مقدمه
رژیم صهیونیستی از زمان فروپاشی شوروی، فرصت بی نظیری برای توسعه شاخه شمالی دکترین اتحاد پیرامونی با محوریت قفقاز جنوبی و آذربایجان یافته است که با فراهم کردن زمینه های لازم برای تعمیق روابط با این جمهوری ها، معماری چند لایه ای برای روابط خود با این کشورها از جمله جمهوری آذربایجان بنا کرد و روز به روز بر ابعاد و پیچیدگی های آن افزود. نیاز رژیم صهیونیستی به رصد دائم فعالیت های ایران، سردی روابط سیاسی ـ امنیتی با آنکارا در سال ها اخیر و تلاش در راستای انتقال زمین بازی از شامات به مرزهای ایران به منظور ایجاد موازنه و نگرانی های امنیتی و همچنین تغییر کانون توجه تهران از غرب آسیا به مناطق پیرامونی دیگر، مهمترین دلایل توسعه روابط تلاویو با باکو می باشد. از سوی دیگر نیاز مبرم باکو به پیشرفت، حفظ استقلال از روسیه، تحریم های امریکا و ترس از حاکمیت دینی ایران، سبب شد تا آذربایجان نیز دست دوستی را به سمت صهیونیست ها دراز کند. با عنایت به تحول در ادراکات راهبردی سران رژیم صهیونیستی از تهدیدات ایران و محور مقاومت در سال های اخیر و توسعه اقدامات آفندی و تهاجمی آن در حوزه های نرم، سخت و نیمه سخت علیه کشورمان، ضرورت پایش و رصد اقدامات و راهبردهای این رژیم بیش از پیش احساس می شود.
الهام علیاف، رئیس جمهور آذربایجان در اظهار نظری قابل تامل، روابط باکو ـ تلاویو را به «آیس برگ» یا کوه یخی تشبیه می کند که دیگران فقط پوسته ظاهری که از آب بیرون آمده را مشاهده می کنند و قسمت های دیگر آن پنهانی و غیرقابل مشاهده است. لذا سطح راهبردی و کلانی در روابط بین دو طرف وجود دارد که به طور مخفیانه و غیررسمی و با صحنه گردانی نهادهای مختلف تصمیم ساز، اتاق فکرها و عوامل مختلف اجرایی پیش می رود. رژیم صهیونیستی امروزه در تمام بخش ها و نهادهای دولتی، اجتماعی، ارتباطی، نظامی، اقتصادی و… آذربایجان رخنه کرده و کمتر جایی از نفوذ گسترده این رژیم در امان مانده است.
پس شکست گرجستان از روسیه در بحران 2008 و مخالفت جدی روسیه با حضور امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی در تفلیس، تلاویو راهی آذربایجان شد و بخش اعظم اقدامات خود را در این کشور متمرکز کرد. مهمترین اهداف و عوامل تاثیرگذار در توسعه روابط صهیونیست ها با آذربایجان شامل این موارد می شود:
1-2. آذربایجان؛ محور شاخه شمالی اتحاد پیرامونی
جمهوری آذربایجان بعنوان محور و هسته شاخه شمالی دکترین اتحاد پیرامونی محسوب می شود. علاوه برآن، در شاخه جنوبی نیز امروزه شاهد عادی سازی و توسعه روابط میان کشورهای عرب خلیج فارس مانند امارات، با رژیم صهیونیستی میباشیم که این امر نیز در آینده نزدیک، یک منطقه نفوذ جدید را برای جولان بیشتر این رژیم، فراهم میکند و استراتژی این رژیم را مانند قطعات پازل در کنار هم قرار می دهد.
2-2. باز تعریف معماری امنیت منطقه قفقاز جنوبی
به لحاظ ساختاری، رژیم صهیونیستی به عنوان یکی از بازوهای منطقه ای ایالات متحده امریکا در بازتعریف معماری امنیتی و ساختار قدرت در منطقه قفقاز جنوبی محسوب می شود و امریکا به واسطه آن، برخی اهداف و سیاست های خود را در این مناطق طرح ریزی و پیگیری می کند.
3-2. واردات انرژی از آذربایجان
امروزه رژیم صهیونیستی تقریبا حدود 50 درصد از منابع انرژی(نفت) خود را از آذربایجان و از طریق خط لوله باکوـ تفلیس ـ جیهان، تامین می کند و این موضوع باعث شده است که این رژیم نسبت به منابع انرژی خلیج فارس بی نیاز گردد. همچنین این رژیم یکی از سهامداران اصلی پروژه های انرژی و خطوط لوله در منطقه محسوب می شود.
4-2. فروش تسلیحات و صادرات فناوری های دارای مزیت برتر رژیم صهیونیستی
یکی دیگر از برنامه های رژیم صهیونیستی در آذربایجان، طرح فروش تسلیحات به این کشور است. آخرین قراردادی که در این زمینه فاش شده است، حاکی از انعقاد قرارداد حدودأ 6 میلیارد دلاری، این رژیم با جمهوری آذربایجان است. این رژیم در صدد احداث پایگاه و فرودگاه نظامی اختصاصی در خاک آذربایجان می باشد تا در مواقع لزوم بتواند از آنها استفاده کند.
5-2. متغیر ایران در توسعه روابط رژیم صهیونیستی با آذربایجان
قطعا مهمترین عامل در راهبرد رژیم صهیونیستی جهت حضور در آذربایجان، متغیر جمهوری اسلامی ایران و دشمنی با آن است. این رژیم بدین منظور اهداف چندگانهای را دنبال می کند:
1-5-2. موازنه راهبردی و رصد اطلاعاتی ایران
توسعه روابط با جمهوری آذربایجان ابتدا به ساکن در ذیل کنترل و تهدید جمهوری اسلامی ایران تعریف می شود. رژیم صهیونیستی به منظور ایجاد موازنه و مقابله به مثل، استراتژی حضور در نزدیکی مرزهای ایران را اتخاذ کرده است. طبعأ یکی از کشورهای هدف نیز جمهوری آذربایجان می باشد که دارای رابطه مستحکمی با رژیم صهیونیستی است
2-5-2. کنار گذاشتن ایران از مسیرها و کریدورهای ترانزیتی منطقه
یکی از اهداف منطقهای رژیم صهیونیستی در منطقه، به حاشیه راندن نقش و جایگاه ژئوپلیتیکی و ترانزیتی جمهوری اسلامی ایران در منطقه قفقاز جنوبی و آسیای میانه می باشد. کنارگذاشتن ایران از طرح های انتقال انرژی در منطقه و خطوط ترانزیت کالا، یکی از آن موارد می باشد.
3-5-2. ایران هراسی، شیعه هراسی، اسلام هراسی
با توجه به مسلمان بودن و شیعه بودن اکثریت قریب به اتفاق جمعیت جمهوری آذربایجان، یکی از اهداف رژیم صهیونیستی ممانعت از نفوذ اسلام شیعی و حاکمیت دینی جمهوری اسلامی ایران در این کشور می باشد و با سیاست هایی مانند اسلام هراسی، شیعه هراسی و ایران هراسی در میان حاکمان آذربایجان، مانع حضور و فعالیت ایران می شود.
4-5-2. انتقال کانون توجه ایران از غرب آسیا به قفقاز جنوبی
بهرهگیری از اختلافات داخلی جمهوری های سابق شوروی، مانند اختلاف جمهوری آذربایجان و ارمنستان به عنوان ابزاری جهت توسعه و نفوذ خود در این کشورها، یکی از اهرم های قابل توجه رژیم صهیونیستی در منطقه محسوب می شود. با افزایش تنش ها و جنگ های منطقه ای، زمینه سرایت آنها به داخل خاک ایران نیز وجود خواهد داشت کما اینکه جنگ اخیر قره باغ، شاهد اصابت چند خمپاره به منطقه مرزی خداآفرین بودیم. همچنین ناامن کردن و شعله ور کردن بحران های منطقه ای می تواند ایران را به این مناطق مشغول سازد و کانون تمرکز این کشور را از غرب آسیا به قفقاز و مرزهای شمالی منتقل کند.
ارزیابی نهایی
هدف اصلی رژیم صهیونیستی در توسعه و تعمیق مناسبات با کشورهای قفقاز جنوبی بخصوص آذربایجان، حضور در نزدیکی مرزهای ایران و ایجاد تهدید امنیتی علیه کشورمان در حوزه های مختلف سخت و نرم می باشد. در کنار این مسئله به دست آوردن منابع سرشار اقتصادی، عامل بعدی در افزایش همگرایی تلاویو با باکو می باشد. سطح روابط دو طرف امروزه، از همکاری صرف به مراتب بالاتر رفته و به سمت راهبردی شدن پیش می رود. به گونهای که در اکثر قریب به اتفاق نهادها و بخشهای مختلف جمهوری آذربایجان، ردپای یهودیان و صهیونیست ها قابل مشاهده می باشد و این مسئله می تواند عواقب امنیتی علیه منافع ملی ومنطقه ای کشورمان داشته باشد.
منبع:http://csr.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.