اصلاحات اجتماعی بن سلمان، چشم‌انداز، چالش‌ها و مشکلات

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
نوشتار حاضر به بررسی اصلاحات بن‌سلمان و چالش‌های پیش‌روی آن می‌پردازد که با اهدافی همچون جلب حمایت مردمی در رقابت‌های پیچیده منطقه‌ای، زمینه‌سازی برای معرفی خود به‌عنوان پادشاهی روشنفکر و تبرئه خود و حکام سعودی از اتهامات حقوق بشری آغاز شد.

عربستان سعودی در دهه دوم هزاره جدید میلادی و پس از روی کار آمدن ملک سلمان وارد دوران جدیدی از حیات اجتماعی و سیاسی خود شده است. ملک سلمان سُدیری که در اوایل سال ۲۰۱۵ میلادی جانشین ملک عبدالله شُمَری شده، سعی در تغییر سیاست‌های کلان عربستان سعودی داشت، اما این تغییرات در عربستان سعودی پس از به قدرت رسیدن محمد بن‏سلمان به‌عنوان ولیعهد شتاب بیشتری به خود گرفت. بن‏سلمان که ابتدا به‌عنوان جانشین ولیعهد منصوب شد و پس از اولین سفر خارجی ترامپ به ریاض با کنار زدن محمد بن‏نایف به‌عنوان ولیعهد انتخاب گردید، سعی داشته تا با رویکرد جدیدی سیاست‌های داخلی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای عربستان را به پیش ببرد. در حوزه فرامنطقه‌ای وابستگی شدیدتر به واشنگتن به علت حمایت جدی ایالات‌متحده و ترامپ از بر تخت نشستن وی دنبال شد؛ در حوزه منطقه‌ای درگیر کردن ریاض در باتلاق یمن و بلندپروازی و تقابل با ایران در دستور کار ولیعهد جوان سعودی قرار گرفت و در حوزه داخلی نیز دو اقدام عمده شامل: ۱- کنار زدن رقبای بالقوه برای تصدی تاج‌وتخت پادشاهی و ۲- انجام اصلاحات اجتماعی برای جذب جوانان سعودی و کنار گذاشتن رسم و رسوم قبیله‌ای و سنتی در این کشور را دنبال کرد. اما چالش‌های متعدد اجتماعی، قبیلگی و مذهبی؛ چالش شهروند چند درجه‌ای؛ چالش سیاسی و رقابت‌های درون خانوادگی؛ چالش اقتصادی و مشکلات ناشی از آن، سیر تحقق و تداوم اصلاحات پرطمطراق و پرهزینه بن‌سلمان را با مشکل مواجه کرده است. این نوشتار در پی بررسی چالش‌ها، موانع و چشم‌انداز اصلاحات اجتماعی توسط محمد بن‏سلمان است.

حکام سعودی و خصوصاً ولیعهد جوان این کشور می‌داند که کشورش با ارزش‌های مورد نظر غرب فاصله بسیار دارد و مدام بین موافقان و مخالفان حمایت از حکام سعودی در ایالات‌متحده جدل وجود دارد و یکی از مهم‌ترین بسترهای این جدل‌ها مشکلات اجتماعی عربستان بوده است

چرایی تلاش بن سلمان برای انجام اصلاحات اجتماعی

عربستانِ سلمانی به‌خوبی به این نکته واقف شده که پادشاهی سعودی محصول اراده مردم این سرزمین نیست و مردم نجد و حجاز به حکام این کشور به دید نمایندگان مردم خویش نگاه نمی‌کنند. زیرا در این کشور هیچ‌گونه دموکراسی وجود ندارد و فقط چند انتخابات محدود شورای شهر و روستا برگزار شده است. نکته دیگر این‌که حکام سعودی و خصوصاً ولیعهد جوان این کشور می‌داند که کشورش با ارزش‌های مورد نظر غرب فاصله بسیار دارد و مدام بین موافقان و مخالفان حمایت از حکام سعودی در ایالات‌متحده جدل وجود دارد و یکی از مهم‌ترین بسترهای این جدل‌ها مشکلات اجتماعی عربستان بوده است. همچنین بن‏سلمان برای کنار زدن رقبای بالقوه خود برای بر تخت نشستن انجام برخی اصلاحات اجتماعی را در سرلوحه فعالیت‏های خود قرار داده است. لذا به خاطر کسب رضایتمندی مردم عربستان، کنار زدن رقبای بالقوه و به‌منظور کسب احتمالی حمایت‌های مردم عربستان در ماجراجویی‌های منطقه‌ای، محمد بن‏سلمان و دست‌اندرکاران این کشور سعی در انجام اصلاحات اجتماعی داشته‌اند تا با چالش‌های مطروحه در سطور فوق مقابله کنند؛ یعنی رضایت مردم عربستان را جلب کنند، اذهان مردم عربستان سعودی را برای بر تخت نشستن بن‏سلمان آماده کنند و هم تا حد امکان موانع پیش روی گسترش بیش از پیش روابط با واشنگتن را بردارند.

ازجمله اقدامات بن‏سلمان در حوزه اصلاحات اجتماعی می‌توان به لغو ممنوعیت رانندگی برای زنان، ورود زنان به ورزشگاه‌ها، آزاد کردن سینما، تعیین اولین سفیر زن در آمریکا، پخش موسیقی به‌صورت عمومی و… اشاره کرد. به‌عنوان مثال بن‏سلمان برای اولین بار طی سال‌های اخیر مجوز اجرای یک کنسرت توسط یک گروه ایرانی‌تبار در این کشور را صادر کرد. بدین ترتیب، گروهی از خوانندگان ایرانی خارج نشین با مجوز محمد بن‏سلمان، ولیعهد سعودی اقدام به اجرای کنسرت در خاک این کشور کردند. این کنسرت بخشی از جشنواره هنری «طنطوره» است که در شمال غرب عربستان برگزار شد.[۱] در مجموع و در یک جمع‌بندی می‌توان گفت که محمد‌ بن‌سلمان با ارائه سند توسعه عربستان موسوم به چشم‌انداز ۲۰۳۰ و اقدامات به‌ظاهر اصلاح‏گرانه اجتماعی کوشیده چهره رهبری تحول‌خواه و پیشگام را از خود به نمایش بگذارد که قصد دارد عربستان را به دروازه‌های مدرنیته، پیشرفت و ترقی برساند.

چالش‌ها و مشکلات پیش‌ِروی بن سلمان در انجام اصلاحات اجتماعی

اما انجام اصلاحات توسط بن‏سلمان با چالش‏ها و موانعی روبرو بوده است. چالش‌های پیشِ‌روی بن‏سلمان در دستیابی به اصلاحات اجتماعی را می‌توان در چند حوزه دسته‌بندی کرد که در ادامه به اهم آن‌ها اشاره خواهد شد:

الف- چالش‌های اجتماعی، قبیلگی و مذهبی

یکی از چالش‌های اصلی پیش‌ِروی بن‏سلمان برای انجام اصلاحات اجتماعی طبق خواست و سلیقه غرب و خصوصاً آمریکا، ساختار قبیلگی این کشور است. حدود ۴۰۰۰ قبیله در این کشور وجود دارد که هر یک به‌نوعی وابسته به خاندان سعودی می‏باشند.[۲] جامعه­ عربستان بر پایه­ روابط قبیله‏ای استوار است. وجود تعصب و عُلقه­ نیرومند قبیله­ای در کنارِ مذهب، شکل دهنده­ کلی فرهنگ این کشور می‌باشد. این ساختار جامعه عربستان، مانع از به وجود آمدن فرهنگی یگانه شده است.[۳] حکومت این کشور که به دست آل‏سعود اداره می‏شود، تقریباً برخوردار از ۶ تا ۱۰ هزار شاهزاده است. آل‏سعود تقریباً هر کدام با قبایل خودشان ازدواج می‏کنند؛ روابط خانوادگی و اداری آن‌ها پیچیده و اغلب برای ناظران بیرونی مبهم است.[۴] این ساختار قبیلگی همواره در مقابل مدرن سازی و انجام اصلاحات سریع اجتماعی ایستادگی کرده و نگاه قبیلگی به فرهنگ و تمدن دارد. همچنین برخی علمای وهابی نیز به انجام اصلاحات اجتماعی توسط بن‏‏سلمان معترض بوده‏اند. به عنوان مثال هم‌زمان با برپایی برنامه‌ها و جشنواره‌های متعدد در جامعه عربستان، سه عضو هیئت علمای ارشد این کشور به‌عنوان عالی‌ترین نهاد دینی، این‌گونه برنامه‌ها را «فساد اخلاقی هدفمند» دانسته و دست به اعتراض زدند. «سعید بن‏ناصر الغامدی» استاد دانشگاه و فعال سیاسی عربستانی در صفحه توئیتر خود بدون نام بردن از این سه تن، گفت که آن‌ها به این‌که اجازه سخن گفتن در خصوص فساد اخلاقی در عربستان را ندارند، اعتراض دارند. اعتراض اعضای «هیئت علمای ارشد» در حالی است که این نهاد دینی کاملاً رویه محافظه‌کارانه دارد و یک نهاد دولتی محسوب می‌شود. در سال‌های گذشته علما و خطیبان مساجد در صدر لیست بازداشت‌شدگان قرار گرفته‌اند که برخی از آن‌ها در معرض مجازات اعدام قرار دارند.[۵]

ساختار قبیلگی همواره در مقابل مدرن سازی و انجام اصلاحات سریع اجتماعی ایستادگی کرده و نگاه قبیلگی به فرهنگ و تمدن دارد. همچنین برخی علمای وهابی نیز به انجام اصلاحات اجتماعی توسط بن‏‏سلمان معترض بوده‏اند

ب- چالش‌های شهروندی چند درجه‌ای

اصلاحات اجتماعی در عربستان با طبقه‌بندی چندگانه شهروندان قابل‌جمع شدن نیست. در جامعه بسته عربستان، شیعیان از حقوق مساوی مثل اهل تسنن به‌عنوان یک شهروند برخوردار نیستند. شیعیان را ۱۱۰ ولت می‏گویند، درحالی‌که سنی‏ها را ۲۲۰ ولت. چنین معیارهایی منعکس کننده این است که شیعیان در پایین‏ترین موقعیت اجتماعی در سعودی قرار دارند.[۶] شیعیان خود را گوشه‏ای از تاریخ کشور عربستان نمی‌بینند، چرا که این تاریخ با هزینه سرکوب و شکست آنان بنا شده است و هرگز ویژگی‌های مشخص فرهنگی‌شان به رسمیت شناخته نشده است. آن‌ها در نمادها، هنجارها و مراسم و اعیاد کشور حضور ندارند.[۷]

همچنین شاخص‌های نقض حقوق بشر به خصوص در حوزه زنان این کشور، نشان از فاصله طولانی مدل جامعه عربستان با جامعه مدنیِ برخوردار از حقوق شهروندی، نهادهای مستقل از قدرت و آزادی‌های فردی دارد. برای نمونه در سال ۲۰۰۱ زنان اجازه یافتند به‌طور مستقل کارت هویت عکس‌دار داشته باشند. پیش‌تر فقط نام زنان بر روی کارت هویت همسر، پدر و یا قیّم نوشته می‌شد.[۸] بنابراین این قشر عظیم از دو جنبه با اصلاحات پادشاهان سعودی سر ناسازگاری دارند؛ الف) به دیده حقارت به آنها نگریسته می‏شود و بنابراین اصلاحات اجتماعی را فقط به عنوان یک ژست ترقی‏خواهانه حُکام نگاه می‏کنند و نه یک اقدام عملی و تأثیرگذار؛ و ب) با وجود این اختلافات، انجام اصلاحات اجتماعی عملاً ناممکن است. همچنین مشکل دیگر عربستان برای انجام برخی اصلاحات اجتماعی این است که آمار اعدامی‌ها در عربستان بسیار بالاست. به گزارش مجله نیوزویک، طبق گزارش سازمان اروپایی- سعودیِ حقوق بشر، نیمه نخست سال ۲۰۱۹ برای زندانیان در عربستان خونین بود و به‌طور میانگین هر روز بیش از یک زندانی توسط دولت سعودی اعدام شده است. در واقع شمار اعدام‌ها در شش ماه نخست سال ۲۰۱۹ بیشترین میزان ثبت شده نسبت به پنج سال گذشته و بیش از دو برابرِ مدت مشابه سال ۲۰۱۸ بوده است. به این ترتیب از ژانویه تا پایان ژوئن سال ۲۰۱۹ تعداد ۱۲۲ تن در عربستان اعدام شده‌اند. در میان این اعدامی‌ها شش کودک و ۵۸ تبعه خارجی از پاکستان، یمن و سوریه بودند. نام سه زن از عربستان، نیجریه و یمن هم در میان اعدامی‌ها قرار داشت. ۵۱ تن از اعدامی‌ها جرم مرتبط با مواد مخدر داشتند، این در حالی است که سازمان اروپایی- سعودیِ حقوق بشر تأکید دارد این جرائم در بسیاری از کشور‌ها در میان جرائم سنگین قرار ندارند.[۹]

اصلاحات اجتماعی در عربستان با طبقه‌بندی چندگانه شهروندان قابل‌جمع شدن نیست. در جامعه بسته عربستان، شیعیان از حقوق مساوی مثل اهل تسنن به‌عنوان یک شهروند برخوردار نیستند. شیعیان را ۱۱۰ ولت می‏گویند، درحالی‌که سنی‏ها را ۲۲۰ ولت. چنین معیارهایی منعکس کننده این است که شیعیان در پایین‏ترین موقعیت اجتماعی در سعودی قرار دارند

ج- چالش‌های اقتصادی

بدون شک هنوز درآمد اصلی دولت سعودی از محل فروش یک ماده خام به نام نفت تأمین می‌شود و عربستان سعودی یک دولت رانتیر است. به گفته «گیاکومو لوچیانی»، دولتی که بیش از ۴۰ درصد از درآمد خارجی خود را با فروش مواد خام به دست بیاورد و آن را برای سیاستِ باز توزیع مؤثر اختصاص بدهد، دولت رانتیر به شمار می‌آید. عربستان سعودی بارزترین نمونه دولت رانتیر است. درآمد رانتی خانواده پادشاهی در درجه اول از فروش نفت و سپس، سود حاصل از سرمایه‌گذاری دلارهای نفتی در خارج به دست می‌آید. درآمد حاصل از رانت، نزدیک به ۹۰ درصد از درآمد کلی عربستان سعودی را تشکیل می‌دهد.[۱۰] در سال‌های پس از ۲۰۱۵ قیمت نفت همواره روند نزولی را طی کرده و این موضوع بر کاهش درآمدهای ارزی دولت سعودی تأثیرگذار بوده است، اما بحران کرونا و کاهش بی‌سابقه قیمت نفت در چند ماه اخیر، دولت سعودی را با چالش جدی‏تری مواجهه کرده است. کشوری که تا چند ماه پیش روزانه بیش از ۸ میلیون بشکه نفت صادر می‌کرد، در روزهای اخیر و با فشارهای دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا برای کاهش تولید توافق کرده است و حتی برخی از تحلیل‌گران، خروج سامانه‌های پاتریوت از عربستان را نشانه فشار آمریکا برای کاهش تولید نفت عربستان عنوان کرده‌اند. این موضوع و موارد دیگری از قبیل افزایش هزینه‌های دولت در جنگ یمن، ولخرجی شاهزاده‌ها، خرید حجم انبوه تسلیحات از غرب و… اقتصاد عربستان را با چالش جدی به‌منظور حمایت از اصلاحات اجتماعی و رسیدن به سند چشم‌انداز ۲۰۳۰ تبدیل کرده است، زیرا یکی از اهداف اصلی سند مذکور کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی با افزایش صنعت توریسم در عربستان بوده است. اما بن‏سلمان تا رسیدن به جذب توریسم احتیاج دارد تا از محل درآمدهای نفتی پروژه‌های توریستی خود را به سرانجام و جذب گردشگر برساند. از سویی استقبال سرد جهان از پذیره‌نویسی شرکت آرامکو مشت محکمی به‌صورت طرح چشم‌انداز ۲۰۳۰ بن‏سلمان نواخته است. استقبال سرد جهانیان از پذیره‌نویسی آرامکو به‌منزله اعلام رسمی شکست طرح‌های اقتصادی و ناکامی او برای تغییر چهره خود پس از جنایتِ حمایت از تروریست‌ها در منطقه، حمله به یمن، قتل «جمال خاشقچی» و زندانی کردن مخالفان سیاسی است. به نوشته روزنامه «العربی الجدید» برای موفقیت طرح ۲۰۳۰ روی جذب سرمایه خارجی تکیه شده است، اما در این موضوع که آیا سرمایه گذاران خارجی از این طرح حمایت می‌کنند تردیدهایی وجود دارد.[۱۱] تارنمای «الخلیج آنلاین» امارات در گزارشی به قلم «حنین یاسین» نوشت: پس از سپری شدن بیش از ۲ سال از آغاز طرح چشم‌انداز ۲۰۳۰ از سوی محمد بن‏سلمان برای مدرنیزه کردن اقتصاد عربستان و خاتمه اتکا به درآمدهای نفتی همه شاخص‌ها نشان می‌دهند که این طرح در مرحله اجرایی با شکست روبرو خواهد شد و بزرگ‌ترین اقتصاد عربی که بر درآمدهای نفتی تکیه کرده به سمت سقوط تدریجی سیر خواهد کرد. علت این شکست، ناگواری اوضاع اقتصادی عربستان در همه ارکان است. میان سیاست‌های اقتصادی ولیعهد عربستان و آنچه در سند چشم‌انداز ۲۰۳۰ آمده شکاف‌های گسترده‌ای وجود دارد. گزارش‌های اقتصادی نهادهای بین‌المللی هم نشان می‌دهند که طرح چشم‌انداز او غیرواقعی است و با توان اقتصادی عربستان و فضای اجتماعی این کشور سازگاری ندارد.[۱۲]

د- چالش‌های سیاسی و رقابت‌های درون خانوادگی

در دولت رانتیر عربستان سعودی رأی شهروندان جایگاهی ندارد و رابطه حاکمان و مردم در دولت رانتیر بر اساس «پیمانی نانوشته» استوار است و مردم در مقابلِ وفاداری سیاسی خود، از نظام رفاهیِ از گهواره تا گور برخوردار می‌شوند. البته هرکسی به آل‏سعود توهین کند، مقام شهروندی خود را از دست می‌دهد و از مزایای رفاهی محروم می‌شود.[۱۳] البته این رویکرد، ضعفی اساسی در داخل کشور هم دارد و آن این‌که نظریه «دولت رانتیر» بر این تصور بسیار ساده استوار است که حاکم اقتدارگر می‌تواند «مطالبات سیاسی» را با پول بخرد. این تصور نادرست است؛ زیرا مردم، به‌ندرت غیرسیاسی یا بهتر بگوییم ساده لوح‌اند. همچنین ثباتی که در نتیجه تطمیع[۱۴] حاصل شود به‌راحتی در کوتاه‌مدت قابل ‌ملاحظه و آزمون است، اما در بلندمدت نمی‏توان از تطمیع به‌عنوان امری ثبات‏زا نام برد. به عقیده «اریک دیویس» دولت رانتیر با ملاحظه بی‏نیازی‏اش به جامعه، زیادی احساس امنیت می‏کند، درحالی‌که اگر چنین ثباتی را در بلندمدت مورد مطالعه قرار دهیم، دولت رانتیر در معرض سقوط است.[۱۵] این چالش یعنی نوع نگاه حُکام سعودی به شهروندان باعث شده که اصلاحات اجتماعی نیز از زاویه دید مردم صرفاً محملی برای خرید وفاداری و حمایت از بر تخت نشستن بن‏سلمان باشد تا انجام اصلاحات واقعی.

از سوی دیگر، شیوه انتقالِ افقی قدرت در خاندان سعودی به ماه‌های آخر خود نزدیک شده است و نوادگان عبدالعزیز بن‏سعود در تلاش و رقابت برای بر تخت نشستن هستند که البته در این برهه زمانی و با توجه به ولیعهد بودن محمد بن‏سلمان و حمایت‌های ترامپ از وی، شانس بن‏سلمان از پسرعموهای خویش همچون متعب بن‏عبدالله و محمد بن‏نایف بیشتر است و این رقابت‌ها باعث شده که بن‏سلمان برای اثبات خویش به مردم و غرب، اصلاحات بدون پشتوانه و برنامه‏ریزی شده‌ای را در دستور کار قرار دهد و علاوه بر چالش‌های مطروحه در سطور فوق، باخت احتمالی دونالد ترامپ در نوامبر سال جاری میلادی در مقابل بایدن، بر انجام اصلاحات اجتماعی در عربستان نیز تأثیرگذار است. زیرا علاوه بر آماده نبودن برخی از بدنه مذهبی جامعه عربستان، نوع نگاه دولتمردان کاخ سفید و حمایت کردن و یا عدم حمایت از بن‏سلمان و ادامه قدرت گیری وی و یا هرگونه برکناری احتمالی وی بر انجام و پیشبرد اصلاحات در عربستان سعودی بسیار تأثیرگذار است.

بحران کرونا و کاهش بی‌سابقه قیمت نفت در چند ماه اخیر، دولت سعودی را با چالش جدی‏تری مواجهه کرده است. کشوری که تا چند ماه پیش روزانه بیش از ۸ میلیون بشکه نفت صادر می‌کرد، در روزهای اخیر و با فشارهای دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا برای کاهش تولید توافق کرده است و حتی برخی از تحلیل‌گران، خروج سامانه‌های پاتریوت از عربستان را نشانه فشار آمریکا برای کاهش تولید نفت عربستان عنوان کرده‌اند

تأثیر اصلاحات اجتماعی بن سلمان بر تحولات منطقه و روابط ریاض- تهران

شاید بتوان گفت که یکی از دلایل اصلی تلاش بن‏سلمان برای انجام اصلاحات اجتماعیِ بدون مطالعه و بدون پشتوانه و حمایت مردمی، رقابت درون منطقه‌ای با جمهوری اسلامی ایران بوده است. گرچه عربستان و ایران در دهه‏های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هر دو از متحدان اصلی غرب در منطقه خاورمیانه بودند و بر اساس دکترین «دو ستونی نیکسون» وظیفه پیگیری و تأمین منافع آمریکا در منطقه را بر عهده داشتند و این دو کشور، عراقِ متمایل به شرق و تجدیدنظر طلب را موازنه می‏کردند؛ اما در دهه دوم هزاره جدید میلادی و خصوصاً از سال ۲۰۱۵ و در مرحله بعدی پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ در ایالات‌متحده، روابط تهران- ریاض به سمت تیره‌تر شدن حرکت کرده است. البته عربستان در طول دهه‏های گذشته همواره سیاست دنباله‏روی و یا به‌اصطلاح «بند واگن» را اتخاذ کرده و کمتر به‌عنوان موازنه‏گر اصلی عمل می‏کرده است. اما پس از تحولات جهان عرب که در اواخر سال ۲۰۱۰ شروع شد؛ سعودی‌ها همواره نگران سرایت آن به درون مرزهایشان بودند. یک تحلیل‌گر غربی در این خصوص نوشت: «در منطقه‏ای که دموکراسی و حق «انتخاب شدن» و «انتخاب کردن» به‌صورت کالایی ضروری برای ملت‏ها درآمده، نمی‏تواند حکومتی نامأنوس را در خود برای مدتی طولانی جای دهد.

از زمان آغاز بهار عربی در اوایل سال ۲۰۱۱، انقلاب‌های عربی استدلال‌هایی در مورد «شکنندگی»[۱۶] عربستان سعودی احیا کرده‌اند.»[۱۷] اما پس از روی کار آمدن ترامپ در ایالات‌متحده، حکام سعودی این احساس را داشتند که فرصت مناسبی برای جبران باخت‏های منطقه‌ای دهه اول هزاره جدید برای آن‌ها فراهم شده است و برای این کار می‌بایست از سرایت تحولات جهان عرب و فشارهای حقوق بشری غرب کاسته شود؛ لذا انجام اصلاحات اجتماعی شتاب‌زده و غیر همسو با ساختار اجتماعی و قبیلگی نجد و حجاز را در دستور کار خود قرار دادند. شاید هدف دیگر بن‏سلمان از انجام اصلاحات این بوده که این اصلاحات جایگزین دموکراسی در این کشور شود و انجام اصلاحات مذکور مانع از گسترش موج دموکراسی خواهی شود. زیرا رقابت فزاینده با تهران، دولت‌مردان سعودی را به این نتیجه رسانده است که برای موفقیت در رقابت‌های منطقه‌ای، کسب رضایت داخلی(مردم) نیز دارای جایگاه ویژه‌ای است و اصلاحات می‌تواند رضایت مورد نظر را جلب کند. همچنین دولتمردان سعودی برای کسب حمایت حداکثری مقامات غربی و خصوصاً ساکنین فعلی کاخ سفید در رقابت‌های منطقه‌ای و برای مقابله با تهران و مبری شدن از اتهامات عدم آزادی بیان، سعی داشته و دارند تا ژست روشنفکری و مترقی‌خواهانه به خود گرفته و عربستان را پیشتاز انجام اصلاحات اجتماعی در منطقه معرفی کنند.

نتیجه‌گیری

بن‏سلمان با اهداف گوناگون سعی در انجام اصلاحات شتاب‌زده داشته و دارد. یکی از مهم‌ترین اهداف وی جلب حمایت طبقات مختلف مردم جامعه سعودی است تا وی به‌عنوان پادشاهی ترقی‌خواه و روشنفکر معرفی شود. هدف دیگر بن‏سلمان تبرئه خود و حکام سعودی از مخالفان حقوق بشر است و سعی دارد تا ذهنیت منفی غرب را نسبت به جامعه بسته عربستان اصلاح کند؛ همچنین دلیل دیگر وی جلب حمایت‌های مردم عربستان در رقابت‌های پیچیده و فشرده منطقه‌ای است. اما اصلاحات اجتماعی بن‏سلمانی به دلایلی چند با چالش‌ها و موانعی روبرو شده است. ازجمله این دلایل می‌توان به چالش اجتماعی، قبیلگی و مذهبی در جامعه سعودی و مخالفت علمای مذهبی با انجام اصلاحات؛ چالش شهروندی چند درجه‌ای؛ چالش اقتصادی و مشکلات ناشی از این چالش برای ادامه اصلاحات پرطمطراق و پرهزینه و چالش سیاسی و رقابت‌های درون خانوادگی اشاره کرد.

درمجموع اینکه اصلاحات بن‌سلمان به‌عنوان نماد بلندپروازی و آرمان‌گرایی وی در عربستان، گرچه در مقام اعلام، اذهان عمومی را به خود معطوف داشت، اما اکنون و در مقام اجرا، متأثر از وخامت اوضاع اقتصادی و شرایط سیاسی- امنیتی حاکم بر این کشور، نه‌تنها رکودی طولانی را تجربه می‌کند، که می‌رود تا به یکی از پیشران‌های مهم در تغییر سریع‌تر فضای عمومی و تضعیف پایگاه اجتماعی پادشاهی عربستان بدل شود. روحیه جاه‌طلبی بن‌سلمان و بی‌اعتنایی وی به اقتضائات اجتماعی در تعریف پروژه‌های کلان اقتصادی- فرهنگی سبب شد تا مصرانه در مسیری گام بگذارد که ماحصل آن تا به امروز تخریب و تضعیف روزافزون پایگاه اجتماعی پادشاهی عربستان، تحریک احساسات فرهنگی- مذهبی بوده و می‌رود تا در پرتو مشکلات اقتصادی و بودجه‌ای، نارضایتی نخبگانی موجود را به طیف وسیع‌تری از جامعه سنتی و قبیله‌ای این کشور نیز تسری دهد.

منابع

[۱] – جوان آنلاین، «اصلاحات بن سلمان با شوی مطرب های فارسی زبان»، ۱۷ اسفند ۹۸، قابل بازیابی در پیوند زیر:

https://www.javanonline.ir/fa/news/994184/

[۲] – عزت‏ا… عزتی، ژئوپولیتیک در قرن بیست و یکم، تهران: انتشارات سمت، ۱۳۸۰، ص ۱۴؛

[۳] – رقیه سادات عظیمی، کتاب سبز عربستان سعودی، تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، ۱۳۷۵، ص۱۹؛

[۴] – دانیل بایمن و دیگران، آینده محیط امنیتی در خاورمیانه، ترجمه: ناصر قبادزاده و دیگران، چاپ اول، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی، ۱۳۸۶، ص ۱۵۷؛

[۵] – جوان آنلاین، «اصلاحات غربی بن سلمان صدای مفتی های سعودی را درآورد»، ۱۸ تیرماه ۱۳۹۸، قابل بازیابی در پیوند زیر:

https://www.javanonline.ir/fa/news/961408

[۶] – فؤاد ابراهیم، شیعیان مدرن در جهان عرب، عربستان سعودی، مترجم: رضا سیمبر، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) و پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری؛ ۱۳۸۷، ص۴۶؛

[۷] – فؤاد ابراهیم، همان، ص ۸۸؛

[۸] – مهدی اعلایی، خاورمیانه۹ (ویژه مسائل داخلی عربستان، مجموعه مقالات)، تهران: انتشارات مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران، ۱۳۹۱، ص۷۶؛

[۹] – جوان آنلاین، «اصلاحات غربی بن سلمان صدای مفتی‏های سعودی را درآورد»، ۱۸ تیرماه ۱۳۹۸، قابل بازیابی در پیوند زیر:

https://www.javanonline.ir/fa/news/961408

[۱۰] – استیگ استنسلی، جامعه شناسی سیاسی قدرت در عربستان، مترجم: نبی‏الله ابراهیمی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی؛ ۱۳۹۳، ص ۲۹؛

[۱۱] – روزنامه اطلاعات، «۲۰۳۰ در عربستان چشم انداز تزلزل یا توسعه» ۷ دی ماه ۱۳۹۸، قابل بازیابی در پیوند زیر:

https://www.ettelaat.com/mobile/?p=147007&device=phone

[۱۲] – همان

[۱۳] – استیگ استنسلی، همان، ص ۳۰؛

[۱۴] – Bribes

[۱۵] – لی نور جی مارتین، چهره جدید امنیت در خاورمیانه، ترجمه: قدیر نصری، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق(ع): پژوهشکده مطالعات راهبردی؛ ۱۳۸۹، ص ۶۴؛

[۱۶] – Fragility

[۱۷]– Saudi Arabia and the Arab Uprisings: National, Regional, and Global Responses, Paul Aarts and Saud M. Al Tamamy, Gulf Research Meeting, Cambridge, 2013, See at:

http://gulfresearchmeeting.net/index.php?pgid=Njk=&wid=NjI=&yr=2013

 

منبع:http://tabyincenter.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *