اگرچه یکی از اهداف اصلی ریاض و ابوظبی برای محاصره اجبار قطر به کاهش روابط خود با ایران بود، اما دوحه و تهران از زمان آغاز بحران خلیجفارس روابط دوجانبه خود را تعمیق بخشیدهاند و همبستگی تهران با دوحه بیشتر شد. فراتر از لفاظیهای طرفهای مناقشه، ایران محمولههای غذایی را برای کمک به دوحه در جلوگیری از بحران امنیت غذایی فراهم کرد. صادرات ایران به قطر از ۶۰ میلیون دلار بین ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ به ۲۵۰ میلیون دلار بین ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ افزایش یافت. هواپیمایی قطر (Qatar Airways) با استفاده از حریم هوایی ایران موفق به ادامه فعالیت خود شد. بهنوبه خود، حجم پروازها بیش از ۱۰۰ میلیون دلار درآمد هزینه پرواز برای ایران فراهم کرد که دولت ترامپ آن را تضعیف “حداکثر فشار” خود علیه ایران میدانست.
نتیجه آن شد که روند محاصره، دوحه را به تهران نزدیک کرد و برداشتهای قطر مبنی بر اینکه تهدید فوری برای امنیت کشورش از همسایگان شورای همکاری خلیجفارس و نه ایران ناشی میشود را تقویت کرد. برای دوحه، ایران بیشتر از اینکه یک تهدید باشد، به یک حلقه نجات تبدیل شد. حتی قبل از محاصره نیز و از زمان جنگ ایران و عراق (۱۹۸۰-۱۹۸۰) قطر رابطهای صمیمانه با تهران برقرار کرده بود، زیرا این دو کشور بزرگترین میدان گازی طبیعی مشترک جهان (گنبد شمالی/ پارس جنوبی) را دارند که جنس همکاریها را فراتر از ابعاد سیاسی برده است و ازنظر اقتصادی به آن وابستگی زیادی دارند. بهطور مشخص تضمین امنیت این میدان و دسترسی به آن همکاریهای قطر با ایران را ضروری میکند. علاوه بر این، هرگونه درگیری نظامی در خلیجفارس که شامل ایران شود میتواند زیرساختهای مهم و آسیبپذیر قطر را نیز دچار آسیب جدی نماید.
از سوی دیگر قطر باید روابط مثبت با ایران را حفظ کند تا از نگرانیهای تهران در خصوص میزبانی قطر از بزرگترین حضور نظامی ایالاتمتحده در خاورمیانه (پایگاه هوایی الودید)، جایی که حدود ۱۰ هزار سرباز آمریکایی مستقر هستند، بکاهد. البته اینکه قطر میزبان مقرهای فرماندهی مرکزی ایالاتمتحده در خاک خود است، یک نقطه تنش با تهران است. برای تعادل بخشیدن به این وضعیت، دوحه با توسعه دیپلماسی با تهران در پی کاهش نگرانیهای تهران است و میتوان تضعیف فشار حداکثری واشنگتن را در این چارچوب لحاظ نمود. به بیانی دیگر قطر نیز مانند عراق، از یکسو به دنبال حفظ روابط قوی با ایالاتمتحده است و از سوی دیگر تمایل ندارد تا با ایران دچار چالش شود.
برای تهران، محاصره سال ۲۰۱۷ فرصتی برای کمک به قطریها بود تا عربستان سعودی و ضعفهای نسبی امارات متحده عربی را آشکار کند و درعینحال اهرم دیپلماسی تهران نسبت به یک کشور عربی خلیجفارس و دوست ایالاتمتحده را تقویت کنند. بنابراین، درحالیکه ایران رسماً از نتیجه اجلاس العلا استقبال کرد اما بدیهی است که تهران نگرانیهایی را در مورد تبعات ژئوپلیتیک صلح عربستان و قطر دارد. در درجه نخست آنچه برای ایران مهم خواهد بود پیامدهای اقتصادی است که میتواند ایران را از برخی مزایای رفع محاصره محروم کند. با نگاهی روبهجلو، تهران ارزیابی میکند که دوحه احتمالاً در موقعیتی نیست که از مشارکت خود با جمهوری اسلامی دور شود. ازآنجاکه دلایل اساسی تنش بین عربستان سعودی و قطر هنوز حل نشده است، ایران احتمالاً بر روی ادامه همکاریها با دوحه حساب خواهد کرد. کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس همچنان با جنس روابط تحکمآمیز و عمودی عربستان سعودی دچار چالش خواهند شد، که این امر به کارت بازی تهران و بهعنوان وزنه تعادلی در روابط خود با ریاض کمک خواهد کرد. علاوه بر این از نظر تهران، دوحه حتی میتواند به کاهش تنش خود با واشنگتن و برخی از کشورهای منطقه در سال ۲۰۲۱ کمک کند. درگذشته، قطر از برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) در سال ۲۰۱۵ حمایت کرد و در سال ۲۰۰۶ در شورای امنیت سازمان ملل به مخالفت با تحریمها رأی داد. قطر همچنین میتواند بهعنوان یک بازیگر در سطح دیپلماسی منطقهای، نقش تسهیلکنندهای را در مذاکرات بین دولت بایدن و ایران در مورد برجام و احتمالا مسائل غیرهستهای ایفا کند.
درنهایت، درحالیکه هدف اصلی دولت ترامپ برای حل بحران خلیج فارس ایجاد جبههای متحد علیه تهران بود، جای تردید وجود دارد که دوحه ایران را بهطور کامل ترک کند. از دیدگاه ریاض، یک سناریوی واقعگرایانه مستلزم بازگرداندن بخشی از اعتماد دوحه به عربستان سعودی است و به قطریها دلیل میدهد تا کمی از تهران فاصله بگیرند. بر همین اساس، تصور اینکه روابط قطر و ایران همچنان بهعنوان یک گلایه برای ریاض، ابوظبی و منامه باقی بماند، آسان خواهد بود. واقعیت معنیدار این است که حمایت تهران از دوحه در میان محاصره سه و نیم ساله به تولید حسن نیت زیادی در قطر منجر شده است که بهاحتمالزیاد برای سالهای آینده بهعنوان یک سرمایه دیپلماتیک مؤثر در روابط دوجانبه خواهد بود.
منبع:https://www.cmess.ir
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.