با ظهور بازیگران جدید و غیردولتی در عرصه نظام بینالملل، روابط نیز تغییر کرده و مناسبات تازهای شکلگرفته است. بازیگران فرو ملی و فراملی که قالب دولتی ندارند، در عرصه سیاست ورود پیدا کرده و مسیرها و روشهایی را در سیاست خارجی که رسمیت دارد، برای تأثیرگذاری بر روابط بینالملل بهکارگیرند.
از این منظر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز دارای انواع کنشگران و بازیگران حقیقی و حقوقی در آنسوی مرزها است که بهصورت رسمی و غیررسمی و به طرق گوناگون در روند تصمیمگیری و رفتار سیاست خارجی تأثیرگذارند.
در زمینه مذاکرات اخیر ایران و طالبان توجه به نکات زیر ضروری است:
نکته اول؛ ازنظر جمهوری اسلامی ایران، طالبان بخشی از واقعیت کنونی و آینده افغانستان و منطقه است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. طالبان مجموعهای است که 1- دارای ماهیت فراسرزمینی و ارتباطات فراملی است که دامنه فعالیتهای آن به بیش از یک کشور گسترش یافته است. 2- دارای اثرگذاری بر دیگر بازیگران بینالمللی است. به عبارتی در سالهای اخیر طالبان وارد حوزههای دیپلماتیک شده است. اگر از منظری خاص دیپلماسی به چهار دسته دیپلماسی انکار، دیپلماسی حاشیهای، دیپلماسی موازی و دیپلماسی ناآگاهانه تقسیم شود، طالبان بهاستثنای دیپلماسی انکار که بسیار بیثباتساز بوده و موجب ابهام شدید و جدایی بین بازیگران سیاسی دولتی و غیردولتی میشود، در سه بُعد دیپلماسی ورود فعالی پیداکرده است. نتیجه اجتنابناپذیر ورود طالبان به حوزههای دیپلماتیک میتواند «واگرایی از فعالیتهای خشن و تروریستی» باشد.
نکته دوم؛ تعامل و گفتگوی جمهوری اسلامی ایران با آن بخش از طالبان است که دیگر تروریستی محسوب نمیشود. در دوره برهانالدین ربانی (دهمین رئیسجمهور افغانستان)، وقتیکه طالبان ظهور کرد یک گروه خشن و تروریستی بود که با حمایت آمریکا در تلاش بود تا قدرت مطلقه در افغانستان را به دست بگیرد و به نیابت از آمریکا اهداف این کشور را پیگیری کند؛ لذا تهدید جدی برای ایران، روسیه و چین محسوب میشد. بعدازاینکه طالبان با شجاعت مجاهدان افغانستانی و بهویژه شهید احمدشاه مسعود نتوانست به اهداف خود برسد بهتدریج به حاشیه رفت و در نهایت رویکردش را تغییر داد. بهطوریکه در سالهای اخیر همواره تلاش کرده است تا بهعنوان یک «جریان سیاسی» و گروه درون افغانستانی در آینده سیاسی افغانستان ایفای نقش کند. هماکنون چهرهای که از طالبان دیده میشود، بیشتر یک «چهره سیاسی» است که کشورهای خارجی نیز نوعا با هماهنگی دولت افغانستان با آن وارد مذاکره میشوند. در این زمینه مذاکرات ایران با طالبان که حدود 70 درصد کنترل افغانستان را در اختیار دارد، موضوعی است که میتواند هم باعث حصول صلح و توسعه و پیشرفت در افغانستان شود و هم از افتادن طالبان در دام کشورهای منفعتطلبی که همچنان تلاش میکنند تا این گروه را به سمت یک ابزار انحصاریِ تروریستی سوق دهند جلوگیری کند. به بیان سادهتر به اعتقاد تهران، «گفتگو و تعامل» مهمترین ابزار تشویق این گروه برای نقشآفرینی سازنده درروند صلح و توسعه افغانستان و دفع تروریسم است که با فعالیتهای داعش در افغانستان روند فزاینده پیدا کرده است.
نکته سوم؛ جمهوری اسلامی ایران، همواره امارت اسلامی افغانستان را رد میکند و دولت جمهوری اسلامی افغانستان به ریاست اشرف غنی را بهعنوان دولت رسمی و قانونی افغانستان میشناسد. از طرف دیگر جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با طالبان همواره مواضع طالبان در خصوص تحولات داخلی ایران در سالهای اخیر را نیز لحاظ داشته است. اینکه طالبان ترور سردار سلیمانی و شهید فخریزاده را محکوم میکند و کشتار شیعیان در افغانستان را تقبیح و رد میکند و نیز کیفیت و کمیت فعالیتهایی که در داخل افغانستان دارد، را مدنظر دارد.
چهارم؛ اینکه مبارزه با داعش یکی از فعالیتهای کانونی طالبان و خروج آمریکا از افغانستان یکی از مطالبات اصلی آنان است، قابل توجه بوده و تحقق آن نه تنها یک دستاورد بزرگ برای ملت افغانستان، بلکه برای جمهوری اسلامی ایران و کل منطقه به شمار میرود. امروز طالبان عملاً در مقابل داعش در افغانستان ایستاده است؛ داعشی که اگر عمق و دامنه فعالیتهای تروریستی آن در افغانستان گسترش یابد، با توجه به مرز طولانی و مشترک ایران با افغانستان و همگرایی فرهنگی و تمدنی خاصی که دو کشور باهم دارند، تبعات به مراتب سختتری از فعالیت داعش در عراق و سوریه برای ایران خواهد داشت. لذا گفتگو با طالبانی که در پی زمینگیر کردن داعش، حفظ امنیت و سلامت شیعیان، اخراج آمریکا از افغانستان و تحقق صلح در این کشور است، ضروری و مفید است. البته باید به طالبان نیز گوشزد نمود که جمهوری اسلامی ایران از طالبانی که دنبال خشونت و قدرتطلبی انحصاری و ناامنسازی باشد حمایت و پشتیبانی نخواهد کرد.
منبع:https://www.scfr.ir
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.