مشکل ایران و امریکا، عدم فهم یکدیگر است

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
هر دو طرف خود را برنده می بینند و همین باعث می شود که دچار اشتباه محاسباتی شوند

درحالیکه جهان آماده مواجهه با پیامدهای شیوع کرونا در ماههای پیش رو است، باید خود را برای شروع دوباره تنش ها بین آمریکا و ایران هم آماده کند. شرایط سیاست داخلی در هر دو کشور، خطر بروز تنش را افزایش داده است. هریک از طرفین درحال تصمیم گیری بر مبنای پیش فرض های غلط است و همین باعث شده است که شانس رسیدن به یک راه حل سیاسی رفته رفته کمتر شود.

اشتباه محاسباتیِ ترامپ وقتی بود که دو سال قبل از برجام خارج شد و سیاست فشار حداکثری را در پیش گرفت. فرض وی این بود که تحریمِ صادرات نفت ایران، تهران را مجبور خواهد کرد که به میز مذاکره برگردد و حاضر به دادن امتیازات بزرگی در خصوص برنامه هسته ای خود شده و به سیاست هایش در منطقه پایان دهد. اما این استراتژی به شکست انجامید و ایران در مقابل سیاست ترامپ، سیاست مقاومت حداکثری را در پیش گرفت؛ برنامه هسته ای خود را گسترش داد؛ سال گذشته به نفت کش ها و زیر ساخت های نفتی منطقه حمله کرد و بازار انرژی را دستخوش تلاطم نمود؛ یک پهپاد آمریکا را سرنگون کرد و شبه نظامیان مورد حمایت این کشور علیه نیروهای آمریکایی در عراق دست به حملات موشکی زدند؛ یک آمریکایی در این حملات کشته شد و منجر به این شد که دولت ترامپ، قاسم سلیمانی را هدف حمله قرار دهد.

به این ترتیب درحالی تنش بین دو طرف افزایش یافت که دولت ترامپ در این درگیری ها تنها بود. دولت قبلی آمریکا به رهبری اوباما برای تحت فشار گذاشتن ایران، ائتلاف بزرگی را تشکیل داده بود؛ اما اکنون این ائتلاف از بین رفته و حتی نزدیک ترین متحدان امریکا در اروپا، با سیاست های این کشور مخالفت می کنند.

دولت ترامپ به جای تلاش برای کسب دوباره حمایت بین المللی، بر تلاش خود برای نابودی آخرین بقایای برجام افزوده و باعث شده است که کشورهایی که پیشتر شریک آمریکا بودند، اکنون از این کشور دور شوند. ترامپ همچنین می کوشد تا با استدلالات حقوقی، تحریم تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران را تمدید کند.

از آنجا که آمریکا و ایران بیش از چهل سال است با یکدیگر روابط دیپلماتیک ندارند، همدیگر را به خوبی درک نمی کنند و این امر سبب اشتباه محاسباتی دو طرف شده است. هیچکدام نمی دانند که اقداماتشان چطور می تواند با مسائل سیاسی داخلی کشور مقابل تلاقی پیدا کند و هر دو طرف را به سمت دیگری سوق دهد.

دولت ترامپ باور دارد که ایران را در تله انداخته است؛ البته باید اذعان کرد که اقتصاد ایران دچار مشکلات بسیار شده است. به گزارش صندوق بین المللی پول، تولید ناخالص داخلی ایران 7.6% در سال 2019 تنزل یافته و در سال 2020 شش درصد دیگر از آن کاسته خواهد شد. اما آمارهای اقتصادی همه واقعیت را بیان نمی کنند؛ ایرانیان عادی ممکن است از این شرایط آسیب ببینند اما مقامات از این شرایط برای تحکیم قدرت خود استفاده می کنند؛ در انتخابات ماه فوریه اصول گرایان، مجلس را از آن خود کردند و اکنون نیز چشم به انتخابات ریاست جمهوری سال آینده دوخته اند.

ظاهرا ترامپ دشواری شروع مذاکره مجدد با ایران را بعد از خروج از برجام دست کم گرفته بود. برخلاف کره شمالی، ایران به مذاکره با آمریکا به عنوان جایزه نمی نگرد، زیرا نظامی انقلابی است و ایدئولوژی آن بر پایه استکبار ستیزی و احساسات ضد آمریکایی بنا شده است؛ لذا تسلیم و سرسپردگی در برابر آمریکا را تهدیدِ به مراتب بزرگتری از مشکلات اقتصادی می داند.

اما مقامات ایران هم همچون ترامپ، برداشت نادرستی از اهداف طرف مقابل دارند که این امر موجب شده است هزینه های گزافی بر آنان تحمیل شود. رئیس جمهور آمریکا قول داده که جنگ های بی پایانی را که آمریکا در ان گرفتار شده است پایان دهد و تمایل خود را برای خروج از خاورمیانه بارها نشان داده است. او حتی بارها پیشنهاد آغاز مذاکره با ایران را داده و برای نمونه در توئیت اخیر خود پیشنهاد کرده است که قبل از انتخابات ماه نوامبر، ایران برای رسیدن به یک توافق بهتر با آمریکا وارد مذاکره شود؛ اما تهران این گفتار و کردار ترامپ را نشان ای بر موفقیت سیاست های خود می بیند.

ایران جنگ نمی خواهد؛ اما شاید معتقد باشد که ترامپ خواهان جنگ است. مقامات هر دو کشور ممکن است فکر کنند که می توانند درگیری نظامی کوچکی با هم داشته باشند -آنچنانکه در ماه ژانویه رخ داد- و چه بسا از این درگیری محدود در داخل کشور نفع ببرند. طبق گزارش ها برخی از مشاوران ارشد ترامپ، مدافع حمله نظامی در ماه مارس بودند و این کار را باعث کشاندن ایران به پای میز مذاکره می دانستند. چنین تصوری خطرناک است؛ واقعیت این است که دولت ترامپ فاقد یک راهبرد دیپلماتیک برای متوقف کردن برنامه هسته ای ایران است و گرچه تحریم ها سبب ضعف ایران شده، اما عملیات های کم هزینه ایران در منطقه افزایش یافته است؛ لذا دو کشور در دوره ای از برخورد و رویارویی قرار دارند.

آیا راهی برای برون رفت از این اوضاع هست؟ شاید؛ اما در صورتی که آمریکا از رویکرد فعلی ناموفق خود دست بردارد. در دولت اوباما در سالهای 2012 و 2013 من نقشی محوری در گفتگوهای مخفیانه با ایران ایفا می کردم؛ نتیجه مذاکره این بود که ایران از برنامه هسته ای خود عقب نشیند و در عوض برخی از تحریم ها برداشته شود. این توافق، زمینه را برای توافق هسته ای سال 2015 فراهم کرد.

در آن زمان نیز، اعمال فشار، بخش مهمی از رویکرد ما بود؛ اما دو عنصر دیگر در موفقیت ما نقش داشت که آن دو عنصر در این زمان وجود ندارد: نخست آنکه ما برنامه هسته ای ایران را به عنوان مهمترین تهدید برای امنیت ملی آمریکا، در محوریت گفتگوهای خود قرار دادیم و بر آن اساس، پیشنهادات خود را ارائه کردیم. دوم آنکه آمریکا حمایت قدرت های بزرگ را پشت سر خود داشت و همه با هم متحد بودند.

اکنون ایران تا زمانی که تحریم های دولت ترامپ باقی باشد، از مذاکره اجتناب می ورزد؛ تنها گزینه سیاسی باقی مانده، ورود یک میانجی است. امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه سال گذشته در زمینه ترتیب یک توافق، پیشرفت هایی حاصل کرد. شینزو آبه نخست وزیر ژاپن و عمران خان نخست وزیر پاکستان نیز برای میانجیگری تلاش کردند. ترامپ می تواند از این میانجی ها یا دیگران استفاده کند و از این طریق توافق موقتی را پیشنهاد دهد که در ضمن آن، ایران از پیشرفت های هسته ای خود عقب بنشیند و به حمله علیه نیروهای آمریکا و شریکانش پایان دهد و در ازای آن برخی از تحریم ها برداشته شود.

چنین توافقی همه مشکلات با ایران را حل نمی کند و آنگونه که ترامپ دوست دارد نمایش جالبی هم برای ارائه به عموم نیست؛ اما می تواند فوری ترین دغدغه امنیت ملی آمریکا را برطرف کند و شرایط را برای گفتگوهای ارزشمندتر و مهمتر فراهم نماید.

در این میان، اقدامات انسان دوستانه هم علاوه بر اینکه از نظر اخلاقی پذیرفته است، می تواند به پایین آوردن تنش ها کمک کند. ترامپ باید تحریم هایی که مانع از صادرات کالاهای پزشکی به ایران است را بر دارد و برای مبارزه با کرونا به ایران کمک کند. این چیزی است که گروهی از مقامات سابق امریکایی و اروپایی نیز بر آن اصرار دارند. ایران و آمریکا می توانند بر سر تبادل زندانیان نیز توافق کنند.

این گام ها برای گشودن راه مذاکره و دیپلماسی معقول به نظر می رسد؛ اما متأسفانه هیچیک از دوطرف با توجه به میزان بالای بی اعتمادی به طرف مقابل و باور به اینکه آنچه انجام می دهند درست و نتیجه بخش است، حاضر نیستند شروع کننده باشند و در مسیر کاهش تنش گام نهند. پس باید انتظار داشت که تنش بین ایران و آمریکا در ماههای پیش رو به اوج برسد.

 

منبع:https://pe.annabaa.org

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *