پس از پایان جنگ سرد در دهه 1990 و 2000م، بیشتر شاهد افزایش و توسعه نفوذ و قدرت واشنگتن در غرب آسیا هستیم. در این دوره زمانی، ایالات متحده آمریکا از طریق تاسیس پایگاه های نظامی به تقویت مناسبات و روابط با متحدینش اقدام کرده است و همچنین برای انزوای دشمنانش، جامعه بین المللی را بسیج کرده و در نهایت توانست با تهاجم نظامی مستقیم به افغانستان و عراق، این دو کشور را اشغال کند.
اما امروزه، توسعه قدرت و نفوذ چین، گسترش فعالیت های نظامی روسیه و مداخله گرایی گسترده تر دولت های غرب آسیا، سلطه و هژمونی گذشته آمریکا در این منطقه را به چالش کشیده است. همه گیری ویروس کووید 19 می تواند این امر را تسریع ببخشد. آمریکا همانند سایر دولت های دموکراتیک غربی برای دوره پسا کرونا ویروس باید بیشتر روی مسائل داخلی خود تمرکز کند زیرا که افکار عمومی با ماجراجویی خارجی آن ها به شدت مخالف هستند و به همین دلیل تمرکز باراک اوباما و دونالد ترامپ بر مسائل داخلی باعث پیروزی آن ها در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شده است. بنابراین بحران اپیدمی کروناویروس منجر می شود تا رهبران بیشتر بر مسئله بهداشت، اقتصاد و پاسخ گویی دموکراتیک تمرکز کنند. علاوه بر این، شکست واشنگتن در برخورد با بحران کرونا در عرصه داخلی و همچنین اختلافات ترامپ با سازمان بهداشت جهانی باعث کاهش جذابیت قدرت نرم آمریکا شده است.
البته وی در بخش دیگری از یادداشت خود معقتد است آمریکا به صورت ناگهانی از خاورمیانه خارج نخواهد شد بلکه به نظر می رسد آن ها پایگاه های خود را در خلیج فارس خالی خواهند کرد اما صنایع تسلیحاتی آمریکا همچنان به روابط و مناسبات خود با مشتری های منطقه ای ادامه خواهند داد. علاوه بر این خروج آمریکا از منطقه به تقابل و رویارویی این کشور با ایران پایان نخواهد داد. اما این دیدگاه که آمریکا باید در خاورمیانه سلطه یابد یا حداقل یک بازیگر خارجی مهم باشد از جذابیت کمتری برخوردار خواهد بود. همانطور که بن رودز سخنگوی پیشین باراک اوباما نوشت: « عصر یازده سپتامبر پایان رسیده است».
کریستوفر فیلیپس در این یادداشت معتقد است پس از خروج آمریکا از این منطقه دو سناریو قابل مطرح می باشد:
الف) تهاجمی شدن رویکرد چین و روسیه در غرب آسیا: رقبای جهانی ایالات متحده آمریکا مانند چین و روسیه با عقب نشینی تدریجی واشنگتن جسورتر و تهاجمی تر خواهند شد. برای نمونه مسکو در سوریه مداخله نظامی انجام داده است و از نیروهای ضددولت قانونی لیبی حمایت می کند و همچنین در معادلات منطقه ای روابط نزدیک تری با ایران، مصر، اسرائیل و کشورهای خلیج فارس برقرار کرده است. در همین حال چین به صورت قابل ملاحظه ای تعاملات اقتصادی و دیپلماتیک خود را افزایش داده است و غرب آسیا را به عنوان « همسایه» در ابتکار کمربند و جاده ابریشم تعیین کرده و حضور فیزیکی خود را در پاکستان و جیبوتی افزایش داده است. هر چند که آن ها خواهان یا توانایی جایگزینی هژمونی آمریکا را ندارند اما به نظر می رسد که سهم آن ها در این منطقه افزایش یافته است.
ب) افزایش نقش و فعالیت قدرت های منطقه ای: قدرت های بزرگ منطقه ای خاورمیانه مانند ایران، ترکیه و عربستان سعودی و تا حدی کمتر رژیم صهیونیستی، امارات متحده عربی و قطر در دهه های گذشته مداخله گری خود را در مناطق مورد مناقشه مانند سوریه، یمن، لیبی، لبنان و عراق افزایش داده اند. بنابراین خروج آمریکا از منطقه می تواند مداخله گرایی قدرت های منطقه ای را افزایش دهد.
نتیجه گیری
کریستوفر فیلیپس بر این عقیده است خروج آمریکا از منطقه غرب آسیا به دلیل اپیدمی کروناویروس می تواند یکی از این پیامد را به همراه خود داشته باشد:
الف) افزایش درگیری و منازعات منطقه ای : با گسترش بحران کووید 19 ، بازیگران دولتی و غیردولتی مانند گروه تروریستی داعش و خلیفه حفتر لیبی می توانند از مزایای ناشی خروج آمریکا از منطقه برای افزایش منازعات منطقه ای استفاده کنند.
ب) کاهش درگیری و منازعات منطقه ای: اگر تمام مداخله گرایان بالقوه از همه گیری کروناویروس به اندازه کافی آسیب ببیند این امر می تواند زمینه کاهش درگیری ها را فراهم سازد. بنابراین علاوه بر این عقب نشینی آمریکا و عدم تمایل روسیه و چین برای مداخله گرایی بیشتر می تواند حتی منجر به تضعیف خصومت منطقه ای ایران و عربستان سعودی شود.
منتقدان خواستار خروج ایالات متحده از غرب آسیا هستند و این بحران کووید 19 می تواند این فرایند را تسریع ببخشد و آن ها به آرزوی خود دست پیدا کنند. یک پیش بینی خوش بینانه این است که خروج آمریکا می تواند ورود به یک دورانی از کاهش مداخله گرایی قدرت های خارجی، منطقه ای و بازیگران غیردولتی در این منطقه باشد. اگر چه این امر تا حدودی قابل قبول است اما شاید خلا ناشی از خروج واشنگتن منطقه را به عرصه ای برای رقابت و درگیری های بیشتر تبدیل کند. بنابراین غرب آسیا پساکووید 19 اگر چه دیگر جایی برای سلطه و هژمونی واشنگتن نیست اما خلا ناشی از خروج واشنگتن هم می تواند زمینه بی ثباتی را فراهم سازد.
منبع:https://rahbordemoaser.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.