عملکرد سیاست خارجی روسیه در مواجهه با ناآرامی ها و بحران سیاسی در بلاروس و همچنین تنش های اخیر در قره باغ نمایانگر تغییراتی در واکنش و مواضع این کشور نسبت به تحولات در مناطق پیرامونی (یا خارج نزدیک به تعبیر روس ها) است. روسیه در دوران پس از یلتسین و متأثر از اندیشه های رهبران حاکم، انگارههای هویتی غالب و الزامات امنیتی و راهبردی نگاه ویژه ای به خارج نزدیک داشته و مناطق بازمانده از اتحاد جماهیر شوروی را حوزه نفوذ سنتی خود قلمداد کرده است.
متعاقب این رویکرد مقابله با گسترش ناتو، ممانعت از نفوذ بازیگران فرامنطقه ای و منطقه ای و تضعیف رویکردهای غربگرایانه در کشورهای بازمانده از شوروی اصول اولیه سیاست خارجی روسیه در قبال تحولات این مناطق به شمار رفته است. جدیت مسکو در رابطه با موضوعات فوق به میزانی بوده است که حتی از ورود به جنگ و توسل به ابزارهای نظامی نیز امتناع نکرده است. اقدامات و رفتارهای روسیه در مورد تحولات گرجستان در سال 2008 و اوکراین در سال 2014 از نمودهای این رویکرد هستند.
علیرغم چنین رویکردی، مراحل ابتدایی تحولات در بلاروس و همچنین گذر زمان و تشدید تنش ها در قره باغ نشان می دهد روسیه رویکرد تأخیر آگاهانه را نسبت به این تحولات در مراحل نخستین آنها اتخاذ کرده است. بدین صورت که در مورد بلاروس علی رغم اتهامات طرح شده علیه رئیس جمهور بلاروس، در تحولات قبل از انتخابات از وی حمایت نکرده و در دوران پساانتخابات نیز، تنها پس از مشاهده دخالت ها و مواضع کشورهای غربی حمایت خود را از دولت بلاروس و رئیس جمهور این کشور اعلام کرد. همچنین برخلاف پیشبینی ها، نیروی نظامی خود را به منظور حمایت از لوکاشنکو روانه مینسک نکرد. هرچند در دوران شدت گرفتن بحران، حمایت های سیاسی و اقتصادی از مینسک را گسترش داد. در مورد تنش در قره باغ نیز مسکو علی رغم دارا بودن روابط ویژه با باکو و ایروان و حتی پیمان نظامیبا ارمنستان پس از گذشت بیش از ده روز از درگیری دخالت جدی خود در این بحران را نشان نداد که باعث گمانه زنی های مختلفی دربارۀ رویکرد مدیریت تأخیری مسکو شد.
این رویکرد روسیه در مواجهه با دو موضوع فوق ریشه ها و دلایل مختلفی دارد، لکن بروز نشانه هایی از غربگرایی در دولت های بلاروس و ارمنستان طی دو سال اخیر و تغییر تاکتیک مسکو برای مقابله با این گرایش ها را می توان مبنای اصلی رویکرد روسیه تلقی کرد. بدین نحو که روسیه ضمن مواجهه با این بحران یا تنش ها، تضعیف یا ایجاد وقفه در موج های غربگرایانه در این دو کشور و به نوعی وابسته کردن بیشتر دولت های بلاروس و ارمنستان به خود را پیگیری میکند. به اعتقاد برخی از تحلیل گران سیاسی، مسکو حتی تضعیف (و نه سقوط) دولت های حاکم در بلاروس و ارمنستان درنتیجه این مشکلات را تعقیب میکند. در واقع، درحالی که بلاروس به رهبری لوکاشنکو طی دو سال اخیر نشانه هایی از تقویت رویکرد غربگرایی را به نمایش گذاشته و تنش های لفظی نیز با روسیه ایجاد کرده بود، طی بحران اخیر در این کشور ناچار به نزدیکی بیشتر به مسکو شد. این موضوع هدف اصلی روسیه در راهبرد آن در قبال تحولات بلاروس با گرایش انفعال در حمایت از دولت حاکم در دوران قبل از انتخابات و هم سویی یا حمایت از دولت مرکزی بلاروس در شرایط ضعف آن و درنتیجه وابسته کردن بیشتر آن بوده است.
شرایط کنونی در قفقاز و نوع و میزان واکنش مسکو در قبال تنش ها در قره باغ نیز بیانگر هدفمند بودن رویکرد تأخیری روسیه است. درحالی که حمایت از ارمنستان یا مداخله بیشتر جهت حل و فصل تنش ها را می توان اقدام مورد انتظار از روسیه در قبال تنش در قره باغ تلقی کرد، لکن به نظر می رسد رهبران روسیه به دلیل نارضایتی از غربگرایی نخستوزیر کنونی ارمنستان با تأخیر غیرقابل انتظار به طورجدی وارد عمل شد و با تأخیر زیاد طرفین را به گفت و گو در مسکو دعوت کردند.
شایان ذکر است هرچند موضوع فوق به عنوان عنصر تعیینکننده در رویکرد مسکو نسبت به تحولات در بلاروس و ارمنستان ارزیابی می شود، لکن عوامل دیگری نیز در نوع کنشگری روسیه تأثیر گذارند. نگرانی مسکو برای ضدروسی شدن اعتراضات در بلاروس (این اعتراضات از ابتدا ماهیت ضددولتی و نه ضدروسی داشته اند) و احتمال اعمال تحریم های بیشتر علیه روسیه در صورت مداخله نظامی مستقیم در بلاروس در کنار تلاش برای داخلی ماندن بحران در این کشور، از جمله دیگر عوامل مؤثر در رویکرد روسیه نسبت به تحولات بلاروس بوده اند که تفاوت های محسوسی با واکنش مسکو نسبت به تحولات در اوکراین داشته است. نکته شایان توجه، اجرایی شدن هدف اصلی روسیه در شرایط کنونی و نزدیکی بیشتر دولت بلاروس به مسکو در نتیجۀ تحولات اخیر است.
در مورد رویکرد غیرفعالانه روسیه نسبت به منازعه بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان نیز علاوه بر مؤلفه هایی نظیر نارضایتی از دولت پاشینیان در ارمنستان و تمایل به تضعیف آن عوامل مهم دیگری نیز دخیل هستند. مزایای اقتصادی این تنش برای روسیه یکی از این عوامل است. از آنجا که آذربایجان و ارمنستان از مقاصد صادرات تسلیحات روسیه به شمار می روند، ایجاد تنش بین این دو کشور با فروش بیشتر تسلیحات برای مسکو همراه خواهد بود. نمایش ناامن بودن مسیرهای انتقال انرژی از مسیر قفقاز نیز مؤلفه دیگر محسوب می شود.
پیامدهای تغییر تاکتیک برای روسیه
تردیدی وجود ندارد که منطقه خارج نزدیک همچنان برای روسیه اهمیت حیاتی داشته و این کشور از هیچ امری برای حفظ و گسترش نفوذ خود در کشورهای بازمانده از اتحاد جماهیر شوروی امتناع نمی کند. این مسئله در سند تدبیر سیاست خارجی روسیه به روشنی بیان شده است. باوجود این، همان طور که بیان شد، تحولات اخیر بلاروس و قره باغ نشان میدهد تفاوت های تاکتیکی در رویکرد روسیه نسبت به تحولات در کشورهای این منطقه نسبت به گذشته ایجاد شده است. این تغییرات و رویکرد کنونی روسیه نسبت به تحولات مذکور، به ویژه تنش ها در قره باغ با پیامدهایی برای مسکو همراه خواهد بود.
روسیه به دلیل مداخله مستقیم در تحولات اوکراین و انضمام کریمه، با تحریم های جدی مواجه شد و چشماندازی نیز برای رفع این تحریم ها وجود ندارد. این تحریم ها و فشارهای سیاسی همراه با آن هزینه قابل توجهی برای روسیه داشته است. مداخله مستقیم و نظامی نداشتن در بحران سیاسی بلاروس باعث اجتناب از اعمال تحریم های جدید علیه مسکو خواهد شد. این موضوع اهمیت زیادی برای رهبران روسیه و وضعیت سیاسی و اقتصادی آن خواهد داشت.
با توجه به تفاوت منازعه کنونی در قره باغ با دیگر منازعات طی سه دهه اخیر، ورود و حضور جدی کنشگران دیگر به منطقه نفوذ روسیه مهمترین پیامد منازعه کنونی و رویکرد تأخیری مسکو در تلاش نکردن برای حل آن در مقایسه با منازعات دوران گذشته است. حضور مستقیم ترکیه در جبهه آذربایجان و گشوده شدن موضوع دیگری در تعاملات روسیه با ترکیه کرد عینی این امر است. به طوری که حتی ممکن است وابستگی آذربایجان به روسیه را نیز در آینده کاهش دهد.
پیامد منفی دیگر منازعه جاری در قره باغ تغییر احتمالی موازنه قوا به نفع آذربایجان در صورت ادامه منازعه و تداوم رویکرد کنونی خواهد بود. بدون تردید روسیه مهمترین بازیگر مؤثر جهت اعمال فشار به طرفین منازعه و ایجاد آتش بس است. در صورت تداوم رویکرد انفعالی روسیه، آذربایجان با حمایت های خارجی در موضع قدرتمندتری نسبت به ارمنستان قرار خواهد گرفت و این موضوع مدیریت تحولات قفقاز و مهمتر از آن، احتمال موج گسترش ناتو و کشورهای غربی در منطقه را برای روس ها دشوار خواهد کرد. با در نظر داشتن این مسئله می توان انتظار داشت طی روزهای آتی شاهد اتخاذ رویکرد فعالانه تر روسیه در قبال این منازعه باشیم. درصورت عملیاتی شدن چنین سناریویی، مسکو به هدف خود یعنی تعدیل دولت حاکم بر ارمنستان نیز خواهد رسید. این موضوع در دعوت وزرای خارجه آذربایجان و ارمنستان به مسکو و مذاکرات 12 ساعته سه جانبه با حضور وزیر امور خارجه روسیه نمایان شد و مذاکرات مسکو با توافق اولیه طرفین برای آتش بس همراه شد. همانطور که بیان شد، می توان بیان داشت این تحولات روزهای اخیر نشان می دهد روسیه مهمترین بازیگر مؤثر در مدیریت تنش ها در قره باغ است لکن به نظر میرسد در شرایط کنونی این مسئله را در قالب تاکتیکهای دیگری و با تأخیر اعمال کرده است.
منبع:https://ipis.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.