این نام اولین بار در منابع گرجی و ایرانی در قرن سیزده و چهارده میلادی آمدهاست. همچنین قرهباغ یکی از تقسیمات سیاسی ایران از دوره صفویه به این سو بود، که پس از عهدنامه گلستان به روسیه تزاری واگذار شد. تا ۱۸۴۰ این منطقه همچنان با عنوان ایالت قرهباغ شناخته میشد اما پس از آن به بخش شوشا تغییر نام یافت، در اتحاد جماهیر شوروی بخشهایی از آن به جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی پیوست، بخش زنگهزور به جمهوری سوسیالیستی ارمنستان شوروی واگذار شد و پس از اشغال این منطقه توسط واحدهایی از ارتش شوروی در معیت نیروهای ارمنستان بخش کوهستانیاش که قسمتی از ساکنان آن را ارامنه تشکیل میدادند با عنوان جمهوری آرتساخ اعلام استقلال کرد.پس از انعقاد عهدنامههای گلستان و ترکمانچای روسها اقدام به کوچاندن ارامنه ایران به منطقه تحت تسلط خود کردند و ایالات تصرف شده ایروان و قره باغ را برای اسکان ارامنه در نظر گرفتند. پس از جنگهای عثمانی و روسیه ارامنه مناطق شرقی امپراتوری عثمانی که همراه روسها علیه عثمانیها وارد جنگ شده و پیروزیهایی بدست آورده بودند پس از عقبنشینی روسها مجبور مهاجرت به داخل مرزهای روسیه شده و ترکیب جمعیتی خاننشین ایروان و قره باغ را به نفع ارامنه تغییر دادندولی با استقلال ارمنستان و جمهوری آذربایجان از امپراتوری روسیه در سال ۱۹۱۸ اختلاف بر سر حاکمیت این منطقه آغاز شد. با تثبیت سلطه و قدرت اتحاد جماهیر شوروی، این حکومت در سال ۱۹۲۳ اوبلاست (استان) خودمختار قره باغ کوهستانی را درون جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی ایجاد کرد. در آخرین سالهای حکومت اتحاد شوروی مجددا اختلافها بر سر این منطقه بالا گرفت و حتی پس از سقوط این حکومت در سال ۱۹۹۱ میلادی و اعلام استقلال قره باغ درگیریها شدت بیشتری گرفت. در سال ۱۹۹۴، نیروهای ارمنی توانستند بخشهایی از منطقه قره باغ را به اشغال خود درآورده و این جنگ خونین با گرفتن جان ۳۵,۰۰۰ نفر، در نهایت، با اعلام آتشبس به پایان برسد.و حال پس از گذشت سالها اختلاف برسر حاکمیت قومی- مذهبی این منطقه از سر گرفته شده و با پادرمیانی ترکیه و روسیه به آتش بس و عقب نشینی ارامنه انجامید.
حمایت های ترکیه و روسیه از آذربایجان در بحران و درگیری های قره باغ را می توان در چند موضع مورد بررسی و تحلیل قرار داد در نگاه نخست حمایتهای ترکیه از آذربایجان تحت کنترل نفوذ روسیه می باشد و تمایل ترکیه از حمایت آذربایجان برای به اثبات رساندن اقتدار در سیاست خارجی خود در منطقه می باشد و با حمایت از آذربایجان رویارویی دیگری در قفقاز در مقابل روسیه همانند رویارویی در سوریه و لیبی را تجربه خواهد نمود، موضع دیگر حضور روسیه و ترکیه در حل بحران قره باغ ترس از انتقال عناصری از پ.ک.ک که از ارامنه سوریه و عراق توسط ارمنستان به قره باغ که زنگ خطری را به جهت تبدیل این منطقه به کانونخطر برای ترکیه و روسیه به صدا درآورده است و هر کدام از آنها در جهت حفظ منافع خود در خارج نزدیک و حفظ منافع شان در حیات خلوت هایشان به اعمال سیاستهای مداخلهجویانه غیرمستقیم از طریق ایجاد آتش بس و صلح و آرامش در منطقه قرهباغ را در پیش گرفته تا بیشتر بر اوضاع منطقه قره باغ که دارای شرایط زیستی عالی و فاقد حکومت مقتدر است و امکان این منطقه را برای رشد گروه های تروریستی که در روسیه و عراق شاهد بودیم را مستعد می سازد . نگاه دیگراز دلیل حمایت روسیه از آذربایجان نه تنها به دلیل دلیل وضع اقتصادی مطلوب تر از ارامنه و یا وابستگی اقتصاد به روسیه، بلکه به دلیل نگاه شرقی این کشور به روسیه و دوری جستن از حمایت غرب بوده در حالیکه ارمنستان با حمایت از ارامنه روسیه و داشتن بازارمحصولات روسی و ارسال یک سوم از محصولات خود به روسیه با نگاه غربی در حل بحران منطقه قره باغ بوده است و مهم ترین نکته برای ترکیه و روسیه عدم دخالت غرب در منطقه می باشد چراکه غرب و اسرائیل از هر فرصتی در جهت نفوذ به خاورمیانه بهره میجویند حضور مقتدرانه روسیه در این منطقه و فرمان آتش بس توسط روسیه و حضور دیدبان های روسی در جهت حفظ آرامش و امنیت در منطقه انتخاب مناسب تری برای کشورهای همسایه در منطقه میباشد و همکاری دو کشور ترکیه و روسیه برای برقراری صلح دائم درمنطقه سدی در قبال دخالت های کشورهای فرامنطقه ای است. چرا که روسیه خود را قیم کشورهای جدا شده و مستقل از شوروی دانسته و حق مسلم خود میداند که در صورت بروز هرگونه بحران پیش قدم از دیگر رقیبان منطقهای چون عربستان و کشورهای خارج از منطقه چون اسرائیل و غرب باشد. و در این بین با همکاری های نظامی – سیاسی با کشورهای همسود در حفظ آرامش منطقه ای و ایجاد اعتماد در کشورهای منطقه را ایجاد می نماید.
منبع:http://www.faratab.com/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.