در این مذاکرات هیئتهایی از روسیه، ایران و ترکیه دربارهی اوضاع سوریه و چشمانداز صلح و ثبات در این کشور جنگزده گفتگو کردند. در بیانیهی پایانی این نشست، سهگانهی “کشورهای ضامن” آتشبس در سوریه، ضمن حمایت از کار کمیتهی قانون اساسی سوریه،”از طریق تعامل مداوم با طرفهای سوری”، اعلام کردند که به حاکمیت، استقلال، وحدت و تمامیت ارضی این کشور “قویاً متعهد” هستند.
سه کشور بنیانگذار روند آستانه، بیش از چهار سال پس از شروع این نوع مذاکرات، هنوز این روند را چارچوبی موثر برای هماهنگی سیاستها و اقدامات و همچنین تأمین منافع خود در سوریه میدانند. در آخرین دور گفتگوها در سوچی، کشورهای عراق، لبنان و اردن نیز به عنوان ناظر حضور داشتند. از این رو میتوان گفت که از منظر سازمانی، نه تنها روند آستانه توانسته است به عنوان چارچوبی دیپلماتیک برای مسئله سوریه اثر گذار باشد، بلکه از نظر ساختاری نیز گسترش یافته است. با این وجود، در حال حاضر چالشهایی برای ادامهی همکاری میان مسکو، تهران و آنکارا در سوریه وجود دارد.
مراسم رسمی آغاز گفتگوهای آستانه در بهمن ماه ۱۳۹۵ با آغاز دورهی ریاستجمهوری دونالد ترامپ در ایالات متحده همزمان شد. بدون شک تحولات مهمی پس از شروع بحران سوریه در سال ۱۳۸۹ به وقوع پیوستند، کشورهای ایران، روسیه و ترکیه را به سمت همکاری در سوریه سوق دادهاند. با این حال، رویکرد دوپهلو – و در واقع غالباً مبهم – دولت ترامپ در قبال سوریه، و به ویژه عدم تمایل این دولت به حضور جدی در چارچوبهای دیپلماتیک مورد حمایت سازمان ملل، عامل اصلی حفظ روند آستانه به عنوان یک مسیر جایگزین بود.
با گذشت دو ماه از ریاستجمهوری جو بایدن، دولت جدید ایالات متحده هنوز استراتژی خود را در مورد سوریه تشریح نکرده است. با این حال، روندهای فعلی حاکی از آن است که ارکان اصلی این استراتژی از بسیاری جهات تداوم آن چیزی خواهد بود که تا کنون انجام شده است. در واقع، احتمالاً ایالات متحده حضور نظامی خود در سوریه را ادامه میدهد و حتی آن را گسترش خواهد داد. این کشور احتمالاً فشار سیاسی و اقتصادی خود را نیز بر دولت سوریه حفظ میکند و به تلاش برای مهار ایران در سوریه، در ضمن جلوگیری از احیای داعش ادامه خواهد داد. انتظار میرود ایالات متحده ضمن ادامهی همکاری سیاسی با متحدان در چارچوبهای چند جانبه برای حل بحران سوریه، به کردهای سوری در زمینهی عمل به تعهداتش اطمینان خاطر دهد. همچنین برخی از اعضای دولت جدید ایالات متحده پیش از این اظهار داشتهاند که واشنگتن برای تأمین منافع اصلی خود در سوریه باید با مسکو همکاری کند.
اتخاذ استراتژی فوق توسط دولت بایدن، میتواند از حداقل دو جنبه بر روند آستانه تأثیر بگذارد. اگر ایالات متحده در تعامل با روسیه جدی به نظر برسد، و به ویژه اگر استراتژی جدید ایالات متحده منجر به احیای چارچوبهای سازمان ملل متحد مانند روند ژنو شود، شاید مسکو ترغیب شود به موازات روند آستانه – یا حتی به عنوان جایگزینی برای آن – وارد مسیر دیپلماتیک با واشنگتن شود. در واقع، مسکو از همان ابتدا گفتگوهای آستانه را مکمل صلح ژنو میدانست و نه جایگزین آن. روسها همچنین به خوبی میدانند که در صورت عدم مشارکت معنادار غرب، ثبات و انتقال سیاسی در سوریه حاصل نمیشود. این دیدگاه با رویکرد ایران که آستانه را تنها چارچوب موثر برای حل بحران سوریه میداند مغایرت دارد. در همین حال، تمرکز واشنگتن بر مهار تهران میتواند خطر رویارویی نظامی بین آمریکا و ایران یا گروههای مورد حمایت ایران را افزایش دهد. تبدیل شدن سوریه به صحنهی رویارویی ایران و آمریکا سناریویی نیست که روسیه و ترکیه از آن استقبال کنند.
چالش دیگر روند آستانه از مسئله کردها ناشی میشود، که همچنین مستقیماً با رویکرد در حال تکامل آمریکا در قبال سوریه ارتباط دارد. افزایش حمایت آمریکا از کردهای سوریه نگرانیهایی را در ترکیه ایجاد میکند و روابط ناآرام واشنگتن و آنکارا را بیش از پیش پیچیده میکند. در واقع، رئیسجمهور ترکیه رجب طیب اردوغان در تاریخ ۲۷ بهمن ایالات متحده را به حمایت از حزب غیرقانونی کارگران کردستان (پ ک ک)، که واشنگتن خود آن را به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی کرده است، متهم کرد. ترکیه نیز اخیراً با تهدید حمله به سنجار در استان نینوا، عملیات نظامی خود علیه شبهنظامیان کُرد در شمال عراق را شدت بخشیده است. در صورتی که آنکارا نتواند با واشنگتن در مورد مسئلهی کردها به تفاهم برسد، احتمال جدی وجود دارد که این کشور عملیات نظامی جدیدی علیه نیروهای کرد در سوریه آغاز کند.
این تحولات در حالی رخ میدهند که ایران و روسیه تلاش میکنند کردها را برای دستیابی به مصالحه با دولت سوریه ترغیب کنند. چنین اقدامی میتواند گامی در جهت احیای تسلط کامل رئیسجمهور بشار اسد بر تمام سوریه باشد. این امر همچنین میتواند ضمن کاهش نگرانیهای ترکیه، از نفوذ ایالات متحده در این کشور بکاهد. نکتهی قابل توجه دیگر این است که تهران و مسکو همچنان در تلاشند تا از تهدید حملهی ترکیه برای سوق دادن کردهای سوریه به سمت دمشق استفاده کنند. به عنوان مثال، در ۴ اسفند، گزارش شد که روسیه نیروهای خود را از شهرهای کردنشین عین عیسی و تل تمر بیرون کشیده است. این عقب نشینی همزمان با تهدیدهای ترکیه، به عنوان هشداری برای کردها تلقی میشد که آنها باید بین آشتی با اسد یا بیدفاع ماندن در برابر ترکیه یکی را انتخاب کنند. با این حال، واقعیت این است که نه روسیه و نه ایران، هیچکدام حاضر نیستند که ترکیه با یک عملیات نظامی جدید نفوذ خود را در سوریه گسترش دهد.
سرانجام، وضعیت در شمالغربی استان ادلب سوریه نیز میتواند به چالشی جدی برای آیندهی روند آستانه تبدیل شود. جبههی ادلب از زمان دستیابی روسیه و ترکیه به توافق آتشبس در ۱۵ اسفند ۱۳۹۸، نسبتاً آرام بوده است. بیانیهی پایانی آخرین نشست آستانه نیز بر لزوم حفظ آتش بس تأکید کرد. با این وجود، در جریان مذاکرات سوچی، اختلافات جدی در مورد این استان ِ تحت کنترل شورشیان وجود داشت. در این مذاکرات ایران و روسیه، ترکیه را تحت فشار قرار دادند تا به تعهدات خود برای ریشهکن کردن گروههای تروریستی فعال در این منطقه عمل کند. از این رو، آتشبس در ادلب بسیار متزلزل به نظر میرسد و خطر شروع درگیری جدید بین ارتش سوریه و گروههای شورشی مورد حمایت ترکیه وجود دارد.
شایان ذکر است که آخرین دور نبردها در ادلب در اوایل سال ۲۰۲۰ (۱۳۹۸/۹۹) محدودیتهای روند آستانه را آشکار نمود. اگرچه نیروهای مورد حمایت ایران برای اولینبار به طور فعال در جبههی ادلب در حمایت از ارتش سوریه حضور داشتند، اما تهران در مذاکرات آتش بس عملاً به حاشیه رانده شد زیرا مسکو و آنکارا ترجیح دادند به این موضوع به طور دوجانبه رسیدگی کنند.
اگر ایران همچنان در تحولات ادلب دخالت داده نشود، میتوان انتظار داشت که تهران نقشی مخرب ایفا کند. به عنوان مثال ممکن است ایران علیرغم مخالفت روسیه، اسد را تشویق کند تا یک عملیات نظامی جدید در این استان انجام دهد. بیشک چنین سناریویی یکپارچگی روند آستانه را به چالش خواهد کشید.
منبع:https://amwaj.media
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.