مراکش این اراضی را بعد از خروج اسپانیا از صحرایغربی در سال 1975، و در جریان درگیریهای میان جبهه پولیساریو با مراکش و موریتانی تصاحب کرد. آمریکا اولین کشوری است که رسما با خواستههای مراکش برای تعلق صحرایغربی به مراکش موافقت کرد. در توافق آمریکا و مراکش، افتتاح کنسولگری آمریکا در صحرایغربی و سرمایهگذاری در این منطقه پیشبینی شده است.
در بیانیه رسمی اسرائیل و مراکش «افتتاح خط مستقیم پرواز، بازگشایی دفاتر ارتباطی، بازگشت به روابط دیپلماتیک و روابط در تمامی سطوح و همکاری در زمینههای مختلف» مورد توافق قرار گرفته است. اگرچه اسرائیل اخیرا قرارداد برقراری روابط با امارات، بحرین و بوتان را امضا کرده و با سودان هم در حال مذاکره است ولی هیچیک از این قراردادها در زمینه عادیسازی روابط مانند برقراری روابط با مراکش حساسیت برانگیز نبوده است.
خیانت پادشاه مراکش به سران عرب درسال 1967
پیش از تاسیس اسرائیل، 300 هزار یهودی در مراکش زندگی میکردند و این کشور با صدها هزار نفر یهودی بزرگترین جامعه یهودیان آفریقای شمالی را در خود دارد. تلآویو قدردان کمک رباط در جنگ شش روزه در دهه شصت میلادی است. حسن دوم پادشاه وقت مراکش در آن زمان اطلاعات ذیقیمتی را درباره سران کشورهای عربی و وضعیت نظامی و تسلیحاتی آنها و این موضوع که آنها دچار تفرق با یکدیگر هستند را در اختیار اسرائیل قرار داده بود. به همین خاطر نیز اسرائیل در سال 1967 در یک حمله پیشگیرانه به نیروی هوائی مصر حمله کرد. اندکی پس از آن، سازمان موساد به کمک رباط آمد. رباط آن زمان که خود را از سوی «مهدی بن برکه» رهبر حزب اتحاد ملی (اپوزیسیون) در مراکش در خطر میدید از موساد خواسته بود که محل زندگی او را برای رباط پیدا کند. موساد هم با ترفندهائی او را به فرانسه کشاند که چندی بعد ماموران امنیتی مراکش او را در پاریس به قتل رساندند.
محمد چهارم پادشاه وقت مراکش:”صهیونیسم عامل جنایت”
رباط که در زمینه فرآیند صلح خاورمیانه فعال بود، در سال 1977 در زمینه عقد قرارداد صلح بین مصر با اسرائیل نقش مهمی داشت. البته روابط بین مراکش با اسرائیل در برهههائی خصمانه بوده و محمد چهارم پادشاه وقت در سال 1959، صهیونیسم را بهعنوان عامل جنایت توصیف و مهاجرت یهودیان کشورش به اسرائیل را هم تحت این عنوان که این امر ارتش اسرائیل را تقویت خواهد کرد، ممنوع کرد. وقتی حسن دوم در مراکش به پادشاهی رسید، اجازه مهاجرت به یهودیان به اسرائیل در مقابل پرداخت پول صادر شد. 60 هزار یهودی مراکشی در برابر 50 میلیون دلار به اسرائیل مهاجرت کردند. رباط و تلآویو در دهه 1990 روابط دیپلماتیک مخفیانه با یکدیگر بر قرار کردند که البته در جریان انتفاضه دوم فلسطینیها رباط آنرا قطع کرد اما در سال 2002 دوباره آنرا از سر گرفت. فلسطینیها این روزها با عادیسازی مناسبات مخالف هستند و معتقدند این توافق نمیبایست قبل از توافقنامه نهایی بین اسراییل و فلسطین صورت گیرد.
مراکش هر ساله پذیرای بین 50 تا 70 هزار جهانگرد یهودی بود که بیشترشان به صورت غیر مستقیم از اسراییل میآمدند. شرکت هوائی اسرائیل از سال جدید میلادی هر هفته یک پرواز مستقیم با هواپیمای 787 از تلآویو به رباط خواهد داشت. پیش از عادیسازی روابط، اسرائیلیها میتوانستند به مراکش سفر کنند ولی پرواز مستقیم بین تلآویو و رباط وجود نداشت و برای گذرنامههای اسرائیلی روادید ویژهای صادر میشد. مناسبات تجاری اسراییل و مراکش هیچ وقت قطع نشده و بین سالهای 2014 تا 2017 و بر اساس آمارهای رسمی مراکش به 149 میلیون دلار بوده است. رسانههای مراکش از این سرمایهگذاری با عنوان «فرصت بزرگ» یاد میکنند.
نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل طی تماس تلفنی که با محمد پادشاه مراکش داشت، از او برای دیدار رسمی از اسرائیل دعوت بعمل آورد. رسانههای گروهی در رباط و تلآویو از این تماس تلفنی، بهعنوان «یک تماس بسیار گرم و دوستانه» یاد میکنند. بزودی نیز دفتر افسران رابط مغرب در تلآویو افتتاح میشود. پادشاه مغرب از فعالسازی دوباره مکانیسم همکاری بین دو طرف ابراز خرسندی کرده است.
مقامات الجزایر با ادبیات مختلفی مخالفت خود را با عادیسازی روابط با رژیم صهونیستی نشان داده و با بکارگیری کلماتی همچون «معامله ذلیلانه، ننگ، فروختن شرافت امت، بیاعتبار، خطری برای منطقه، خیانت چندوجهی و حمایت ازحق مردم صحرا در تعیین سرنوشت» مخالفت خود را با سیاست جدید مراکش تأکید کردهاند. کاربرد چنین ادبیاتی و استفاده ابزاری از رسانهها در این زمینه با واکنش نخستوزیر مراکش رو بهرو بوده است.
بیشک صحرا به مانند گذشته پروندهای ویژه برای الجزایر بهشمار میرود و این دیدگاه که تنش در صحرایغربی نمیتواند جز از طریق اجرای قوانین بینالمللی و عقیده راسخ سازمان ملل و اتحادیه آفریقا حل شود، همچنان در دستور کار مقامات حاکم الجزایر باقی خواهد ماند. بنظر میرسد توافق عادیسازی مراکش با رژیم صهیونیستی باعث شد تا در الجزایر نگاه نسبت به رژیم صهیونیستی تا حدودی تغییر کند؛ چراکه اسرائیل دیگر آن دشمن دور از مرزها نیست، بلکه تبدیل به یک تهدید امنیتی برای الجزایر شده است.
تاکنون احزاب جبهه آزادیبخش ملی، تجمع ملی دمکراتیک، حمس، جبهه المستقبل، جنبش سازندگی ملی، نسل نو و حزب کارگران، به همراه جمعیت علمای مسلمان و برخی از نهادهای جامعه مدنی الجزایر به نحوی این تحولات را محکوم کردهاند. مواضع نزدیک از سوی بزرگترین احزاب اسلامی الجزایر همچون جنبش جامعه صلح و جبهه عدالت و توسعه و احزاب چپگرا همچون جبهه گروههای سوسیال و حزب کارگران و حتی ارائه چند لایحه در پارلمان در مخالفت با عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی، میتواند نشانگر اجماع نظر کم سابقه در اپوزیسیون این کشور با گرایشهای متفاوت باشد.
جبهه پولیساریو که یک سازمان سیاسی نظامی در صحرایغربی است، در سال 1973 به عنوان یک گروه مقاومت علیه تسلط استعمار اسپانیا بر صحرایغربی و با هدف استقلال این منطقه ایجاد شد. پولیساریو پس از خروج اسپانیا در سال 1976، جمهوری دموکراتیک عربی صحرا را در مستعمره پیشین اسپانیا ایجاد کرد و به مخالفت با اقدام اسپانیا در تقسیم صحرایغربی میان مغرب و موریتانی پرداخت. موریتانی و پولیساریو در سال 1979 با یکدیگر صلح کردند و بدین ترتیب بخش جنوبی جمهوری صحرا (به نام وادی الذهب) به این جمهوری بازگشت اما پادشاهی مغرب تمام منطقه شمالی صحرای غربی را که «الساقیه الحمراء» نامیده میشود، در اشغال خود نگاه داشت و ضمیمه خاک خود کرد.
اتحادیه کشورهای آفریقا با به رسمیت شناختن استقلال صحرایغربی، جبهه پولیساریو را به عضویت خود پذیرفت. در حالیکه مراکش خواهان حکومت خودگردان در صحرایغربی و وجود دولت و پارلمان محلی تحت حاکمیت این کشور است و مدعی است اگر قرار به برگزاری همهپرسی باشد باید در خصوص خودمختاری این منطقه و نه برای جدایی از مغرب باشد، اما جبهه پولیساریو مخالف این طرح بوده و خواهان برگزاری همهپرسی تعیین سرنوشت برای صحرایغربی است. توافق اخیر میتواند درگیریهای مراکش و شورشیان جبهه پولیساریو را افزایش دهد.
منبع:https://www.scfr.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.