کرونا چگونه روابط روسیه و اتحادیه اروپا را تغییر خواهد داد؟

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
تا پایان بحران اپیدمولوژیک و اقتصادی فعلی هنوز راه زیادی مانده است، اما اکنون دیگر این پیش‌بینی که مسکو و بروکسل در نتیجه مشکل فعلی نه تنها ضعیف که نسبت به سایر بازیگران سیاست جهانی به طور قابل توجهی ضعیف‌تر می‌شوند دشوار نیست.

در سال‌های اخیر، روابط مسکو و بروکسل به اندازه‌ای که در حکم توازن ضعف بوده، جنبه توازن قوا نداشته است. نقاط ضعف طرفین نامتقارن بوده و این امر انعکاس‌دهنده عدم تقارن مشهود در طبیعت این دو بازیگر است.
پاشنه آشیل روسیه همچنان اقتصاد است که در رکود مزمن قرار دارد. رهبری کشور بالاخره جرأت نکرد و یا نخواست مکانیسم‌های جدیدی برای توسعه راه‌اندازی کند تا از الگوی اقتصادی کهن مبتنی بر رانت استخراج  منابع رهایی یابد. محافظه‌کاری ناگزیر به پرداخت هزینه است – سهم روسیه در اقتصاد جهانی سال به سال کاهش می‌یابد، عقب‌ماندگی فناورانه از غرب افزایش می‌یابد. نتیجتا، اهمیت مسکو به عنوان شریک اقتصادی بروکسل به تدریج رو به کاهش است.
ضعف‌های اتحادیه اروپا بیش از همه ناشی از زوال برگشت‌ناپذیر سیستم‌های سیاسی- حزبی قدیمی در کشورهای پیشرو آن و در نتیجه،  ناتوانی این کشورها در تأمین رهبری سیاسی، به قدری که برای اتحادیه اروپا لازم است، بود. کمبود رهبری ناگزیر به مسئله‌ای برای وحدت اروپا تبدیل شده است.
این مسئله در چگونگی مقابله کشورهای اتحادیه اروپا با بحران مهاجرت، و نحوه واکنش آنها به حملات ضد اروپایی دونالد ترامپ، و چگونگی مخالفت با پوپولیسم راست در داخل اتحادیه و چگونگی تلاش آنها برای حفظ وحدت صفوف ناپایدار خود در رویکردهایشان نسبت به همسایه شرقی خود ظاهر شد.
ضعف- برای طراحی و اجرای استراتژی‌های تهاجمی طولانی‌مدت بنیان بدی است. بازیگران ضعیف ناگزیرند خود را با تغییرات محیط خارجی وفق دهند و این تغییرات را تعیین نکنند. برای بازیگران ضعیف، تاکتیک جایگزین استراتژی می‌شود و فرصت‌طلبی جایگزین هدف‌گذاری بلندمدت.
طی پنج شش سال گذشته، روسیه و اتحادیه اروپا نسبت به یکدیگر سیاست دفع‌الوقت (انتظار) را در پیش گرفتند. احتمالاً، برآورد این بود که «مسیر عینی تاریخ» به طریقی، طرف مقابل را وادار می‌کند تا نخستین گام را برای آشتی بردارد. آنها منتظر یک قوی سیاه بودند که بتواند حریف را وادار کند که به اشتباه خود اعتراف نماید، رویکردهای خود را مورد تجدید نظر قرار دهد و دست کم با امتیازات نمادین موافقت نماید.
 برای مدتی طولانی، قوهای سیاه پرشمار سیاست جهانی در جایی نزدیک پرواز کردند، اما به عادی‌بودن جدید در روابط روسیه و اتحادیه اروپا برنخورد. این عادی‌بودن جدید که در سال 2014 پیش آمده، مملو از کتمان و دوپهلویی، رنجش آشکار و امیدهای ضمنی بود، اما معلوم شد که به طرز حیرت‌انگیزی پایدار است و همانطور که روشن شد، برای هر دو طرف قابل قبول است.
و اینک قوی سیاه دیگری به شکل همه‌گیری کروناویروس هرچند نه کل جهان، بلکه بخش قابل توجهی از آن را با بال‌های سنگین خود پوشانده است، اکنون دیگر واضح است که اتحادیه اروپا و روسیه در شمار بیشترین آسیب‌دیدگان خواهند بود. اتحادیه اروپا به این دلیل بخصوص که کانون جهانی این بیماری همه‌گیر در اروپا واقع شده  و نشانگرهای کلی اروپا درباره مبتلایان این بیماری و مرگ و میر ناشی از آن، حتی از آمار مشابه مربوط به آمریکای شمالی پیشی گرفته است. بدون ذکر دیگر مناطق جهان، روسیه علاوه بر مبارزه با این همه‌گیری، ناگزیر است به سقوط غیرمنتظره و سریع قیمت جهانی نفت پاسخ دهد.
آنگلا مرکل با صراحت اظهار می‌دارد که اتحادیه اروپا «با جدی‌ترین بحران از زمان موجودیت خود» مواجه شده است. ولادیمیر پوتین از چنین اعترافاتی اجتناب می‌کند، اما پس از روی کار آمدن وی در بیش از 20 سال پیش تاکنون، هرگز برایش پیش نیامد که همزمان نبردهای دفاعی سنگین در دو جبهه را هدایت کند.  
تا پایان بحران اپیدمولوژیک و اقتصادی فعلی هنوز راه زیادی مانده است، اما اکنون دیگر این پیش‌بینی دشوار نیست که مسکو و بروکسل از مشکل فعلی نه تنها ضعیف که نسبت به سایر بازیگران سیاست جهانی به طور قابل توجهی ضعیف‌تر می‌شوند.
به نظر می‌رسد درک این واقعیت غم‌انگیز می‌بایست هر دو طرف را به جانب یکدیگر سوق دهد. اما در حال حاضر، متأسفانه هیچ چیز دال بر این نیست که روابط مبتنی بر توازن ضعف به دلیل همه‌گیری تغییر قابل ملاحظه‌ای خواهد کرد.
 در بروکسل، تا آنجا که می‌توان قضاوت کرد، هنوز آمادگی لازم برای بحث جدی پیرامون راهبرد اتحادیه اروپا در رابطه با مسکو وجود ندارد. از کرملین هم پیشنهاد جدیدی برای اتحادیه اروپا شنیده نشده است. فعلا که هیچ نفوذ قاطع یا حداقل پیشرفت مثبت قابل توجهی در اجرای توافقنامه مینسک پیرامون شرق اوکراین مشاهده نشده است.  هیچگونه کاهشی در تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه مسکو به سبب این بیماری همه‌گیر پیش‌بینی نشده است. برعکس، هجوم کروناویروس به آتش جنگ اطلاعاتی شدید بین روسیه و غرب از جمله تئاتر عملیات نظامی اروپا دامن زد.
در حوزه نظامی- راهبردی، اوضاع قاره اروپا به احتمال زیاد بعد از این پیچیده‌تر خواهد شد، زیرا در حال حاضر توجه بازیگران اصلی به موضوعات دیگر جلب شده است. هیچ اقدام مشترکی برای مستهلک کردن خروج ایالات متحده از پیمان منع موشک‌های هسته‌ای میان‌برد انجام نشده است، آنها آماده گفتگوی معنادار با ارتش روسیه در ناتو نیستند، و شانس کمتری برای تمدید پیمان استارت جدید[1] باقی مانده است.
دو ماه پیش، هنوز این امیدواری وجود داشت که بحث جدی درباره امنیت اروپا  می‌تواند در مسکو در جریان جشن 75 امین سالگرد پایان جنگ جهانی دوم در اروپا صورت بگیرد، اما اکنون دیگر چنین امیدی هم وجود ندارد.
در حوزه اقتصادی نیز مشکلات بیشتری بین روسیه و اتحادیه اروپا پدید آمده است. افت شدید قیمت نفت اساس صادرات روسیه به اروپا را بر هم می‌زند و کاهش درآمدهای واقعی مردم، همراه با کاهش ارزش روبل، پایه صادرات اروپا به روسیه را تخریب می‌کند. به علاوه، نمی‌توان دورنمای اعمال تحریم‌های جدید آمریکا علیه مسکو را که بسیاری از شرکت‌های اروپایی ناگزیر به تبعیت از آنها  خواهند بود، رد کرد.
حوزه روابط انسانی شاید حتی بیشتر تحت تأثیر کروناویروس قرار بگیرد. جریان‌های دوطرفه توریستی بین روسیه و اتحادیه اروپا تقریباً خشکیده‌اند. تصویر غم‌انگیزی در مبادلات علمی آموزشی مشاهده می‌شود که تقریباً به طور کامل متوقف شده‌اند، به طوری که برگزاری نمایشگاه‌ها، فستیوال‌ها، کنسرت‌ها و دیگر موارد به حالت تعلیق در آمده است (انصافا، باید اشاره کرد که در عمل همین محدودیت‌ها امروزه در اتحادیه اروپا هم وجود دارد).
 بافت تماس‌های انسانی بین روسیه و اروپا در حال نازک شدن است: نهادهای جامعه مدنی و جوامع علمی -کارشناسی هر دو طرف هنوز آلترناتیوهای آنلاین مؤثری برای قالب‌های سنتی تعامل پیدا نکرده‌اند.
 این سوال پیش می آید که آیا از ابتدای این همه‌گیری، فرصت‌های جدیدی برای تعامل روسیه و اروپا پدید آمده است؟ روسیه احتمالاً می‌توانست از الگوی همکاری با ایتالیا برای کمک به سایر کشورهای اتحادیه اروپا استفاده کند، اما همه در اروپا این الگو را مؤثر نمی‌دانند.
 مسکو و بروکسل توانستند برنامه‌های خود را برای مقابله با این همه‌گیری در مناطق همسایه، از آسیای مرکزی و بالکان غربی تا خاورمیانه و شمال آفریقا با یکدیگر هماهنگ کنند، اما در شرایط فعلی امکانات برای چنین کاری در هر دو طرف بسیار محدود است.
دستور کار سنتی، مشتمل بر موضوعات مختلفی همچون گفتگوی اتحادیه اروپا و اتحادیه اقتصادی اوراسیا، تقویت پتانسیل‌های سازمان امنیت و همکاری اروپا، توسعه فن‌آوری‌های گروه 5، تلاش برای حفظ توافق هسته‌ای ایران و همکاری پیرامون مسائل اقلیمی و زیست محیطی به جایی نرسید، با این حال، در چارچوب این دستور کار به طور واقع‌بینانه مشکل است که بر راه‌اندازی مجدد اساسی روابط بین طرفین حساب کرد..
با این وجود، حتی این امکانات نسبتاً کوچک هم ​​ نباید نادیده گرفته شوند. امروزه بسیاری از کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند که همه‌گیری کروناویروس بازسازی در حال وقوع روابط بین‌الملل در جهت سیستم دوقطبی ایالات متحده و چین را به شدت تسریع خواهد کرد. نه روسیه و نه اتحادیه اروپا به شکل‌گیری یک دوقطبی جهانی سرسخت که در صحنه جهانی برای هر دو طرف آزادی عمل را به طور قابل توجهی کاهش می‌دهد تمایلی ندارند. حفظ و توسعه همکاری بین مسکو و بروکسل می‌تواند یکی از مکانیسم‌هایی باشد که از این روند منفی ممانعت به عمل می‌آورد.

منبع:http://www.iras.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟