حادثه هار-دوو؛ تقابل حزب الله لبنان و رژیم صهیونیستی بر سر بازدارندگی

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید

حمله جنگنده های رژیم صهیونیستی به خاک سوریه و بمباران برخی از مناطق در خاک این کشور در 20 جولای 2020، به شهادت علی کامل محسن، یکی از نیروهای حزب الله لبنان منجر شد تا پس از مدتها دامنه منازعه میان حزب الله و رژیم بار دیگر تشدید شود.

در واکنش به این اقدام، ارتش رژیم صهیونیستی  روز دوشنبه 27 جولای (6 مرداد) مدعی شد که تلاش نیروهای حزب الله به منظور عبور از خط آبی در ناحیه مرزی موسوم به هار-دوو را ناکام باقی گذاشته است. این در حالی که است حزب الله با انتشار بیانیه ای ادعاهای مطرح شده از سوی ارتش اشغالگر را تکذیب و نادرست خواند.

روشن است که از زمان پایان جنگ 2006 میان حزب الله لبنان و رژیم صهیونیستی طرفین به نوعی از بازدارندگی دوجانبه دوفاکتو در قبال یکدیگر پایبند بوده اند. در حقیقت حادثه هار –دوو سومین درگیری مستقیم طرفین از 2006 تا بدین سو به شمار می رود.

حزب الله پس از حمله ژانویه 2015 ارتش رژیم صهیونیستی به نیروهای حزب الله و سپاه پاسداران در قنیطره، با حمله به یک دستگاه جیپ نظامیان ارتش اشغالگر، دو نفر از این نیروها را به هلاکت رساند. همچنین بعد از حمله پهپادی رژیم صهیونیستی به منطقه ضاحیه در سپتامبر 2019، شاهد بودیم که حزب الله اقدام به حمله به یک خودروی زرهی ارتش صهیونیستی نمود که البته این حادثه تلفاتی در پی نداشت.

برخی از تحلیل گران حادثه هار- دوو را نه واکنشی به شهادت علی کامل محسن بلکه به مثابه واکنشی به 29 بار نقض مرزهای لبنان از سوی ارتش صهیونیستی با هدف حفظ توازن موجود میان طرفین قلمداد می کنند. با این حال «جاناتان اسپایر» تحلیل گر روزنامه «جروزالم پست» بر این نظر است که فهم حادثه فوق بدون در نظر داشتن کارزار نظامی اسرائیل بر علیه ایران قابل فهم نیست.

 به نظر می رسد در شرایط حاضر حزب الله و اسرائیل از ورود به یک جنگ فراگیر گریزان هستند؛ چرا که اسرائیل علاوه بر چالش های داخلی ناشی از گسترش شیوع کرونا و منازعه با ایران در جبهه سوریه، تمایلی به گشایش جبهه ای جدید بر ضد خود ندارد. در سمت دیگر ماجرا حزب الله نیز به سبب بحران اقتصادی ناشی از تحریم های اقتصادی و خروج سرمایه از این کشور تمایلی به آغاز یک درگیری فراگیر با اسرائیل احساس نمی کند. در نتیجه می توان گفت هر دو طرف خواهان ثبات و آرامش در مرزهای خویش هستند.

با این حال به نظر می رسد رژیم صهیونیستی در حفظ موازنه خود در برابر حزب الله با چالش هایی جدی روبروست. به اعتقاد اسپایر حضور نیروهای حزب الله در جنگ سوریه را می بایست در چارچوب راهبرد منطقه ای ایران در مواجهه با اسرائیل جستجو کرد.

از نگاه تحلیل گران امنیتی رژیم صهیونیستی، استمرار حضور ایران در جبهه سوریه به سود حزب الله عمل می نماید؛ چرا که تداوم حضور این نیروها در درگیری های سوریه را توجیه پذیر نموده و علاوه بر این خطوط جبهه حزب الله با رژیم را تا جولان اشغالی گسترش می دهد و در نتیجه نیروهای حزب الله از قدرت مانور و عملیاتی بیشتری در برابر ارتش رژیم بهره مند خواهند بود. بنابراین می توان گفت در شرایط کنونی چالش اصلی برای رژیم صهیونیستی آن است که اقدامات نظامی رژیم با هدف مهار ایران در سوریه به نحوی طراحی و به مرحله اجرا درآید تا آسیبی را متوجه نیروهای نظامی حزب الله در سوریه ننماید؛ چرا که در غیر این صورت حزب الله در برابر چنین اقدامی از سوی رژیم، دست به واکنش خواهد زد.

اما روی دیگر ماجرا را نیز می بایست در چالش های پیش روی حزب الله به منظور استمرار موازنه بازدارنده در برابر رژیم صهیونیستی قلمداد نمود. حزب الله در قیاس با سال 2006 با یک تحول جدی روبرو شده است و آن اینکه به سبب مشارکتش در کابینه «حسن دیاب» اکنون در قامت یک بازیگر سیاسی حاکم و مسئول در کشور شناخته می شود.

 این حقیقت در سایه تشدید بحران اقتصادی ماه های اخیر در لبنان سبب شد تا حزب الله با در نظر داشتن محدودیت های پیش روی خود در جبهه داخلی به مثابه بازیگری مسئول عمل نماید. در حقیقت به نظر می رسد چالش اصلی پیش روی حزب الله در واکنش به حمله اخیر به نیروهایش در سوریه این است که 

چگونه به اقدامات خصمانه رژیم واکنشی نشان دهد که به انتقام و پاسخگویی فراگیر رژیم بر ضد لبنان نینجامد؛ چرا که به اعتقاد «ابراهیم الامین» تحلیل گر روزنامه «الاخبار»، در سایه بحران های داخلی در لبنان، حزب الله همواره می بایست در هر تصمیم گیری خود جبهه داخلی را نیز مدنظر قرار دهد. در نتیجه می توان گفت معمای اصلی پیش روی حزب الله آن است که بتواند در برابر حملات رژیم صهیونیستی به نیروهایش در سوریه به موازنه ای دست پیدا کند که محرک جنگی جدید و فراگیر بر ضد لبنان نباشد. این مسئله به ویژه به سبب تهدیدهای اخیر «بنی گانتز» وزیر دفاع رژیم صهیونیستی مبنی بر تخریب تمامی زیرساخت های لبنان در صورت اقدام تلافی جویانه حزب الله اهمیت بیشتری پیدا می کند.

در تقابل با رویکرد فوق، برخی دیگر از تحلیل گران رژیم صهیونیستی بر این باورند که وضعیت دوگانه حزب الله به عنوان یک جنبش نظامی و همزمان بازیگر سیاسی در سطح حاکمیت فرصت های گسترده ای را پیش روی آنها قرار می دهد تا آنجا که به اعتقاد اسپایر، در سایه ورود حزب الله به کابینه این کشور، لبنان در مسیر استقرار حکومتی گام بر می دارد که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سال 1982 به دنبال پی ریزی آن بوده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *