل کند.
مارب در شمال مرکزی یمن و در شرق پایتخت صنعا واقع شده است. این استان توسط پنج استان دیگر احاطه شده است: الجوف از شمال، صنعا از غرب، البیضا و شبوه از جنوب و حضرموت از شرق. موقعیت استراتژیکی این استان، جمعیت بالا، موقعیت اقتصادی و ذخایر نفت و گاز مارب را به عنوان یک استان استراتژیک و بسیار گرانبها در جنگ بین صنعا و دولت مستعفی تبدیل کرده است. خط لوله اصلی انتقال نفت یمن از طریق مأرب به پایانه نفتی راس عیسی در دریای سرخ می رود. قبل از شروع جنگ در سال 2015، جمعیت مارب حدود 411000 نفر بود اما اکنون با توجه به شمار زیاد آوارهگانی که از استانهای اطراف به این شهر هجوم آورده اند جمعیت این استان در حدود 2 و نیم میلیون نفر برآورد می شود.
در ۹ کیلومتری شمال شهر مأرب یمن ویرانه های یک معبد به نام عرش بلقیس یا محرم بلقیس قرار دارد که از دوران حکمرانی ملکه سبأ بلقیس به جا مانده است
مأرب همچنین دارای یک تاریخچه فرهنگی غنی است که تقریباً به 3000 سال قبل باز می گردد. مأرب به عنوان پایتخت سابق پادشاهی سبا، مملو از نمادهایی از تمدن سبایی قبل از اسلام، از جمله سد مأرب است که مربوط به قرن هشتم قبل از میلاد است. این شهر به لحاظ تاریخی یک شریان تجاری مهم محسوب می شد که جهان مدیترانه و شبه جزیره عربستان را به هم پیوند می داد. مأرب علاوه بر مرکزی سیاسی و تجاری، پایتخت مذهبی نیز بود که میزبان چندین معبد از جمله معبد اوام، بزرگترین معبد پیش از اسلام در شبه جزیره عربستان و معبد باران، معروف ترین بنای دیدنی یمن میباشد.
وجود بخش زیادی از میراث تاریخی یمن در این شهر موجب رونق هتل ها، رستوران ها، شرکت های ساختمانی و سایر انواع تجارت رشد اقتصادی بیشتر آن نسبت به دیگر مناطق یمن شده اند. در سال 2015 با کنترل انصارالله بر بانک مرکزی در صنعا، بانک مارب انتقال هرگونه درآمدی را به صنعا متوقف کرد و سهم 20 درصدی از درامدهای نفتی را به عدن ارسال کرد.
مأرب برای سعودیها نیز از اهمیت ویژه برخوردار است از جمله به دلیل سرمایه گذاری های عربستان در این منطقه که برای نمونه می توان به ساخت ایستگاه گاز مارب در سال 2007 اشاره کرد. همچنین مارب از نظر امنیتی برای عربستان اهمیت دارد. عربستان در این استان پایگاه نظامی مهمی دارد و گزارش شده است که عربستان سعودی در سال 2015 به هادی هشدار داده بود که اجازه ندهد حوثی ها مارب را کنترل کنند و این را “خط قرمز” اعلام کرده بودند.
در شرایطی که مأرب عمده ترین پایگاه نیروهای حزب اخوانی اصلاح در تحولات یمن محسوب می شود و شرایط محاصره نظامی شهر توسط حوثیها، کابوس از دست دادن پایگاه سنتیشان را برای اخوانیها به واقعیت نزدیک کرده، مولفههای پیشران دیگری بویژه نزاع قدرت در نیروهای حاضر در جبهه عدن و همچنین تلاش قطبهای منطقهای اخوان یعنی قطر و ترکیه برای افزایش نقشآفرینی در تحولات یمن، بر سوق یافتن اصلاح به سمت مذاکره با صنعا تأثیرگذار بوده است.
اختلافات میان اخوانیها با جنوبیهای وابسته به امارات در دولت هادی موضوعی است که کاملاً هویدا است و حزب اصلاح توافق ریاض برای تقسیم برابر پستهای وزارتی با شورای انتقالی را گامی در مسیر کاهش تأثیرگذاری و نقش خود در دولت عدن می دید. بویژه پس از آنکه منصور هادی در بازگشت از سفر شهریور ماه خود از آمریکا اعلام کرد که در پی تغییر در ساختار کابینه است.
عدم انتقاد صریح عربستان در توافق ریاض از تصرف جزیره سقطری توسط امارات که دیگر پایگاه مهم اخوانیها در یمن محسوب می شد، دیگر عامل نگرانی حزب اصلاح از به حاشیه راندن خود در نتیجه برنامه های آینده سعودی در یمن می باشد.
همزمان مذاکرات مسقط نیز میتواند پرده دیگری از نگرانیهای حزب اصلاح از برنامه های ریاض را نمایش دهد. در صورتی که به نظر میرسد نگرش اصلی عربستان در همسویی با ابوظبی به سمت تجزیه یمن سوق یافته است (با درک ناتوانی خلع ید از حوثیها با ابزار نظامی و افزایش فشارهای خارجی برای پایان جنگ)، حزب اصلاح همانند منصور هادی و حتی بیش از آن، شکلگیری توافقی دو طرفه میان تهران و ریاض را به منزله مات شدن خود در عرصه تحولات آینده خواهد یافت؛ بویژه که پایگاههای سنتی حضور خود در یمن را از دست داده میبیند و تجربه سالهای جنگ نشان داده که میز مذاکرات همواره بازخوردی از کارتهای بازی به دست آمده در عرصه میدانی نبرد است.
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.