چهار کارشناس اندیشکده شورای آتلانتیک آمریکا دیدگاهشان را در خصوص حوزههای مهم همکاری آمریکا-ترکیه، گامهایی که در این راستا باید برداشته شود، اقداماتی که دولت باید انجام دهد و اینکه انتخابات چطور میتواند بر سیاست خارجی در خصوص مناقشات منطقهای تأثیر داشته باشد ارائه دادند.
فرانسیس ریکاردو نه، سفیر سابق آمریکا در اسرائیل و ترکیه معتقد است: اغلب آمریکاییها و ترکها معتقدند که ترکیه در منافع مهمی با آمریکا مشترک است و هر دو کشور از ظرفیتهای طبیعی و مکملی برای دنبال کردن آن منافع برخوردارند. بارزترین آنها شامل امنیت، ثبات و پیشرفت اقتصادی در شرق مدیترانه، دریای سیاه و مناطق جنوبِ غرب آسیا و تجارت و سرمایهگذاری دوجانبه رو به افزایش است. در میان این منافع نقاط کانونی خاصی مانند توسعه و انتقال منابع انرژی هیدروکربن نیز قرار دارد.
متیو بریزا، سفیر پیشین آمریکا در جمهوری آذربایجان و عضو ارشد مرکز انرژی جهانی در اندیشکده شورای آتلانتیک که به مدت دو دهه از دیپلماتهای آمریکایی بوده است نیز معتقد است که باوجود اختلافاتی که تیترهای خبری را به خود اختصاص دادهاند، موضوعات زیادی برای متحد کردن آمریکا و
ترکیه به لحاظ راهبردی وجود دارد. جغرافیا بهتنهایی نشان میدهد که منافع امنیت ملی دو طرف تا چه اندازه مشترک است: ترکیه در نقشه اوراسیا جایگاه مهمی دارد و به لحاظ فیزیکی دریای سیاه را به خاورمیانه و بالکان را به قفقاز جنوبی متصل میسازد. چنین جایگاهی به معنای آن است که ترکیه مصرفکننده امنیتِ ایجادشده توسط متحدانش در ناتو است. ترکیه بهطور همزمان تأمینکننده بالقوه امنیت برای کمک به آمریکا و باقی اعضای ناتو در مدیریت مناقشات در این مناطق است.
درعینحالآمریکا و ترکیه باید در سوریه همکاری نزدیکی باهم داشته باشند. امنیت دریای سیاه نیز یک حوزه مهم دیگر برای منافع راهبردی مشترک واشنگتن و آنکارا محسوب میشود. ترکیه و آمریکا همچنین از عضویت گرجستان در ناتو نفع میبرند.
درنهایت، آمریکا و ترکیه به مدت یک ربع قرن با موفقیت برای پشتیبانی از کریدورهای ترانزیت شرق-غرب که آسیای میانه، قفقاز جنوبی، ترکیه و اروپا را به هم متصل میکند، با یکدیگر همکاری کردهاند.
جانسو چاملیبل، سردبیر روزنامه دووار و خبرنگار سابق روزنامه حریت معتقد است: آنچه ترکیه را برای واشنگتن دارای اهمیت میسازد، ارتباط جغرافیایی ترکیه در منطقهای است که آمریکا در آن به دنبال حفظ سلطه خود بوده است. این اهمیت ژئواستراتژیک مانع تعامل صادقانه واشنگتن با مردم ترکیه بوده است. اکنون زمان آن رسیده که آمریکا و کشورهای مهم اروپا متوجه شوند نمیتوان جایگاه ترکیه را به حاکم (حکام) آن تقلیل داد. میخواهم به سیاستگذاران در واشنگتن یادآوری کنم که پیروزی در ترکیه از طریق ارتباط با جمعیت پویای ۸۵ میلیونی آن میسر میشود.
آمریکا همواره این پتانسیل را داشته که بین ترکیه و اسرائیل نقش میانجی را ایفا کند. بااینحال رویکرد غیر محتاطانه دولت ترامپ برای توانمندسازی اسرائیل و تصمیم واشنگتن به انتقال سفارتش به بیتالمقدس موجب از دست رفتن اعتماد ترکیه شد. درصورتیکه واشنگتن بخواهد نقش متوازن کننده خود را در این منطقه به دست آورد، سیاست خارجی آمریکا باید تغییر کند. همچنین در آنکارا بیاعتمادی مشابهی در خصوص روابط واشنگتن با کشورهای حاشیه خلیج (فارس) وجود دارد زیرا دولت ترامپ در بحران سال ۲۰۱۷ میان ریاض و دوحه آشکارا جانب عربستان و امارات را گرفت.
اگر دولت بایدن ترجیح میدهد مشکلات با ترکیه در سوریه را رفع کند، باید با آنکارا وارد تعامل شود نه اینکه نگرانیهای ترکیه را نادیده بگیرد. درعینحال واشنگتن میتواند برای مذاکرات و درنهایت مصالحه میان آنکارا و کردهای سوری اعمال فشار کند. آمریکا باید ترکیه را به ازسرگیری روند صلح داخلی با جمعیت کرد خود ترغیب و در صورت ضرورت از مشوق استفاده کند تا به آوردن هر دو طرف بهپای میز مذاکره کمک کند. صلح واقعی در مرز ترکیه با سوریه حاصل نمیشود مگر درصورتیکه صلح در داخل ترکیه برقرار باشد.
نامیک تان، سفیر سابق ترکیه در آمریکا نیز معتقد است که درنهایت، آمریکا و ترکیه اهداف راهبردی مشابهی دارند. نباید اجازه داده شود که اهداف مهم بلندمدت به دلیل شکست دررسیدن به توافق در خصوص این اهداف قربانی شوند.
گزینه دیگری جز یافتن زمینه مشترک میان دو طرف وجود ندارد زیرا هر دو کشور برای یکدیگر ضروری هستند. دو طرف برای تحقق اهداف کوتاه و بلندمدت خود به لحاظ و سیاسی و اقتصادی به یکدیگر وابستهاند.
درحالیکه ممکن است هر دو دولت بدون تعامل دوجانبه مثبت بتوانند برخی اهداف کوتاهمدت خود را محقق سازند اما این کار با هزینه بالاتری انجام خواهد شد. این منطقه مملو از مناقشات در سوریه، لیبی، یمن، لبنان، شرق مدیترانه و دیگر اماکن است. درصورتیکه آمریکا و ترکیه واقعاً با همدیگر کار کنند و به نگرانیهای مشروع یکدیگر احترام بگذارند، تمام این مناقشات به شکل سادهتری مدیریت خواهد شد. باید نقاط مشترک را پیدا کرد. در غیر این صورت با آشفتگی بیشتری روبرو خواهیم شد. هر دو کشور با توجه به مشکلات جهانی موجود مانند بیماری همهگیر و دیگر مسائل مهم، ضرر بزرگی متحمل خواهند شد، مگر درصورتیکه یک گام به عقب بردارند و اختلافات را رفع کنند.
منبع:https://www.scfr.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.