هرچند کشورهای آذربایجان و ارمنستان پیش از این در دهه ۱۹۹۰ و سال ۲۰۱۶ با یکدیگر وارد جنگ تمام عیار بر سرمنطقه قرباغ شده اند اما آنچه جنگ کنونی بین دوکشور را از دو جنگ پیشین متمایز می کند وجود خطوط انتقال نفت و گاز در حاشیه محل درگیری بین دو کشور در منطقه تووز(Tovuz) است. تووز منطقه ای است که خطوط حیاتی انرژی صادراتی آذربایجان به اروپا در کریدوری تحت عنوان کریدور شرق-غرب یا ترانس-اوراسیا از آن عبور می کند. این خطوط شامل خط انتقال نفت باکو-تفلیس-جیهان(BTC) و خط لوله گاز قفقاز جنوبی(SCP) که تنها تامین کننده گاز خط لوله ترانس آناتولی یا TANAP است.
آذربایجان از خط لوله(BTC) که نفت خام تولیدی آن کشور را به اروپا منتقل می کند در سال ۲۰۱۹ حدود۲/۲۳۳ میلیون بشکه نفت صادر کرده است، همچنین در طی زمان سپری شده از سال۲۰۲۰ نیزحدود ۸۱% از عملیات صادرات نفت آذربایجان از همین مسیر صورت گرفته است. موازی با این خط لوله نفت، خط لوله انتقال گاز طبیعی قفقاز جنوبی( SCP) که وظیفه صادرات گاز آذربایجان به گرجستان، ترکیه و اروپا را برعهده دارد نیز قرار دارد. این خط لوله در سه ماهه نخست سال ۲۰۲۰ حدود ۲۳% از تقاضای گاز طبیعی ترکیه یعنی ۷/۲ میلیارد مترمکعب را تامین کرده است. این در حالی است که در همین مدت آذربایجان از طریق همین خط ۸۷% نیاز گرجستان به گاز طبیعی را نیز تامین نموده است. علاوه بر موارد ذکر شده و حتی به نوعی مهمتر از آنها قرار است از اواخر سال ۲۰۲۰ و یا حداکثر اوایل سال ۲۰۲۱ از همین مسیر سالانه ۱۰ میلیارد متر مکعب گاز از میدان شاه دنیز آذربایجان با کمک دو خط لوله دیگر موسوم بهTANAP و TAP به اروپا صادر گردد. در مجموع علاوه بر تامین نیاز گرجستان به گاز طبیعی از این کریدور سالانه ۶ میلیارد متر مکعب گاز به ترکیه و ۱۰ میلیارد متر مکعب گاز به اروپا ارسال خواهد شد. هرچند درصورت موفقیت این فاز ممکن است این حجم به ۲ برابر نیز ارتقا یابد، اما شرایط امنیتی جاری منطقه نه تنها این آینده را با تهدید مواجه می سازد بلکه پایداری شرایط کنونی را نیز با خطر جدی روبرو کرده است. چراکه شهر Tovuzبه عنوان مرکز این منطقه که توسط توپخانه ارتش ارمنستان بمباران شده است تنها ۱۵ کیلومتر از این کریدور فاصله دارد.
توجه به همین مبنا و ماهیت خطوط لوله حامل هیدروکربن بود که شرکتBP به عنوان یکی از سهامدارن اصلی خطوط SCP و BTC، را وادار نمود فعالیت این خطوط را در جریان جنگ سال ۲۰۰۸ روسیه و گرجستان به حالت تعلیق درآورد. از همین روی تشدید بیشتر درگیری های جاری و تداوم آن می تواند به توقف هرچند موقت عبور نفت وگاز از این کریدور بیانجامد که علاوه بر آذربایجان تبعاتی ناخوشآیند برای گرجستان ،ترکیه و حتی اروپا به دنبال خواهد داشت. اما این تهدیدها هم زمان با آنکه برای عده ای بسیار دردناک خواهد بود برای برخی ها بسیار خوش آیند می نماید. از جمله این کشورها روسیه است که تضعیف موقعیت خط لوله SCP در تامین گاز ترکیه و گرجستان از یک طرف موجب تسلط هرچه بیشتر این کشور بر بازار گاز آنها خواهد شد و از سوی دیگر خالی ماندن خط لوله TANAPاز گاز طبیعی آذربایجان هرچه بیشتر موجب تحکیم خطوط لوله ترک استریم و بلواستریم در تامین گاز جنوب اروپا و همچنین ترکیه خواهد گردید.
از این روی تداوم و تشدید جنگ بین باکو و تفلیس چندان با منافع روسیه در تضاد نیست، این در حالی است که تداوم و مزمن شدن این نزاع اروپا را با چالش مواجه خواهد نمود. چراکه اروپا قصد دارد از باثبات نگه داشتن کریدور انتقال نفت و گاز آذربایجان و حتی احداث خط لوله گازی ترانس کاسپین و اضافه نمودن گاز تولیدی ترکمنستان به این کریدور، در راستای متنوع سازی منابع تامین انرژی های هیدروکربی، ابزاری در مقابل وابستگی بیشتر به روسیه در این زمینه برای خود فراهم سازد. از سوی دیگر ترکیه نیز که منافع بسیاری از انتقال نفت و گاز تولیدی حوزه دریای خزر به بنادر و مرزهای غربی خود می برد تلاش خواهد نمود تا اولا هرچه سریعتر این نزاع ها خاتمه یابد و ثانیا بر قلمرو آذربایجان به سمت غرب افزوده گردد تا این کریدور هرچه بیشتر از دسترس ارمنستان دور گردد. بنابراین در کنار سایر اهداف قومی و ژئوپلتیک، آنکارا از منظر امنیت انرژی تلاش دارد تا با جانبداری از باکو در این جنگ، هم جایگاه خود به عنوان هاب تامین و توزیع گاز اروپا را تثبیت نماید و هم انحصار تامین گاز خود از طریق خط لوله را از اتکای صرف به ایران و روسیه خارج کند.
منبع:https://www.cmess.ir
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.