امیرعلی ابوالفتح در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی با مقایسه تطبیقی نطق آغاز به کار جو بایدن با دونالد ترامپ، خاطرنشان کرد: ترامپ در سال 2017 در نطقی که برای آغاز به کار داشت، شعار «اول آمریکا» را مطرح کرد و بر اساس همان شعارهایی که داده بود که باید آمریکا را دوباره شکوهمند و بزرگ بسازیم، وعدههایی را مطرح کرد.
وی با بیان اینکه ترامپ در نطق آغاز به کارش بر مشکلات و معضلات داخلی به خصوص در حوزه اقتصادی تمرکز و تأکید داشت که آمریکا باید به مسائل داخلی خود بپردازد و مشکلات داخلی خود را حل کند، افزود: ترامپ در حوزه سیاست خارجی آمریکا عنوان کرده بود که سواری مجانی به کسی نمیدهد و متحدانش باید هزینهها را پرداخت کنند. در آن زمان برای اولین بار رئیس جمهور آمریکا از واژه «تروریسم اسلامی» استفاده کرد که برای کشورهای اسلامی و مسلمانان حائز اهمیت بود.
این تحلیلگر مسائل آمریکا ادامه داد: بیشترین تمرکز ترامپ این بود که باید درون را ساخت و از جنگافروزیهای فرامرزی چشم پوشی و میهن پرستی را تقویت کرد. او تأکید داشت که آمریکا باید بر مباحث ملیگرایانه متمرکز شود.
تمرکز نطق بایدن بر مسائل داخلی
ابوالفتح با اشاره به رئوس نطق آغاز به کار جو بایدن به عنوان رئیس جمهور آمریکا، گفت: نطق بایدن بهطور مشخص بر دو موضوع متمرکز بود. موضوع اول؛ درباره تقویت دموکراسی و تأکید بر اینکه دموکراسی آمریکا طی انتخابات پرچالش مورد تهدید قرار گرفته و به مخاطره کشیده شده است و باید از ارزشهای دموکراتیک پاسداری کرد. مسئله دوم که اهمیت بیشتری داشت، بحث «وحدت» بود.
وی اضافه کرد: بایدن به این مسئله پرداخت که باید در جامعه از اختلافات و شکافها جلوگیری کرد. آمریکا باید به وحدت برسد و اختلافات کنار گذاشته شود. اگر شعار ترامپ این بود که «اول آمریکا» شعار بایدن «متحد شویم» بود و اولویت را به وحدت داد.
ابوالفتح با بیان اینکه جو بایدن در عرصه سیاست خارجی صحبتی نداشت و بسیار گذرا از کنار آن رد شد، در رابطه با علل چنین رویکردی توضیح داد: این سیاست نشان میدهد با گذشت چهار سال از 2017 تا 2021 مباحث داخلی در آمریکا اهمیت بیشتری پیدا کرده است و دغدغهها، نگرانیها و معضلات داخلی و تمرکز برای پیدا کردن راه حلهایی برای این مشکلات در داخل آمریکا مورد توجه است و سیاست خارجی تا حدودی به حاشیه رانده شده؛ چراکه آمریکاییها با تهدیدهای هویتی در درون جامعه خودشان مواجه هستند.
این کارشناس مسائل آمریکا با اشاره به توجه سیاستمداران و افکار عمومی مردم سایر کشورها به نطق آغاز به کار روسای جمهور آمریکا، افزود: گر چه کشورهای دیگر هم این نطقها را پیگیری میکنند، اما موضوعات داخلی برای شهروندان این کشور حائز اهمیت است و آنها بیشتر به معیشت، کسب و کارشان، اشتغال، بیمهها، امنیت و کارآمدی نظام میپردازند. سیاست خارجی هیچ گاه در اولویت نبوده است، مگر اینکه موضوعی نشات گرفته از سیاست خارجی بر زندگی روزمره مردم آمریکا اثر بگذارد.
ابوالفتح موضوعاتی با تأکید بر اینکه فینفسه سیاست خارجی برای مردم آمریکا اهمیت ندارد، ادامه داد: یکی از انتقادات عمدهای که به دولتهای پیشین آمریکا مثلا دولتهایی که در دهه 1980 و یا 90 بودهاند، میشود، این است که در آن دوره بیش از اندازه انرژی کشور صرف مسائل سیاست خارجی میشده؛ روسای جمهور نقش بزرگی را برعهده میگرفتند و انرژی کشورشان را معطوف به تامین هزینههای سیاست خارجی میکردند.
محدودیتهای داخلی آمریکا
وی با بیان اینکه ترامپ به شکل آشکار و رادیکال به این خواسته برای کاستن از هزینه سیاست خارجی پرداخت، گفت: از آنجا که رگههایی از بینالمللیگرایی و جهانی شدن در داخل دولت بایدن وجود دارد، او میخواهد تا حدودی این دیدگاه را تعدیل کند. او نمیخواهد به اندازه دولت ترامپ با جهانی شدن ضدیت داشته باشد؛ اما به هر حال به دلیل محدودیتهایی که در درون کشور وجود دارد و خطرات بسیار جدی که در داخل کشور ایجاد شده است، تمرکزش بر مسائل داخلی نسبت به مسائل خارجی بیشتر است.
این تحلیلگر مسائل آمریکا با بیان اینکه همیشه سهم بسیار بزرگی از نطقهای رسمی روسای جمهور آمریکا به مسائل داخلی اختصاص دارد، افزود: البته نطق ریاست جمهوری جرج بوش در سال 2005 در فضای پس از 11 سپتامبر بود و مباحث امنیت ملی و تروریسم و جنگ علیه آن بحث روز بود. بنابراین بخش عمدهای از نطق دور دومش به این مسائل اختصاص یافت که آن هم یک استثنا به حساب میآید.
منبع:https://www.scfr.i
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.