این اظهارات غیرمعمول « دیوید شنکر» در مورد تعمیق روابط بین چین و کشورهای عربی خلیج فارس منجر به تنش بین دو کشور عربی ریاض و ابوظبی با واشنگتن گردید. امروزه پکن در چارچوب خرید نفت خام و مشارکت در پروژه های زیرساختی « G5» کشورهای عربی خلیج فارس نقش تعیین کننده ای را ایفا می کند. ایالات متحده آمریکا به طور خاص در مورد میزان مشارکت شرکت مخابراتی چینی هوآوی در توسعه پروژه های زیرساختی « G5» در منطقه که – میزبان ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا و مقر فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا می باشد – احساس نگرانی می کند. در پایان ، ایالات متحده هواوی را در ایالات متحده ممنوع اعلام کرده و متحدان خود را تحت فشار قرار داده است تا گام های مشابهی بردارند.
عربستان سعودی و امارات متحده عربی به عنوان قطب حمل و نقل و تجارت جهانی بر این باورند که برای مقابله با تهدیدات هیچ گزینه و جایگزینی به جز تضمین امنیت آمریکا برخوردار نیستند؛ اما نسبت به اعتبار بلندمدت تعهد سیاسی پایدار واشنگتن شک و تردید دارند. ریاض و ابوظبی ممکن است سعی کنند از شرط بندی های خود محافظت کنند و امیدوار باشند که روابط آن ها با چین بتواند مناسبات آن ها را با ایالات متحده آمریکا تکمیل کند. با این حال به نظر می رسد که با افزایش نفوذ و قدرت چین در منطقه خاورمیانه ، صبر آمریکا در حال لبریز شدن است. در چنین شرایطی وضعیت بازی حاصل جمع صفر ( برد یکی باخت دیگری است) حاکم خواهد شد و ایالات متحده آمریکا خواستار این است که متحدانش بین آمریکا و چین یک طرف انتخاب کنند.
بر اساس انتظارات، تقاضای چین برای نفت در دهه های آینده افزایش خواهد یافت. به دلیل اهمیت روزافزون نفت، منطقه خاورمیانه به یکی از ملاحظات مهم سیاست خارجی چین تبدیل شده است. علاوه بر این، کشورهای عربی خلیج فارس بازار مناسبی برای سرمایه گذاری بالقوه چین در بخش های زیرساختی صنایع سنگین مانند بنادر و راه آهن و همچنین مقصدی جذاب برای فناورهای و تکنولوژی محسوب می شود. پکن از قدرت اقتصادی خود برای پیشبرد اهداف سیاسی استفاده کرده و به نظر می رسد که رهبران کشورهای عربی خلیج فارس موافق الگوی گشایش اقتصادی چین هستند؛ در حالی که سیاست را در کنار بی اعتنایی به مسائل حقوق بشری کنترل می کنند.
چین با وجود پیشرفت های منطقه ای اخیر، همچنان در حوزه سیاسی خاورمیانه و به طور خاص خلیج فارس نقش حاشیه ای ایفا می کند. بر خلاف مداخلات آشکار مسکو در خاورمیانه؛ مداخله گری پکن با توجه کمتری همراه بوده است. این در حالی است که مداخلات پکن در خاورمیانه بسیار مهم تر هست. مداخله چین بسیار پیچیده تر و دراز مدت و بدون حضور نیروهای خارجی می باشد و در مقابل این کشور از ابزار اقتصادی و قدرت نرم بهره برده است. چین پس از ایالات متحده دومین کشور بزرگ مصرف کننده نفت در جهان، تقاضای داخلی را تقریباً به سطح بحران قبل از کووید 19 بازگردانده است. این در حالی است که برای تولیدکنندگان نفت خلیج فارس از آنجایی که آنها در جستجوی خریدار نفت می باشند چین از اهمیت بسیار بالایی برخوردار می باشد. در واقع ، بیش از یک سوم صادرات نفت خام و میعانات خلیج فارس به چین صادر می شود.
مناسبات سیاسی بین چین و کشورهای حاشیه خلیج فارس با خودداری متقابل از مسائل بحث برانگیز، بر روی منافع مشترک تمرکز یافته است. کشورهای عربی خلیج فارس از موضع گیری عمومی بر سر مسائلی که ممکن است باعث تنش با چین شود و بر مسائل داخلی این کشور فشارهای بین المللی ایجاد کند خودداری می کنند. آن ها حساسیت چینی ها را درک می کنند و چنین گام هایی که به روابط استراتژیک آن ها صدمه می زنند خودداری می کنند. بنابراین آن ها از اظهاراتی در مورد وضعیت حقوق بشر در چین اجتناب و از انتقادات به رفتار چین نسبت به اقلیت مسلمانان اویغور در استان سین کیانگ خودداری کرده اند.
برای نمونه عربستان سعودی به عنوان « حافظ دو مکان مقدس مذهبی » اگر چه بارها نگرانی خود را نسبت به اقلیت مسلمان در سایر نقاط جهان از جمله خارج از منطقه خاورمیانه نشان داده اند اما هنگامی که محمد بن سلمان ولیعهد سعودی در سال 2019 به پکن سفر کرد اقدامات پکن علیه اویغورها را توجیه کرد و اظهار داشت: « چین برای تامین امنیت ملی حق دارد به مقابله با تروریست ها و افراط گرایان بپردازد». علاوه بر این ، در سال 2019 ، عربستان سعودی ، قطر و امارات جز 37 کشوری بودند که در نامه به سازمان ملل به خاطر « دستاوردهای قابل توجه پکن در زمینه حقوق بشر» به حمایت از چین اقدام کردند.
در کنار نفوذ سیاسی و اقتصادی ، چین نیز در حال سرمایه گذاری منابع برای افزایش قدرت نرم است. به عنوان مثال ، در ژوئن سال 2019 ، مؤسسه کنفوسیوس در دانشگاه ملک سعود ریاض افتتاح شد. این موسسه دوره های زبان چینی را ارائه می دهد و ارتباط فرهنگی بین دو کشور را ترویج می کند. در طی سال های گذشته، نفوذ امنیتی چین در داخل و اطراف خلیج فارس افزایش یافته است. نیروهای دریایی چین به خلیج عدن (برای مقابله با دزدی دریایی) اعزام شدند ، کشتی های چینی از بنادر خلیج فارس بازدید کردند، یک پایگاه پشتیبانی دریایی و هوایی در جیبوتی افتتاح شد و مدیریت این پایگاه بر عهده چین است. علاوه بر این چین در منطقه خاورمیانه با کشورهای روسیه، ایران و عربستان سعودی به صورت جداگانه رزمایش نظامی مشترک برگزار کرده است.
علاقه روزافزون ریاض و ابوظبی به هواپیمای بدون سرنشین و امتناع آمریکا از ارائه تسلیحات خاص به دلیل محدودیت های سیاست گذاری ، کنترل صادرات و لزوم در نظر گرفتن نیازهای امنیتی اسرائیل منجر شده است تا آن ها به سمت تجارت تسلیحاتی با چین حرکت کنند. اگر چه تسلیحات چینی در مقایسه با محصولات غربی از کیفیت پایین تری برخوردار می باشند اما به نظر می رسد به اندازه کافی رضایت بخش هستند و در هر صورت ، بدیهی است که این کیفیت دائما در حال بهبود می باشد.
تاکنون کشورهای عربی خلیج فارس بدون این که به روابط خود با آمریکا آسیبی بزنند، توانسته اند روابط اقتصادی خود را با چین توسعه دهند. آن ها تمام تلاش خود را می کنند تا با حفظ روابط موازی؛ در مسیری قرار نگیرند که بین ایالات متحده آمریکا و چین مجبور شوند یکی را انتخاب کنند. با این حال ، با افزایش حضور سیاسی و امنیتی چین در خلیج فارس ، حفظ این موازنه برای کشورهای عربی خلیج فارس دشوارتر خواهد شد.
در حال حاضر میزان حضور نظامی آمریکا و توانایی این کشور برای افزایش قدرت و نفوذ همراه با کیفیت تسلیحات، روابط نظامی و سیاسی عمیق و توانایی آن برای عملکرد مشترک با شرکا فراتر از آن است که چین بتواند با ایالات متحده در خاورمیانه رقابت کند. با این حال، پکن می تواند از دلهره کشورهای عربی خلیج فارس نسبت به متحد سنتی خود ایالات متحده آمریکا برای افزایش شکاف بین آن ها استفاده کند. در حالی که ایالات متحده آمریکا باید در مقابل جذابیت های اقتصادی و فناوری چین، جذابیت های جدیدتری را برای کشورهای عربی خلیج فارس پیشنهاد کند، از سوی دیگر کشورهای عربی خلیج فارس باید هزینه های حفظ این اتحاد پایدار را درک کنند.
منبع:https://rahbordemoaser.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.