هرچند که درگیری نظامی ارمنستان و جمهوری آذربایجان در جنگ چهار روزه جولای 2020 در منطقه تاووش در شمال شرقی ارمنستان (زادگاه نیکول پاشینیان) و منطقه طاووس در شمال غربی آذربایجان و 300 کیلومتر دورتر از منطقه مورد مناقشه قره باغ بود، در درگیری نظامی اخیر، جغرافیای جنگ مجدداً به منطقه قره باغ بازگشته است. این یادداشت تحلیلی بی آن که بخواهد وارد تاریخ، پیشینه و سیر تحول بحران قره باغ شود، درصدد پاسخ به این پرسش است که چه دلایل و زمینه هایی باعث وقوع دو درگیری نسبتاً گسترده نظامی بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان، آن هم به فاصله زمانی بسیار نزدیک به هم در تابستان 2020 شده است؟ در پاسخ به پرسش یاد شده، به نظر می رسد صرف نظر از عوامل سنتی و همیشگی تاثیرگذار بر مناقشه قره باغ، پنج عامل و محرک جدید در دو سال گذشته به صورت ترکیبی باعث بروز درگیری های نظامی بین دو طرف در تابستان 2020 شده است: تحولات سیاسی اعتراضی آوریل و می 2018 در ارمنستان (به قدرت رسیدن نیکول پاشینیان و کنار رفتن طیف قره باغی ها پس از 20 سال در صحنه سیاسی ارمنستان)، اختلافات دولت ارمنستان و منطقه قره باغ به واسطه بازداشت و محاکمه چهره های شاخص طیف قره باغی (روبرت کوچاریان، سرژ سارگسیان و ژنرال مانوئل گریگوریان) در جریان کمپین مبارزه با فساد از سوی دولت پاشینیان، بهره برداری سیاسی و نظامی جمهوری آذربایجان از شرایط سیاسی داخلی ارمنستان و منطقه قره باغ (مشابه بهره برداری سیاسی ارمنستان از بی ثباتی سیاسی باکو در ابتدای دهه 1990)، افزایش اعتماد به نفس دو کشور با توجه به انباشت خریدهای تسلیحاتی سال های اخیر (به ویژه هواپیماهای جنگنده، سیستم های موشکی و پهبادهای شناسایی و نظامی) و رقابت ها و اختلافات منطقه ای روسیه و ترکیه (گشودن جبهه سوم درگیری در قفقاز پس از سوریه و لیبی و تحت فشار قرار گرفتن ترکیه در مسیر عبور خطوط لوله نفت و گاز قفقاز در منطقه طاووس آذربایجان) از جمله دلایل و محرک های احتمالی دو رویارویی نظامی بین طرف های ارمنی و آذری در تابستان 2020 به شمار می روند. با عنایت به نکات و ملاحظات یاد شده در این یادداشت تحلیلی کوشش می شود درک بهتری از تحولات اخیر در منطقه مورد مناقشه قره باغ حاصل شود.
نام قره باغ بیش از آنکه تداعی کننده طبیعت زیبا و ویژگی های تاریخی و فرهنگی آن باشد، عمدتاً تداعیکننده یکی از پایدارترین مناقاشات قومی طی چند دهه گذشته است که در ادبیات سیاسی منطقه قفقاز معمولاً در کنار بحران های قومی چچن، آبخازیا و اوستیای جنوبی، از آن تحت عناوینی چون «منازعه های منجمد» و یا «منازعه های لاینحل» یاد می شود. جنگ قرهباغ و رویارویی نظامی ارمنستان و آذربایجان که از 20 فوریه 1988 تا 12 می 1994 به طول انجامید، در مجموع 14167 کیلومتر مربع شامل شهرهای کلبجر، قبادلی، جبرائیل، فضولی، زنگلان، آغ دام، لاچین و شوشا تحت کنترل ارامنه قرار گرفت. در نتیجه جنگ قرهباغ بیش از 35 هزار نفر کشته شدند و بیش از 800 هزار نفر در نواحی مورد مناقشه، آواره و مجبور به جلای وطن شدند. این جنگ فرسایشی و پر هزینه، به موجب توافقنامه بیشکک در 8 می 1994 میلادی از طریق «آتشبس»[1] و نه «پیمان صلح»[2] به پایان رسید. روشن است که «آتش بس» به معنی «توقّف موقّت» یک جنگ و رویارویی نظامی است و تفاوت ماهوی با «پیمان صلح» دارد که «توقف کامل و دائمی» یک مناقشه دارد. عبور از وضعیت «آتش بس» به «پیمان صلح» در مناقشه قرهباغ بر عهده نمایندگان گروه مینسک وابسته به سازمان امنیت و همکاری اروپا یعنی سه کشور روسیه، فرانسه و آمریکا قرار گرفت. اما با وجود بیش از دو دهه تلاش و مذاکره، هنوز منطقه قره باغ نتوانسته است با عبور از وضعیت «آتش بس» به وضعیت «صلح» برسد.
طی دو دهه گذشته، بارها آتش بس در خطوط تماس قره باغ و مناطق پیرامون آن از سوی طرف های ارمنی و آذری نقض شده است که رویارویی نظامی نسبتاً فراگیر بین دو طرف در جنگ چهار روزه آوریل 2016، جنگ چهار روزه جولای 2020 و درگیری اخیر بین دو طرف که از صبح روز یکشنبه 6 مهر 1399 27 سپتامبر 2020) آغاز شده است، گسترده ترین و جدی ترین موارد نقض آتس بس از سوی ارمنستان و جمهوری آذربایجان بوده است. درگیریهای اخیر در منطقه قره باغ که در چند مسیر اصلی در نزدیکی مرز دو کشور از جمله ترتر – آقدام، فضولی – جبرائیل” و کوه موروداغ و در مجاورت مرزهای قره باغ با ایران شکل گرفته است، از نظر گستردگی و حجم درگیری، میزان تلفات انسانی و مالی، سطح آماده باش، حکومت نظامی و بسیج عمومی در داخل ارمنستان و آذربایجان و نیز حمایت همه جانبه سیاسی و نظامی دولت و ارتش ترکیه از جمهوری آذربایجان، بسیار شایان توجه بوده است. نقشه زیر گویای مناطق درگیری در رویارویی نظامی اخیر طرف های ارمنی و آذری است.
مناطق درگیری در رویارویی نظامی اخیر طرف های ارمنی و آذری در سپتامبر 2020
نخستین پرسش احتمالی که با مشاهده اخبار جنگ و درگیری بین ارتش ارمنستان و جمهوری آذربایجان به ذهن هر مخاطبی خطور می کند، این است که چرا دو طرف در مقطع کنونی و در شرایطی که همه کشورها از جمله ارمنستان و جمهوری آذربایجان درگیر بحران فراگیر ویروس کرونا هستند، وارد چنین درگیری گسترده نظامی شدند؟ در پااسخ به این پرسش، موارد زیر شایان توجه است:
1- بخش مهمی از دلایل دو رویارویی نظامی نسبتاً فراگیر بین دو طرف در جنگ چهار روزه آوریل 2016 و چهار روزه جولای 2020 را باید نتیجه تحولات سیاسی اعتراضی فراگیر در ارمنستان در ماه های آوریل و می 2018 دانست. معادلات میدانی و نظامی جنگ قره باغ در نیمه ابتدایی دهه ١٩٩٠ میلادی تاثیر مستقیمی بر صعود طیف قره باغی (آرتساخی) در ارمنستان و در مقابل افول و تضعیف طیف های باکو و قره باغی در جمهوری آذربایجان و قدرت گرفتن طیف نخجوانی (خانواده علی اف) در این کشور شد. بنابراین، نخست وزیری نیکول پاشینیان از نظر آرایش سیاسی فصل تازه ای در حیات سیاسی ارمنستان در دو دهه اخیر به شمار می رود. چرا که برای نخستین بار پس از سال ١٩٩٩ دولتی در ارمنستان تشکیل شده است که هیچ یک از اعضای آن عضو حزب جمهوری خواه و طیف موسوم به قره باغی ها نبودند و در ادامه مسیر نیز اعضای حزب ارمنستان شکوفا و فدراسیون انقلابی ارمنی (داشناکسیون) نیز از صحنه قدرت کنار رفتند. در واقع یک نوع پوست اندازی بسیار مهم در صحنه سیاسی ارمنستان صورت گرفت و با کنار رفتن جریان های سنتی در ابتدای سال 2018، نیروهای جدیدی وارد صحنه سیاست و حکومت ارمنستان شدند. اهمیت این موضوع بیشتر از این جهت است که سرژ سارگسیان که در پی اعتراضات مردمی از قدرت کنار رفت، از نظر خاستگاه سیاسی و جغرافیایی متعلق به جناحی است که در فرهنگ و فضای سیاسی ارمنستان به جناح آرتساخ (قره باغی) مشهور هستند و عمدتاً از طریق حزب جمهوری خواه وارد عرصه قدرت شدند. سرژ سارگسیان، وازگن سارگسیان (وزیر دفاع و نخست وزیر سابق ارمنستان که در حادثه حمله به پارلمان ارمنستان در سال ١٩٩٩ ترور شد)، روبرت کوچاریان (دومین رئیس جمهور ارمنستان) و کارن کاراپتیان (نخست وزیر قبل از سرژ سارگسیان)، همگی متولد استپانکرت (خان کندی) در قره باغ (آرتساخ) هستند که از زمان کنار رفتن لئون ترپطروسیان از قدرت در سال ١٩٩٨ تا سال 2018 یعنی به مدت 20 سال ارکان اصلی قدرت در ارمنستان را دراختیار داشتند. این شرایط در پی بروز اعتراضات سال 2018 در ارمنستان تغییر کرد و چنانچه اشاره شد برای نخستین بار پس از سال ١٩٩٩ دولتی در ارمنستان تشکیل شد که هیچ یک از اعضای آن عضو حزب جمهوری خواه و طیف موسوم به قره باغی ها نیستند. بنابراین به قدرت رسیدن نیکول پاشینیان که متولد شهر ایجوان در استان تاووش در شمال ارمنستان است، از همان ابتدا این سوال را برای ارامنه قره باغ به وجود دارد که رویکرد نخست وزیر جدید ارمنستان در قبال قره باغ و جمهوری آذربایجان چگونه خواهد بود؟ همواره سایه سنگین این اتهام در بین ارامنه قره باغ، بخشی از مردم و نخبگان ارمنستان و نیز جامعه دیاسپورای ارمنی متوجه پاشینیان بود که پاشینیان غیر قره باغی از موضع سازش با باکو وارد مذاکره خواهد شد و دست کم پنج منطقه از هفت منطقه تحت کنترل ارامنه را به جمهوری آذربایجان بازخواهد گرداند. پاشینیان با آگاهی از وجود چنین فضایی، در نخستین سفر خارجی خود در مسئولیت نخستوزیری به منطقه خودمختار قره باغ سفر نمود و بر حمایت مجدد و همه جانبه ارمنستان از این منطقه تاکید کرد. پاشینیان همچنین بر حضور نمایندگان منطقه قره باغ در مذاکرات صلح قره باغ در چهارچوب گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا تاکید کرد که به نوعی بازگشت به الگوی مذاکرات در دوران ریاست جمهوری لئون ترپطروسیان بود. با وجود همه این اقدامات، نگرانی از نوع تعامل پاشینیان با جمهوری آذربایجان در بین ارامنه قره باغ، بخشی از مردم و نخبگان ارمنستان و نیز جامعه دیاسپورای ارمنی وجود داشت. لذا یکی از دلایل ورود گسترده و همه جانبه ارمنستان در دو رویارویی نظامی تابستان 2020 با جمهوری آذربایجان را می توان کوشش نیکول پاشینیان برای اثبات عملی تعهد دولتش به سرنوشت وضعیت قره باغ و دفاع از ارامنه ساکن در این منطقه است که این موضوع به تثبیت و محبوبیت جایگاه پاشینیان در چند ماه گذشته کمک شایانی نموده است.
2- دومین موضوع مهم که آن هم در ارتباط با تحولات سیاسی اعتراضی فراگیر در ارمنستان در ماه های آوریل و می 2018 است، تشدید اختلاف بین دولت نیکول پاشینیان با منطقه قره باغ (به تعبیر ارامنه جمهوری آرتساخ) بود. علت اصلی این اختلاف نیز بازداشت و محاکمه چهره های شاخص سیاسی و نظامی قره باغی به ویژه روبرت کوچاریان و سرژ سارگسیان (روسای جمهور سابق ارمنستان) و ژنرال مانوئل گریگوریان (از فرماندهان جنگ قره باغ) بود که در راستای کمپین مبارزه با فساد مورد نظر دولت نیکول پاشینیان صورت گرفت. در واقع طبیعی بود که بازداشت و محاکمه چنین چهره هایی نمی توانست با بی اعتنایی و بی توجهی رهبران منطقه قره باغ مواجه شود. به عنوان مثال، رهبران منطقه قره باغ بازداشت ژنرال مانوئل گریگوریان را با نگرانی فراوانی دنبال می کردند که در مقطع جنگ قره باغ، نقش تعیین کننده و موثری ایفا کرده بود. به ویژه آن که وزارت امور خارجه جمهوری آذربایجان در ١٨ ژوئن ٢٠١٨ او را به مشارکت در کشتار جمعی در خوجالی و دیگر جنایات جنگی متهم کرد که نشان می دهد جمهوری آذربایجان از روند مقابله با فساد و بازداشت چهره های شاخص سیاسی و امنیتی در داخل ارمنستان به ویژه طیف قره باغی (جناح آرتساخ) درصدد بهره برداری در راستای منافع و اهداف خود در صحنه تحولات سیاسی و میدانی قره باغ است. در چنین شرایطی، اختلافات باکو ساهاکیان رئیسِ جمهوری خودخوانده قره باغ و آرکادی قوکاسیان، رئیس جمهور سابق قره باغ با ابراز حمایت از روبرت کوچاریان به دنبال تأثیرگذاری بر تصمیم دادگاه برآمدند. علاوه بر پرونده کوچاریان، اختلاف نظرهای دیگری نیز بین نیکول پاشینیان و رهبران منطقه قره باغ در مورد حل و فصل مناقشه قره باغ وجود دارد که موجب تشدید اختلاف ها بین ایروان و استپانکرت (خان کندی) شده است. به گونه ای که «ویتالی بالاسانیان» رئیس شورای امنیت ملی قرهباغ در مصاحبه با نشریه «168 Jam» به صراحت اعلام کرد که: «تنش های زیادی بین ارمنستان و قره باغ به وجود آمده است. تنشهای موجود بین ارمنستان و قرهباغ را نمی توان انکار کرد. این تنش ها را قره باغ ایجاد نکرده است. حتی در 8 ماه مه 2018 یک روز پس از آن که نیکول پاشینیان به عنوان نخست وزیر ارمنستان انتخاب شد به استپانکرت (خان کندی) سفر کرد و ما به گرمی از وی استقبال کردیم. حتی در همین روز در جلسهای که درباره مسائل مختلف به تبادل نظر می پرداختیم در هیچ مورد مخالف نظر پاشینیان صحبت نکردیم. همین روابط گرم و رفتار صمیمانه با نخست وزیر جدید ارمنستان را در مقطعهای زمانی مختلف حفظ کردیم. اما تنشها زمانی آغاز شد که در سفر آخری که به استپانکرت (خان کندی) داشت نتوانستیم درک کنیم که پاشینیان بر چه اساسی می گوید که برای حل مناقشه قرهباغ کوهستانی بخشی از خاک این منطقه را باید تحویل دهیم؟ پاشینیان برای این که مسئولیتی در قبال از دست رفتن بخشی از خاک قرهباغ نداشته باشد اعلام میکند که آینده قرهباغ را باید مردم این منطقه تعیین کنند».[3] بنابراین اختلافات بین ارمنستان و منطقه قره باغ پس از تحولات سیاسی اعتراضی فراگیر در ارمنستان در ماه های آوریل و می 2018 بر انسجام گذشته ایروان و استپانکرت (خان کندی) تاثیر منفی برجای گذاشت که این موضوع از دید جمهوری آذربایجان پنهان نبود و این امر را می توان یکی از دلایل یا حداقل محرک های باکو برای دو رویارویی نظامی با ارمنستان در تابستان 2020 دانست. هرچند باید اشاره کرد که با کنار رفتن باکو ساهاکیان و انتخاب آرائیک هاروطیونیان به عنوان رئیس جمهور جدید منطقه قره باغ (جمهوری آرتساخ) در مارس 2020 از شدت اختلاف بین ارمنستان و قره باغ کاسته شده بود. دو رویارویی نظامی در تابستان 2020 و مشارکت گسترده ارتش ارمنستان در جنگ با جمهوری آذربایجان نیز موجب تقویت این روند و کاهش هر چه بیشتر اختلافات درون ارمنی بین ارمنستان و قره باغ شده است.
3- جمهوری آذربایجان با دقت تحولات داخلی ارمنستان و منطقه قره باغ را از ابتدای سال 2018 را با هدف بهره برداری سیاسی و نظامی و تغییر موازانه قوا در منطقه مورد مناقشه قره باغ مورد رصد قرار داد. به همین دلیل، به موازات اعتراضات مردمی ارمنستان در ماه های آوریل و می 2018 که بخش مهمی از تمرکز نیروهای سیاسی و امنیتی این کشور را متوجه تامین امنیت داخلی و مدیریت اعتراضات نمود، تحرکات سیاسی و نظامی جمهوری آذربایجان در قبال موضوع قره باغ نیز به صورت قابل توجهی افزایش یافت؛ شاید به این دلیل که از دیدگاه باکو، آشفتگی سیاسی ارمنستان فرصت مناسبی را برای ایجاد تحول جدی در عرصه سیاسی و میدانی مناقشه قره باغ به نفع جمهوری آذربایجان فراهم کرده بود. به ویژه آن که جمهوری آذربایجان خود از همین ناحیه و آشفتگی های سیاسی سال های ابتدایی و دوران ریاست جمهوری ایاز مطلب اف و ابوالفضل ایلچی بیگ، متحمل خسارت های زیادی شد و قره باغ و مناطق پیرامونی این منطقه مانند جبرائیل، فضولی و لاچین در همین دوران آشسفتگی و نابه سامانی سیاسی حاکم بر فضای سیاسی آن مقطع جمهوری آذربایجان به تصرف و کنترل ارامنه درآمد. بنابراین باکو تحولات سیاسی داخلی ارمنستان و منطقه قره باغ را به منزله فرصت بسیار مناسبی برای تغییر موازانه قوا به نفع خود می دید.
یکی از اقدامات باکو، طرح بازگشت جمهوری آذربایجان به پیمان امنیت دسته جمعی بود که هرچند جنبه عملی پیدا نکرد، اما ارسال سیگنالی مثبت به مسکو از سوی باکو برای «تسریع روند حل و فصل مناقشه قره باغ در چهارچوب یک مکانیسم روسی» و «اعمال فشار بر گروه مینسک» تعبیر شد. آن هم در شرایطی که پاشینیان برخلاف رهبران قبلی ارمنستان به سمت غرب گرایش پیدا کرده بود و بی نتیجه بودن بیش از دو دهه مذاکره فرسایشی با ارمنستان، یاس و نا امیدی افکار عمومی، نخبگان و رهبران جمهوری آذربایجان را از عملکرد گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا به دنبال داشت.
دومین اقدام مهم باکو برای فشار سیاسی و تبلیغاتی علیه ارمنستان، برگزاری کنفرانسی تحت عنوان «محور ژئوپولیتیک باکو – مسکو: آذربایجان تنها متحد روسیه در قفقاز جنوبی» در منطقه “له له تپه” در روستای “جوجوق مرجانلی” شهر جبرائیل در اول جولای ٢٠١٨ (دهم تیر ١٣٩٧) بود؛ منطقه ای که در جریان جنگ چهار روزه قره باغ در آوریل ٢٠١۶ به تصرف ارتش جمهوری آذربایجان درآمده بود. کنفرانس قبلی (٢٠١٧) در مسکو برگزار شده بود. نکته بسیار شایان توجه در کنفرانس جوجوق مرجانلی، حضور چهره های سرشناسی از سیاستمداران روسی از جمله دمیتری ساولیو، عضو حزب حاکم “روسیه واحد” و رئیس کمیته مبارزه با فساد دومای دولتی روسیه، آلکسی یزوبوف نماینده دوما، آلکساندر دوگین رهبر جنبش بین المللی اوراسیا، ماکسیم شوچنکوف، روزنامه نگار برجسته، یوگنی باروسکی، مدیر مؤسسه میراث و سرگی کوماروف، رئیس یکی از دپارتمان های دانشگاه بین المللی مسکو بود که در سخنان خود بر اهمیت جایگاه جمهوری آذربایجان برای فدراسیون روسیه تأکید کردند. نکته شایان توجه از نظر زمانی، برگزاری این کنفرانس به فاصله دو هفته پس از شرکت نیکول پاشینیان در کنفرانس اجلاس سران ناتو در بروکسل در ١۴ جولای ٢٠١٨ (٢٣ تیر ١٣٩٧) بود که این احتمال را تقویت میکند که حضور چهرههای سیاسی و نخبگان روسی در کنفرانس با موضوع قره باغ آن هم در منطقه ای کوچک منطقه همانند “له له تپه” در روستای “جوجوق مرجانلی” شهر جبرائیل جمهوری آذربایجان نمی تواند تصادفی و اتفاقی باشد و می توان آن را به منزله سیگنالی از سوی مسکو به ایروان در رابطه با پیامدهای نزدیکی بیش از حد به جهان غرب مورد ارزیابی قرار داد.
سومین اقدام مهم باکو نیز تحرکات نظامی ارتش جمهوری آذربایجان در منطقه خودمختار نخجوان در خرداد ماه ١٣٩٧ بود. بدین ترتیب که فرماندهی نیروی نظامی جمهوری آذربایجان مستقر در جمهوری خودمختار نخجوان (منطقه برونگان و جدا از سرزمین اصلی جمهوری آذربایجان) در ٢١ خرداد ١٣٩٧گزارش داد که نیروهای جمهوری آذربایجان در یک عملیات نظامی، روستاهای «گونوت»، «آرپا» و «دره لیز» شهرستان «شرور» نخجوان را که از سال ۱۹۹۲ میلادی تحت کنترل نیروهای ارمنستان بود، و نیز چند بلندی استراتژیک از جمله «آق بولاق»، «قیزیل قایا» و «مهری داغ» در مجاورت روستای «گونوت» به تصرف درآورند. صرف نظر از میزان صحت و اعتبار این گزارش ها، نفس تحرکات نظامی و میدانی در منطقه نخجوان و در مجاورت منطقه مورد مناقشه قره باغ در بستر تحولات سیاسی اخیر ارمنستان بسیار شایان توجه و قابل تامل بود و نشان می دهد که تحرکات سیاسی و نظامی جمهوری آذربایجان قبل از دو رویارویی نظامی تابستان 2020 و تحت تاثیر تحولات سیاسی ارمنستان و قره باغ در سال 2018 آغاز شده بود. لذا این تحرکات سیاسی و نظامی را می توان یکی دیگر از محرک ها و زمینه های ورود آذربایجان به درگیری های گسترده نظامی با ارمنستان در تابستان سال 2020 دانست که از نظر تحریک احساسات ناسیونالیسیتی و مذهبی و پاسخ عملی به منتقدان دولت آذربایجان بابت عدم استفاده موثر از خریدهای تسلیحاتی بسیار حائز اهمیت بود.
4- چهارمین عامل و محرک تاثیرگذار بر وقوع درگیری نظامی فراگیر بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان را باید انباشت خریدهای تسلیحاتی دو کشور در دو سال گذشته دانست که در کانون آن خرید هواپیماهای جنگنده، موشک و پهبادهای شناسایی و نیز پهبادهای نظامی که امکان حمله به اهداف زمینی یا هوایی را دارند، قرار داشت. به عنوان مثال، ارمنستان در سال 1398 اقدام به خرید دوازده فروند جنگنده سوخو-۳۰ از روسیه کرده بود. جنگنده چندمنظوره سوخو-۳۰ اس.ام جنگنده نسل ۴+ است، سرعت آن تا ۲۱۲۵ کیلومتر در ساعت می رسد و تا ارتفاع ۱۷ هزار متری اوج می گیرد. این جنگنده می تواند بمب های هدایت شونده و موشک های غیرهدایت شونده تا وزن هشت تن را حمل کند. بدیهی است که این خریدها، ارمنستان را از موضع دفاعی در موضع تهاجمی قرار می دهد. به این موارد باید خرید موشک های اسکندر و پهبادهای شناسایی و نظامی متعدد را افزود. در مقابل جمهوری آذربایجان هم خریدهای نظامی گسترده ای را که از سال ها قبل از ترکیه، اوکراین، چین و اسرائیل صورت می داد را در دو سال گذشته از طریق روسیه توسعه بیشتری داد. نیروی هوایی جمهوری آذربایجان در حال حاضر جنگنده های میگ -25 ، میگ -29 و سوخو -25 و سوخو -24 ساخت روسیه را در اختیار دارد. خرید هواپیماهای بدون سرنشین مسلح ساخت ترکیه و نیز پهبادهای جاسوسی و شناسایی از اسرائیل از دیگر اقدامات مهم جمهوری آذربایجان در سال های اخیر به شمار می رود. اهمیت تجهیز ارتش آذربایجان به توانایی موشکی و پهبادی از این جهت حائز اهمیت بیشتری بود که پس از پایان جنگ قرهباغ در ابتدای دهه ١٩٩٠ میلادی، ارامنه بر ارتفاعات و بلندیهای مشرف به نواحی شرقی قرهباغ و دشت های غربی آذربایجان اشراف کامل پیدا کردند و نیروهای نظامی ارمنی در موقعیت نظامی به مراتب بهتری برای مقابله با نیروهای نظامی آذربایجان قرار گرفتند. همین امر از جمله دلایل مهم تردید و احتیاط جمهوری آذربایجان برای ورود مجدد به رویارویی نظامی با ارامنه در منطقه قرهباغ طی دو دهه گذشته به شمار می رفت. لذا ارتش آذربایجان برای خروج از این تنگنای ژئوپولیتیکی اقدام به تقویت ظرفیت و توان نیروی هوایی و موشکی نمود. در مجموع انباشت خریدهای تسلیحاتی ارمنستان و جمهوری آذربایجان به ویژه در سه حوزه هواپیماهای جنگنده، موشک و پهبادهای شناسایی و نظامی، موجب افزایش قابل توجه اعتماد به نفس دو کشور برای رویارویی نظامی شده است و به همین دلیل قبل از وقوع درگیری های اخیر شاهد حملات لفظی متعدد مقامات سیاسی و نظامی دو کشور برای حملات هوایی و موشکی هستیم و در جریان درگیری های اخیر نقش پهبادها، موشک ها و هواپیماهای جنگی در مقایسه با درگیری های گذشته که عمدتاً پیاده و زمینی بوده اند، بسیار شایان توجه بوده است.
5- پنجمین عامل موثر در وقوع درگیری های اخیر بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان را باید نقش و تاثیرگذاری احتمالی فدراسیون روسیه دانست که این موضوع بیشتر از دو جنبه از سوی تحلیل گران مسائل قفقاز مطرح شده است که البته اثبات آن نیازمند شواهد و قرائن بیشتری است. جنبه نخست، تحت فشار قراردادن ارمنستان برای تعدیل یا توقف رویکردهای یورو- آتلانتیکی دولت نیکول پاشینیان است که از ابتدای به قدرت رسیدن دولت جدید در می 2018 همواره مورد انتقاد مسکو قرار داشته است. در واقع از دیدگاه این دسته از تحلیل گران، ورود ارمنستان به جنگی فراگیر با جمهوری آذربایجان با نسبت توان دفاعی 1 به 10 بین دو طرف (بودجه نظامی نزدیک به 4 میلیارد دلاری آذربایجان در مقابل بودجه نزدیک به 400 میلیون دلاری ارمنستان) و نیز حمایت سیاسی و نظامی همه جانبه دولت و ارتش ترکیه از جمهوری آذربایجان، ایروان را مجددا و ناچارا به مسکو نزدیک خواهد ساخت که این امر در راستای منافع بلندمدت و راهبردی روسیه در قفقاز جنوبی خواهد بود. جنبه دوم، گشودن جبهه سومی بین روسیه و ترکیه پس از اختلافات و رقابت های مسکو و آنکارا در سوریه و لیبی است. به باور بسیاری از تحلیل گران وقوع درگیری در منطقه تاووش در شمال شرقی ارمنستان و منطقه طاووس در شمال غربی آذربایجان و 300 کیلومتر دورتر از منطقه مورد مناقشه قره باغ در جولای 2020 روی داد، نتیجه همین رقابت اختلاف بین روسیه و ترکیه است که دامنه آن پس از سوریه و لیبی به منطقه قفقاز کشیده شده است. منطقه طاووس در شمال غربی آذربایجان محل عبور خط لوله نفت باکو- تفلیس- جیهان، محل عبور خط لوله گاز میدان شاه دنیز جمهوری آذربایجان به دو خط لوله تاپ و تاناب و نیز محل عبور راه آهن باکو- تفلیس- قارص است و از این نظر برای ترکیه دارای اهمیت استراتژیک است. شاید بتوان این امر را یکی از دلایل حمایت گسترده سیاسی و نظامی دولت و ارتش ترکیه از جمهوری آذربایجان دانست که باعث تشویق و اعتماد به نفس بیشتر باکو برای دو رویارویی نظامی اخیر با ارمنستان شده است.
در مجموع به نظر می رسد صرف نظر از عوامل سنتی و همیشگی تاثیرگذار بر مناقشه قره باغ، چهار عامل و محرک جدید در دو سال گذشته به صورت ترکیبی باعث بروز درگیری های نظامی بین دو طرف در تابستان 2020 شده است: تحولات سیاسی اعتراضی آوریل و می 2018 در ارمنستان (به قدرت رسیدن نیکول پاشینیان و کنار رفتن طیف قره باغی ها پس از 20 سال در صحنه سیاسی ارمنستان)، اختلافات دولت ارمنستان و منطقه قره باغ به واسطه بازداشت و محاکمه چهره های شاخص طیف قره باغی (روبرت کوچاریان، سرژ سارگسیان و ژنرال مانوئل گریگوریان) در جریان کمپین مبارزه با فساد از سوی دولت پاشینیان، بهره برداری سیاسی و نظامی جمهوری آذربایجان از شرایط سیاسی داخلی ارمنستان و منطقه قره باغ (مشابه بهره برداری سیاسی ارمنستان از بی ثباتی سیاسی باکو در ابتدای دهه 1990)، افزایش اعتماد به نفس دو کشور با توجه به انباشت خریدهای تسلیحاتی سال های اخیر (به ویژه هواپیماهای جنگنده، سیستم های موشکی و پهبادهای شناسایی و نظامی) و رقابت ها و اختلافات منطقه ای روسیه و ترکیه (گشودن جبهه سوم درگیری در قفقاز پس از سوریه و لیبی و تحت فشار قرار گرفتن ترکیه در مسیر عبور خطوط لوله نفت و گاز قفقاز در منطقه طاووس آذربایجان) از جمله دلایل و محرک های احتمالی دو رویارویی نظامی بین طرف های ارمنی و آذری در تابستان 2020 به شمار می شوند.
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.