انتخاب دولت لیبی و آینده سیاسی این کشور

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
انتخاب شورای ریاست جمهوری لیبی در ابتدای ماه فوریه 2020 را می¬توان پایان ماراتنی نفس¬گیر از کنفرانس¬ها و چانه¬زنی¬های پشت پرده متعدد میان بازیگران لیبیایی و همچنین حامیان خارجی آن¬ها دانست. بر اساس انتخابات تعیین ریاست جمهوری لیبی که در 5 فوریه در ژنو برگزار شد، یک شورای ریاستی موقت سه نفره به ریاست «محمد المنفی»، از اهالی شرق و نزدیک به دولت وفاق، «عبدالله اللافی» از غرب و «موسی الکونی» از جنوب و نزدیک به دولت شرق انتخاب شدند.

این کنفرانس همچنین «عبدالحمید دبیبه»، از اهالی شهر مصراته را به منصب نخست­وزیری لیبی منصوب نمود. طبق توافق لیبی این افراد که با هفتاد درصد آرای این کنفرانس انتخاب شدند باید زمینه را برای برگزاری انتخابات و وحدت بخشی به دولت لیبی فراهم آورند. این افراد البته حق مشارکت در انتخابات پارلمانی آینده لیبی را نخواهند داشت و این امر یکی از دلایلی بود که شخصیت­های اصلی بحران لیبی از شرکت در این انتخابات خودداری نمودند.

انتخابات لیبی و تشکیل شورای ریاست­جمهوری حاوی برخی شگفتی­ها بود که می­توان آن را نشانه توافقات پشت پرده در آخرین لحظات و همچنین نوعی پیروزی برای سیاست ترکیه در لیبی دانست. ترکیه که به نظر می رسید تا پیش از انتخاب شورای ریاستی جدید در حالت تدافعی قرار گرفته است و حتی برخی از متحدان عمده وی همچون «فتحی باشاغا» نیز در لیست عقیله صالح، رئیس پارلمان طرفدار حفتر، قرار گرفته­است توانست در دور دوم انتخابات با جلب حمایت از لیست «محمد المنفی»، از قدرت گرفتن بیش از حد جناح طرفدار مصر در لیبی جلوگیری کند و خود را به عنوان یک متحد محتمل به شورای ریاستی جدید معرفی نماید. از جانب دیگر موفقیت دیگر ترکیه را می­توان شناسایی موافقتنامه تعیین مرزهای دریایی میان لیبی و ترکیه از سوی دولت جدید لیبی دانست. علاوه بر این، تلاش نافرجام برای ترور باشاغا در طرابلس طی ماه گذشته، که بیشتر شبیه یک تهدید بود، پیامی واضح برای باشاغا داشت که نارضایتی­ها در میان جریان های اسلام­گرا و نهادهای نظامی دیگر وابسته به دولت وفاق می­تواند بر قدرت وی در طرابلس تأثیرگذار باشد. مصر و متحدان وی نیز در این انتخابات امتیازاتی همچون روی کار آمدن یک دولت تکنوکرات به جای یک دولت مخالف، تغییر موقت پایتخت از طرابلس به سرت، تعهد دولت جدید به مشارکت دادن طرفداران قذافی در دولت و ایجاد شکاف در اردوگاه وفاق، به دلیل نزدیکی باشاغا به دولت شرق، به دست آوردند.

تشکیل شورای ریاستی موقت و همچنین انتخاب نخست­وزیر موقت را می­توان ادامه روند توالی بی­ثباتی و دولت­های شکننده دانست که لیبی از سال 2011 تاکنون گرفتار آن است و بنابراین به نظر می­رسد که انتخابات فعلی در حقیقت یک نوع مصالحه تاکتیکی به منظور آماده­سازی خود برای شروع دور بعدی نزاع بر سر قدرت میان بازیگران محلی و حامیان بین المللی آنان باشد. از طرف دیگر اما تغییرات عمده در فضای بین­المللی و منطقه­ای حاکی از آن­اند که روند نزاع قدرت در لیبی به سمت نزاع کم­شدت سیاسی و امنیتی در حرکت است و لزوما به نزاع نظامی­گسترده به مانند سال 2014 تا 2019 منجر نخواهدشد. دلایل زیر را می­توان برای این مسأله برشمرد:

* تغییر صف­بندی­های منطقه­ای: با طولانی شدن بحران لیبی، صف­بندی­های منطقه­ای و بین­المللی در این کشور شاهد تغییرات گسترده­ای شد. اولین تغییر عمده که در اواخر دوره ریاست­جمهوری دونالد ترامپ رخ داد را می­توان دخالت بیشتر آمریکا در بحران لیبی با هدف مدیریت آن و جلوگیری از نفوذ بیشتر روسیه دانست که به شروع فرایند گفتگوهای ملی در لیبی منجر شد. پس از شروع فرایند گفتگوهای ملی در مغرب، سوئیس و نقاط دیگر، صحنه لیبی شاهد تغییرات عمده دیگری در صف­بندی­های بین­المللی بود که اثرات داخلی آن نیز به صورت به وجود آمدن نوعی انعطاف­پذیری در صف­بندی های گروه­ها و افراد مشهود است. نزدیکی مواضع میان ایتالیا و فرانسه، نزدیکی مواضع میان مصر و الجزایر و همچنین نرمش موضع مصر در قبال دولت وفاق از نشانه های این تغییر در صف­بندی­ها است. این تغییر صف­بندی­ها راه را برای ایجاد سیالیت بیشتر در فضای سیاسی لیبی و تعدد بازیگران خارج از چارچوب «حفتر- سراج» فراهم می­کند. 

* وجود نوعی توازن قوا در عرصه نظامی: شکست حملات نظامی خلیفه حفتر به طرابلس در سال 2020 و عدم توانایی دولت وفاق در حمله به مقر دولت شرق در بنغازی و همچنین وجود شکاف های منطقه­ای و قبیله­ای گسترده سبب شده است که هر دو طرف نزاع در لیبی تا حدودی درک کنند که توانایی از بین بردن طرف مقابل و به دست آوردن یک پیروزی قاطع را ندارند. این امر را می توان یکی از مهم­ترین تغییر نگاه­ها به جنگ لیبی، به خصوص در اردوگاه مصری عربی حامی حفتر و همچنین تن دادن به راه حل سیاسی دانست. به نظر می­رسد با وجود ادامه حمایت نظامی و اطلاعاتی هر جناح بین­المللی از احزاب و گروه­های نزدیک به خود، تجربه دو طرف در عدم توانایی در تحمیل راه حل نظامی بر هر نوع تصمیم سیاسی در مورد آینده لیبی تأثیرگذار باشد.

* تغییر فضای بین­المللی پس از روی کار آمدن بایدن: با روی کار آمدن جو بایدن و بروز تغییراتی در سیاست خارجی آمریکا در منطقه غرب­آسیا به خصوص در قبال ترکیه، عربستان­سعودی و امارات، این منطقه شاهد تغییراتی در اولویت­ها و محاسبات هریک از این بازیگران و در نتیجه تغییراتی در سیاست­های آنان بود.کاهش حضور امارات متحده عربی در لیبی، تغییرات در سیاست­های ترکیه و عربستان از جمله ارسال سیگنال­های مثبت بین مصر و ترکیه از نشانه­های تأثیر تغییرات در فضای بین­المللی بر اوضاع لیبی هستند. این امر منجر به این شده است که طرف های لیبیایی با انعطاف­پذیری بیشتری مذاکرات صلح را دنبال نمایند.

 

منابع پژوهش در دفتر پژوهشکده موجود است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟