وبسایت شورای آتلانتیک آمریکا در یادداشتی نوشت: اول نوامبر، کمسیون مشترک نظامی (5+5) (نمایندگان نظامی «نیروهای مسلح عرب لیبی» مستقر در شرق و «دولت وفاق ملی» که با «ارتش ملی لیبی» به رهبری ژنرال خلیفه حفتر متحد هستند) برای بررسی راههای تحکیم توافق آتشبس، در شهر مرزی «غدامس» دیدار کردهاند. بااینحال، نشاط بینالمللی ناشی از آغاز این گفتگوها، احتمال گرفتاری مجدد در جنگ خشونتآمیز را به فراموشی سپرده است بهطوریکه در مورد وفاداری ذینفعان بینالمللی (نظیر روسیه، ترکیه و امارات) به شرایط اساسی امنیتی شک و تردید جدی وجود دارد. همچنین، معلوم نیست که خطوط اقتصادی و سیاسی این توافق موفقیتآمیز خواهد بود یا خیر.
ظاهراً اولین مانع این است که ذینفعان بینالمللی عملاً هیچ مکانیسم جبری یا مسئولیتپذیری در اختیار ندارند که از آن بهعنوان اهرمی علیه طرفین داخلی بکار برند که توافق را با حمایت خارجی تخریب میکنند. درواقع، بسیاری از طرفین در تخریب مسیرهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی منافعی داشته و دارای سابقه هستند. دیدار کمیسیون نظامی در غدامس (شهر میزبان کنفرانس ملی آوریل 2019) بهعنوان نمادی در میان مردم لیبی پابرجاست. طمع سهیم کردن حفتر در قدرت، یک بار موفقیت بالقوه رویدادی با میزبانی غدامس را قربانی کرد اما این طمع درنهایت محکومبه شکست شد. بهطورکلی، واقعیت این است که تهاجم 2019 حفتر در غرب لیبی (و جنگ شانزدهماهه خونین ناشی از آن) تحت لوای مسئولیتپذیری پنهان شد و این امر پیامی برای وی و برای دیگر طرفین دارد.
علاوه بر این، تأکید اخیر بر گفتگوهای «به رهبری لیبی» در میان جامعه بینالمللی، ظاهراً ریشه در ناکامیهای پیدرپی در حلوفصل مداخله خارجی در این کشور شمال آفریقا دارد. طولانی شدن تهاجم حفتر از حملهای رعدآسا به جنگ شانزدهماهه، یک اقدام منحصراً داخلی نبوده و شکست و عقبنشینی نیروهای وی نیز فرایند موردتوافق لیبیاییها نبوده است. تشکیل نیروهای مسلح عرب لیبی از حومه طرابلس یک اقدام ژئوپلیتیکی بود که مردم لیبی در آن مشارکت نداشت؛ این نیروها بهواسطه گفتگوی پنهانی روسیه-ترکیه تشکیل شد و درنهایت باعث ورود گروه روسی واگنر به سرت و مرکز لیبی شده و ازاینرو، نیروهای مسلح عرب لیبی را به ترک نابخردانه موضع خود و از دست رفتن موضع پیشروی این نیروها سوق داد. در گفتگوهای امنیتی فعلی ازیکطرف تصور میشود که شرایط حفتر بهقدری وخیم است که نمیتواند بار دیگر آتشبس را نقض کند و از طرف دیگر، تصور میشود که لیبی در برابر نیروها و مزدورهای خارجی اهرمی در اختیار دارد درحالیکه چنین اهرمی وجود ندارد.
اهمیت راهبردی تأسیسات و شهرهایی که ترکیه و روسیه در حال حاضر در اختیار دارند، مزید بر علت عدم اطمینان از دو تصور فوقالذکر میشود. نیروهای ترکیه در حال تقویت خود و تقویت سازههای پایگاه نظامی «ووتیا»، یکی از بزرگترین پایگاههای هوایی لیبی است که در منطقهای راهبردی در مرز شمال غرب با تونس در چند صد مایلی جنوب طرابلس واقع است. با توجه به وسعت تجهیزات فن، نیروی انسانی و سرمایهگذاریهای انجامشده توسط نیروهای ترک در این پایگاه، به نظر میرسد که حضور در این پایگاه موقتی نبوده بلکه حضوری بلندمدت خواهد بود.
همانند ترکیه، روسیه نیز در پایگاه «جوفرا» در مرکز لیبی و در چند صد مایلی جنوب سرت فعالیت میکند. درواقع کنترل اسمی نیروهای مسلح عرب لیبی بر این شهر ساحلی بهواسطه حضور سنگین نیروهای مزدور روسی ممکن شده است. گروه واگنر با تقویت خود در سرت در موضع راهبردی کنترل خطوط دفاعی در برابر حملات احتمالی نیروهای غرب لیبی قرار گرفته است.
در میز مذاکرات، نیروهای لیبی نمیتوانند خودمختاری گروه واگنر را به چالش بکشند. ازاینرو، این آتشبس نهتنها از طرف گروههای شبهنظامی لیبی بلکه بهواسطه طمع راهبردی کرملین نیز در معرض آسیب قرار دارد. استحکامات جدید روسیه در مرکز لیبی نشان میدهد که ولادیمیر پوتین به دنبال بهرهبرداری از لیبی جهت عقب راندن آمریکا و اتحادیه اروپاست. درحالیکه آمریکا بهواسطه فرایند طولانی انتخابات و احتمال گذار سیاسی دشوار با مشکل مواجه است، عدم انسجام اتحادیه اروپا در خصوص لیبی به خاطر تنشهای فزاینده ناشی از سیاستهای توسعهطلبانه ترکیه تشدید شده است.
شعار گرامشی «بدبینی عقل و خوشبینی اراده» مطمئناً بر فرایند گفتگوهای جدید لیبی سودمند خواهد بود؛ اما خوشبینی بیجا شایسته مردم لیبی نبوده بلکه آنها نیازمند یک تعهد واقعی برای ایجاد مسیری به سمت مسئولیتپذیری، صلح و آشتی هستند.
منبع:https://www.scfr.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.