منطقه موسوم به شاخ آفریقا (Horn of Africa) به دلیل اهمیت استراتژیک و رقابت های منطقه ای برای نفوذ و سلطه بر روی دریای سرخ به بخش جدایی ناپذیر از سیستم امنیتی خاورمیانه، هند-اقیانوسیه و مدیترانه تبدیل شده است. دریای سرخ یکی از مهم ترین شریان های ارتباطی جهان است که سالانه حدود ۷۰۰ میلیارد دلار کالا و منابع هیدرو کربنی از این منطقه میان اروپا و آسیا مبادله می شود. دریای سرخ به وسیله تنگه باب المندب و کانال سوئز، اقیانوس هند و دریای مدیترانه را به یکدیگر متصل می-کند. کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نیزکه سالها به دنبال توسعه جاه طلبی های خود از طریق سرمایه گذاری های اقتصادی بودند، شاخ آفریقا در کرانه های دریای سرخ را منطقه ای ایده آل برای حضور و سرمایه گذاری یافتند.
به گزارش موسسه آمریکاییInstitute of Peace از سال ۲۰۰۰ میلادی تاکنون کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بر روی حدود ۴۳۰ پروژه در این منطقه سرمایه گذاری کردند. همچنین از سال ۲۰۰۳ تاکنون، حدود ۱۸ میلیارد دلار از سمت این بلوک منطقه ای به کشورهای اتیوپی، سودان و جیبوتی کمک های مالی مستقیم اعطا شده است.
شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس در بازه زمانی (۲۰۰۳-۲۰۲۰) نزدیک به ۱۳۷.۳ میلیارد دلار در چهار کشور واقع در حاشیه دریای سرخ سرمایه گذاری کردند، که تقریباً ۸۷٪ آن سهم مصر بوده است. طبق آمار منتشر شده از سوی موسسه American Enterprise institute میزان سرمایه گذاری اعضا شورای همکاری خلیج فارس در این منطقه بدین شرح است؛ امارات عربی متحده ۶۹.۱۱۳ میلیارد دلار، عربستان سعودی ۲۹.۱۱۶ میلیارد دلار، قطر ۲۲.۸۸۸ میلیارد دلار، کویت ۱۲.۰۹۵ میلیارد دلار، بحرین ۳.۹۷۱ میلیارد دلار و عمان ۱۶۲.۷ میلیون دلار. کشورهای گیرنده نیز به ترتیب؛ مصر با ۱۱۹.۳۹۸ میلیارد دلار، سودان ۸.۲۳۸ میلیارد دلار، اتیوپی ۵.۶۸۳ میلیارد دلار و جیبوتی با ۴.۰۲۸ میلیارد دلار از این سرمایه گذاری های اقتصادی و کمک های مالی بهره مند شدند.
البته باید به این نکته توجه کنیم که لزوما کشورهای شورای همکاری خلیج فارس اهداف و توانایی های واحدی برای سرمایه گذاری در این بازار های نوظهور ندارند. انتقال نفت و گاز،کمک های مالی، سرمایه گذاری اقتصادی و ساخت و تکمیل پروژه های زیربنایی (آموزش، بهداشت، درمان، مواد غذایی، بنادر، معادن، صنعت و …) سه برنامه عمده کشورهای حاشیه خلیج برای ایجاد نفوذ سیاسی و امنیتی در کشورهای هدف است. ریاض و ابوظبی از جمله سرمایه گذاران برجسته در این ناحیه هستند. آن ها قصد دارند تا با فاصله گرفتن از وضعیت تک محصولی، شرکت هایی متنوع با توانایی گسترده مانند ساخت پلاستیک، توسعه حمل و نقل، تصفیه روغن و … ایجاد کنند.
کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در راستای سیاست اصلاحات اقتصادی و متنوع سازی منابع درآمدی خود در دوران شیوع پاندمی کرونا و کاهش جهانی قیمت نفت به دنبال تجدید نظر در سیاست های مهاجرتی خود هستند. تا پیش از این کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از ورود مهاجران خارجی بخصوص از کشورهایی همچون مصر، سودان و اتیوپی استقبال می¬کردند، اما هم اکنون برای استخدام شهروندان بومی و افراد بورسیه شده با مهارت بالا، سیاست اخراج کارگران خارجی را اتخاذ کردند. به عنوان مثال عربستان سعودی طی دو سال گذشته برای کاهش شاخص های بیکاری، هزاران مهاجر غیر مجاز بخصوص بسیاری از کارگران اتیوپی تبار را اخراج کرد و در عین حال سبب ایجاد مشکلات جدید در کشورهای مبدا این مهاجران اخراج شده گردید.
حضور کشورهای عرب منطقه در شاخ آفریقا البته به سرمایه گذاری های اقتصادی ختم نمی شود و ایشان به دنبال توسعه نفوذ امنیتی و نظامی خود نیز هستند، به گونه ای که آن ها کرانه های دریای سرخ را به عنوان عمق استراتژیک خود در برابر رقبای منطقه ای خود مانند ایران و ترکیه در نظر می گیرند. پس از تجاوز نظامی کشورهای عضو ائتلاف سعودی به یمن، ما شاهد ایجاد پایگاه های نظامی امارات در مجمع الجزایر استراتژیک سقطری، اریتره و سومالی لند هستیم. ریاض نیز قراردادی برای احداث پایگاه نظامی در جیبوتی به امضاء رسانده که هنوز اجرایی نشده است. علاوه بر این ما شاهد تلاش های قطر و ترکیه نیز هستیم که نمیخواهند از رقبای منطقه ای خود عقب بمانند.
در حالی که در بستر نظریه و تئوری کشورهای حاشیه دریای سرخ باید از حضور کشورهای عرب منطقه بهره برده و آباد شوند؛ در عمل ما شاهد نتایج متفاوتی هستیم. با اینکه سرمایه گذاری در بخش های کشاورزی و گردشگری نتایج مثبتی برای این منطقه داشته است، اما در مجموع حضور آنان به دلیل رقابت های درون منطقه ای میان اعضای شورای همکاری مخرب بوده است. این رقابت ها حتی ثبات و امنیت منطقه را در قالب نبرد های نیابتی (proxy war)با خطر رو به رو کرده است. پس از در نظر گرفتن منافع ژئوپلیتیکی،نگرش اخوانی و اسلام سیاسی به عنوان مهم ترین دلیل اختلاف در میان کشورهای عرب منطقه شناخته می شود. به عنوان مثال قطر تا پیش از روی کار آمدن ژنرال عبدالفتاح السیسی در مصر، در کنار ترکیه از دولت محمد مرسی حمایت می¬کرد. این در حالی بود که ریاض و ابوظبی دید خصمانه ای نسبت به جریان اخوانی داشته و آن را تهدیدی برای خود می دانستند. یا پس از کودتای ارتش در سودان و برکناری عمر عبدالبشیر ما شاهد حمایت یکپارچه عربستان سعودی و امارات از دولت انتقالی این کشور آفریقایی بودیم. البته در برخورد با اسلام سیاسی رویکرد تقریبا سیالی وجود دارد و در صورت نیاز مانند استفاده ابزاری از جریان اخوانی یمن در مقابل حوثی ها مورد استفاده قرار می¬گیرند.
با کاهش نقش کشور های حوزه آتلانتیک در منطقه منا، امروزه چین به عنوان نماینده اصلی سرمایه داری دولتی با اجرای گام به گام طرح «یک کمربند-یک راه» در راه ایجاد مسیر جدید اقتصادی از شرق به غرب عالم است که پیش بینی می شود هزینه پروژه های مرتبط با این طرح تا سال ۲۰۲۲ به ۳۵۰ میلیارد دلار برسد. با این حال نمی¬توان از نقش پر رنگ سایر بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای بخصوص شیخ نشین¬های خلیج فارس در نقاط حیاتی این مسیر غافل شویم. کشورهای عضو شورای همکاری از دریای عمان تا خلیج عدن حضور و نفوذ گسترده ای دارند، که این امر سبب آن می شود تا قدرت های فرامنطقه ای حساب ویژه ای بر روی اعضا شورای همکاری خلیج فارس باز کنند.
اگر ما کمک های مالی و سرمایه گذاری های کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را به عنوان بلوکی واحد در نظر بگیریم آنگاه این شورا بزرگ ترین منبع سرمایه گذاری محسوب خواهند بود. در آمار های ذیل ما می¬توانیم میزان سرمایه گزاری قابل توجه کشورهای خلیج فارس در کشورهای شاخ آفریقا و میزان شغلی که در این مناطق ایجاد کردند را در مقایسه با سایر رقبای فرا منطقه ای مانند آمریکا، اتحادیه اروپا، انگلستان و چین مقایسه کنیم.
تازه¬ترین پروژه ای که عربستان سعودی هفته گذشته در مصر رونمایی کرد، تاسیس دانشگاه ملک سلمان در شبه جزیره سینا بود که همزمان نشان دهنده تقویت دیپلماسی عمومی سعودی در شمال آفریقاست. این دانشگاه با سرمایهگذاری دولت سعودی و در راستای دیپلماسی عمومی این کشور نسبت به جامعه مصر که در قالب «برنامه ملک سلمان برای توسعه سینا» شناخته میشود، ساخته شده است. سعودی برای این «برنامه» حدود یک میلیارد ریال سعودی اختصاص داده است. دانشگاه حاضر دارای سه پردیس در الطور، رأس سدر و شرمالشیخ است.
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.