گزینه های اردن در مواجهه با الحاق احتمالی کرانه باختری از سوی اسرائیل

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
 پس از نخستین جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1948، کرانه باختری ضمیمه اردن شد تا این که اسرائیلی ها در جنگ 1967 شروع به اشغال این سرزمین کردند. تا سال 1988 ، قبل از اینکه پادشاهی هاشمی در سال 1994 توافق صلح با اسرائیل را امضا کند ، اردن تمام ادعای مربوط به کرانه باختری را به فلسطینیان واگذار کرد. در طی 26 سال گذشته اسرائیل و اردن به صورت رسمی روابط دوستانه و صلح آمیزی داشته اند.

با این وجود در طی سال های گذشته، مناسبات بین اردن و اسرائیل به طرز چشم گیری با تنش همراه بوده است. تازه ترین تحولاتی که بر روابط دو کشور بیشترین آسیب را وارد کرده – زمانی است که بر اساس توافق بین بنیامین نتانیاهو و بنی گاتز،  اسرائیل اعلام کرد که از اول ژوئیه بخش هایی از کرانه باختری شامل تمام شهرک های اسرائیلی در سرزمین اشغالی و دره اردن – که حدود 30 تا 40 درصد کرانه باختری را شامل می شود – ضمیمه سرزمین خود می کند.

 

به تازگی ، 50 کارشناس حقوق بشر در ایالات متحده آمریکا بیانیه مشترکی را امضا کردند و از کشورهای جهان خواستند تا با برنامه های الحاق اسرائیل مخالفت کنند. از نظر اردن و فلسطین ، این اقدام یک جانبه اسرائیل در الحاق کرانه باختری بسیار خطرناک خواهد بود. شکی نیست که برنامه الحاق اسرائیل تهدیدی جدی برای ثبات اردن محسوب می باشد که میزبان بسیاری از پناهندگان فلسطینی است که از طرف اسرائیل از حق بازگشت برخوردار نیستند. بیش از 50،000 فلسطینی در دره اردن زندگی می کنند ، که بیش از 60 درصد سبزیجات مصرف شده در سرزمین های اشغالی فلسطین را تولید می کند زیرا این دره سبد غذایی یا منبع امنیت غذایی برای فلسطینی ها محسوب می شود.

 

علاوه بر این ، بر اساس سرشماری سال 2015 ، 70 درصد از افراد پادشاهی هاشمی فلسطینی هستند، تصور اینکه چگونه الحاق بخش هایی از کرانه باختری و دره اردن توسط اسرائیل نمی تواند باعث خشم و ناآرامی گسترده در اردن شود، دشوار است. این اقدام به دلیل افزایش آوارگان فلسطینی، عراقی و سوری نشانگر فشار بیش از حد بر خدمات و زیرساخت های عمومی اردن می باشد. متغیرهای دینی نیز در این معادله تاثیر قابل توجهی دارند. مسئولیت سرپرستی مذهبی اماکن مسلمین و مسیحیان در بیت المقدس بر عهده ملک عبدالله دوم پادشاه اردن است. از زمانی که دولت ترامپ قدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت ، نبرد بر سر این شهر مقدس به منبع خشم روز افزون اردنی ها تبدیل شده است.

 

نقش واشنگتن

دولت ترامپ علاوه بر شناسایی بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل ، اقدامات دیگری انجام داده که نشان می دهد تا چه اندازه کاخ سفید با تمام جنبه های برنامه نتانیاهو هماهنگ است. چنین اقداماتی شامل شناسایی بلندی های جولان سوریه به عنوان قلمرو اسرائیل، خاتمه بخشی به بودجه آژانس امداد سازمان ملل برای پناهندگان و بستن دفتر سازمان آزادی بخش فلسطین در واشنگتن است. تمام این اقدامات ناراحتی مقامات اردن را فراهم کرده است. سیاست های طرفداری ترامپ و جرد کوشنر از اسرائیل ، منافع اساسی امان را به شدت تهدید می کند.

 

ملک عبدالله در اظهاراتی با «اشپیگل» گفت: «الحاق بخش های از کرانه باختری و دره اردن توسط اسرائیل منجر به درگیری گسترده خواهد شد. رهبرانی که از راه حل یک کشور دفاع می کنند نمی فهمند که این چه معنایی دارد و سقوط دولت فلسطین تنها هرج و مرج و افراط گرایی را در داخل منطقه افزایش می دهد. اگر اسرائیل به الحاق کرانه باختری اقدام کند منجر به دستگیری گسترده با پادشاهی اردن خواهد شد».

 

پس از امضای معاهده صلح وادی عربه بین اسرائیل و اردن در سال 1994م، اسرائیلی ها از همکاری با نیروهای امنیتی و سازمان های اطلاعاتی سود برده اند. با این وجود، اگر اسرائیل به برنامه ی خود برای الحاق دره اردن ادامه دهد ، اردن به احتمال زیاد توافقنامه صلح خود با اسرائیل را مورد تجدید نظر قرار می دهد و سفیر خود را این کشور را فرا می خواند. این امر احتمالا همکاری های امنیتی بین دو کشور را متوقف خواهد کرد.

 

برای فهم صبر اردنی ها نسبت به این پیمان آگاهی نسبت به زمینه های تاریخی مفید است. هنگامی که نمایندگان سوریه ، لبنان ، اردن و فلسطینی ها در سال 1991 به مادرید رفتند ، اولین هدف آنها بازگرداندن ارتفاعات جولان به سوریه و پایان دادن به اشغال اسرائیل در سرزمین های لبنان نبود، بلکه در مقابل هدف اصلی آن خاتمه بخشی به کنترل اسرائیل بر سرزمین های اشغالی فلسطین ، تأسیس یک کشور مستقل فلسطین با پایتختی قدس شرقی و احقاق حق مردم فلسطین بود. در حالی که اعراب نتوانستند با استفاده از زور سرزمین های اشغالی را بازپس بگیرند، شاید به نظر می رسید حداقل در آن زمان ، یک طلیعه امید برای راه حل سیاسی و مسالمت آمیز در قالب پوشش بین المللی مطابق با قطعنامه های 242 و 338 سازمان ملل ایجاد شده بود. عمدتا به همین دلایل ، اردن به انعقاد پیمان صلح 1994 با اسرائیل مبادرت ورزید.

 

امان از جایگاه خوبی در عرصه جهانی برخوردار است و این مسئله می تواند به تقویت اقدامات بین المللی در تقابل با برنامه الحاق کرانه باختری توسط اسرائیل کمک کند. حمایت و پشتیبانی دولت ها و جوامع مدنی در سرتاسر جهان، اردن را به بازنگری در معاهده 26 ساله با اسرائیل سوق می دهد و این احساس را ایجاد می کند که اسرائیل نمی تواند بطور یک جانبه این اقدام را بدون تحمل عواقب جدی انجام دهد. در پایان اسرائیل نمی تواند از یک سو به الحاق کرانه باختری اقدام کند و از سوی دیگر از اردن به عنوان همسایه انتظار داشته باشد تا به تجارت خود ادامه دهد.

 

 تهدید پیش رو

این منطقه در حالی که منتظر است ببیند اسرائیل در آینده چه کار می کند ، در مسیری خطرناک قدم بر می دارد. در سال 2020 ، واضح است که تمام روش های سنتی حل و فصل مناقشه عرب و اسرائیل ناکارامد شده اند. گزینه های زیادی برای دولت ملی فلسطین باقی نمانده است. اغراق در مورد چقدر امان در خطر است دشوار خواهد بود. رهبری اردن مدت ها است که نسبت به تلاش های اسرائیل برای ایجاد “سرزمین جایگزین” برای فلسطینی ها در پادشاهی هاشمی هشدار داده است. الحاق دره اردن توسط اسرائیل فقط به چنین نگرانی هایی می افزاید. هر دلیلی برای نگرانی در مورد سرنوشت فلسطینی هایی که در کرانه باختری و اردن زندگی می کنند وجود دارد زیرا آنها خود را به صورت فزاینده در حاشیه می بینند.  در این چارچوب، فشارها بر پادشاه اردن در حال افزایش است تا پیمان صلح وادی عربه بین اردن و اسرائیل را متوقف سازد. با این وجود، چنین اقدامی به ناچار تنش قابل توجهی را در مناسبات ایالات متحده و اردن ایجاد خواهد کرد. با توجه به اینکه اردن 1.8 میلیارد دلار در سال از واشنگتن کمک می کند ، ملک عبدالله دوم باید گزینه های خود را با دقت ارزیابی و مورد سنجش قرار دهد.

منبع:https://rahbordemoaser.ir/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *