سیاست آمریکا در قبال مسئله فلسطین در دوران ریاست جمهوری ترامپ تغییر فاحشی نسبت به سیاست سنتی آمریکا به ضرر فلسطینیها و به نفع رژیم صهیونیستی داشت. طرح معامله قرن به تنهایی نمایانگر رویکرد متفاوت و یکجانبه دولت ترامپ به مسئله فلسطین بوده است؛ علاوه بر این شناسایی قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی، انتقال سفارت، شناسایی بلندیهای جولان به عنوان بخشی از سرزمین این رژیم و عادیسازی روابط با امارات، بحرین، سودان و مراکش هدیههای بزرگی بود که ترامپ به رژیم صهیونیستی عطا کرد؛ اگرچه بیشتر این اقدامات صرفاً جنبه نمادین داشته است. همچنین سیاست فشار حداکثری ترامپ در قبال ایران کاملاً مطابق میل این رژیم بوده است که البته به نتیجه دلخواه صهیونیستها منجر نشد. پیروزی بایدن و احتمال تغییر رویکرد یکجانبه در قضیه فلسطین در کنار تضعیف جایگاه سیاسی نتانیاهو در داخل، انحلال پارلمان و چشمانداز انتخابات آینده رژیم صهیونیستی میتواند آثار و پیامدهایی برای سیاست خارجی و منطقهای این رژیم داشته باشد. بازگشت احتمالی آمریکا به برجام، احیای روابط آمریکا و اروپا و کنار گذاشتن رویکرد یکجانبه در خصوص فلسطین از جمله مسائلی است که الزامات جدیدی برای سیاست خارجی این رژیم ایجاد میکند.
دستور کار سیاست خارجی و منطقهای رژیم صهیونیستی در دوره ترامپ
اهّم موضوعات سیاست خارجی رژیم صهیونیستی در چهار سال گذشته عبارت بوده است از: عادیسازی روابط با کشورهای عربی، حفظ شکاف میان کرانه باختری و غزه، جلوگیری از اجماع اعضای اتحادیه اروپا در خصوص مسئله فلسطین، تعمیق و توسعه اتحاد با یونان، قبرس و ایتالیا در شرق مدیترانه و تبلیغات علیه برنامه هستهای، برنامه موشکی و حضور منطقهای ایران و تشویق سایر کشورها به پیوستن به تحریمهای آمریکا علیه ایران.
در عرصه فلسطین این رژیم با درک این نکته که بسیاری از کشورهای عربی دست از حمایت از آرمان فلسطین کشیدهاند، فرایند صلح را کنار گذاشته و بر عادیسازی روابط با این کشورها متمرکز شد
در عرصه فلسطین این رژیم با درک این نکته که بسیاری از کشورهای عربی دست از حمایت از آرمان فلسطین کشیدهاند، فرایند صلح را کنار گذاشته و بر عادیسازی روابط با این کشورها متمرکز شد. این رژیم به منظور تضعیف امکانپذیری راهحل دو-دولتی و پیشبرد سیاست الحاق رسمی و گام به گام کرانه باختری به انحای مختلف به شکاف میان کرانه باختری و غزه دامن زده و در شرایطی که غزه به دلیل محاصره، وضعیت اقتصادی و انسانی مساعدی نداشته با اجازه وساطت دادن به قطر، مصر و سازمان ملل مانع وقوع جنگی گسترده با گروههای مقاومت در این باریکه شده است. تضعیف تشکیلات خودگردان و همزمان جلوگیری از فروپاشی آن، تلاش ناموفق برای جابجایی سفارتها به قدس از دیگر سیاستهایی بوده است که این رژیم طی این سالها در دستور کار داشت.
رژیم صهیونیستی به منظور جلوگیری از اجماع اعضای اتحادیه اروپا علیه سیاستهای این رژیم و امکان اتخاذ تصمیم و مبادرت به اقدام در موضوعات مربوط به مسئله فلسطین با متهم کردن اتحادیه اررپا به حمایت از تروریسم و بایکوت این رژیم، به انتقاد از آن و دامن زدن به شکاف بین اعضای آن در این خصوص پرداخته است. در این راستا این رژیم روابط خود با کشورهای اروپای مرکزی و شرقی را توسعه داده و البته روابطش را در سایر حوزهها با اتحادیه اروپا گسترش داده و چندین توافق با این اتحادیه امضا کرد.
این رژیم در شرق مدیترانه نیز به تعمیق و توسعه اتحاد با یونان، قبرس و ایتالیا پرداخته، از تلاشهای مصر و قبرس برای ایجاد یک اتحاد منطقهای حمایت کرده و با خودداری از مداخله در تنشها بین قبرس و ترکیه ضمن حفظ کانالهای ارتباطی با بازیگران متعدد در میانه همکاری و منازعات در این منطقه مانور داده است. البته این رژیم زیر فشار آمریکا برخی از پیوندهایش با چین که به دنبال حضور عمیقتر در مدیترانه بوده را کاهش داد.[۱]
رویکرد احتمالی در قبال برجام و نفوذ منطقهای ایران
در خصوص ایران و گروههای مقاومت، رژیم صهیونیستی طی سالهای اخیر به دنبال لغو توافق هستهای و در ادامه تداوم فشار حداکثری علیه ایران، به حاشیه بردن ایران در سوریه و تبلیغات علیه حضور منطقهای ایران بوده است که در این راستا با حفظ روابط مناسب با روسیه به دنبال جلوگیری از بروز تنش با این کشور به منظور تداوم اقدام در سوریه بوده است. این رژیم با تشویق دولت ترامپ به اتخاذ رویکرد سخت در قبال ایران در زمانهایی که تنشها بین ایران و آمریکا افزایش مییافت با نگرانی از عملیات نظامی احتمالی، لفاظیهای خود را کاهش میداد. مقامات این رژیم به کرّات با مقامات آمریکایی درباره ایران بحث و گفتوگو کرده و کشورهای اروپایی را به تروریستی اعلام کردن حزب الله و همچنین پیوستن به تحریمهای آمریکا علیه ایران تشویق میکرد.[۲]
حال با توجه به قصد دولت بایدن برای برگشت به برجام و استقبال کشورهای اروپایی از این موضوع رژیم صهیونیستی با داشتن تجربه مخالفت با انعقاد این توافق در سال ۲۰۱۵ که روابط این رژیم با آمریکا در دوران اوباما را دچار بحران ساخت و باعث بروز اختلافاتی با اروپا نیز شد و همچنین ملاحظه پیامدهای منفی خروج آمریکا در سال ۲۰۱۸ از این توافق احتمالاً چندان علیه پیوستن مجدد آمریکا به توافق موضع نگیرد اما تلاش خواهد کرد اتحادیه اروپا و دولت بایدن را در جهت اعمال فشار به ایران در مسائل غیرهستهای مانند حضور منطقهای و برنامه موشکی تشویق کند؛ در این راستا احتمال دارد این رژیم به افزایش حملات هوایی در سوریه، همکاری بیشتر با عربستان سعودی و امارات در جنگ یمن و عملیات وسیع رسانهای علیه حضور منطقهای ایران مبادرت ورزد. این رژیم همچنین از موضع دولت بایدن مبنی بر ورود مجدد به توافق هستهای، به منظور تسریع در عادیسازی روابط از سوی عربستان و تشکیل یک جبهه متحد علیه ایران بهرهبرداری خواهد کرد.
در خصوص ایران و گروههای مقاومت، رژیم صهیونیستی طی سالهای اخیر به دنبال لغو توافق هستهای و در ادامه تداوم فشار حداکثری علیه ایران، به حاشیه بردن ایران در سوریه و تبلیغات علیه حضور منطقهای ایران بوده است
اتحادیه اروپا
روابط بین اتحادیه اروپا و آمریکا که در دروه ترامپ افت شدیدی داشت انتظار میرود در دوره بایدن بهبود یابد و این تحول میتواند برای رژیم صهیونیستی مشکلساز باشد. اتحادیه اروپا به دنبال واردکردن رویکردی مشترک در قبال طیفی از مسائل جهانی و منطقهای در همکاری فراآتلانتیک با آمریکاست. بنابراین این رژیم تلاش خواهد کرد در مسائلی که دولت بایدن احتمالاً با اتحادیه اروپا موضع مشترکی دارد مانند ارزشهای حقوق بشری، راهحل دو-دولتی و توافق هستهای با ایران، به دقت در مواضع خود ملاحظه به خرج دهد.
در میان گروههای متعدد در جناح لیبرال در آمریکا و اروپا، رژیم صهیونیستی به طور فزایندهای بازیگری تلقی میشود که اغلب آن نظام ارزشی که مبنای همکاری فراآتلانتیک است را نقض میکند. این دیدگاه، در کنار سیاستهای رژیم در خصوص شهرکهای کرانه باختری به اختلافات در روابط با اتحادیه اروپا دامن زده است. تجدید گفتوگوی فراآتلانتیک و احتمال همکاری آمریکا و اروپا ممکن است این تصویر منفی از رژیم صهیونیستی را در واشنگتن نیز تقویت کند.[۳] رژیم صهیونیستی در این راستا رویکرد خود را مبنی بر متهم کردن برخی از اعضای اتحادیه به حمایت از تروریسم، بایکوت و یهودستیزی و دامن زدن به شکاف بین اعضای آن در خصوص موضوعات مربوط به مسئله فلسطین ادامه خواهد داد.
مذاکرات صلح
رژیم صهیونیستی در دوره ترامپ با حمایت او، به جای فرایند صلح بر عادیسازی روابط با کشورهای عربی متمرکز شد و با اعمال نفوذ در طرح معامله قرن و تلاش برای الحاق رسمی بخشهایی از کرانه باختری تا جای ممکن به تضعیف راهحل دو-دولتی پرداخت. این در حالی است که حزب دموکرات آمریکا مانند اتحادیه اروپا بر ضرورت راهحل دو دولتی تاکید دارد. با این حال تفاوتهایی در مواضع حزب دموکرات و اتحادیه اروپا در برخی مسائل مهم منازعه فلسطین مانند مرزها، وضعیت قدس و شهرکهای کرانه باختری وجود دارد. پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا امید به تغییر رویکرد و تعامل منصفانهتر این کشور در قبال مسئله فلسطین را در دل تصمیمگیران تشکیلات خودگردان ایجاد کرده و تحرکاتی در جهت از سر گرفتن مذاکرات سازش آغاز شده است.
دولت بایدن طرح معامله قرن را کاملاً کنار خواهد گذاشت و به دنبال برقراری مجدد ارتباط با فلسطینیها خواهد بود. اما با توجه به بحرانهای عمیق داخلی آمریکا در حوزه سلامت و اقتصاد و همانگونه که در مناظرات انتخاباتی بین بایدن و ترامپ روشن بود به نظر می رسد تمرکز ابتدایی دولت بایدن بر حل مسائل داخلی مانند مهار کرونا و پیامدهای آن خواهد بود. بنابراین انتظار نمیرود که دولت بایدن در ارائه طرحی جدید برای حل مسئله فلسطین عجلهای داشته باشد.
این رژیم همچنین از موضع دولت بایدن مبنی بر ورود مجدد به توافق هستهای، به منظور تسریع در عادیسازی روابط از سوی عربستان و تشکیل یک جبهه متحد علیه ایران بهرهبرداری خواهد کرد
برخلاف رویکرد یکجانبه ترامپ، دولت بایدن تلاش خواهد کرد رضایت فلسطینیها را نیز تا حدودی کسب کند و آمریکا را به عنوان یک میانجی قابل اتکا مطرح کند. در این راستا مخالفت با الحاق کرانه باختری و توسعه شهرکها، از سرگیری کمکهای بشردوستانه و اقتصادی به فلسطینیها (از جمله کمکها به آنروا) و بازگشایی دفتر نمایندگی ساف در واشنگتن و کنسولگری آمریکا در قدس شرقی در دستور کار دولت بایدن خواهد بود.
اگرچه آمریکا همچنان در مسئله فلسطین میانجی اصلی خواهد بود اما دولت بایدن تلاش خواهد کرد با سیاست اروپا در این مسئله هماهنگ شود. در این راستا تجدید فعالیت کمیته چهارجانبه (امریکا، روسیه، اتحادیه اروپا و سازمان ملل) و دیگر مکانیزمهای بینالمللی محتمل به نظر میرسد.
از آنجا که به نظر نمیرسد دولت بایدن با توجه به مسائل داخلی آمریکا اولویتی برای حل مسئله فلسطین قائل باشد و رژیم صهیونیستی نیز با توجه به روند عادیسازی روابط با کشورهای عربی نیازی به مذاکرات سازش نمیبیند در صورتی که این مذاکرات از سر گرفته شود رژیم صهیونیستی صرفاً در جهت پیشبرد بیشتر روند عادیسازی، جلوگیری از وحدت گروههای فلسطینی و کاهش انتقادات از سوی اروپا و دولت بایدن از این مذاکرات بهرهبرداری خواهد کرد.
عادیسازی
اگرچه رویکرد بایدن در قبال مسئله فلسطین بسیار متفاوت از رویکرد ترامپ خواهد بود اما روشن است که بایدن برای روابط دوجانبه با رژیم صهیونیستی اهمیت راهبردی قائل است و بنابراین انتظار نمیرود همه اقدامات ترامپ در حمایت از این رژیم را معکوس کند. دولت ترامپ در ماههای پایانی دوره خود با استفاده از دیپلماسی و روابط شخصی، توانسته است عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با چهار کشور امارات، بحرین، سودان و مراکش را میانجیگری کند. بایدن نیز در این زمینه حداقل در خصوص هدف نهایی با ترامپ اشتراک دارد و تلاش خواهد کرد زمینهسازیهایی را که در دولت ترامپ برای وارد کردن برخی از کشورهای دیگر به این جریان انجام شده است، ادامه دهد. در این راستا رویکرد انتقادی بایدن به عربستان ممکن است باعث تسریع این کشور در عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی به منظور کاهش فشارها شود. رژیم صهیونیستی نیز از موضع دولت بایدن مبنی بر ورود مجدد به توافق هستهای، به منظور تسریع در عادیسازی روابط از سوی عربستان با هدف تشکیل جبههای متحد علیه ایران بهرهبرداری خواهد کرد.[۴]
رژیم صهیونیستی رویکرد خود را مبنی بر متهم کردن برخی از اعضای اتحادیه به حمایت از تروریسم، بایکوت و یهودستیزی و دامن زدن به شکاف بین اعضای آن در خصوص موضوعات مربوط به مسئله فلسطین ادامه خواهد داد
نتیجهگیری
رژیم صهیونیستی طی چهار سال گذشته از حمایت قوی دولت ترامپ استفاده کرد و بدون این که هزینهای بینالمللی پرداخت کند یا با مخالفت جدی روبرو شود سیاستهایی را در پیش گرفت که آشکارا با هنجارهای بینالمللی ناسازگار بوده است. در دوران بعد از ترامپ انتظار میرود این رژیم اتحادیه اروپا و دولت بایدن را در جهت اعمال فشار به ایران در موضوعات هستهای، حضور منطقهای و برنامه موشکی تشویق کند، عادیسازی روابط با کشورهای عربی و اسلامی را تداوم بخشد و با شروع مذاکرات با فلسطینیها به پیشبرد عادیسازی، جلوگیری از وحدت گروههای فلسطینی و کاهش انتقادات از سوی اروپا و دولت بایدن بپردازد.
منابع
[۱] – Roee Kibrik and Dr. Nimrod Goren, Trends in Israel’s Regional Foreign Policies,mitvim, no date, at: https://mitvim.org.il/en/report_cat/trends-in-israels-regional-foreign-policies/
[۲]– Oded Era and Shimon Stein, Israel: Note that the Sleeping Transatlantic Giant is Waking Up, INSS Insight No. 1417, December 24, 2020, at: https://www.inss.org.il/publication/transatlantic-relations/
[۳] – Oded Era and Shimon Stein, Israel: Note that the Sleeping Transatlantic Giant is Waking Up, INSS Insight No. 1417, December 24, 2020, at: https://www.inss.org.il/publication/transatlantic-relations/
[۴] – Alexa Santry, What a Biden presidency will mean for Middle East peace, American Enterprise Institute, November 9, 2020, AT: https://www.aei.org/foreign-and-defense-policy/what-a-biden-presidency-will-mean-for-middle-east-peace/
منبع:http://tabyincenter.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.