استاد دانشگاه و آیندهپژوه سیاسی ایرانی به تحلیل قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین در منظر و چالش میان قدرتهای بزرگ جهانی پرداخت.
علیرغم نقل و طرح مباحث گوناگون درباره قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین که مدتی در صدر اخبار رسانههای داخلی و بینالمللی قرارداشت، همچنان ابهامها و سوالات زیادی پیرامون این مسئله و ابعاد گوناگون آن وجود دارد.
چین میخواهد خود را به عنوان ابرقدرتی بزرگ در برابر ایالات متحده آمریکا مطرح کند
مهدی مطهرنیا در گفتوگو با خبرنگار سیاسی ایلنا، در پاسخ به این سوال که آیا ایران پس از رانده شدن از غرب به سمت شرق تمایل پیدا کرده است و با توجه به این که ایران در آخرین قرارداد مهم خود نتوانسته دستاورد قابل قبولی داشته باشد، این قرارداد آنچنان که برخی کارشناسان معتقدند، میتواند اقتصاد ایران را متحول کند، گفت: آنچه که در باب قرارداد ایران و چین مطرح میشود، در (texture) یا همان بافت متن روابط بینالملل، آن هم ارتباط دو دولت در روابط بینالدولی مورد توجه است. اگر میگوییم روابط بینالملل، دولتها و ملتها را با یکدیگر یکسان میپنداریم، اما وقتی میگوییم روابط بینالدولی، دولتها را به عنوان کشورها در قالب دولت-کشور به عنوان نماینده ملتها میدانیم.
وی افزود: چین و ایالات متحده آمریکا میراثدار تجربه قدرتهای بزرگ هستند که تجربه جنگهای بزرگی را پشت سر گذاشتهاند. اگرچه آمریکا حدود ۲۴۰ سال سابقه دولت_کشوری را یدک میکشد و از کشورهای جوان دنیا در مقابل تمدنهایی مثل ایران و مصر محسوب میشود، اما توانسته در همین مدت قریب به ۲۴۰ سال به عنوان میراثدار امپراتوریهای گذشته به بازآفرینی جایگاه خود بپردازد، لذا وقتی میگوییم آمریکا، سابقهای از بریتانیای کبیر، اسپانیا، پرتغال و همچنین امپراتوری کلیسا روم و ایران پشت سر آن وجود دارد.
مطهرنیا یادآور شد: تجربههای موجود در طول تاریخ نشان داده است که امپراتوریها بازتعریف میشوند و قدرت در قالب دولت کشورهای گوناگون در زمانهای مختلف تاریخی از محیطی به محیط دیگر به عنوان کانون اصلی، قدرت و تداوم میبخشد، اما براساس زمانهایی که در آن قرار میگیرد، روشهای خود را نیز مدرنتر میکند، لذا ایالات متحده آمریکا امروز به عنوان ابرقدرت جهانی مطرح است و روشهای مدرنتری را نسبت به دیگر قدرتهای بزرگ بینالمللی برای ماندگاری خود با هزینههای کمتر شکل میبخشد
این تحلیلگر مسائل خارجی عنوان کرد: چین نیز جزو امپراتوریهای کهن است. امپراطوری است که میتوان آن را جز تمدنهای هزارهای بدانیم و اگر امروز میخواهیم بگوییم چین به قدرت بزرگ جهانی تبدیل شده است نباید فراموش کنیم که در دورانی از تاریخ یک قدرت بزرگ جهانی بوده است و اکنون میخواهد خود را به عنوان ابرقدرتی بزرگ در برابر ایالات متحده آمریکا مطرح کند که این در قالب چهارچوب تحلیلی خاص قابل ردیابی است؛ ایالات متحده آمریکا پس از فروپاشی اتحاد جماهیر سوسیالیستی به تعبیر «هانتینگتون» که در آغاز دهه ۱۹۹۰ در مقالهای از قول «رابرت هنگستروم» نوشت: «بدون شوروی، آمریکایی بودن چه معنایی دارد؟»؛ از نظر منطق استراتژیک همواره باید (Othere Stratgic) «دگر استراتژیک» داشته باشد که بر اساس آن دیگری بتواند استراتژی مدنظر را به ویژه در حوزه سیاسی، امنیتی و نظامی طراحی کند. آمریکاییها بعد از فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی به دنبال یک «دگر استراتژیک» بودند، به همین دلیل از بنیادگرایی اسلامی سخن به میان آوردند و در سال ۱۹۹۰ هانتینگتون از «برخورد تمدنها» سخن گفت و بعدها «تنس» در سال ۱۹۹۵ از تروریسم شروع کرد و بعد از ماجرای ۱۱ سپتامبر تروریسم در جهان برجسته شد.
منبع:http://ristip.sharif.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.