جان الن و بروس ریدل در تحلیلی که اندیشکده بروکینگز منتشر کرد، نوشتند: عربستان سعودی ائتلافی از دولتها را برای مداخله در جنگ داخلی یمن در سال ۲۰۱۵ رهبری کرد، اما هزینه ایران در مقایسه با دهها میلیارد دلاری که سعودی در این جنگ هزینه کرده و به یک باتلاق بسیار گران فروافتاده، قابل مقایسه نیست.
هزینه دیگر این جنگ، برای پرستیژ آمریکا در دوره دولت ترامپ و حمایت از این جنگ بوده است؛ حتی درحالیکه کنگره از آن حمایت نکرد، بسیاری از اعضای جامعه بینالمللی، آمریکا را بدین خاطر محکوم کردند.
ایران ماه گذشته نخستین سفیر خود را از پس از خلع دولت گذشته در سال ۲۰۱۵ به اینسو به یمن اعزام کرد. حسن ایرلو، سفیر ایران اعتبارنامه خود را به وزیر امور خارجه انصار الله تسلیم کرد. ایران تنها کشوری است که دولت انصار الله را به رسمیت میشناسد و بنابراین برای اعمالنفوذ خود در صنعا با هیچ رقیبی مواجه نیست.
معمار این جنگ سعودی، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان است که هیچ آموزش یا تجربه نظامی نداشته است. او این کار را از همان ابتدا پیچیده کرد؛ همپیمانان کلیدی مثل عمان و پاکستان را کنار گذاشت، نتوانست راهبردی جامع ارائه دهد یا بازی پایانی قابل حصولی را رقم بزند و در همین حال مرتکب نقضهای متعدد حقوق بشری شد.
اکنون ولیعهد سعودی دولت ترامپ را زیر فشار گذاشته است تا انصار الله یمن را بهعنوان سازمان تروریستی خارجی معرفی کند. وزارت امور خارجه آمریکا مسئول تعیین این سازمانهاست و برای همین ولیعهد سعودی، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا را که قرار است بهزودی از ریاض دیدن کند، زیر فشار گذاشته است.
درحالیکه انصار الله یمن تاکنون به آمریکاییها یا اسرائیلیها حملهای نداشته است؛ تروریستی خواندن یک گروه عملی سیاسی است. دولت ترامپ میتوانست هرزمانی این تصمیم فنی را برای تروریستی خواندن انصار الله در چهار سال اخیر اتخاذ کند؛ اما اینکه این اقدام در دوره کوتاه باقیمانده از عمر این دولت صورت گیرد، بهویژه به این خاطر که لغو چنین عنوانی ازنظر سیاسی و روند بوروکراتیک بسیار دشوار است، اقدامی برای تحتفشار قرار دادن دولت بعدی در آمریکا محسوب میشود.
تروریست خواندن انصار الله تلاشی برای جلوگیری از دولت بایدن و جهان از مذاکره با آنها خواهد بود. واقعیت این است که انصار الله کنترل بخش گستردهای از شمال یمن را در اختیار دارد و بهتر است بهصورت مستقیم با آنها وارد معامله شد، نه اینکه آنها را نادیده گرفت. برقراری مذاکرات و تماسها از خارج با انصار الله به اعمالنفوذ بر آنها کمک خواهد کرد.
سعودیها از این وضعیت ناامید شدهاند، زیرا تصور میکنند که دولت جدید آمریکا مانع از ارسال تسلیحات به آنها میشود و ولیعهد این کشور را مسئول جنگ و همچنین قتل جمال خاشقچی، خبرنگار سعودی خواهد دانست. حتی اگر دولت جدید آمریکا محمد بن سلمان را مسئول نداند، احتمال میرود که هر دو حزب در کنگره حامی چنین اقدامی باشند.
درصورتیکه انصارالله یمن بهعنوان سازمان تروریستی خارجی معرفی شود، این اقدام تلاشها برای اقدامات سازمانهای بشردوستانه جهت ارسال غذا و دارو به غیرنظامیان یمنی را که در این سرزمین و تحت کنترل انصار الله زندگی میکنند، دشوار خواهد کرد. سازمان ملل تخمین میزند که ۸۰ درصد از یمنیها با خطر سوءتغذیه مواجه هستند و یمن با یک فاجعه انسانی فاصله چندانی ندارد. همهگیری کرونا هم وضعیت را وخیمتر کرده است؛ زیرساختهای اولیه بهداشتی در یمن بارها هدف مکرر حملات هوایی سعودی قرارگرفته و زیر بار بیشازحدی است.
به گفته مقامات سازمانهای بشردوستانه کار با انصار الله دشوار است، اما درصورتیکه آنها بهعنوان سازمان تروریستی معرفی شوند، وضعیت دشوار کنونی بهمراتب وخیمتر خواهد شد. با توجه به اینکه هماکنون نیز انصار الله با انزوا دستوپنجه نرم میکند، تروریستی خواندن این سازمان منافع عملی چندانی ندارد.
ایالاتمتحده آمریکا از همان ابتدا از جنگ سعودی از طریق ارسال سلاح و حمایت دیپلماتیک پشتیبانی کرد. زمان طولانی سپریشده است و تغییر اساسی را ضروری میسازد. برخلاف تصور اولیه، این جنگ به سود ایران و حزبالله تمامشده است. این جنگ به ایران امکان داده تا یک پایگاه قوی در محل تردد مهم جهانی و راهبردی را در اختیار بگیرد. تراژدی قحطی کودکان یمنی بر گردن سعودی و کسانی است که به آنها یاری رساندند. دولتی که در آمریکا بر سرکار میآید و ادعای حمایت از حقوق بشر دارد، باید خاتمه دادن به این جنگ را اولویت خود بداند.
منبع:https://www.scfr.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.