این تفاوت وضعیت باعث شده تا ایران نیات متفاوتی از تعامل با آمریکا داشته باشد. شاخصهای این تفاوت عبارتاند از:
.1 ناآرامیها در ایران: تحریمهای اقتصادی آمریکا از یکسو و فساد و سوء مدیریت حکومت از سوی دیگر باعث به وجود آمدن مکرر ناآرامیها در ایران شده است. در سالهای اخیر حکومت ایران این ناآرامیها را به طور خشونت باری سرکوب کرده است. نگرانی از این است که پس از پایان همهگیری کرونا، معترضان مجدداً به خیابانها برگردند. مذاکره با دولت ایران و همزمان محکومیت رفتار حکومت ایران در برخورد با معترضان، کار را برای بایدن سخت خواهد کرد.
.2 گسترش قدرت سپاه: تاکنون سیاستگذاران غربی سپاه پاسداران را بخشی از دولت عمیق ایران میدانستند اما گسترش قدرت سپاه که در تسخیر و مجلس و هماکنون ریاست جمهوری تبلور یافته هرگونه مذاکره با ایران را سخت میکند زیرا سپاه خود ارتش ایدئولوژیک انقلاب ایران و عامل مسائل منطقهای است. این بحرانی است که اوباما با آن درگیر نبود.
.3 جانشینی نسل جدید رهبران در ایران: رهبر ایران در حال آمادهسازی پایههای جمهوری اسلامی پس از خود است. وی در مرحله دوم انقلاب، از جوانان حزباللهی خواسته تا برای تصدی مسئولیتها آماده شوند. این جوانان انقلابی در ضدیت داشتن با آمریکا، متفاوت نبودن دموکراتها و جمهوریخواهان در آمریکا و علاقه به ارتباط با روسیه و چین، با رهبر ایران همراستا هستند. مذاکره با این نسل، برای آمریکا سودمند نیست.
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.